کد خبر 2581
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۲:۴۵

عطاي زير هشت آيا شخصيتي است از دهه سي و چهل يا نمونه اي است براي مرد بحران زده جامعه کنوني، فلک زده اي که در تمام اشتباهاتش مقصر است چرا که پايش را از گليمش فراتر نهاده، عطا هر چه هست آفريده ذهن نعمت الله و به تصوير کشيده دوربين مقدم است.

به گزارش سرويس فرهنگي مشرق، آقاي سعيد نعمت الله يکي دو روز پيش گفت وگويي با يکي از رسانه ها داشته است که نکات قابل تاملي در خود دارد. اين گفت و گو حاوي انتقادي به سريال زير هشت بود که به نويسندگي سعيد نعمت الله و کارگرداني سيروس مقدم از شبکه يک سيما هم اکنون در حال پخش است.
مصاحبه شونده انتقادي را که در روزهاي اخير از طرف بسياري از منتقدين آثار تلويزيوني به اين اثر شده است را مطرح کرده و نظر نعمت الله را در اين زمينه جويا مي شود.اما جواب ايشان خود به نوعي عجيب است.
نويسنده زير هشت از اين انتقاد چندان استقبال نمي کند، نعمت الله مي گويد مخاطب مي تواند در صورتي که تلخي زير هشت را نمي پسندد، شبکه ديگري را نگاه کند.
نعمت الله از اين اعتقاد که اثرش آنقدر تلخ شده که مخاطب را آزار مي دهد، برآشفته مي شود، حق هم با اوست. براي نويسنده اثرش مانند فرزندش عزيز است. همان طور که والدين از خرده گرفتن بر فرزندانشان رنجيده خاطر مي شوند؛ نعمت الله هم از انتقاد خشنود نمي شود اما بايد از او پرسيد که آيا اين فرزند عزيز او-يعني داستان همين سريال زير هشت - تنها به اوتعلق دارد؟ يا اينکه لحظات آرامش ميليون ها مخاطب ايراني را به خود اختصاص مي دهد.نعمت الله بايد درباره تاثيرات اثرش بر روي ميليون ها ايراني – چه خوب يا بد- پاسخگو باشد يا اقل کم انتقادها را بشنود.
پاسخ آقاي نعمت الله به اين سخن عاميانه شباهت دارد که:"هميني که هست، دوست نداريد خوش آمدين، يک شبکه ديگر..." اما آيا اين پاسخ منطقي به يک انتقاد است.سعيد نعمت الله پاسخش را به انتقاد پي مي گيرد و معتقد است آنهايي که از تلخي زير هشت ناراحت مي شوند مخاطبان پوست پيازي هستند.به واقع معيار تلخي قابل قبول و غير قابل قبول چيست و چه مرزي ميان استفاده از عواطف مخاطب براي انتقال پيام با سوء استفاده از اين عواطف چيست؟ براي تشخيص اين مساله بايد يک بار ديگر صحنه هايي که باعث بوجود آمدن شائبه تلخي بيش از حد اثر شده است را مرور کنيم.همه چيز در اوج است و آن قدر اين اوج بالاست که گاه تنه به بزرگ نمايي و غلو مي زند.يک زن حقيقت را کتمان مي کند، يک بچه مي ميرد،پدرش ديوانه مي شود، عاشقي نارو مي خورد، مادرش مي ميرد.
آقاي نعمت الله هيچ نقطه اميدي در داستانش ندارد. قهرمانان داستان تنها مي کوشند تا از درون نکبتي که در آن گرفتارند بيرون بيايند و در داخل همين نکبت دست و پا مي زنند. آنهايي که ادعاي ايمان مي کنند ايمانشان به کارشان نمي آيد و آنهايي که بي ايمانند اگر چه خودشان هم نجات پيدا نمي کنند بر هيزم اين آتش مي افزايند. قانون عدالت کور و نظاره گر است و همه چيز بر روال تقدير پيش مي رود.صحنه هاي تکان دهنده کشته شدن يک نوزاد چه نقش کليدي مي تواند در روايت يک داستان داشته باشد؟ جز اينکه نشان از عجز داستان از نشان دادن صحنه هاي عاطفي بدون توسل به خشونت داشته باشد. ايرادي که به زيرهشت مي توان گرفت نه به خاطر تلخي که به واسطه خشونتي است که از خود براي به نمايش گذاشتن تلخي ها نشان مي دهد. بگذاريد به يک نمونه موفق نيز اشاره کنيم تا قياسي عادلانه شکل بگيرد."زير تيغ" اثر محمد رضا هنرمند نيز بسيار تلخ بود، هم بي مرامي در خود داشت، هم ظن و گمان، هم بداقبالي و هم خيانت اما آنچه که هنرمند توانسته بود با هنرمندي آن را کنترل کند خشونت بود.
زير هشت حتي در لوکيشن ها نيز دچار همين مشکل است و البته در نورپردازي. بگذريم که در برخي از صحنه ها ناپختگي ها به رغم جاافتاده بودن نقش ها و تيپ ها-که از نقاط قوت اين اثر است- بيرون زده و برخي خطوط روايت قابل پذيرش نيست.
 گاهي شخصيت هاي داستان شعار مي دهند، مانند آن زمان که عطا نقش اول سريال شوهر خواهرش را نصيحت مي کند که اشتباه او را نکرده و دزديده شدن فرزندش را از طريق قانون پيگيري کند و يا رام شدن عادل مرد فرزند مرده که تا چند پلان قبل تر مي خواست همسرش را سر ببرد ولي در يک رويارويي و با شنيدن چند گفت و گو اختيارش را به دست زن داده منقاد مي شود.همان طور که اشاره شد به رغم باورپذيري شخصيت ها خط روايي داستان گاه از مسير منطق خارج شده و داستان از دست کارگردان خارج مي شود.اما آيا پاسخ به اين انتقاد ها بايد همان چيزي باشد که آقاي نعمت الله طرح مي کند؟بياييم داستان زير هشت را از زاويه ديگري نيز بينيم.يکي از ويژگي هاي داستان نعمت الله در زير هشت لازمان و لامکان بودن داستان است.
با توجه به شباهتي که داستان اين سريال با درام هاي فارسي پيش از انقلاب دارد، در صورتي که مولفه هاي تصويري که مويدذ زندگي در دهه هشتاد شمسي است را از اين سريال حذف کنيم- که البته زياد هم نيستند- چه نشانه اي باقي مي ماند از اين که اين داستان در چه زماني اتفاق افتاده است. اصلا اين سوال به اين معنا نيست که اين سريال مي بايستي داراي پيامي در راستاي تبليغ نظام نيز مي داشت، ولي در جامعه اي که از وسايل حمل نقل عمومي گرفته تا سبزي فروشي و صف نانوايي همواره موضوعات سياسي بحثي است ثابت، آيا مي شود اثري اجتماعي ساخت و مردم را از حکومت جدا کرد؟ نماد حکومت اسلامي در اثر سيروس مقدم و نعمت الله کيست و چيست؟ همان پليس که مي تواند مامور شهرباني زمان طاغوت نيز باشد.
اي کاش اين اثر اثري منتقد بود و مي خواست با نگاه امر به معروف نيم نگاهي نيز به برخي نارسايي هاي سياسي داشته باشد، به جاي اينکه کلا نظام سياسي را با خوبي ها وبدي هايش، محاسن و اشتباهاتش از صفحه پاک کند. در زير هشت اين آدم ها هستند که متهمند و اتفاقا چيزي به اسم اجتماع وجود ندارد. گذشته از بود يا نبود نظام سياسي نظام اجتماعي و تاثيرات عناصر آن بر هم نيز کاملا ناديده گرفته شده است.آدم ها به خودي خود يا مقصرند يا بي گناه و هيچ کدام به آن معنا بر ديگران موثر نيستند. اگر چه عملکر مثلا منيژه بر زندگي عطا تاثير مي گذارد ولي مقصر اصلي خود عطا است.مشکل اصلي در چيست؟
مشکل اصلي در نبود چشم انداز روشن براي توليد آثار نمايشي و اينکه در مراحل مختلف اين آثار قرار است تا چه به جامعه بگويند.شايد به عنوان يک ايراد بزرگ بايد بر اين نکته تلخ تاکيد کرد که در رسانه ملي شاکله آثار نمايشي کاملا به صورت شخصي و براساس سلايق فردي طراحي مي شود و سپس براي تامين معيارهاي سطحي رنگ و بوي اخلاقي نيز به خود مي گيرد. اما آيا تاثير بر روي مخاطبي چند ده ميليوني بايد از فيلتر تصميات شخصي بگذرد، اين سوالي است که پاسخ آن مشخص است اما بايد توسط مسئولين رسانه ملي پاسخ داده شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس