کد خبر 26862
تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۰:۵۸

اما همين بني اسرائيل کارشان به جايي رسيد که‏ خداي متعال لعنت دائمي بر اينها فرستاد. در روايات‏ داريم که مراد از«مغضوب عليهم» يهود هستند.

مشـرق - «مسأله يهود» در دنياي امروز،خصوصا به شکلي که در آمريکا و اسراييل جلوه گرشده، مسأله تازه‏اي نيست و سوابق ديرينه‏اي دارد.شکي نيست که اين مسأله دردوران ما ابعاد بسيار وسيعي يافته و به اشکال بيسابقه و متنوّعي ظاهر شده است،امّا ريشه‏ها و علل بروز آن در تصويري که قرآن کريم از قوم يهود ارائه مي‏دهد قابل‏ جستجوست.بسياري از خصايص و ويژگيهايي که قرآن کريم به قوم يهود نسبت‏ مي‏دهد در جهان امروز به صورت مکاتب گوناگون فکري،فلسفي،سياسي و اقتصادي در آمده و در قالب نظامهاي حکومتي و نهادها و سازمانهاي ملّي و بين المللي استقرار يافته است.شرايع الهي و تعاليم انبياء عليهم السلام در دوران‏ کنوني يا مسخ و تحريف شده و يا بکلّي نفي و تکذيب گرديده است و دنيا پرستي و ماديگرايي،در اشکال مختلف سيانتيسم،کاپيتاليسم،سوسياليسم،اومانيسم، ليبراليسم وهزاران ايسم ديگر،جايگزين آن شده است.نظام فاسد سرمايه‏داري با استفاده از مؤسسات بانکي و تراستهاي عظيم بين المللي،کنترل شريانهاي‏ اقتصادي و به تبع آن نظامهاي سياسي و حکومتي را در کشورهاي مختلف به‏دست گرفته و جهان را به سوي مقاصد استکباري خود سوق مي‏دهد.جنگ و صلح،شکوفايي اقتصادي و صنعتي،فقر و قحطي و عقب ماندگي،تحولات سياسي و اجتماعي و جريانهاي فرهنگي و هنري،رسانه‏هاي ارتباطي و خبري و افکارعمومي...همه و همه به شکلي با اين شبکه جهاني مرتبط بوده و از آن تأثير مي‏پذيرد.

 

اسلام،يگانه حقيقت زنده و پوياي جهان،آماج کينه‏ها و خصومتها قرار گرفته و روزي نيست که خون پاک مسلمانان به تيغ دشمنان دين خدا،بر خاک‏ جاري نشود.از پس سيماي کنوني جهان،خطوط اصلي چهره يهود را آن گونه که‏ قرآن کريم ترسيم نموده مي‏توان ديد،حتّي اگر نقاب حقوق بشر و نظم نوين‏ جهاني را بر چهره داشته باشد.(2)

 

شايد براي عده‏اي شگفت باشد که در قرآن به آداب و اوصاف و اعمال به طور خلاصه‏ سرگذشته «يهود» يا«بني اسرائيل»به نسبت بيش از ديگر اقوام و امتها اشاره شده است.(3)

 

راستي!چرا خداوند متعال در قرآن کريم براي هدايت و عبرت خلق،بيش از همه اقوام و امتها ، به اوصاف و شيوه‏هاي رفتاري يهود اشاره فرموده و از آنها مثال آورده است؟

 

اوصاف و شيوه‏هاي رفتاري يهود چگونه بود که اين همه درباره آن تذکر داده شده است؟

 

مهمتر از همه علت و منشاء اصلي و باطني اوصاف و اعمال بني اسرائيل چيست و چه بوده است؟

 

 

مرحوم علامه طباطبايي درباره علت کثرت اشاره به يهود و بني اسرائيل در قرآن،نوشته است:

بني اسرائيل از تمام امتها لجوج‏تر و کينه‏توزتر بودند و در برابر حق،سرکشي‏ بيشتري داشتند؛ چنانکه کفار عرب که پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله مبتلا به آنها بود،نيز چنين اوصافي را دارا بودند.(4)

 

خصايص و ويژگيهاي قوم يهود-آنچنان که قرآن اشاره کرد-در رديف بدترين و زشت‏ترين‏ رفتار و صفاتي است که ممکن است انسان يا قومي در زندگي دنيايي خويش داشته باشد.ابراز علاقه و گرايش به بت پرستي،به عنوان ويژگي بارز يهود در قرآن بيان شده است.

 

به موسي گفتند:اي موسي،معبودي مانند معبودهاي اينان(اين بت پرستان)براي‏ درست کن.(5)

 

عصيان و سرپيچي در مقابل پيامبران و دستورات الهي،رفتار بسيار ناپسند و مذمومي است‏ که به عتقاد مفسرين و دانشمندان معارف ديني مختص قوم يهود است.داستان‏ «گاو بني اسرائيل»(6)

 

در قرآن نمونه بسيار روشن و آشکاري است که اين گفته را تأييد مي‏کند.

نکته حائز اهميت و بسيار حيرت انگيز در اين آيات،نه فقط قصه گاو بني اسرائيل و معجزه‏ الهي بني بر زنده کردن مقتول و مشخص کردن قاتل يهودي و نيز سرکشي و لجبازي و ناسازگاري‏ بني اسرائيل در مقابل عوامل الهي،بلکه بيش از همه سختسري و سنگدلي و قصاوت قلبي يهود است که در قرآن با صريح‏ترين بيان و عبارت در آيه 74 سوره بقره آمده است:

پس‏[از ديدن اين معجزه بزرگ نيز]سخت دل شديد که دلهايتان چون سنگ‏ بلکه سخت تر از آن شد. زيرا بسا سنگهايي است که مي‏شکافد و نهرهايي از آن‏ جاري مي‏شود و بعضي سنگها مي‏شکافد و آب از آن بيرون مي‏ريزد و بعضي از آنها از ترس خدا فرو مي‏ريزد و خدا از آنچه انجام مي‏دهيد غافل نيست.

 

 

مرحوم علامه طباطبايي در تفسير اين آيه شريفه نوشته‏اند:

«قسوة»به معني سختي دل است.«او»در اينجا به معني«بل»مي‏باشد يعني دلهاي‏ شما سخت شد مانند سنگ بلکه سخت‏تر؛و اينکه گفتيم«او در اينجا به معني‏ «بل»است از اين نظر است که جز اين معني منطبق بر مورد آيه نيست.زيرا خداوند مقايسه‏اي ميان دل آنها و سنگ کرده،و فرمود: سنگ با آن همه‏ سختي که ضرب المثل است بعضا مي‏شکافد و آب با آن همه نرمي که در جهت‏ نرمي ضرب المثل است،از آن بيرون مي‏ريزد،ولي دلهاي آنها آنقدر سخت است‏ که حالتي مناسب با حق و مطلب حقي در خور کمال واقعي از آن حاصل‏ نمي‏گردد؛(7)

 

تکذيب رسالت انبياء و حتي کشتن پيغمبران الهي از ديگر افعال و ويژگيهاي مذموم يهود است که در آيات متعددي به آنها اشاره شده است.

 

مرحوم علامه طباطبايي در اين باره نوشته‏اند:

کشتن انبياء که کشتن بغير حق است و کشتن کساني که دعوت به عدالت و نهي از ظلم و ستم نمودند،تمام اينها خود عادت جاريه و سيره مستمره اهل کتاب بوده‏ است؛چنانچه تاريخ يهود شاهد روشني بر اين مطلب مي‏باشد.آنان افراد زياد و عده بسياري از انبياء خود را کشتند و مردان نيکو کاري را که امر به معروف و نهي‏ از منکر مي‏کردند بقتل رسانيدند.(8)

 

دنياگرايي و دلبستگي مفرط و شديد به دنيا و مطامع دنيوي و عدم اعتقاد و توجه به سراي‏ آخرت و روز قيامت،ديگر ويژگي اختصاصي و لاينفک«يهود»شمرده شده است؛بطوري که در اين زمينه نوشته‏اند:يهود به جهان پس از مرگ معتقد نيست و پاداش و کيفر را منحصر به زندگي‏

دنيا مي‏داند. بر اساس همين عقيده،يهود ثروت و لذائذ جسمي را هدف اساسي در زندگي خود مي‏داند و براي‏

جمع‏آوري ثروت مي‏کوشد.(9)

 

البته يهوديان نه تنها موضوع دنيا پرستي و عدم توجه به آخرت را به عنوان اتهام نسبت به‏ خويش قلمداد کرده،بلکه مدعي شده‏اند که سراي آخرت مختص آنهاست.لذا خداوند متعال در پاسخ به آنها در قرآن کريم فرموده است:

بگو اگر سراي آخرت نزد خدا مخصوص شماست نه ساير مردم،اگر راستگو هستيد،پس تقاضاي مرگ کنيد.و هرگز آرزوي مرگ نخواهند کرد،زيرا بخاطر کردار بد،عذاب سختي براي‏ خود مهيا کرده‏اند و خداوند بر همه ستمکاران آگاه است.(10)

 

در قرآن کريم همچنين در اين باره آمده است:

يهوديان را از همه مردم،حتي مشرکان‏[که ايمان به قيامت ندارند]حريص‏تر بر زندگي مادي مي‏يابي، هر يک از آنها دوست دارند هزار سال عمر کنند،در حالي که طول‏ عمر نمي‏تواند آنان را از عذاب دور سازد و خدا نسبت به آنچه مي‏کنند بيناست.(11)

 

علامه طباطبايي در تفسير اين آيه نوشته است:

دليل روشن بر اين مطلب اين است که آنها[بني اسرائيل‏]را از همه مردم‏ حريص‏تر بر زندگي دنيا مي‏بيني،با اينکه يگانه حاجب و مانع از توجه به آخرت‏ همين حرص بر دنيا و دلبستگي آن است‏[...] يعني آنها را از مشرکين هم‏ حريص‏تر به دنيا مي‏يابي...آنها هرگز تمناي مرگ نخواهند کرد و سوگند ياد مي‏کنم که آنها را از تمام مردم حريص‏تر بر اين زندگي پست و دورکننده از آن‏ زندگي پاک و پاکيزه عالم آخرت مي‏يابي؛بلکه مي‏بيني از مشرکين هم که عقيده به‏ قيامت ندارند حريص‏ترند؛ به طوري که هر کدام دوست مي‏دارند طولاني‏ترين عمر را داشته باشند،با اينکه چنين عمري نمي‏تواند آنها را از عذاب دور سازد؛چه‏ اينکه عمر هر چه باشد بالاخره محدود است و پايان خواهد پذيرفت.(12)

 

در ارتباط با دنياگرايي افراطي يهود،همچنين در تفسير شريف الميزان در شرح آيات 211 و

212 سوره بقره آمده است:

مي‏گويد:هان!اين قوم بني اسرائيل در جلو چشم شمايند؛اينان همان مردمي‏ هستند که خدا به ايشان کتاب و آئين و پيامبري و سلطنت عطا فرمود و از ارزاق‏ خوب و پاکيزه به آنها روزي داد و بر عالميان برتري بخشيد.از ايشان بپرس که‏ خدا چه آيات روشني به ايشان داد؟و در کارشان دقت کن که آغازش از کجا بود و به کجا انجاميد؟کلمات را تحريف کردند و از جاي خودش تغيير دادند و در قبال‏ خدا و کتابش،اموري را از پيش خود وضع کردند و با اينکه وظايفشان را مي‏دانستند از حدود خودشان تجاوز نمودند،خدا هم به سخت‏ترين عقوبتها گرفتارشان کرد.جمعيتشان پراکنده شد؛ آقايي‏ شان زوال پذيرفت،خوشبختي و سعادتشان به باد فنا رفت؛در دنيا به خواري و گدايي افتادند و رسوايي عذاب ‏آخرتشان بسي بالاتر است.(13)

 

امروز نيز يهوديان،دنياگرايي و مطامع دنيوي خود را تحت پوشش به اصطلاح دين‏ (آئين يهود) تفسير، توجيه و تبليغ مي‏کنند،در حالي که به اعتقاد عالمان و مفسران علوم قرآني، يهود نه تنها به ماوراء الطبيعه و ماوراء حس و اصول وحي و معاد بي‏اعتقاد است،بلکه علت اساسي ومنشاء ضلالت و انحراف «يهود» ، «ماده پرستي» و «حس گرايي» بوده است.

 

مرحوم علامه طباطبايي در اين باره نوشته است:

بني اسرائيل معتقد به اصالت مادّه بودند.احکام مادّه را در مورد خدا نيز اجرا مي‏کردند و گمان مي‏کردند که خداوند نيز يک موجود مادّي است؛منتها با اين‏ تفاوت که او يک موجود قوي است که بر مادّه حکومت مي‏کند،عينا مانند علل‏ مادّي که بر معلولات مادّي حکومت دارند.(14)

 

چنانچه در داستانهايي که از بني اسرائيل در قرآن نقل شده دقت کنيم و اسرار اخلاقي آنها را که در آنها منعکس شده است مورد بررسي قرار دهيم، خواهيم ديد که آنها مردمي غرق در مادّيات و دلباخته لذائذ حسي اين زندگي‏ صوري بوده‏اند،لذا در مقابل حقايق ماوراء حس خضوع نمي‏کردند و جز در برابر لذات و کمالات مادّي تسليم نمي‏شدند،امروز هم عينا همان طورند؛همين‏ روحيه است که عقل و اراده آنها را تحت انقياد حس و مادّه قرار داده،بطوري که‏ جز آنچه اين دو اجازه مي‏دهند درک نمي‏کنند و اراده نمي‏نمايند.(15)

 

با توجه به آنچه ذکر شد،اين نتيجه به دست مي‏آيد که:اعتقاد به«اصالت ماده و حس»و تسليم و انقياد عقلي،فکري و اخلاقي در برابر اين دو و بالعکس عدم اعتقاد و باور قلبي نسبت به‏ حقايق ماوراء الطبيعه و ماوراء حس،«عصاره اصول و فروع يهود است»؛که برخي آن را«سيره و سنت يهودي» نامگذاري کرده‏اند.

بنابر اين اگر بتوان اين موارد و مجموعه را به عنوان«فرهنگ يهود»يا«فرهنگ بني اسرائيلي»

خلاصه و تعريف نمود؛آنگاه ناگزير بايد ناظر و شاهد تشييع تابوت فرهنگ و تمدن حاکم بر سرزمين غرب بود.زيرا آنچه امروز به عنوان معيار،ارزش،اخلاق،فرهنگ و...بر جوامع غربي‏ حکمراني مي‏کند، دقيقا منطبق با «سنت و سيره» مذکور،يعني «فرهنگ يهودي-اسرائيلي» است.امروز عواطف، احساسات و افکار عمومي در غرب تحت سيطره اين فرهنگ است.تذکر اين‏ موضوع اگر چه بسيار تلخ و ناگوار مي‏نمايد،اما واقعيتي است که نمود عيني پيدا کرده و بر عرصه‏ جهاني سايه شوم خود را گسترده است و خطر آن،جغرافياي فرهنگ و اجتماع در جهان را تهديد مي‏کند.

 

البته اين مهم از نظر و ديد دانشمندان و محققان بزرگ نيز پنهان نمانده،به طوري که برخي‏ نسبت به خطر فزاينده آن نيز هشدار داده‏اند.

 

مرحوم علامه طباطبايي در اين زمينه نوشته است:

بدبختانه امروز نيز حق و حقيقت بر اثر نفوذ تمدن مادي غرب به چنين بلايي‏ مبتلا شده؛زيرا شالوده تمدن مادي امروز غرب نيز بر دو اصل«حس»و«ماده» گذارده شده است.لذا از طرفي دلائل مربوط به ماوراء حس را نمي‏پذيرد و از طرف ديگر هيچ گونه دليلي در موضوعاتي که متضمن لذت مادي حسي است‏ مطالبه نمي‏کند.اين موضوع،خط بطلان بر غرائز انسانيت و احکام آن کشيده و معارف عاليه و اخلاق فاضله را از ميان برده و انسانيت را به نيستي تهديد کرده و اجتماع بشري را در معرض شديدترين مفاسد قرار داده است و چندي نخواهدگذشت که آثار شوم آن همه جا را فرا خواهد گرفت.(16)

 

 

----------

پي نوشت:

(1)-از بيانات حضرت آيت اللّه خامنه‏اي؛روزنامه جمهوري اسلامي،شماره 4525.

(2)-آويني،سيد محمد؛از مقدمه ترجمه کتاب«يهود بين الملل».

(3)-به طوريکه نوشته‏اند:در قرآن کريم:420 آيه درباره حضرت موسي و 480 آيه درباره انبياء بني اسرائيل و برخورد

و رفتار اين قوم با پيامبران خود آمده است و 157 آيه و به قولي ديگر 153 آيه اشاره مستقيم به يهود دارد[رجوع‏

شود به:شمس الدين رحماني؛جنايت جهاني؛به نقل از مرآت الآيات يا راهنماي مطالب قرآن:سيد ابو الفضل برقعي.

و همچنين به:دکتر محمد باقر محقق؛نمونه بيّنات در شأن نزول آيات؛صص 1013-1011.]

همچنين«نام حضرت موسي بيش از ديگر انبياء الهي در 166 جاي قرآن ذکر شده که در 36 سوره قرآن به گوشه‏هايي‏

از داستانهاي آن حضرت به طور اجمال يا تفصيل اشاره شده است.»

[رجوع شود به:علامه سيّد محمّد حسين طباطبايي؛الميزان،ج 16؛ترجمه سيّد محمد باقر موسوي همداني؛ناشر:

بنياد علمي و فکري علامه طباطبايي با همکاري مرکز نشر فرهنگي رجاء؛چاپ دوم:تابستان 66؛ص 61]

(4)-الميزان،ج 1؛صص 280-279.

(5)-قرآن کريم،سوره اعراف؛آيه 138.

(6)-به آيات 67 تا 72 سوره بقره مراجعه شود.

(7)-الميزان،ج 1؛ص 270.

(8)-الميزان،ج 3؛ص 234.

(9)-عفيف عبد الفتاح طباره؛چهره يهود در قرآن؛ص 84.

(10)-قرآن کريم،سوره بقره؛آيات 94 و 95.

(11)-قرآن کريم،سوره بقره؛آيه 96.

کاري از گروه تحقيقات جنبش مصاف

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس