به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در اخبار ویژه های امروز خود نوشت:
سیاست یک بام و دو هوا راه به کجا میبرد؟!
«نمیتوان در دولت مدعی آزادی و صریحالقلم شدن ممنوعالقلمها شد اما از آنسو منتقدان را تاب نیاورد و تریبونهایشان را تعطیل کرد.»
پایگاه اینترنتی جهاننیوز در نقد مواضع متناقض وزیر ارشاد نوشت: وی اخیراً در گفتوگو با شبکه الجزیره خواستار رفع فیلتر فیسبوک در ایران و دسترسی همگان به این شبکه اجتماعی شده است. آقای جنتی گفته «تلاش ما بر این است که با همکاری سایر وزرایی که در دولت هستند بتوانیم شرایطی فراهم بکنیم که همه در ایران به فیسبوک دسترسی داشته باشند برای اینکه این فقط یک وسیله ارتباطی است که افراد میتوانند با یکدیگر گفتوگو و مکاتبه کنند و دیدگاههایشان را بیان کنند.»با این حال وزیر ارشاد دولت اعتدال درست در همان روزهایی که در مصاحبه با رسانههای خارجی خواستار رفع فیلتر فیسبوک در ایران شده بود، در مقام رئیس هیئت نظارت بر مطبوعات حکم به توقیف و تعطیلی هفتهنامه «یالثارات» داد. او در بیان علت تعطیلی یالثارات میگوید «مجوز نشریه یالثارات میتوانست لغو شود و این هفتهنامه به دلیل نشر اکاذیب، توهین آشکار و استفاده از ادبیات لمپنیسم در شأن جمهوری اسلامی ایران نیست. در این نشریه نوعی لمپنیسم در بهکارگیری کلمات و ادبیاتی در سطح بسیار سخیف و زشت مشاهده میشود.»
آنچه مورد تعجب است، تساهل و تسامح وزیر ارشاد در قبال یک رسانه خارجی و اشد مجازات در قبال یک هفتهنامه داخلی است. آقای جنتی در قبال یالثارات نه حکم به تذکر یا توبیخ و نه فقط حکم به قضایی شدن بلکه حکم به توقیف آن دادهاند. برخوردهای سخت علی جنتی در برابر یالثارات و نیز دادگاهی کردن «وطن امروز» و «9 دی» دو جریده دیگر منتقد دولت، در شرایطی است که «آزادی» جزء کلید واژههای دولت یازدهم بوده است از جمله خود وی در همان مصاحبه با الجزیره میگوید «در شرایط جدید سیاست دولت آقای دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور، ایجاد آزادیهای بیشتر در حوزه مطبوعات، در حوزه انتشار کتاب، در حوزه ساخت فیلمها و تولید فیلمهای سینمایی است. تلاش ما در حوزه وزارت فرهنگ این است که هیچ روزنامهای توقیف نشود.»
در کنار این دکتر حسن روحانی رئیس جمهور نیز 17 دی ماه جاری در جمع استانداران تاکید میکند «از نقد و انتقاد نباید بهراسیم و نباید ناراحت شویم، آزاد بگذاریم هر کس نقد دارد، مخصوصاً نقد سالم، سازنده و دلسوزانه، این بهترین کمک برای ما است.»جهاننیوز تاکید کرد: با این همه آنچه از مرور شعارها و سخنان دولتیها و سنجش آن با عملکردهایشان به ذهن متبادر میشود، تناقض در شعار و عمل است. نمیتوان در دولت مدعی آزادی و صریحالقلم شدن ممنوعالقلمها شد اما از آن سو منتقدان را تاب نیاورد و تریبونهایشان را تعطیل کرد. منطقی نیست که برای آزادی شبکه خارجی و صهیونیستی فیسبوک تلاش کرد اما یک هفتهنامه داخلی را تحمل نکرد. این چه آزادی و نقدپذیری است که حکم به توقیف یالثارات و رفع فیلتر فیسبوک میدهد؟ آزادی و آزادی بیان و عقیده در هنگام تحمل مخالف معنا پیدا میکند و الا انتشار دهها روزنامه و ایجاد صدها سایت و وبلاگ حامی دولت و تحمل همسونویسان چه ارزشی دارد؟!
در ادامه این مطلب آمده است: آنگونه که وزیر محترم گفتهاند ایشان سه سال است که عضو فیسبوک هستند و قاعدتاً خوب میدانند که مدیریت فیسبوک در خارج کشور بوده و زیر نظر وزارت ارشاد نیست و نیز میدانند که فیسبوک- جدای از مطالب مفید- حاوی زشتترین، مبتذلترین و موهنترین مطالب و تصاویر است. با این وجود چگونه تحمل میکنند که این سایت رفع فیلتر شود؟ اگر مطلبی با محتوای مجرمانه در این سایت- که از خارج مدیریت میشود و تابع هیئت نظارت نیست- منتشر شود تکلیف چیست؟ در سال 89 انتشار مطالب و کاریکاتورهای موهنی علیه پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) در فیسبوک صهیونیستی موج عظیم اعتراضات را در جهان اسلام به راه انداخت تا جایی که این شبکه در برخی کشورهای اسلامی فیلتر شد. با این وجود فیس بوک حاضر به حذف آن مطالب نشد. با این حال بر چه اساسی وزیر محترم خواستار آزادی فعالیت شبکهای در ایران میشود که در انتشار زشتترین مطالب و عکسها و فیلمهای خلاف اخلاق و قانون و شرع نه تنها قابل قیاس با یالثارات نیست بلکه در قیاس با سایر رسانههای مبتذل و موهن خارجی نیز گوی سبقت را ربوده و به اعتراف بسیار از صاحبنظران غربی منشأ نابسامانیها و آسیبهای فراوانی بوده است. نگاهی گذرا به برخی صفحات فیسبوک انبوهی از محتواهای «مستهجن»،«لمپن» و «سخیف» را نمایان خواهد کرد.
مهدی هاشمی یکی از مصادیق هشدار روحانی است
همکار سابق نشریات اصلاحطلب با تطبیق اظهارات رئیسجمهور و مهدی هاشمی نتیجه گرفت مهدی هاشمی یکی از همان کسانی است که دکتر روحانی میگوید مخالف برداشتن تحریمها هستند.داریوش سجادی مشاور مهدی کروبی از قول رئیسجمهور نوشت «عدهای به خاطر منافع شخصی مخالف برداشتن تحریمها هستند خیلی حرف دارم اما موقع گفتن آن، اینجا نیست؛ به موقع به مردم خواهم گفت که یک عده نمیخواهند تحریم برداشته شود و یک عده از عادی شدن شرایط کشور با دنیا به خاطر منافع شخصی و گروهی مخالف هستند.وی آنگاه به فایل صوتی مکالمه مهدی هاشمی با کاریکاتوریست فراری نیکآهنگ کوثر میپردازد و از قول کوثر مینویسد: مهدی هاشمی در 13 اکتبر 2010 از تلفن دوبی خود به من زنگ زد و خواست با مقامهای وزارت خزانهداری ارتباط برقرار کنم تا تحریمها علیه ایران افزایش یابد. وی که بارها تاکید کرده بود همه کارهای خانوادهاش هماهنگ انجام میشود، معتقد بود تحریمها برای ضربه به حاکمیت و دولت [احمدینژاد] بسیار موثر هستند. وقتی از او پرسیدم که چگونه ممکن است فرزند یکی از مقامات نظام، خواستار افزایش تحریمها علیه نظامی بشود که خود به نحوی جزیی از آن است؟ جواب ساده بود؛ «خب دیگه»!وی نتیجه گرفت: مردم به مثابه قربانی هستند که با «تیغ تحریم» هم در عزا و هم در عروسی در «بهار روحانی» و «خزان هاشمی» ذبح میشوند!!
نشست انتخاباتی اصلاحطلبان در دارآباد
هفته گذشته جلسهای با حضور برخی از وزیران دولت خاتمی و برخی مسئولین فعلی از جمله توفیقی مشاور وزیر علوم و وزیر نفت با حضور محمد خاتمی در سالن اجتماعات رایزن در منطقه دارآباد تهران برگزار شد.به گزارش «دانا»، در این جلسه حدود 40 نفر حضور داشتند و در پایان خاتمی با حاضران عکس یادگاری گرفت.خاتمی در این جلسه در مورد عملکرد دولت گفته است: اصلا این دولت بدبخت، با این همه گرفتاری که به سرش ریخته و خرابکاریهایی که شده چه معجزهای میتواند بکند!حاضران در این جلسه بعد از اتمام مراسم به منزل قائم مقام حزب اعتماد ملی رفتند تا درباره آنچه که گفته میشد انتخابات آینده مجلس است، به بحث و تبادل نظر بپردازند.
تکاپوی اصلاحطلبان برای چگونگی ورود به انتخابات مجلس دهم و تقلای آنها برای کسب کرسیهای سبزرنگ بهارستان موضوعی است که جلسات آنها را در هفتههای اخیر به شدت افزایش داده است.مصاحبهها و گزارشهای پی در پی اصلاحطلبان در دو بعد «به تصویر کشیدن اختلافات دولت و مجلس» و همچنین مطرح کردن اسامی چهرههای شاخص اصلاحطلب برای ریاست مجلس دهم نشان از آن دارد که اصلاحطلبان و جریان رسانهای آنها بیش از هر چیز دیگر به دنبال کسب قدرت کرسیهای سبزرنگ بهارستان هستند.تشکیل جلسات انتخاباتی با تشکلهای استانی و شهرستانیهای مقیم تهران برای شناسایی نیروهای اصلاحطلب نیز از جمله راهبردهای آنها برای انتخابات آینده است.
شرافت که نباشد خیانت بیمعنا میشود
اظهارات یک عضو گروهک فدائیان خلق درباره داشتن کد سازمانی و ارائه آن به سفارت شوروی برای انتقال به مسکو، با ابراز تعجب همکار سابق نشریات اصلاحطلب مواجه شد.داریوش سجادی با اشاره به اظهارات قادر عبدالله - عضو چریکهای فدایی خلق - مینویسد: وی که از سال 68 از ایران گریخته و در کسوت نویسنده در هلند مستقر شده، در خلال مصاحبه با بیبیسی بدون کمترین شرم یا خجالتی ابراز داشت. «سال 68 که از ایران به ترکیه گریخته توسط سازمان متبوعهاش امریه گرفته تا برای اخذ ویزا از شوروی به سفارت این کشور در ترکیه رجوع کرده و «کد سازمانی» خود را به مسئولین سفارت بدهد تا روسها ترتیب انتقالش به مسکو را بدهند»(!!!)
وی با اسباب تحلیل و عبرت خواندن این اظهارات مینویسد: معلوم نیست مرزهای خیانت تا کجا ادامه دارد؟ اعضاء سازمانی چریکی که علیالظاهر سالها با ادعای وطندوستی و خائنستیزی خود را در خطمقدم مبارزه با امپریالیسم تعریف کرده بودند اکنون به «شهادت با شعف خودشان» کاشف به عمل آمد برخوردار از «کد سازمانی» در سفارت اتحاد جماهیر شوروی بودهاند!خاطرنشان میکند: آقایان گلی به جمالتان!!! جای «بیژن جزنی» خالیست تا کلاهش را بالاتر بگذارد! آن از جبهه ملیمان که «شاپور بختیارش» به اعتراف سرگرد «نصیرخانی» طی جلسه با «برزان تکریتی» برادر صدام درصدد کسب حمایت صدام جهت کودتا در ایران بود! آن از وحوش «مسعود رجوی» که زیر آیه مبارکه «فضلالله المجاهدین علی القاعدین» بازو در بازوی صدام در جنگ علیه هموطنانش شرکت کردند! آن از وطن دوستان مدعی ناسیونالیسم و مصدق و کوروش و داریوش و هوخشترهمان که با روئیگشاده و لبیخندان بدون ارزنی شرم مواجب بگیر تلویزیون دولتی انگلستان و آمریکا علیه ایران شدند! و آن هم از «بسیجی خیبرمان»]مهدی خزعلی[ (!) که 24 ساعته سفره و سویدای دلش نزد اجنبی در VOA باز است و کاسه شهرتطلبیاش را با شوربای خیانت اشباع میکند!
عجیبتر از این موارد که از قلم آقای سجادی افتاده، فرار کسانی چون بولتننویس ریاستجمهوری و برخی اعضای حزب مشارکت و سازمان مجاهدین و قرار گرفتن در خدمت سرویسهای جاسوسی انگلیس و آمریکا و فرانسه است و این مسئله تا آنجا پیشرفت که مجید محمدی عضو فراری حلقه کیان (حلقه مدعی به ریاستجمهوری رساندن خاتمی ) صراحتا تأکید کرد ارائه اطلاعات به دولتهای غربی و دریافت پول از آنان هیچ ایرادی ندارد.
نخستین سفر استانی دولت زیر ذرهبین حامیان و منتقدان
نخستین سفر استانی دولت زیر ذرهبین رسانههای حامی و منتقد قرار گرفته است.آینده آنلاین از سایتهای حامی دولت در این باره نوشت: بسیاری سفر دولت به خوزستان را مشابه آنچه دانستند که در زمان احمدینژاد رخ میداد و در این خصوص به دولت انتقاد داشتند. این انتقادها بیشتر ناظر به عکسهایی بود که آقای روحانی از سقف باز اتومبیل برای مردم دست تکان میداد و برخی هم به مانند سابق دنبال ماشین ایشان میدویدند.آینده میافزاید: این انتقاد به جاست و لازم است دولتیان در سفرهای بعدی این نکته را لحاظ کنند که قرار نیست برای دیدن رئیس دولت کرامت انسانی شهروندان زیر سوال برود. این همان انتقادی است که خود آقای روحانی همیشه به دولت و رئیس قبلی داشت.
این سایت میافزاید: دکتر روحانی از به همراه بردن تمام کابینه و تشکیل جلسه هیئت دولت در خوزستان و از سفر بیفایده به شهرهای مختلف استان خودداری کرد و ترجیح داد صدای هر شهر را از طریق منتخبین همان شهر و به وسیله ویدئو کنفرانس و تلفن و... بشنود.
آینده در عین حال نوشت: البته شبکه استانی خوزستان و بنرهای نصب شده در سطح شهر تاکید فراوانی بر استقبال از رئیسجمهوری در نخستین سفر استانی داشتند. شایستهتر بود که دفتر رئیسجمهور از این نوع تبلیغ نیز جلوگیری میکرد و به جای فراخواندن مردم در خیابان، از ایشان دعوت به عمل میآمد تا فقط در مصلای شهر پذیرای رئیسجمهور باشند.
در همین حال سایت رجانیوز با اشاره به اظهار نوبخت سخنگوی دولت مبنی بر اینکه رئیسجمهور به 30 نقطه استان خوزستان سفر مجازی کرد و با استفاده از سیستمهای مدرن ارتباطی پای سخنان و درد دلهای مردم مناطق مختلف استان خوزستان نشست، نوشت: این اظهارات در حالی از سوی آقای نوبخت بیان شده که مشخص نیست اگر هدف نهایی دولت از سفرهای استانی، انجام سفرهای مجازی و نشستن پای حرف مردم از طریق سیستمهای مدرن ارتباطی است، پس اساسا علت سفر رئیسجمهور به استان خوزستان و حضور در مصلی این شهر چه بوده است؟ آیا نمیشد به جای این کار آقای روحانی با حضور در دفتر خود در خیابان پاستور به درد دل مردم این شهر گوش بدهد و از سیستمهای مدرن ارتباطی برای این کار بهره ببرد.
رجانیوز مینویسد: بیان این سخنان توسط آقای نوبخت، پیام دیگری نیز دارد و آن عدم توجه به «فلسفه» اصلی سفرهای استانی است که در واقع همان کم کردن فاصله میان مردم و مسئولان است، به عبارت دیگر به نظر میرسد در شرایط فعلی دولت جدید بدون هیچ نقشه راه خاصی در این باره، با توجه به انتظار مردم از دولتمردان برای ادامه سفرهای استانی، در عمل مجبور به ادامه این کار شده است اما بدون توجه به فلسفه اصلی و دستاوردهای جانبی این اقدام که همان آشنایی از نزدیک مسئولان با مشکلات مردم و کاهش فاصله میان حاکمان و تودههای ملت است، سعی دارد با اجرای گزینشی و کاریکاتوری سفرهای استانی، هم پاسخگوی مطالبات مردم در این باره باشد و هم به خلاصهترین حالت ممکن این کار را انجام دهد.
در ادامه این تحلیل آمده است: سخنگوی دولت همچنین در سخنانی عجیب با انتقاد از صدا و سیما، از خوب پوشش ندادن استقبال مردم از رئیسجمهور سخن گفته که به نظر میرسد این اظهارات تلاش برای نادیده گرفتن واقعیت است که چرا بر اساس انتشار بسیاری از تصاویر خبرنگاران و عکاسان از این سفر، در برخی مسیرهای حرکت ماشین حامل رئیسجمهور جمعیت قابل توجهی دیده نمیشود و در قسمتهایی از مصلی اهواز نیز که آقای روحانی در جمع مردم این شهر سخنرانی کرد، قسمتهای خالی از جمعیت وجود دارد که این صحنهها از سوی صدا و سیما یا پخش نشد و یا به سرعت و با کمترین ضریب پوشش رسانهای به روی آنتن رفت، صحنههایی که رسانه ملی میتوانست در رابطه با هر کدام از آنها به گونهای دیگر رفتار کند.
سیاست یک بام و دو هوا راه به کجا میبرد؟!
«نمیتوان در دولت مدعی آزادی و صریحالقلم شدن ممنوعالقلمها شد اما از آنسو منتقدان را تاب نیاورد و تریبونهایشان را تعطیل کرد.»
پایگاه اینترنتی جهاننیوز در نقد مواضع متناقض وزیر ارشاد نوشت: وی اخیراً در گفتوگو با شبکه الجزیره خواستار رفع فیلتر فیسبوک در ایران و دسترسی همگان به این شبکه اجتماعی شده است. آقای جنتی گفته «تلاش ما بر این است که با همکاری سایر وزرایی که در دولت هستند بتوانیم شرایطی فراهم بکنیم که همه در ایران به فیسبوک دسترسی داشته باشند برای اینکه این فقط یک وسیله ارتباطی است که افراد میتوانند با یکدیگر گفتوگو و مکاتبه کنند و دیدگاههایشان را بیان کنند.»با این حال وزیر ارشاد دولت اعتدال درست در همان روزهایی که در مصاحبه با رسانههای خارجی خواستار رفع فیلتر فیسبوک در ایران شده بود، در مقام رئیس هیئت نظارت بر مطبوعات حکم به توقیف و تعطیلی هفتهنامه «یالثارات» داد. او در بیان علت تعطیلی یالثارات میگوید «مجوز نشریه یالثارات میتوانست لغو شود و این هفتهنامه به دلیل نشر اکاذیب، توهین آشکار و استفاده از ادبیات لمپنیسم در شأن جمهوری اسلامی ایران نیست. در این نشریه نوعی لمپنیسم در بهکارگیری کلمات و ادبیاتی در سطح بسیار سخیف و زشت مشاهده میشود.»
«تساهل و تسامح وزیر ارشاد
در قبال یک رسانه خارجی و اشد مجازات در قبال یک هفتهنامه داخلی»
آنچه مورد تعجب است، تساهل و تسامح وزیر ارشاد در قبال یک رسانه خارجی و اشد مجازات در قبال یک هفتهنامه داخلی است. آقای جنتی در قبال یالثارات نه حکم به تذکر یا توبیخ و نه فقط حکم به قضایی شدن بلکه حکم به توقیف آن دادهاند. برخوردهای سخت علی جنتی در برابر یالثارات و نیز دادگاهی کردن «وطن امروز» و «9 دی» دو جریده دیگر منتقد دولت، در شرایطی است که «آزادی» جزء کلید واژههای دولت یازدهم بوده است از جمله خود وی در همان مصاحبه با الجزیره میگوید «در شرایط جدید سیاست دولت آقای دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور، ایجاد آزادیهای بیشتر در حوزه مطبوعات، در حوزه انتشار کتاب، در حوزه ساخت فیلمها و تولید فیلمهای سینمایی است. تلاش ما در حوزه وزارت فرهنگ این است که هیچ روزنامهای توقیف نشود.»
در کنار این دکتر حسن روحانی رئیس جمهور نیز 17 دی ماه جاری در جمع استانداران تاکید میکند «از نقد و انتقاد نباید بهراسیم و نباید ناراحت شویم، آزاد بگذاریم هر کس نقد دارد، مخصوصاً نقد سالم، سازنده و دلسوزانه، این بهترین کمک برای ما است.»جهاننیوز تاکید کرد: با این همه آنچه از مرور شعارها و سخنان دولتیها و سنجش آن با عملکردهایشان به ذهن متبادر میشود، تناقض در شعار و عمل است. نمیتوان در دولت مدعی آزادی و صریحالقلم شدن ممنوعالقلمها شد اما از آن سو منتقدان را تاب نیاورد و تریبونهایشان را تعطیل کرد. منطقی نیست که برای آزادی شبکه خارجی و صهیونیستی فیسبوک تلاش کرد اما یک هفتهنامه داخلی را تحمل نکرد. این چه آزادی و نقدپذیری است که حکم به توقیف یالثارات و رفع فیلتر فیسبوک میدهد؟ آزادی و آزادی بیان و عقیده در هنگام تحمل مخالف معنا پیدا میکند و الا انتشار دهها روزنامه و ایجاد صدها سایت و وبلاگ حامی دولت و تحمل همسونویسان چه ارزشی دارد؟!
در ادامه این مطلب آمده است: آنگونه که وزیر محترم گفتهاند ایشان سه سال است که عضو فیسبوک هستند و قاعدتاً خوب میدانند که مدیریت فیسبوک در خارج کشور بوده و زیر نظر وزارت ارشاد نیست و نیز میدانند که فیسبوک- جدای از مطالب مفید- حاوی زشتترین، مبتذلترین و موهنترین مطالب و تصاویر است. با این وجود چگونه تحمل میکنند که این سایت رفع فیلتر شود؟ اگر مطلبی با محتوای مجرمانه در این سایت- که از خارج مدیریت میشود و تابع هیئت نظارت نیست- منتشر شود تکلیف چیست؟ در سال 89 انتشار مطالب و کاریکاتورهای موهنی علیه پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) در فیسبوک صهیونیستی موج عظیم اعتراضات را در جهان اسلام به راه انداخت تا جایی که این شبکه در برخی کشورهای اسلامی فیلتر شد. با این وجود فیس بوک حاضر به حذف آن مطالب نشد. با این حال بر چه اساسی وزیر محترم خواستار آزادی فعالیت شبکهای در ایران میشود که در انتشار زشتترین مطالب و عکسها و فیلمهای خلاف اخلاق و قانون و شرع نه تنها قابل قیاس با یالثارات نیست بلکه در قیاس با سایر رسانههای مبتذل و موهن خارجی نیز گوی سبقت را ربوده و به اعتراف بسیار از صاحبنظران غربی منشأ نابسامانیها و آسیبهای فراوانی بوده است. نگاهی گذرا به برخی صفحات فیسبوک انبوهی از محتواهای «مستهجن»،«لمپن» و «سخیف» را نمایان خواهد کرد.
مهدی هاشمی یکی از مصادیق هشدار روحانی است
همکار سابق نشریات اصلاحطلب با تطبیق اظهارات رئیسجمهور و مهدی هاشمی نتیجه گرفت مهدی هاشمی یکی از همان کسانی است که دکتر روحانی میگوید مخالف برداشتن تحریمها هستند.داریوش سجادی مشاور مهدی کروبی از قول رئیسجمهور نوشت «عدهای به خاطر منافع شخصی مخالف برداشتن تحریمها هستند خیلی حرف دارم اما موقع گفتن آن، اینجا نیست؛ به موقع به مردم خواهم گفت که یک عده نمیخواهند تحریم برداشته شود و یک عده از عادی شدن شرایط کشور با دنیا به خاطر منافع شخصی و گروهی مخالف هستند.وی آنگاه به فایل صوتی مکالمه مهدی هاشمی با کاریکاتوریست فراری نیکآهنگ کوثر میپردازد و از قول کوثر مینویسد: مهدی هاشمی در 13 اکتبر 2010 از تلفن دوبی خود به من زنگ زد و خواست با مقامهای وزارت خزانهداری ارتباط برقرار کنم تا تحریمها علیه ایران افزایش یابد. وی که بارها تاکید کرده بود همه کارهای خانوادهاش هماهنگ انجام میشود، معتقد بود تحریمها برای ضربه به حاکمیت و دولت [احمدینژاد] بسیار موثر هستند. وقتی از او پرسیدم که چگونه ممکن است فرزند یکی از مقامات نظام، خواستار افزایش تحریمها علیه نظامی بشود که خود به نحوی جزیی از آن است؟ جواب ساده بود؛ «خب دیگه»!وی نتیجه گرفت: مردم به مثابه قربانی هستند که با «تیغ تحریم» هم در عزا و هم در عروسی در «بهار روحانی» و «خزان هاشمی» ذبح میشوند!!
نشست انتخاباتی اصلاحطلبان در دارآباد
هفته گذشته جلسهای با حضور برخی از وزیران دولت خاتمی و برخی مسئولین فعلی از جمله توفیقی مشاور وزیر علوم و وزیر نفت با حضور محمد خاتمی در سالن اجتماعات رایزن در منطقه دارآباد تهران برگزار شد.به گزارش «دانا»، در این جلسه حدود 40 نفر حضور داشتند و در پایان خاتمی با حاضران عکس یادگاری گرفت.خاتمی در این جلسه در مورد عملکرد دولت گفته است: اصلا این دولت بدبخت، با این همه گرفتاری که به سرش ریخته و خرابکاریهایی که شده چه معجزهای میتواند بکند!حاضران در این جلسه بعد از اتمام مراسم به منزل قائم مقام حزب اعتماد ملی رفتند تا درباره آنچه که گفته میشد انتخابات آینده مجلس است، به بحث و تبادل نظر بپردازند.
تکاپوی اصلاحطلبان برای چگونگی ورود به انتخابات مجلس دهم و تقلای آنها برای کسب کرسیهای سبزرنگ بهارستان موضوعی است که جلسات آنها را در هفتههای اخیر به شدت افزایش داده است.مصاحبهها و گزارشهای پی در پی اصلاحطلبان در دو بعد «به تصویر کشیدن اختلافات دولت و مجلس» و همچنین مطرح کردن اسامی چهرههای شاخص اصلاحطلب برای ریاست مجلس دهم نشان از آن دارد که اصلاحطلبان و جریان رسانهای آنها بیش از هر چیز دیگر به دنبال کسب قدرت کرسیهای سبزرنگ بهارستان هستند.تشکیل جلسات انتخاباتی با تشکلهای استانی و شهرستانیهای مقیم تهران برای شناسایی نیروهای اصلاحطلب نیز از جمله راهبردهای آنها برای انتخابات آینده است.
شرافت که نباشد خیانت بیمعنا میشود
اظهارات یک عضو گروهک فدائیان خلق درباره داشتن کد سازمانی و ارائه آن به سفارت شوروی برای انتقال به مسکو، با ابراز تعجب همکار سابق نشریات اصلاحطلب مواجه شد.داریوش سجادی با اشاره به اظهارات قادر عبدالله - عضو چریکهای فدایی خلق - مینویسد: وی که از سال 68 از ایران گریخته و در کسوت نویسنده در هلند مستقر شده، در خلال مصاحبه با بیبیسی بدون کمترین شرم یا خجالتی ابراز داشت. «سال 68 که از ایران به ترکیه گریخته توسط سازمان متبوعهاش امریه گرفته تا برای اخذ ویزا از شوروی به سفارت این کشور در ترکیه رجوع کرده و «کد سازمانی» خود را به مسئولین سفارت بدهد تا روسها ترتیب انتقالش به مسکو را بدهند»(!!!)
وی با اسباب تحلیل و عبرت خواندن این اظهارات مینویسد: معلوم نیست مرزهای خیانت تا کجا ادامه دارد؟ اعضاء سازمانی چریکی که علیالظاهر سالها با ادعای وطندوستی و خائنستیزی خود را در خطمقدم مبارزه با امپریالیسم تعریف کرده بودند اکنون به «شهادت با شعف خودشان» کاشف به عمل آمد برخوردار از «کد سازمانی» در سفارت اتحاد جماهیر شوروی بودهاند!خاطرنشان میکند: آقایان گلی به جمالتان!!! جای «بیژن جزنی» خالیست تا کلاهش را بالاتر بگذارد! آن از جبهه ملیمان که «شاپور بختیارش» به اعتراف سرگرد «نصیرخانی» طی جلسه با «برزان تکریتی» برادر صدام درصدد کسب حمایت صدام جهت کودتا در ایران بود! آن از وحوش «مسعود رجوی» که زیر آیه مبارکه «فضلالله المجاهدین علی القاعدین» بازو در بازوی صدام در جنگ علیه هموطنانش شرکت کردند! آن از وطن دوستان مدعی ناسیونالیسم و مصدق و کوروش و داریوش و هوخشترهمان که با روئیگشاده و لبیخندان بدون ارزنی شرم مواجب بگیر تلویزیون دولتی انگلستان و آمریکا علیه ایران شدند! و آن هم از «بسیجی خیبرمان»]مهدی خزعلی[ (!) که 24 ساعته سفره و سویدای دلش نزد اجنبی در VOA باز است و کاسه شهرتطلبیاش را با شوربای خیانت اشباع میکند!
عجیبتر از این موارد که از قلم آقای سجادی افتاده، فرار کسانی چون بولتننویس ریاستجمهوری و برخی اعضای حزب مشارکت و سازمان مجاهدین و قرار گرفتن در خدمت سرویسهای جاسوسی انگلیس و آمریکا و فرانسه است و این مسئله تا آنجا پیشرفت که مجید محمدی عضو فراری حلقه کیان (حلقه مدعی به ریاستجمهوری رساندن خاتمی ) صراحتا تأکید کرد ارائه اطلاعات به دولتهای غربی و دریافت پول از آنان هیچ ایرادی ندارد.
نخستین سفر استانی دولت زیر ذرهبین حامیان و منتقدان
نخستین سفر استانی دولت زیر ذرهبین رسانههای حامی و منتقد قرار گرفته است.آینده آنلاین از سایتهای حامی دولت در این باره نوشت: بسیاری سفر دولت به خوزستان را مشابه آنچه دانستند که در زمان احمدینژاد رخ میداد و در این خصوص به دولت انتقاد داشتند. این انتقادها بیشتر ناظر به عکسهایی بود که آقای روحانی از سقف باز اتومبیل برای مردم دست تکان میداد و برخی هم به مانند سابق دنبال ماشین ایشان میدویدند.آینده میافزاید: این انتقاد به جاست و لازم است دولتیان در سفرهای بعدی این نکته را لحاظ کنند که قرار نیست برای دیدن رئیس دولت کرامت انسانی شهروندان زیر سوال برود. این همان انتقادی است که خود آقای روحانی همیشه به دولت و رئیس قبلی داشت.
این سایت میافزاید: دکتر روحانی از به همراه بردن تمام کابینه و تشکیل جلسه هیئت دولت در خوزستان و از سفر بیفایده به شهرهای مختلف استان خودداری کرد و ترجیح داد صدای هر شهر را از طریق منتخبین همان شهر و به وسیله ویدئو کنفرانس و تلفن و... بشنود.
آینده در عین حال نوشت: البته شبکه استانی خوزستان و بنرهای نصب شده در سطح شهر تاکید فراوانی بر استقبال از رئیسجمهوری در نخستین سفر استانی داشتند. شایستهتر بود که دفتر رئیسجمهور از این نوع تبلیغ نیز جلوگیری میکرد و به جای فراخواندن مردم در خیابان، از ایشان دعوت به عمل میآمد تا فقط در مصلای شهر پذیرای رئیسجمهور باشند.
در همین حال سایت رجانیوز با اشاره به اظهار نوبخت سخنگوی دولت مبنی بر اینکه رئیسجمهور به 30 نقطه استان خوزستان سفر مجازی کرد و با استفاده از سیستمهای مدرن ارتباطی پای سخنان و درد دلهای مردم مناطق مختلف استان خوزستان نشست، نوشت: این اظهارات در حالی از سوی آقای نوبخت بیان شده که مشخص نیست اگر هدف نهایی دولت از سفرهای استانی، انجام سفرهای مجازی و نشستن پای حرف مردم از طریق سیستمهای مدرن ارتباطی است، پس اساسا علت سفر رئیسجمهور به استان خوزستان و حضور در مصلی این شهر چه بوده است؟ آیا نمیشد به جای این کار آقای روحانی با حضور در دفتر خود در خیابان پاستور به درد دل مردم این شهر گوش بدهد و از سیستمهای مدرن ارتباطی برای این کار بهره ببرد.
رجانیوز مینویسد: بیان این سخنان توسط آقای نوبخت، پیام دیگری نیز دارد و آن عدم توجه به «فلسفه» اصلی سفرهای استانی است که در واقع همان کم کردن فاصله میان مردم و مسئولان است، به عبارت دیگر به نظر میرسد در شرایط فعلی دولت جدید بدون هیچ نقشه راه خاصی در این باره، با توجه به انتظار مردم از دولتمردان برای ادامه سفرهای استانی، در عمل مجبور به ادامه این کار شده است اما بدون توجه به فلسفه اصلی و دستاوردهای جانبی این اقدام که همان آشنایی از نزدیک مسئولان با مشکلات مردم و کاهش فاصله میان حاکمان و تودههای ملت است، سعی دارد با اجرای گزینشی و کاریکاتوری سفرهای استانی، هم پاسخگوی مطالبات مردم در این باره باشد و هم به خلاصهترین حالت ممکن این کار را انجام دهد.
در ادامه این تحلیل آمده است: سخنگوی دولت همچنین در سخنانی عجیب با انتقاد از صدا و سیما، از خوب پوشش ندادن استقبال مردم از رئیسجمهور سخن گفته که به نظر میرسد این اظهارات تلاش برای نادیده گرفتن واقعیت است که چرا بر اساس انتشار بسیاری از تصاویر خبرنگاران و عکاسان از این سفر، در برخی مسیرهای حرکت ماشین حامل رئیسجمهور جمعیت قابل توجهی دیده نمیشود و در قسمتهایی از مصلی اهواز نیز که آقای روحانی در جمع مردم این شهر سخنرانی کرد، قسمتهای خالی از جمعیت وجود دارد که این صحنهها از سوی صدا و سیما یا پخش نشد و یا به سرعت و با کمترین ضریب پوشش رسانهای به روی آنتن رفت، صحنههایی که رسانه ملی میتوانست در رابطه با هر کدام از آنها به گونهای دیگر رفتار کند.