به گزارش گروه فرهنگی مشرق به نقل از فارس، قیصر امینپور علاوه بر شعر در حوزه تحقیق و پژوهش آثار فاخری را از خود به یادگار گذاشت؛ شعر و کودکی، سنت و نوآوری در شعر معاصر، نقدهای گوناگون در همین حوزه نمونهای از فعالیتهای پژوهش او قلمداد میشوند. اما کتاب تحقیقی و دانشگاهی او که «سنت و نوآوری در شعر معاصر» نام دارد، خیلی زود جای خودش را بین اهل ادبی و دانشجویان و اساتید باز کرد. به همین جهت با دکتر محمد مرادی که عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز است راجع به این کتاب به گفتوگو نشستهایم تا با کتاب مذکور بیشتر آشنا شویم. مصاحبه ما با دکتر محمد مرادی - که از شاعران توانمند خطه شیراز هست - را بخوانید؛
* اساسی ترین اثر پژوهشی قیصر امین پور
- همانطور که میدانید کتاب «سنت و نوآوری در شعر معاصر» سال هشتاد و سه، توسط انتشارات علمی - فرهنگی چاپ شد و در مدت کوتاهی به چاپ دوم رفت و استقبال قابل توجهی از این کتاب به عمل آمد. میخواستم ببینم جایگاه این اثر به عنوان یک کتاب تحقیقی دانشگاهی در آثار مرحوم دکتر امینپور چگونه است؟
- کتاب «سنت و نوآوری در شعر معاصر» قطعاً بهترین اثر پژوهشی قیصر امینپور است. هرچند امینپور را در حوزه نقدهای پژوهشی میشناسیم، حتی در مقدمه کتابهایش هم نگاه پژوهشی دارد و با او مصاحبه که میشود باز هم نگاه پژوهشی دارد، نگاهی دارد که دنبال یک قاعده راهگشا در عرصه ادبیات است. متناسب با وقت و زمانی که در زندگیاش صرف رساله دکتریاش کرده است و این که این کتاب برآمده از رساله دکتری مرحوم «قیصر امینپور» در دانشگاه تهران است. اگر از این نظر به کتاب توجه کنیم، قطعا اساسی ترین اثر پژوهشی او این کتاب است. هرچند به نظر من کتاب مذکور، کتابی خاص است و ما نباید توقع داشته باشیم که کتابی خاص و فارغ از نگاههای خیلی سریع و شتابزده به تقابل سنت و نوآوری میپردازد به خاطر همین ممکن است مخاطبان زیادی داشته باشد و زیاد سروصدا کنند. این کتابی است که افرادی که میخواهند به صورت عمیق تر و لایهمند با مفهوم سنت و نوآوری آشنا شوند باید به این کتاب توجه کنند و افراد کمتری میتوانند مفهومی که «قیصر امینپور» از «سنت» و «نوآوری» ارایه داده است را بپذیرند و در پژوهشهایشان استفاده کنند. بسیاری از تحقیقهای دانشگاهی هستند که توصیفی هستند، برای مخاطب عام هم نوشته میشوند، ممکن است کسانی که از نظر عمق معانی چندان دقیق نیستند بیشتر مورد استفاده قرار گیرند. اما فکر میکنم کتاب «سنت و نوآوری» از آن دسته کتابهایی است که افرادی میتوانند از آن استفاده لازم را ببرند که واقعا نگاه عمیقی به ادبیات فارسی دارند. شاید کسانی که در بررسی این اثر نگاه انتقادی داشته باشند، دلیلش این است که سنت و نوآوری را درست نشناختند. وقتی از سنت و نوآوری حرف میزنند، یک مفهوم بسیار سطحی و عامپسند و همانگونهای است که بین مردم عادی گفته میشود، است.
* این کتاب بیشتر مخاطب خاص را ارضا میکند تا مخاطب عام
- پس با توجه به صحبت های شما در حوزه تحقیقهای دانشگاهی، این اثر، قابل توجه است؟
- قطعا، این کار ذاتاً اصل کارش یک پژوهش دانشگاهی است و خیلی نمیشود در روزنامهها روی تعریف سنت و نوآوری مانور داد. نمیشود در نقدهای سطحی انجمنها به آن استناد جست، چون خیلی ریشهای به مفهوم سنت و نوآوری در این کتاب اشاره شده است، پس کتاب مذکور بیشتر مخاطب خاص را ارضا میکند تا مخاطب عام؛ چون مخاطب عام چنین درکی از سنت و نوآوری ندارد. یک مقدماتی نیاز دارد که اغلب مخاطبان عام به این درک نرسیدند!
- به زعم من وقتی کتاب «سنت و نوآوری» را مطالعه می کنیم، قیصر در حوزه سنت و نوآوری، بر محور تعادل و بر محور یک منتقد منصف حرکت میکند. نظر شما چیست؟
- با شما همنظرم. من این نکته را اشاره کنم؛ کلید اصلی این کتاب این است: ما تعریف صددرصدی از سنت و نوآوری نداریم! یعنی این که ما در بسیاری از کتابهایی که در حوزه ادبیات معاصر نوشته شده است، خیلی سطحی و ساده از سنت و نوآوری چیزی که کم تکرار میشود و نوآوری چیزی که کم تکرار است، در صورتی که این فکر خطایی است، چون چیزی که الان تکرار میشود و تکرار نمیشود ممکن است در دوره ای از زمان جایشان تغییر پیدا کند. سنت چیزی است که به گذشته ما مربوط میشود و نوآوری چیزی است که به آینده ما مربوط میشود، زمان هم تغییر میکند و ممکن است چیزی که الان نو باشد باز به سنتها بپیوندد. یا سنت چیزی است که ایرانی است، بومی است، اسلامی است، نوآوری چیزی است که وارداتی است و یا ترجمه شده است؛ که این هم یکی از سطحیترین تعریفهایی است که در مورد سنت و نوآوری وجود دارد و متاسفانه نود درصد آثار پژوهشی که در حوزه ادبیات معاصر کار شده است و به مفهوم سنت و نوآوری توجه داشتهاند، اینگونه به دو مقوله پرداختند. درحالی که این اثر میگوید سنت و نوآوری چیزی نیست که بشود صددرصد آن را تعریف کرد. برای آن که به تعریف برسیم باید ریشه شناسی کنیم.
* نقطه گرهگشای ادبیات معاصر قبل از کودتا
هرچند اسم این کتاب «سنت و نوآوری شعر معاصر» است، اما در حقیقت مقدمهای بر شعر معاصر است. یعنی شما میبینید هزار سال ادبیات فارسی، زمینههای اجتماعی، مردمشناختی، روانشناختی، ساختاری و ... بررسی شده تا ما به یک بزنگاهی برسیم که آن بزنگاه سنت و نوآوری در شعر معاصر است. این که میگویم این پژوهش، پژوهش عمیقی است به همین دلیل است، یعنی رشته رشته و حلقه حلقه زنجیره سنت و نوآوری ادامه پیدا میکند تا به یک نقطه اوجی برسد، نقطه گرهگشایی که در ادبیات معاصر قبل از کودتا قیصر امینپور به آن میپردازد.
- به نظر شما اوج کتاب را در کدام فصل میبینید؟
من اوج کتاب را در مقدمات میبینم، گفتم که ما معمولا در پژوهش مرسوم به خاطر این که پژوهشگران حاضر نیستند وقت بگذارند، سریع و بدون مقدمات نظری و پژوهشی به سمت پایان میروند، در صورتی که اگر نتیجهگیری کامل نباشد، که خود قیصر امینپور خودش میگوید من این کتاب را آغازی میدانم که بر اساس پایههای متقن نظری شکل میگیرد و نقطه اوج کتاب همین است که
یک؛ سنت و نوآوری را یک پدیده صرفی مربوط به ادبیات معاصر ندیده است؛
دو، پژوهشگر در مورد سنت و نوآوری یک نگاه ثابت که در آثار پژوهش میبینیم فرض نکرده است
و سوم در زاویهها و منظرهای مختلف به ارتباط تعریفی سنت و نوآوری پرداخته است.
سعی کرده است از دید یک روانشناس، جامعهشناس و از دید کسی که به جمالشناسی و بلاغت اسلامی آشناست، از همه منظرها به این دو مفهوم اشاره کرده و پرداخته است. وقتی که اینگونه میپردازد، همین اعتدال و جامع بودن در نگرشهای مختلف که در مقدمات کتاب بسیار به آن پرداخته شده است، نقطه قوت اثر است. به خاطر این است که ما میبینیم کتاب بیش از این که مؤخره داشته باشد، مقدمه دارد. یعنی از فصلهای اول تا سیزده هنوز به ادبیات معاصر نرسیده، نیز ده فصل از پانزده فصل را به مقدمات اختصاص داده است. و فکر میکنم نقطه قوتش همین است که به ریشههای سنت و نوآوری پرداخته است. اجازه بدهید این نکته را بگویم هرچند که استاد راهنمای رساله آقای دکتر «شفیعی کدکنی» است، اما ما میبینیم نوع تلقی که از سنت و نوآوری که در این کتاب شده است با برخی آثار دکتر شفیعی متفاوت است، مثلا در کتاب «با چراغ و آینه» شما عملا در این کتاب غلبه بر همین عنصر معاصر را میبینید و وقتی از نوآوری و نوآوری در شعر معاصر حرف زده میشود کمتر ریشهشناسی میشود، یک برهه تاریخی نزدیک قلمداد میشود و سنت هم اینگونه تعریف میشود و نوآوری جلوه وارداتی پیدا میکند. در حقیقت در آن پژوهش ریشهها گسسته هستند و ریشهها در آثار منتقدان و نظریهپردازان نیمه دوم حکومت قاجار درج شده اند. در صورتی که این کتاب قبل از آنها را در نظر گرفته است. پس یک کتاب مثل «با چراغ و آینه» بدون در نظر گرفتن مقدمهای مثل «سنت و نوآوری در شعر معاصر» خیلی از نتایجش که - حتی در صفحه پشت جلدش درج شده - میتواند خطا باشد.
* ترسیم یک سیر کامل از سنت و نوآوری در شعر معاصر
البته بعید هم نمی دانم که شاید دکتر شفیعی به این جهت به سنت و نوآوری نپرداخته که کتابی به جامعیت «سنت و نوآوری در شعر معاصر» نوشته شده است. من معتقدم شاید این کتاب و آن کتاب را وقتی کنار هم بگذاریم میبینیم با همدیگر میتوانند یک سیر کامل از سنت و نوآوری در شعر معاصر را ترسیم کنند.
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.