گروه فرهنگی مشرق به نقل از فارس، دوران تازه، دوران «تدبیر» و «امید» نامیده شده است. امید که همواره در مردم بوده و در این ایام جدید راه به رسانه ها و تریبون ها باز کرده است و البته تدبیر، حکم می کند که امید را به عرصه هنر (و شاخص تر آن سینما) بکشانیم.
آیا در جشنواره پیش رو به این عنصر حیات بخش بشریت توجه کافی خواهد شد؟ کمی بسیط تر و تحلیلی تر به آن بپردازیم :
هراز چندی آمارهای نگران کننده ای از افزایش مصرف مواد مخدر و داروهای روان گردان منتشر می شود. مثلا اعلام شده که میزان مصرف تزریقی مواد در 10 سال گذشته 330 درصد رشد داشته است . یعنی رشد متوسط 33 درصدی درهرسال و .... چند روز قبل سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس گفت: «سهم سلامت ایران دربین 190 کشور دنیا رتبه 117 است که مطلوب نیست». پیش از این هم رییس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران گفته بود که از بین 150 کشور ما در رتبه 104 قرار داریم و...
بحث کارشناسی موضوع فوق و نقد و آسیب شناسی و راه کار و مدیریت این مسایل به ما ربطی ندارد آنچه در حیطه وظیفه و فعالیت ما می گنجد اینکه سینما در این بین وظیفه ای سنگین دارد. بار دیگر بر تاریخ رشد مصرف مواد و افزایش بیماری های جسمی و روانی در بالا مکث کنید. بله درست است! به موازات کاهش تماشاگران سینما ، صف دریافت مواد شکل گرفته است. بیماری های مختلف مردم را به مطب ها و بیمارستان ها کشانده است. تقریبا همه صاحب نظران پزشکی براین عقیده اند که نخندیدن و افسردگی دستگاه ایمنی بدن را دربرابر بیماری ضعیف می کند. تمام متخصصان با اثبات اعلام کرده اند که «لبخند» و خصوصا «امید» عامل پیش گیری از حملات قلبی و پایین آمدن آمار اختلالات روانی است. بدون اینکه بخواهیم همه تقصیرها را متوجه سینماگران بدانیم درعین حال نمی توان منکر اهمیت و جایگاه برجسته سینمای «امید» و «خنده آفرین» شد ، یا نقش چنین رویکردی را در بهبود جامعه نادیده گرفت.
به قول روان شناسان «کسی که لبخند نزند ، قبل از همه خودش بیمار می شود» . آقایان ! متاسفانه با حذف امید و خنده در درجه اول خود سینما را بیمار کرده ایم . ما با نوعی از مدیریت ، فیلمسازی ، داوری و .... تماشاگر را از سینما گرفتیم که یکی از عوامل مهم سینمای شاد و مفرح و امید وارکننده بود ، کلا با فید دو مایه مهم مورد انتظار مردم ، عملا آن ها را از سینما دور کردیم فلذا سینما در وضعیت بی مخاطبی بیمار شده است. بازگرداندن لبخند به این سینما مترادف با بهبود در درجه اول خود سینما و متعاقبا تماشاگران باز آمده است.
آقایان ! ما خنده را از سینما گرفته ایم و غمبارگی و عبوسی را به آن تحمیل کرده ایم. سال هاست که دیگر از کمدی های راضی کننده خبری نیست. «امید» هم که حکم کیمیا پیدا کرده است: «هنری که امید نیافریند هنر نیست». همه ما اهمیت ، تاثیرگزاری ، سودآوری و فرهنگ سازی هالیوود و بالیوود را گوشزد می کنیم اما در حوزه فعالیت سینمای خودمان ، فراموش می کنیم که اولین عنصر با اهمیت آن سینما، امید آفرینی است. بی تردید این جنبه پررنگ آثار است که مخاطبان سینما را مشتری دایمی سالن ها می کند. تماشاگران این کشورها بدین لحاظ سینما را در سبد مصرفی خود (حتی واجب تر از نان شب شان) قرار داده اند که سینما ، امید به آینده و بهروزی زندگی را در آن ها تقویت و زنده نگه می دارد. درحالی که از سر و روی سینمای ما غم و نا امیدی می بارد . دریغ از لختی گریاندن مغرورانه ، لحظاتی به هیجان اوردن مسئولانه ، هرچه هست یاس و سرخوردگی است . به طور متوسط سالی 70 فیلم بلند تولید کرده ایم (امسال که مطابق گزارش دبیر جشنواره 152 فیلم فرم پرکردند) اما حتی چند فیلم «لبخند ساز» نداریم. متاسفانه از خلاصه فیلم هایی که منتشر و انتخاب شده اند چنین پیداست که (به جز یکی دو مورد) فیلم کمدی هم نداریم. ما کشور طنز و لطیفه و پنداریم . پیشینیانی چون عبید زاکانی و سعدی و معاصرین شیرین سخن در حوزه ادبیات داریم اما سینمای مان مرده است. مبلغ پوچی و رکود است. مروج سکون و سکوت است. سردمدار تلخی و ناکامی است. خدا بیامرزد حافظ را . همه به او می بالیم . مدعیان و مدافعان دوآتشه سینما می گویند اگر دراین عصر حافظ بود به جای شعر، سینما را وسیله حرف هایش قرار می داد . مرور اشعار حافظ همه امید و زندگی است. حتما اگر حافظ بود همانند دیوان اشعارش ، امید را مایه اصلی و مهم سینما می کرد:
«بگذرد این روزگار تلختر از زهر / بار دگر روزگار چون شکر آید» یا «رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند / چنان نماند و چنین هم نخواهد ماند»
مطمئنم برخی از مخاطبین این قلم ، درمقام نفی و رد ، (ولی برای شانه خالی کردن از زیربار مسئولیت) تنها و محکم ترین استدلالشان این خواهد بود:«سینما آیینه جامعه است» ! نخست اینکه در مطلب قبلی با نمونه های مستند و مستدل نوشتیم که حرکت برای حذف سینمای پر تماشاگر و حمایت و بزرگ نمایی فیلم های بی مخاطب، از بالا و توسط مدیران و نخبگان! شروع شد. ضمن اینکه درمقطع رویکرد سینما به شرایط فعلی که جامعه با آمارهای نگران کننده فعلی روبرو نبود. حتی اگر این حکم کلی «سینما آیینه جامعه است» را بپذیریم ، در این صورت به شکل واقع بینانه اش کجای این سینما آیینه است. قاطبه مردم ایران (به خصوص در روستاها و شهرهای کوچک) پرشور و امیدوار به کار و زندگی شان ادامه می دهند. آیا اعتماد بنفس ملت ایران در رویکردهایی مانند پزشکی ، کشاورزی ، نانو، تکنولوژی هسته ای، جریان سازی سیاسی در ورای مرزها و... اتفاقی غیر از شور و امیدواری است؟ مردم ایران دارند راه خودشان را می روند و هر روز در عرصه های مختلف و متنوع به توفیقاتی دست می یابند. آیا می توان این همه توسعه در زیر ساخت ها مانند جاده و برق را حاصل و خروجی مردمی بی انگیزه دانست؟ مسئله همین است وقتی شاهدیم سینما این قوت و قدرت را نمی بیند و می چسبد به سیاهی ها، یعنی بی راهه ای را انتخاب کرده که مردم ترجیح می دهند از اتوبان بی دست انداز پیش بروند. این طی طریق توسط سینما معنیای جز جدایی ندارد. نگرانی ما امروز ضرر خود سینما است. سینمایی که با حذف لبخند و امید ابتدا خودش به دلیل فاصله از مردم بیمار شده است.
مردم واقعا حاضرند برای سینما هزینه کنند در صورتی که سینما روی خوش به آن ها نشان دهد. از پولشان می گذرند اما به هرقیمتی اجازه نمی دهند روحشان آزرده و فکرشان تخریب شود یا باورها و اعتقاداتشان مورد تحقیر قرار گیرد.
آقایان! دبیر و داوران محترم! شما به اینکه مستخدم سازمانی هستید اکتفا نکنید. انتخاب های درست شما نخست سینما را نجات می دهد. همین چند روز پیش مدیر یکی از سینماهای تازه تعطیل حرف هایی زده بود که باعث سرافکندگی خود ما سینمایی هاست. او برای کسب درآمد به منظور حیات، توالت سینما را عمومی و از هر نفر 200 تومان می گرفته است و... . تعصب صنفی و غیرت هنری هم چیز خوبی است. برای تاکید صحبت های این مدیر سینما را بخوانید: «ما از هرکس که قصد داشت از سرویس بهداشتی استفاده کند 200 تومان دریافت می کردیم که رقم آن درماه به دو میلیون و صد هزار تومان می رسید در حالی که از سینما روزانه 150 هزار تومان به صورت متوسط حاصل می شد». بگذریم.
آقای دبیر و داوران محترم ! تولید در جای دیگر و توسط نهادهای مختلفی مدیریت شده است. بخش اصلی توجه به این مطالب درعهده مدیریت کلان فرهنگی – هنری کشور است اما سنجش درست از میان همین موجودیت سینمایی که در حیطه دانش و سلیقه شما قرار گرفته را دست کم نگیرید. شما قبل از اینکه کارمند جشنواره باشید، هنرمندی در مقام نمایندگی مردم هستید. رسالت بزرگ و مهمی دارید. جمع بندی و گزینش شما خط شکن است. همواره دیدن مردم و باورهایشان انحراف زدااست. سال هاست گروه و احزابی دایما آیه یاس می خوانند. متاسفانه جریانی در سینما هم پیرو خمودگی مورد انتظار آن ها شده و سینمای افسرده را پایه گذارده است . ولی مردم چه؟ راه درست را با شور و هیجان و امیدواری انتخاب و جلو آمده اند. تازه نکته درخور تامل این است که سینمایی ها قاعدتا باید پیشرو باشند. راه «رجا» را تقویت کنند نه اینکه کند و یا حتی مسدود کنند. تفالی به حافظ بزنید؛ او راه خودش که رسالت مردمی بود را به شما نشان خواهد داد.
یادداشت از محمد تقی فهیم
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.
آیا در جشنواره پیش رو به این عنصر حیات بخش بشریت توجه کافی خواهد شد؟ کمی بسیط تر و تحلیلی تر به آن بپردازیم :
هراز چندی آمارهای نگران کننده ای از افزایش مصرف مواد مخدر و داروهای روان گردان منتشر می شود. مثلا اعلام شده که میزان مصرف تزریقی مواد در 10 سال گذشته 330 درصد رشد داشته است . یعنی رشد متوسط 33 درصدی درهرسال و .... چند روز قبل سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس گفت: «سهم سلامت ایران دربین 190 کشور دنیا رتبه 117 است که مطلوب نیست». پیش از این هم رییس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران گفته بود که از بین 150 کشور ما در رتبه 104 قرار داریم و...
بحث کارشناسی موضوع فوق و نقد و آسیب شناسی و راه کار و مدیریت این مسایل به ما ربطی ندارد آنچه در حیطه وظیفه و فعالیت ما می گنجد اینکه سینما در این بین وظیفه ای سنگین دارد. بار دیگر بر تاریخ رشد مصرف مواد و افزایش بیماری های جسمی و روانی در بالا مکث کنید. بله درست است! به موازات کاهش تماشاگران سینما ، صف دریافت مواد شکل گرفته است. بیماری های مختلف مردم را به مطب ها و بیمارستان ها کشانده است. تقریبا همه صاحب نظران پزشکی براین عقیده اند که نخندیدن و افسردگی دستگاه ایمنی بدن را دربرابر بیماری ضعیف می کند. تمام متخصصان با اثبات اعلام کرده اند که «لبخند» و خصوصا «امید» عامل پیش گیری از حملات قلبی و پایین آمدن آمار اختلالات روانی است. بدون اینکه بخواهیم همه تقصیرها را متوجه سینماگران بدانیم درعین حال نمی توان منکر اهمیت و جایگاه برجسته سینمای «امید» و «خنده آفرین» شد ، یا نقش چنین رویکردی را در بهبود جامعه نادیده گرفت.
به قول روان شناسان «کسی که لبخند نزند ، قبل از همه خودش بیمار می شود» . آقایان ! متاسفانه با حذف امید و خنده در درجه اول خود سینما را بیمار کرده ایم . ما با نوعی از مدیریت ، فیلمسازی ، داوری و .... تماشاگر را از سینما گرفتیم که یکی از عوامل مهم سینمای شاد و مفرح و امید وارکننده بود ، کلا با فید دو مایه مهم مورد انتظار مردم ، عملا آن ها را از سینما دور کردیم فلذا سینما در وضعیت بی مخاطبی بیمار شده است. بازگرداندن لبخند به این سینما مترادف با بهبود در درجه اول خود سینما و متعاقبا تماشاگران باز آمده است.
آقایان ! ما خنده را از سینما گرفته ایم و غمبارگی و عبوسی را به آن تحمیل کرده ایم. سال هاست که دیگر از کمدی های راضی کننده خبری نیست. «امید» هم که حکم کیمیا پیدا کرده است: «هنری که امید نیافریند هنر نیست». همه ما اهمیت ، تاثیرگزاری ، سودآوری و فرهنگ سازی هالیوود و بالیوود را گوشزد می کنیم اما در حوزه فعالیت سینمای خودمان ، فراموش می کنیم که اولین عنصر با اهمیت آن سینما، امید آفرینی است. بی تردید این جنبه پررنگ آثار است که مخاطبان سینما را مشتری دایمی سالن ها می کند. تماشاگران این کشورها بدین لحاظ سینما را در سبد مصرفی خود (حتی واجب تر از نان شب شان) قرار داده اند که سینما ، امید به آینده و بهروزی زندگی را در آن ها تقویت و زنده نگه می دارد. درحالی که از سر و روی سینمای ما غم و نا امیدی می بارد . دریغ از لختی گریاندن مغرورانه ، لحظاتی به هیجان اوردن مسئولانه ، هرچه هست یاس و سرخوردگی است . به طور متوسط سالی 70 فیلم بلند تولید کرده ایم (امسال که مطابق گزارش دبیر جشنواره 152 فیلم فرم پرکردند) اما حتی چند فیلم «لبخند ساز» نداریم. متاسفانه از خلاصه فیلم هایی که منتشر و انتخاب شده اند چنین پیداست که (به جز یکی دو مورد) فیلم کمدی هم نداریم. ما کشور طنز و لطیفه و پنداریم . پیشینیانی چون عبید زاکانی و سعدی و معاصرین شیرین سخن در حوزه ادبیات داریم اما سینمای مان مرده است. مبلغ پوچی و رکود است. مروج سکون و سکوت است. سردمدار تلخی و ناکامی است. خدا بیامرزد حافظ را . همه به او می بالیم . مدعیان و مدافعان دوآتشه سینما می گویند اگر دراین عصر حافظ بود به جای شعر، سینما را وسیله حرف هایش قرار می داد . مرور اشعار حافظ همه امید و زندگی است. حتما اگر حافظ بود همانند دیوان اشعارش ، امید را مایه اصلی و مهم سینما می کرد:
«بگذرد این روزگار تلختر از زهر / بار دگر روزگار چون شکر آید» یا «رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند / چنان نماند و چنین هم نخواهد ماند»
مطمئنم برخی از مخاطبین این قلم ، درمقام نفی و رد ، (ولی برای شانه خالی کردن از زیربار مسئولیت) تنها و محکم ترین استدلالشان این خواهد بود:«سینما آیینه جامعه است» ! نخست اینکه در مطلب قبلی با نمونه های مستند و مستدل نوشتیم که حرکت برای حذف سینمای پر تماشاگر و حمایت و بزرگ نمایی فیلم های بی مخاطب، از بالا و توسط مدیران و نخبگان! شروع شد. ضمن اینکه درمقطع رویکرد سینما به شرایط فعلی که جامعه با آمارهای نگران کننده فعلی روبرو نبود. حتی اگر این حکم کلی «سینما آیینه جامعه است» را بپذیریم ، در این صورت به شکل واقع بینانه اش کجای این سینما آیینه است. قاطبه مردم ایران (به خصوص در روستاها و شهرهای کوچک) پرشور و امیدوار به کار و زندگی شان ادامه می دهند. آیا اعتماد بنفس ملت ایران در رویکردهایی مانند پزشکی ، کشاورزی ، نانو، تکنولوژی هسته ای، جریان سازی سیاسی در ورای مرزها و... اتفاقی غیر از شور و امیدواری است؟ مردم ایران دارند راه خودشان را می روند و هر روز در عرصه های مختلف و متنوع به توفیقاتی دست می یابند. آیا می توان این همه توسعه در زیر ساخت ها مانند جاده و برق را حاصل و خروجی مردمی بی انگیزه دانست؟ مسئله همین است وقتی شاهدیم سینما این قوت و قدرت را نمی بیند و می چسبد به سیاهی ها، یعنی بی راهه ای را انتخاب کرده که مردم ترجیح می دهند از اتوبان بی دست انداز پیش بروند. این طی طریق توسط سینما معنیای جز جدایی ندارد. نگرانی ما امروز ضرر خود سینما است. سینمایی که با حذف لبخند و امید ابتدا خودش به دلیل فاصله از مردم بیمار شده است.
مردم واقعا حاضرند برای سینما هزینه کنند در صورتی که سینما روی خوش به آن ها نشان دهد. از پولشان می گذرند اما به هرقیمتی اجازه نمی دهند روحشان آزرده و فکرشان تخریب شود یا باورها و اعتقاداتشان مورد تحقیر قرار گیرد.
آقایان! دبیر و داوران محترم! شما به اینکه مستخدم سازمانی هستید اکتفا نکنید. انتخاب های درست شما نخست سینما را نجات می دهد. همین چند روز پیش مدیر یکی از سینماهای تازه تعطیل حرف هایی زده بود که باعث سرافکندگی خود ما سینمایی هاست. او برای کسب درآمد به منظور حیات، توالت سینما را عمومی و از هر نفر 200 تومان می گرفته است و... . تعصب صنفی و غیرت هنری هم چیز خوبی است. برای تاکید صحبت های این مدیر سینما را بخوانید: «ما از هرکس که قصد داشت از سرویس بهداشتی استفاده کند 200 تومان دریافت می کردیم که رقم آن درماه به دو میلیون و صد هزار تومان می رسید در حالی که از سینما روزانه 150 هزار تومان به صورت متوسط حاصل می شد». بگذریم.
آقای دبیر و داوران محترم ! تولید در جای دیگر و توسط نهادهای مختلفی مدیریت شده است. بخش اصلی توجه به این مطالب درعهده مدیریت کلان فرهنگی – هنری کشور است اما سنجش درست از میان همین موجودیت سینمایی که در حیطه دانش و سلیقه شما قرار گرفته را دست کم نگیرید. شما قبل از اینکه کارمند جشنواره باشید، هنرمندی در مقام نمایندگی مردم هستید. رسالت بزرگ و مهمی دارید. جمع بندی و گزینش شما خط شکن است. همواره دیدن مردم و باورهایشان انحراف زدااست. سال هاست گروه و احزابی دایما آیه یاس می خوانند. متاسفانه جریانی در سینما هم پیرو خمودگی مورد انتظار آن ها شده و سینمای افسرده را پایه گذارده است . ولی مردم چه؟ راه درست را با شور و هیجان و امیدواری انتخاب و جلو آمده اند. تازه نکته درخور تامل این است که سینمایی ها قاعدتا باید پیشرو باشند. راه «رجا» را تقویت کنند نه اینکه کند و یا حتی مسدود کنند. تفالی به حافظ بزنید؛ او راه خودش که رسالت مردمی بود را به شما نشان خواهد داد.
یادداشت از محمد تقی فهیم
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.