این خاطرات از مقطع ورود حضرت امام(ره) در ۱۲ بهمن که رفیق دوست راننده بلیزر امام(ره) بود، آغاز و در ادامه حوادث دهه اول انقلاب و جنگ تحمیلی از زبان او نقل می شود. رفیقدوست به این دلیل که پایه گذار سپاه است و بعد از آن مسئول تدارکات جنگ بوده، به عنوان یکی از شخصیت های مهم در این ایام به حساب می آید. مهمترین فعالیت رفیقدوست به زمانی بازمی گردد که به عنوان مسئول تدارکات سپاه در طی جنگ تحمیلی خدمت می کند. علامیان نگارش این خاطرات را از سال ۸۷ آغاز کرده و ساختار کتاب براساس پرسش هایی است که نویسنده از رفیقدوست پرسیده و این سؤالات بر اساس توالی زمانی انتخاب شده است.
ناشر کتاب معتقد است بسیاری از ناگفته ها در این اثر بازگو شده است. بسیاری از پرسش هایی که در آن زمان وجود داشته و تاکنون مطرح نشده است، در گفت وگو با رفیق دوست آمده که وی پاسخ های مستدل و صریحی را به رویدادهای تاریخی داشته است.
در بخشی از کتاب زمانی که رفیق دوست به نامه ارسالی به بانک مرکزی در ۲۹ خرداد ۱۳۶۱ برای در اختیار قراردادن ۵۰۰هزار دلار به برادرش جهت تدارک نیروهای اعزامی به سوریه به منظور جنگ با صهیونیزم اشاره میکند، ماجرای پرونده ۱۲۳ میلیارد اختلاس در بانک صادرات مطرح میشود که رفیق دوست توضیحاتی درباره آن پرونده ارائه میدهد که گزیدهای از این اظهارات را در ادامه میخوانید:
«در آن داستان عجیب و غریب ۱۲۳ میلیاردی که به من و فامیل رفیقدوست خیلی ظلم شد، اصلا ۱۲۳ میلیارد وجود خارجی نداشت. پروندهای ساختند که به شخص بنده مربوط نبود، ولی مرا نشانه گرفته بود و هدفش من بودم. مجموعه چهار حساب در ظرف ده ماه ۱۲۳ میلیارد تومان گردش مالی داشته که آن را متبلور کرده و عنوان اختلاس داده بودند. از این مبلغ ۱۱۹ میلیارد تومان گردش حساب مربوط به فاضل خداداد و کسی به نام بهروز یارخدایی بوده. و حساب برادر من ۴ میلیارد گردش داشته و سودی که به آن تعلق میگرفته ۲۰ میلیون تومان بوده است. برادرم وقتی از طریق من متوجه میشود که خداداد از نام رفیق دوست سوء استفاده کرده، قبل از آنکه پرونده ساخته شود این ۲۰ میلیون تومان را به بانک ریخته و تسویه کرده بود.
...سر این جریان خیلی آزرده بودم. در صدور حکم آقا برای تمدید مسئولیت بنیاد هم تاخیر شده بود. و با اینکه به عنوان مطلع و نه متهم به دادگاه میرفتم، فشارهای رسانهای روی من زیاد بود. هر روز مینوشتند ۱۲۳ میلیارد تومان چند دست کت و شلوار میشود، چند پرس چلو کباب میشود. یادم هست صبح ۵شنبهای به مجلس رفتم. آقای ناطق نوری رییس مجلس بود. ایشان جلسه ای داشت، صبر نکردم. وارد اتاقش شدم و بی مقدمه سر او داد زدم: «این چه وضعی است که تا چنین اتفاقی می افتد، کت و شلواری ها کتشان را بالا می گیرند و روحانیون هم عبایشان را بالا می گیرند. این بلایی است که سر خودتان هم می آورند.»
بعد از کلی داد و بیداد از آنجا بیرون آمدم. و یکراست به دفتر آقای هاشمی رفسنجانی رفتم. وقتی وارد دفتر ایشان شدم، قبل از اینکه حرف بزنم، آقای هاشمی شروع کرد که این چه ظلمی است دارند میکنند و از این حرفها. من فقط ایستادم و او را نگاه کردم. توی دلم گفتم: «ای زرنگ تر از همه روزگار». و بیرون آمدم.
یک لحظه از خودم بدم آمد. به خودم گفتم تو چرا به جای خدا به بنده های خدا متوسل میشوی؟ خدا که از حال تو خبر دارد، پس بگذار هرچه می خواهد بشود، بشود. خیلی عجیب بود، همان روز آقا دستور دادند، حکم من صادر بشود که در جو آن روز بسیار اثرگذار بود. من همیشه از قبل وقت می گرفتم ولی آنروز بدون وقت قبلی به بیت رفتم. به آقای محمدی گلپایگانی گفتم: میخواهم دو کلمه با آقا صحبت کنم. ایشان گفت: آقا الان جلسه مهمی دارند. و بعد از آن هم قرار است جایی بروند. فکر نمیکنم وقت بشود.
ماشین آقا دم در ایستاده بود، گفتم خدمت آقا بگویید حاج محسن میخواهد در دو ثانیه دو کلمه به شما بگوید. آقا گفته بودند: «این دو کلمه چیست؟» خدمتشان رسیدم و گفتم: متشکرم، خیلی مردی.
دستشان را بوسیدم، خواستم برگردم. آقا صدایم کردند و فرمودند: «حاج محسن این قضیه را چگونه دیدی؟» گفتم: آقا امتحان الهی بود. گفتند: «به لطف خدا شما از آن سرافراز بیرون آمدید.»
بنابراین گزارش، در پاورقی این بخش از اظهارات رفیق دوست آمده: «آقای رفیقدوست، جزئیات مفصلی را درباره این ماجرا، برای نگارنده نقل کرد که بر سیاسی بودن این پرونده دلالت میکرد. ایشان همچنین اسناد و نامههای ارسال شده دادستان و رییس وقت قوه قضائیه را نشانم داد که به آزادی مرتضی رفیق دوست منجر شده است. این بخش به دلیل غیرمرتبط بودن با مقطع تاریخی مورد نظر این کتاب، حذف و به نوشتاری دیگر موکول شد.»
این کتاب را سوره مهر با قیمت ۲۰ هزار تومان در بهار امسال روانه بازار نشر کرده است.
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.