به گزارش مشرق به نقل از فارس، جام ملتهاي آسيا براي تيم ملي و فدراسيون فوتبال ايران سرانجام تلخي داشت. با وجود اميدواريهاي بسياري که افشين قطبي به دوستداران تيم ملي داد، در نهايت ايران نتوانست حتي به جمع چهار تيم برتر قاره آسيا راه پيدا کند.
شايد تنها نکته مثبت برگزاري جام ملتهاي آسيا و پخش ديدارهاي اين رقابتها از شبکه سه سيما، حضور گزارشگران جوان، باسواد و آيندهدار در رسانه ملي بود؛ گزارشگراني که صدايشان آزار دهنده نبود و اطلاعاتي بيمورد به بينندگان ارايه نميکردند. گزارشگراني که بدون آنکه به شخص يا مسئولي کنايه بزنند و متلک بيندازند و خوشمزگي کنند، فوتبال را به بهترين شيوه براي بينندگان تلويزيوني گزارش ميکردند.
يکي از اين گزارشگران محمدرضا احمدي بود. گزارشگر و مجري که گزارشهاي مثبت و موثرش تماشاي فوتبال را از تلويزيون براي بييندگان لذتبخشتر کرده است. وي که سالهاست در راديو فعاليت ميکند، براي اولين مرتبه در جام جهاني 2010 در تلويزيون ديده شد. همان جواني که با تسلط خوبي که بر زبان انگليسي داشت، اطلاعات مفيدي در مورد جام جهاني را به صورت آن لاين و زنده براي بينندگان ارايه ميکرد.
پس از اين حضور موفقيت آميز، انتظار ميرفت به اين گزارشگر جوان ميدان بيشتري داده شود که همينطور هم شد؛ اما ناگهان دوباره پدرخواندههاي گزارشگري به تکاپو افتادند و با استفاده از انواع و اقسام روشها، ميدان را در دست گرفتند.
يکي از اين گزاشگران که اتفاقا تهيه کننده يکي از برنامههاي تلويزوني هم هست، فقط به محض اينکه چند روز از آغاز جام ملتها گذشت و به او گزارشي داده نشد، توانست موجي عليه سيما به راه بيندازد و خبرنگاران حامياش در مطبوعات حمله به مسئولان صدا و سيما را آغاز کردند و خبرسازي کردند که چرا وي گزارش نميکند؟ چرا به قطر اعزام نشده است؟ آن هم در شرايطي که يک ماه پيش از جام ملتها اعلام شده بود جواد خياباني قرار است به قطر برود.
برخي از اين پدرخواندگان گزارشگري، انواع و اقسام اهرمهاي فشار را گاهي به طور نامحسوس در اختيار دارند تا بتوانند همواره در تلويزيون حضور داشته باشند و بازيهاي حساس و مهم را گزارش کنند. اين افراد حتي حاضر نيستند در مصاحبههايشان از گزارشگران جوان اسمي ببرند يا از آنها به عنوان جواني آيندهدار نام ببرند؛ حتي گاهي در مصاحبههايشان براي اينکه بتوانند اين گزارشگران جوان را بکوبند، ميگويند هنگام تماشاي مسابقه صداي تلويزيون را قطع ميکنند و به اين ترتيب همکاران جوانشان را تخريب ميکنند.
محمدرضا احمديها بايد پشت خط بمانند؛ آن هم در حاليکه تمام تلاششان را ميکنند تا گزارشهاي خوب و بيحاشيهاي انجام دهند. آنها اگرچه در تلاششان موفق هستند؛ اما بازهم کمتر به آنها ميدان داده ميشود. گويا براي تهيهکنندگان برنامههاي فوتبال برتر و ...، شهرت گزارشگر و گاهي حتي کنايهها و متلکهاي او مهمتر از گزارش بيحاشيه و با اطلاعات مفيد براي بييندگان رسانه ملي است.
محمد رضا احمدي ديدار رده بندي جام جهاني 2010 را که بين دو تيم اروگوئه و آلمان برگزار شد را گزارش کرد و امروز هم ديدار ردهبندي جام ملتهاي آسيا بين کره جنوبي و ازبکستان را گزارش ميکند. مردم اين گزارشگر جوان و بيحاشيه و با سواد را دوست دارند؛ به شرطي که برخي پدرخواندههاي گزارشگري با لابي و اهرمهاي فشار اجازه خودنمايي بيشتري به اين افراد را بدهند.
احمديها در اين کشور کم نيستنند؛ به شرطي که کار گزارشگري از دست عدهاي معدود خارج شود و گزارشگري فوتبال و به ويژه فوتبال ليگ برتر ايران در انحصار فرد يا افراد خاصي نباشد.