گروه بینالملل مشرق - روزنامه السفیر در تحلیلی به قلم خلیل حرب نوشت: در هفتههای گذشته نظامیان آمریکایی وارد پایگاه هوایی «میهایل کوگالنیچانو» رومانی و ماناس شدهاند.
همزمان و بعد از آن، بحث برگزاری نشست ژنو 2 مطرح است که در این رابطه دیدارهایی برگزار و نشست سویس در آستانه برگزاری است. این در صورتی محقق خواهد شد که روسها و آمریکائیها بتوانند در مورد مسئله استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه به توافق رسیده و درباره مسئله پیچیده سوریه و مسائل منطقه به تفاهم برسند.
به احتمال زیاد، این سربازان به سوریه و خطرات بسیار زیادی که در این منطقه جغرافیایی دور از مرزهای ایالات متحده وجود دارد؛ فکر نمیکنند. دیگر اینکه این نیروها معتقدند بین معاهده امنیتی بین کابل و واشنگتن و نشست ژنو 2 ارتباطی وجود ندارد. واقعیت موضوع این است که تمام تلاشهای در حال انجام تا قبل از برگزاری نشست ژنو2 ، با هدف فرونشاندن شعله های آتش در سوریه است.
رئیس جمهور آمریکا آرام آرام خود را برای اجرای یکی از وعدههای انتخاباتی خود در دوم ریاست جمهوری آماده می کند. وی اعلام کرده بود که تا سال 2014، ده هزار نیروی آمریکایی را از افغانستان خارج می کند. وی در دور نخست نیز اعلام کرده بود که در چارچوب برنامههای سیاست خارجی خود، نظامیان آمریکایی را از عراق خارج می کند.
در هر دو حالت، ایران به نوعی به ایفای نقش پرداخت. از دیگر فعالیت های ایران این بود که توانست مانع از ادامه حضور آمریکا در مرزهای شرقی و غربی خود شود. امری که خود آمریکائیها بدان اعتراف کرده و اعلام نمودند که نمی توانند به این وضعیت ادامه دهند.
در حل حاضر آمریکائیها برای خروج امن از افغانستان، چشم به نقش ایران دوختهاند. حال فرقی نمی کند که نظامیان آنها وارد پایگاه هوایی میخائیل کوگالنیچانو رومانی شوند و یا یا پایگاه ماناس در قرقیزستان. بیش از 50 هزار نظامی آمریکایی از افغانستان خارج می شوند و به احتمال زیاد، سپاه پاسداران به حیات خلوت نفوذ خود که جایگاه آمریکائیها بوده، وارد نمیشوند.
البته بعید است که سیاسیون ایران از صحنه جدید افغانستان خود را دور نگه دارند و خود آمریکائیها نیز چنین انتظاری ندارند. هردو طرف دغدغه خاص خود را دارند. یکی از منابع نزدیک به مسئولان رده بالای ایران در گفتگو با السفیر می گوید: « آمریکائیها درباره وضعیت به وجود آمده جدید به صورت احساسی برخورد نمیکنند... آنها می دانند که می توانند با ایران به تفاهم برسند و با برگههای آن بازی کنند.»
این منبع ایرانی می افزاید که آمریکائیها به طور خاص و غربی ها به طور عام به این ننتیجه رسیدهاند که برای مسائل منطقهای از جمله خروج از افغانستان، بحران سوریه و تشکیل دولت در لبنان و... به کمک ایران نیازمندند.
اخضر الابراهیمی فرستاده سازمان ملل این فرصت برایش در تهران به وجود آمده است تا نقش سازنده ایران در قبل از برگزاری نشست ژنو1 و نیز پیش از ادامه یافتن درد و رنج مردم سوریه را مورد ارزیابی قرار دهد.
السفیر به نقل از برخی از منابع عربی در قاهره میگوید: ابراهیمی در تهران تلاش خواهد کرد تا با استفاده از پتانسیل و ظرفیت روابط عمیق تهران و دمشق، این کشور را قانع سازد تا در نشست ژنو2 تلاش کند آتشبس کامل در سوریه صورت گیرد و یا اینکه به عنوان حسن نیت در برخی مناطق حساس، در مورد آتشبس جزئی توافق شود.
منابع سیاسی ایران و آمریکا بر این باورند که اخضر ابراهیمی در پی تبیین ماهیت نقش مثبت ایران و نیز امتیازاتی است که ممکن است سوریها به آن تن دهند. این امر از باب تأمل درباره اطمینان دمشق به تهران صورت می گیرد. اطمینانی که معادل و به مراتب بیشتر از اطمینان به مسکو ( همپیمان شاخص سوریها) است.. ابراهیمی افزون بر توجه به آتشبس کامل و موقت، تلاش خواهد کرد تا نگرش سوریه درباره ایده "هیئت انتقالی و اختیارات آن" که در سند ژنو 1 ( ژوئن 2012) آمده است را تبیین نماید.
منبع آگاه ایرانی در مصاحبه با السفیر، ضمن تأیید دو موضوع اصلی مأموریت ابراهیمی در تهران میگوید: گفتگوها هماکنون درباره این دو موضوع پیچیده ( آتشبس و دوره انتقالی) در جریان است و گفته میشود ایران میتواند در این دو موضوع و جزئیات آن به ایفای نقش بپردازد.
این در حالی است که که یکی از منابع سوری آگاه نسبت به فضای منطقهای گفتگوها در مصاحبه با السفیر بر این باور است که ایران معتقد است حضور و عدم حضورش در نشست ژنو 2 هیچ فرقی باهم ندارد. ایران اصرار چندانی برای حضور در این نشست نداشته و هیچ پیش شرطی را نمی پذیرد، ضمن آنکه تمایل دارد بان کی مون دبیرکل سازمان ملل به صورت رسمی و ضابطه مند از آن برای حضور در ژنو دعوت کند. زبان حال ایرانیها می گوید: «اگر هم در نشست ژنو حضور نیابیم، همچنان در موضع قدرت باقی می مانیم» به هر حال این بدان معنا نیست که ایرانی ها از حضور ابراهیمی در تهران استقبال نمیکنند. آنها اعلام کرده اند که حاضرند تا قبل از برگزاری نشست ژنو، به رایزنی متقابل ادامه دهند.
در همین راستا امیر موسوی تحلیلگر ایرانی مسائل استراتژیک می گوید: تهران سفرهای منطقه ای ابراهیمی را رصد کرده و معتقد است محورهای سه گانه گفتگوهای ابراهیمی در ایران، سوریه و نیز عربستان معنا پیدا میکند. در غیر اینصورت به نظر می رسد سفر وی، سفری صوری و پروتوکلی باشد.
موسوی در مصاحبه با السفیر می گوید: روحانی و محمد جواد ظریف وزیر امر خارجه ایران در حاشیه نشستهای خود با مسئولان غربی در مجمع عمومی سازمان ملل، در مورد مسائل مختلفی به بحث و گفتگو پرداختند. بعد از گذشت بیش از دو سال از بحران سوریه که غربی ها بنا به دلایل سیاسی و از سر ستیزه جوئی به نقش سوریه و ایران توجه نداشتند، این بار آنها متوجه شده اند که نقش ایران، در این باره بسیار مهم است.
موسوی به سه موضوع اشاره می کند: نخست آنکه مهمترین سفر منطقه ای ابراهیمی به ایران خواهد بود. دوم آنکه ایران پیوندی عمیق با دمشق دارد و تضمین کننده منافع و خواست آن است و سوم اینکه مسائل و تفاهماتی که تا قبل از نشست ژنو 2 بدان توجه میشود، بسیار با اهمیتتر از مسائل و تفاهماتی است که ماهها قبل از نشست ژنو 1 بر زبانها جاری بود. البته سعودیها دارای دیدگاه های دیگری بودند و صراحتآً دیدگاه خود را به آمریکائیها گفته بودند.
موسوی با بیان اینکه احتمالاً موضوع آتشبس و مرحله انتقالی، اساس مأموریت ابراهیمی را تشکیل میدهد، می گوید: معتقدم موضوع دوم مهمتر است، چرا که به ایجاد فضای گشایش سیاسی منجر خواهد شد و در پی آن فرصت رسیدگی به پرونده های حکومتی، آینده انتخابات، تشکل احزاب و قانون اساسی و... فراهم خواهد شد و بدین شکل مرحله انتقال قدرت در فضایی روان به پیش خواهد رفت. این پژوهشگر برجسته ایرانی میافزاید: ایران میتواند از طریق ارتباط با طرفهای داخلی و خارجی تحقق دو موضوع مذکور را تضمین نماید. وی معتقد است ضمانتهای ایران میتواند امنیتی، سیاسی و دیپلماتیک باشد.
در شرایطی که موسوی بیان می دارد ویژگی ایران این است که دیدگاهی متفاوت از دیگران دارد، یک منبع سوری آگاه بر این باور است که ایران افزون بر ارتباط مستحکم با رهبران سوریه، دارای روابطی ممتاز و هر چند متفاوت با مخالفان سوریه، احزاب و عشایر این کشور و نیز عراق است که در طی حوادث بسیار حساس ماههای گذشته نشان داده است بازیگری فعال و توانا برای حل سیاسی بحران سوریه است.
موسوی خاطر نشان ساخت که تحقق تمامی آنچه گفته شد در گرو همکاری طرفهای دیگری است که از تروریستها حمایت می کنند زیرا در صورتیکه فعالیتهای انفجاری و قتل و کشتار در سوریه در حال انجام است، توجه به فعالیت سیاسی هیچ فایدهای ندارد.
موسوی در پاسخ به اینکه آیا تغییر نگرش بینالمللی نسبت به نقش ایران، بعد از شکستهای میدانی تروریستها و یا تلاش های روحانی برای ایجاد فضای باز گفتگو و نیز دیپلماسی آرام بوجود آمده است، میگوید: « دو دلیل برای این تغییر نگرش وجود دارد...حساب باز کردن بر روی نقش ایران بعد از استقبال از گفتگوها تقویت شده است... نوعی اقرار ضمنی نسبت به نقش محوری ایران وجود دارد؛ دیگر آنکه ایران توانسته خود را بازیگری معرفی کند که میتواند برای مسئله سوریه راه حل ارائه کند. غرب درباره نقش ایران با تعارف بیگانه است و چاپلوسی نمی کند، منافع آن اقتضا می کند تا به حضور ایران در موضوع سوریه تن دهد، البته ایران نیز بدون خطا و اشتباه، آماده همکاری و تسهیل فرایند گفتگوهاست.
موسوی میگوید به طور کلی دو رویکرد مذاکراتی وجود دارد.... یکی رویکرد مربوط به مواضع، تعهدات و اصول که زود است در حال حاضر بدان پرداخت.... دیگری رویکرد متعلق به منافع مشترک که در حال حاضر محور مذاکرات را تشکیل می دهد. این بدان معناست که ایالات متحده هرگز نسبت به اسرائیل و امنیت آن بیتفاوت نخواهد بود و ایران نیز از نفوذ خود در منطقه و حمایت از محور مقاومت از جمله حزب الله لبنان دست نخواهد کشید. هم اکنون این دو موضوع، محور تفاهمات احتمالی را تشکیل می دهد.
البته هم اکنون سؤال مهم این است که دیپلماسی ضعیف و ابتدایی عربستان سعودی در مورد سوریه تا چه حد کارایی دارد؟ ماهیت حضور ابراهیمی در تهران و دمشق چه خواهد بود؟ آیا اصلاً نشست ژنو 2 برگزار می شود و آیا دستاوردهایی معجزه آسا را برای سوریه به ارمغان خواهد آورد؟ آیا رهبران سوریه می توانند این لحظه سیاسی پیچیده را پشت سر گذشته و افتخار کنند که اتحاد تاریخی سی ساله آنها با تهران، تضمین کننده حمایت از هر دو کشور و تمام منطقه است؟
در اوج حمله آمریکا به منطقه و تجاوز به عراق، جورج بوش پسر رئیس جمهور پیشین آمریکا اعلام کرد که: «از بیروت تا بغداد، آمریکا آزادی را به ارمغان خواهد آورد و در این مأموریت پیروز خواهد شد.» این گفته بوش از آن حکایت داشت که محور مقاومت از بین خواهد رفت. روزها گذشت و آمریکا نتوانست به پیروزی دست یابد... هژمونی آمریکا در حال حاضر از کابل گرفته تا دمشق و بیروت رو به زوال است و این کشور در تلاش است تا راهی برای برون رفت از بنبست بیابد.
همزمان و بعد از آن، بحث برگزاری نشست ژنو 2 مطرح است که در این رابطه دیدارهایی برگزار و نشست سویس در آستانه برگزاری است. این در صورتی محقق خواهد شد که روسها و آمریکائیها بتوانند در مورد مسئله استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه به توافق رسیده و درباره مسئله پیچیده سوریه و مسائل منطقه به تفاهم برسند.
به احتمال زیاد، این سربازان به سوریه و خطرات بسیار زیادی که در این منطقه جغرافیایی دور از مرزهای ایالات متحده وجود دارد؛ فکر نمیکنند. دیگر اینکه این نیروها معتقدند بین معاهده امنیتی بین کابل و واشنگتن و نشست ژنو 2 ارتباطی وجود ندارد. واقعیت موضوع این است که تمام تلاشهای در حال انجام تا قبل از برگزاری نشست ژنو2 ، با هدف فرونشاندن شعله های آتش در سوریه است.
رئیس جمهور آمریکا آرام آرام خود را برای اجرای یکی از وعدههای انتخاباتی خود در دوم ریاست جمهوری آماده می کند. وی اعلام کرده بود که تا سال 2014، ده هزار نیروی آمریکایی را از افغانستان خارج می کند. وی در دور نخست نیز اعلام کرده بود که در چارچوب برنامههای سیاست خارجی خود، نظامیان آمریکایی را از عراق خارج می کند.
در هر دو حالت، ایران به نوعی به ایفای نقش پرداخت. از دیگر فعالیت های ایران این بود که توانست مانع از ادامه حضور آمریکا در مرزهای شرقی و غربی خود شود. امری که خود آمریکائیها بدان اعتراف کرده و اعلام نمودند که نمی توانند به این وضعیت ادامه دهند.
در حل حاضر آمریکائیها برای خروج امن از افغانستان، چشم به نقش ایران دوختهاند. حال فرقی نمی کند که نظامیان آنها وارد پایگاه هوایی میخائیل کوگالنیچانو رومانی شوند و یا یا پایگاه ماناس در قرقیزستان. بیش از 50 هزار نظامی آمریکایی از افغانستان خارج می شوند و به احتمال زیاد، سپاه پاسداران به حیات خلوت نفوذ خود که جایگاه آمریکائیها بوده، وارد نمیشوند.
البته بعید است که سیاسیون ایران از صحنه جدید افغانستان خود را دور نگه دارند و خود آمریکائیها نیز چنین انتظاری ندارند. هردو طرف دغدغه خاص خود را دارند. یکی از منابع نزدیک به مسئولان رده بالای ایران در گفتگو با السفیر می گوید: « آمریکائیها درباره وضعیت به وجود آمده جدید به صورت احساسی برخورد نمیکنند... آنها می دانند که می توانند با ایران به تفاهم برسند و با برگههای آن بازی کنند.»
اخضر الابراهیمی فرستاده سازمان ملل این فرصت برایش در تهران به وجود آمده است تا نقش سازنده ایران در قبل از برگزاری نشست ژنو1 و نیز پیش از ادامه یافتن درد و رنج مردم سوریه را مورد ارزیابی قرار دهد.
السفیر به نقل از برخی از منابع عربی در قاهره میگوید: ابراهیمی در تهران تلاش خواهد کرد تا با استفاده از پتانسیل و ظرفیت روابط عمیق تهران و دمشق، این کشور را قانع سازد تا در نشست ژنو2 تلاش کند آتشبس کامل در سوریه صورت گیرد و یا اینکه به عنوان حسن نیت در برخی مناطق حساس، در مورد آتشبس جزئی توافق شود.
منابع سیاسی ایران و آمریکا بر این باورند که اخضر ابراهیمی در پی تبیین ماهیت نقش مثبت ایران و نیز امتیازاتی است که ممکن است سوریها به آن تن دهند. این امر از باب تأمل درباره اطمینان دمشق به تهران صورت می گیرد. اطمینانی که معادل و به مراتب بیشتر از اطمینان به مسکو ( همپیمان شاخص سوریها) است.. ابراهیمی افزون بر توجه به آتشبس کامل و موقت، تلاش خواهد کرد تا نگرش سوریه درباره ایده "هیئت انتقالی و اختیارات آن" که در سند ژنو 1 ( ژوئن 2012) آمده است را تبیین نماید.
منبع آگاه ایرانی در مصاحبه با السفیر، ضمن تأیید دو موضوع اصلی مأموریت ابراهیمی در تهران میگوید: گفتگوها هماکنون درباره این دو موضوع پیچیده ( آتشبس و دوره انتقالی) در جریان است و گفته میشود ایران میتواند در این دو موضوع و جزئیات آن به ایفای نقش بپردازد.
این در حالی است که که یکی از منابع سوری آگاه نسبت به فضای منطقهای گفتگوها در مصاحبه با السفیر بر این باور است که ایران معتقد است حضور و عدم حضورش در نشست ژنو 2 هیچ فرقی باهم ندارد. ایران اصرار چندانی برای حضور در این نشست نداشته و هیچ پیش شرطی را نمی پذیرد، ضمن آنکه تمایل دارد بان کی مون دبیرکل سازمان ملل به صورت رسمی و ضابطه مند از آن برای حضور در ژنو دعوت کند. زبان حال ایرانیها می گوید: «اگر هم در نشست ژنو حضور نیابیم، همچنان در موضع قدرت باقی می مانیم» به هر حال این بدان معنا نیست که ایرانی ها از حضور ابراهیمی در تهران استقبال نمیکنند. آنها اعلام کرده اند که حاضرند تا قبل از برگزاری نشست ژنو، به رایزنی متقابل ادامه دهند.
در همین راستا امیر موسوی تحلیلگر ایرانی مسائل استراتژیک می گوید: تهران سفرهای منطقه ای ابراهیمی را رصد کرده و معتقد است محورهای سه گانه گفتگوهای ابراهیمی در ایران، سوریه و نیز عربستان معنا پیدا میکند. در غیر اینصورت به نظر می رسد سفر وی، سفری صوری و پروتوکلی باشد.
موسوی به سه موضوع اشاره می کند: نخست آنکه مهمترین سفر منطقه ای ابراهیمی به ایران خواهد بود. دوم آنکه ایران پیوندی عمیق با دمشق دارد و تضمین کننده منافع و خواست آن است و سوم اینکه مسائل و تفاهماتی که تا قبل از نشست ژنو 2 بدان توجه میشود، بسیار با اهمیتتر از مسائل و تفاهماتی است که ماهها قبل از نشست ژنو 1 بر زبانها جاری بود. البته سعودیها دارای دیدگاه های دیگری بودند و صراحتآً دیدگاه خود را به آمریکائیها گفته بودند.
موسوی با بیان اینکه احتمالاً موضوع آتشبس و مرحله انتقالی، اساس مأموریت ابراهیمی را تشکیل میدهد، می گوید: معتقدم موضوع دوم مهمتر است، چرا که به ایجاد فضای گشایش سیاسی منجر خواهد شد و در پی آن فرصت رسیدگی به پرونده های حکومتی، آینده انتخابات، تشکل احزاب و قانون اساسی و... فراهم خواهد شد و بدین شکل مرحله انتقال قدرت در فضایی روان به پیش خواهد رفت. این پژوهشگر برجسته ایرانی میافزاید: ایران میتواند از طریق ارتباط با طرفهای داخلی و خارجی تحقق دو موضوع مذکور را تضمین نماید. وی معتقد است ضمانتهای ایران میتواند امنیتی، سیاسی و دیپلماتیک باشد.
در شرایطی که موسوی بیان می دارد ویژگی ایران این است که دیدگاهی متفاوت از دیگران دارد، یک منبع سوری آگاه بر این باور است که ایران افزون بر ارتباط مستحکم با رهبران سوریه، دارای روابطی ممتاز و هر چند متفاوت با مخالفان سوریه، احزاب و عشایر این کشور و نیز عراق است که در طی حوادث بسیار حساس ماههای گذشته نشان داده است بازیگری فعال و توانا برای حل سیاسی بحران سوریه است.
موسوی خاطر نشان ساخت که تحقق تمامی آنچه گفته شد در گرو همکاری طرفهای دیگری است که از تروریستها حمایت می کنند زیرا در صورتیکه فعالیتهای انفجاری و قتل و کشتار در سوریه در حال انجام است، توجه به فعالیت سیاسی هیچ فایدهای ندارد.
موسوی میگوید به طور کلی دو رویکرد مذاکراتی وجود دارد.... یکی رویکرد مربوط به مواضع، تعهدات و اصول که زود است در حال حاضر بدان پرداخت.... دیگری رویکرد متعلق به منافع مشترک که در حال حاضر محور مذاکرات را تشکیل می دهد. این بدان معناست که ایالات متحده هرگز نسبت به اسرائیل و امنیت آن بیتفاوت نخواهد بود و ایران نیز از نفوذ خود در منطقه و حمایت از محور مقاومت از جمله حزب الله لبنان دست نخواهد کشید. هم اکنون این دو موضوع، محور تفاهمات احتمالی را تشکیل می دهد.
البته هم اکنون سؤال مهم این است که دیپلماسی ضعیف و ابتدایی عربستان سعودی در مورد سوریه تا چه حد کارایی دارد؟ ماهیت حضور ابراهیمی در تهران و دمشق چه خواهد بود؟ آیا اصلاً نشست ژنو 2 برگزار می شود و آیا دستاوردهایی معجزه آسا را برای سوریه به ارمغان خواهد آورد؟ آیا رهبران سوریه می توانند این لحظه سیاسی پیچیده را پشت سر گذشته و افتخار کنند که اتحاد تاریخی سی ساله آنها با تهران، تضمین کننده حمایت از هر دو کشور و تمام منطقه است؟
در اوج حمله آمریکا به منطقه و تجاوز به عراق، جورج بوش پسر رئیس جمهور پیشین آمریکا اعلام کرد که: «از بیروت تا بغداد، آمریکا آزادی را به ارمغان خواهد آورد و در این مأموریت پیروز خواهد شد.» این گفته بوش از آن حکایت داشت که محور مقاومت از بین خواهد رفت. روزها گذشت و آمریکا نتوانست به پیروزی دست یابد... هژمونی آمریکا در حال حاضر از کابل گرفته تا دمشق و بیروت رو به زوال است و این کشور در تلاش است تا راهی برای برون رفت از بنبست بیابد.