کد خبر 27531
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۷:۳۷

 مشرق- حوادث اين روزهاى خاورميانه در بعضى کشورها را به 15 خردادهاى قبل از انقلاب ايران مى‏توان تشبيه نمود و اما مصر به بهمن ماه 57 ملت ايران خيلى شبيه است و اين مشابهت براى عموم دلسوزان بجز خودکامگان داخلى و خارجى، ملموس است. ولى نمى‏دانم چرا بعضى فرافکنى کرده و آدرس غلط مى‏دهند، از آمريکائى‏ها در دستور رسانه‏اى براى معرفى کردن البرادعى به عنوان «رهبر آزادى‏خواه مصر» تعجبى نيست او پيش مردم ايران پر کاهى ارزش ندارد زيرا ملت رشيد ايران فرمانبرى‏اش را در نبرد هسته‏اى با خود ديده است و امروز او حلقه به گوشى براى مأموريتى جديد در مصر است. اما آدرس اشتباهى از طرف نخست‏وزير هشت سال دفاع مقدس چه توجيهى دارد.
هرچه فکر کردم دليل منطقى براى اين جمله از اطلاعيه اين هل خورده توسط استکبار جهانى در سال 88 نيافتم. او هنوز از گناه خود توبه نکرده است که گناهى به اين بزرگى مرتکب شد. مردم عزيز قضاوت نمايند: «... بدون هيچ شکى نقطه آغازين آنچه در خيابان‏هاى تونس و صنعا و قاهره و اسکندريه و سوئز شاهد آن هستيم را بايد در تظاهرات چند ميليونى 25، 28 و 30 خرداد تهران جستجو کرد.

روزهايى که مردم با شعار «رأى من کجاست» به خيابان‏ها آمدند...» اين آدرس اشتباه گناه کبيره ديگرى از صادرکننده آن است و سؤال اين است که چرا صدور انفجار نور را منکر مى‏شويد؟ چرا اين حضور مردم را لبيک آنان بر هزاران کلام حکيمانه و حداقل اين بيان امام راحل نمى‏دانيد که فرموده‏اند: «يوم الله 22 بهمن سالروز شکست باطل و جنود ابليس به دست حق‏طلب جندالله، سرآغاز پيروزى ملت ايران بر مستکبران و غارتگران، سرآغاز برچيده شدن دستگاه ستمگرى طاغوتيان، سرآغاز حکومت الله و بيدارى مستضعفان» و يا فرموده‏اند: «اينجانب به همه نسلهاى حاضر و آينده وصيت مى‏کنم که اگر بخواهيم اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شود. اين انگيزه الهى را که خداوند تعالى در قرآن کريم بر آن سفارش فرمود است، از دست ندهيد و در مقابل اين انگيزه - که رمز پيروزى و بقاى آن است - فراموشى هدف و تفرقه و اختلاف است... در آتيه نيز آنچه براى ملت ايران و مسلمانان جهان بايد مطرح باشد و اهميت آن را در نظر بگيرند، خنثى کردن تبليغات تفرقه‏افکن خانه‏برانداز است. توصيه اينجانب به مسلمين و خصوص ايرانيان به‏ويژه در عصر حاضر آن است که در مقابل اين توطئه‏ها عکس‏العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود به هر راه ممکن افزايش دهند و کفار و منافقين را مأيوس نمايند.»(صحيفه نور، ج 21، ص 176)
آقاى ميرحسين، همانگونه که در يادداشتى با عنوان «خشت کج» در حاشيه اولين مصاحبه حضور شما براى انتخابات دوره اخير يادآورى کرده بودم، باز هم از باب سربازى براى عزيز ملت ايران و مستضعفان عالم در راستاى نسخه حکيمانه ايشان مبنى بر جذب حداکثرى، انتظار توبه و جبران داريم و احتمال نفوذى بودن شما را حمل بر غفلت مى‏نمائيم و فقط به يک خاطره که در کتاب «حال اهل درد» شاعر گرامى آقاى سبزوارى صفحه 158 با عنوان «انحراف آزرم و بريدن او» نقل شده است، رهنمون مى‏سازم «آزرم در اصل مشهدى بود و اول در واقع، در خط امام حرکت مى‏کرد، ولى ذهنيتى نيز به اين ملى‏گراها داشت و در آن موقع شعراى اين جورى نيز بودند، ما در اواخر احساس کرديم که آزرم دارد از دامن اسلام دور مى‏شود.

يک روز با آقاى بهجتى امام جمعه اردکان و آقاى شمسايى به خانه او رفتيم. شروع کرديم از انقلاب صحبت کردن، ديديم آتش آزرم خيلى تيز است، مثل اين‏که نهضت اسلامى را نمى‏شناسد و همه بحث دور حسينيه ارشاد مى‏چرخيد. بعد از گفت و گوى زياد، ديدم که اختلاف ايجاد مى‏شود و واقعاً به خودم لرزيدم، بعد شروع کرديم از مسائلى که جارى است صحبت کرديم و ديدم که خير، ايشان طور ديگرى فکر مى‏کند، مى‏گفت «امروز ما در دنيا مطرح هستيم، همان قدر که امام مطرح هست، ما هم مطرح هستيم» بعد بلند شد مجله لوموند را آورد، در آن زمان، مجله لوموند يک عکس بلند و تمام قدى از امام زده بود و يک عکسى نيز از شاه زده بود و عکس ديگرى نيز زده بود و نوشته بود شاعر اپوزيسيون، آقاى نعمت آزرم. بعد گفت ببينيد ما در تمام دنيا مطرح هستيم، همان‏قدر که امام مطرح است. ما متوجه شديم که نصيحت فايده‏اى ندارد. همان شب يا شب بعد از آن بود که ساواکى‏ها به ماشين رنويى که آزرم در آن بود حمله کردند و شيشه آن را شکستند، ولى مواظب بودند که آسيبى به آن‏ها نرسد و فقط قصدشان اين بود که او را مطرح کنند که از سران اپوزيسيون است، آزرم از خوشحالى در پوست خود نمى‏گنجيد و کسى نمى‏توانست با او صحبت کند و ما هم دنبال کار خودمان رفتيم.»
خدا عاقبت همه را بخير نمايد

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس