به گزارش مشرق به نقل از جهان، عکسی که می بینید، احتمالا در زمستان 1360 یا بهار 1361 گرفته شده است. آن روزها هنوز پیشانی بند در جبهه های جنگ رایج نشده بود و رزمندگان از کلاهخودهای خود برای درج شعارها و اذکار مورد علاقه شان استفاده می کردند. این عکس ناخودآگاه انسان را به یاد آن جمله معروف حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه می اندازد:
تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ عَضَّ عَلَى نَاجِذِكَ أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَكَ تِدْ فِي الْأَرْضِ قَدَمَكَ ارْمِ بِبَصَرِكَ أَقْصَى الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَ
«اگر كوهها از جاى كنده شوند تو ثابت و استوار باش، دندانها را برهم به فشار، كاسه سرت را به خدا عاريت ده، پاى بر زمين ميخكوب كن، به صفوف پايانى لشكر دشمن بنگر، از فراوانى دشمن چشم بپوش، و بدان كه پيروزى از سوى خداى سبحان است»
جوان بسیجی، گرچه کلاهخودی پولادین بر سر دارد، اما آن را به نام خالق یکتا و یاد ولایت مسلح کرده است و در حقیقت، جمجمه خود را نه به سپری از آهن، که به نام خدای یکتا و اولیائش سپرده است و این گونه پای به میدان نهادن است که «احدی الحسنیین» را به دنبال دارد.
جوان بسیجی، گرچه کلاهخودی پولادین بر سر دارد، اما آن را به نام خالق یکتا و یاد ولایت مسلح کرده است و در حقیقت، جمجمه خود را نه به سپری از آهن، که به نام خدای یکتا و اولیائش سپرده است