به گزارش مشرق به نقل از تسنیم به نقل از مجلس سنای آمریکا، کارشناس مسائل ایران در اندیشکده مؤسسه واشنگتن در جلسه استماع کمیسیون روابط خارجی مجلس سنای آمریکا حاضر شده و به سخنرانی در مورد برنامه هستهای ایران و تحولات اخیر پرداخت؛ وی تصریح کرد که برای بازگرداندن برنامه هستهای ایران راهحل دیپلماتیک به مراتب به گزینه نظامی ترجیح دارد.
آقای رئیس، عالیجنابان و سناتورهای محترم، تشکر میکنم از اینکه فرصت حضور در کمیسیون خود را به من دادید تا در مورد مسئلهای بسیار حیاتی سخنانم را ارائه کنم.
جریان سریع امور از زمان ورود رئیس جمهور ایران حسن روحانی به دفتر ریاست جمهوری در تابستان گذشته، احتمال برقراری مذاکراتی موفقیت آمیز در مورد برنامه هستهای ایران را به شدت افزایش داده است، که به واسطه این مذاکرات یا میتوان مانع یک حمله نظامی به ایران شد یا از ظهور یک ایران مسلح به تسلیحات هستهای جلوگیری کرد. تحقق هر یک از این احتمالات میتواند پیامدهایی ناشناخته و صد البته بسیار جدی و خطرآفرین را برای اوضاع متشنج بینالملل به همراه داشته باشد. در نتیجه آمریکا باید با جدیت با ایران و متحدین و شرکای خود وارد مذاکره شود، در زمان مقتضی خطرات را بپذیرد تا به راهحلی دیپلماتیک دست یابد که از معیارهای رئیس جمهور اوباما، یعنی معنادار، شفاف و قابل تصدیق بودن بهرمند باشد.
گروه 1+5 در پیشنهاد سپتامبر سال 2009 خود به ایران و در مطالعات و مقالههای بسیاری که توسط تحلیلگران و از جمله خود بنده منتشر شده است، چارچوب تکنیکی یکچنین توافقنامهای بارها و بارها طراحی شده است. ایران مجبور خواهد بود تا به طور عمدهای استفاده از زیرساختهای غنی سازی گسترده خود را رها کند، از جمله سایت فردو را تعطیل کرده و کار روی راکتور آب سنگین اراک را متوقف سازد، با نظارتهای جدی و سختتر بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و اجرای توافقنامه پادمانها توافق کند و در مورد پژوهشهای خود در حوزه هستهای مرتبط با صنایع نظامی، شفافیت داشته باشد.
ایران بر غنی سازی به عنوان یک اصل اصرار خواهد ورزید، اما این امر باید هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی محدود باشد ـ این یعنی نباید بیشتر از 5 درصد غنی سازی صورت گیرد و پس از این نیز «به طور موقت» این اورانیوم غنی شده در خارج از ایران ذخیره گردد و همه این فرایند باید به دقت نظارت شود. گروه 1+5 میبایست تحریمهای غیر نظامی خود را برداشته یا به حالت تعلیق درآورد به ویژه تحریمهایی که تجارت نفتی و امور بانکی نامرتبط به تجارت مواد هستهای غیر قانونی را هدف قرار دادهاند و به صورت غیر رسمی حق غنی سازی محدود و در حجم اندک را برای ایران به رسمیت بشناسد.
در حالی که طرح اولیهای برای معامله «برد برد»ی به نحو بالا میتوان ترسیم کرد، دو مجموعه از مسائل جزئی این مذاکرات را تحت الشعاع خود قرار خواهد داد. مجموعه اول، مسائل عملیاتی هستند: چگونه میتوان توالی مناسبی برای امتیاز دادن نوبتی و انجام اقدامات وساطتی برای حرکت به سمت سناریوی «برد برد» را در فضای قانونی و اعتماد، طراحی کرد. دومین مجموعه مسائل مربوط به دو امتیاز اصلی است، غنی سازی و برداشته شدن تحریمها. ایرانیها بارها اعلان کردهاند که خواهان آن هستند که جامعه بینالملل به طور رسمی «حق غنی سازی» را برای ایران به رسمیت بشناسد. گروه 1+5 باید در برابر این مطالبه مقاومت کند. حق غنی سازی به طور غیر رسمی در معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (انپیتی) پذیرفته شده است و به طور آشکار توسط قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل منع قانونی و فسخ شده است. بیشترین کاری که گروه 1+5 در این باره باید انجام دهد این است که مانع موجود بر سر راه غنی سازی را برداشته، یا بهتر بگوییم به حالت تعلیق درآورد تا ایران «به جبران» این اقدام سازش کند.
مسئله مربوط به برداشته شدن تحریمها دو وجهه به خود میگیرد: ابتدا اینکه بازگرداندن و اعمال مجدد تحریمهای بینالمللی که یک بار برداشته یا لغو شده، دشوار است، با در نظر گرفتن مضرات اقتصادی آنها و عدم همکاری احتمالی روسیه و چین، باعث تضعیف عنصر «چماق» در هر گونه معاملهای میشود؛ و دوم اینکه، بسیاری در کنگره برای برداشتن تحریمهای به خاطر عقد قراردادی نه چندان سفت و سخت، تمایلی نشان نخواهند داد در نتیجه عنصر «هویج» که برای هرگونه معاملهای ضروری است، تضعیف میگردد.
راهحل این مسئله دو وجهی را میتوان با تمرکز بر ترتیبات «آزمایشی» موقت به دست آورد. تحریمهای سازمان ملل و اتحادیه اروپا را میتواند برای مدت مشخص ایکس به حالت تعلیق درآورد، که در صورت عدم رأی مجدد به افزایش بازه زمانی یا دائمی کردن لغو تحریمها، و بر اساس میزان همکاری مورد تأیید ایران، میتوان این تحریمها را به طور خودکار به حالت اول خود بازگرداند. در مورد تحریمهای کلیدی آمریکا ـ از جمله مصوبه بسیار کارآمد مجوز دفاع ملی در سال 2012، که مجازاتهای بانکی را برای خریداران نفت ایران تعیین کرد ـ رئیس جمهور با مشورت کنگره میتواند در مورد این مصوبه تجدید نظر کند. به منظور جلوگیری از واکنش شدید کنگره، هرگونه توافقی باید حداقل پذیرش اسرائیل و حداکثر تأیید کنگره را جلب کند. ایران به نوبه خود باید لغو ابتدایی، موقت و مشروط تحریمها را در عوض امتیازات و اقدامات خود بپذیرد.
اما حتی اگر این مسائل دشوار حل گردند، فرصت برای رسیدن به توافق تنها در حالت یک احتمال باقی میماند. به منظور افزایش فرصت برای تبدیل شدن این احتمال به یک واقعیت، در اجرای استراتژی دیپلماتیک خود باید امور زیر را به خاطر بسپاریم.
اول اینکه سیاست خارجی ایران انعکاسی است از جاهطلبیهای بلند مدت منطقهای که به دنبال هژمونی غیر رسمی در این منطقه بوده و از جانب غالب مردم این کشور نیز حمایت میشود. با یا بدون توافقنامه، با یا بدون اعتماد متقابل با جهان خارج، این جاهطلبیها بعید است که تغییر کند و میتوان آنها را بر اساس منشور سازمان ملل برای منافع دیگر کشورهای منطقه، آمریکا و نقش جهانی آن و جامعه بینالملل مضر توصیف کرد. اما ما نباید از ایران بخواهیم که به عنوان پیش شرط برای هرگونه توافقی این جاهطلبیها را رها کند و نیز نباید هرگونه توافقی را به منظور رسیدن به همکاری هر چه بیشتر ایران، ارزان «بفروشیم». هرگونه توافقی باید بر اساس معیارهای خود و به عنوان جایگزینی بهتر برای اقدام نظامی یا یک ایران هستهای شکل گیرد. هرگونه توافق قابل پذیرشی شاید بتواند سطح درک و اعتماد را میان ایران و جهان خارج افزایش دهد. در حالی که این امر میتواند به مدیریت بحران میان اردوگاههای معاند کمک کند، اما نباید از عقد یک توافق چنین انتظاری داشت یا آن را انگیزهای برای عقد یک توافق تلقی کرد. با در نظر گرفتن این واقعیت مهم، آمریکا نباید در عوض رسیدن به «اعتماد» یا «روابط حسنه»، امتیازی را واگذار کند.
دوم اینکه، اگر ما در این نقطه امیدوار کننده قرار گرفتهایم تنها به دلیل آن بوده است که تهدیدات نظامی جدی آمریکا یا اسرائیل پابرجا ماند، تحریمهای سازمان ملل، اتحادیه اروپا و به ویژه آمریکا بر اقتصاد، مردم و نظام سیاسی ایران تأثیر گذاشت و جامعه جهانی پذیرفت این تحریمها را به رغم هزینههای آنها اعمال کند و بر آنها اصرار ورزد. بنابراین چه در داخل و چه در خارج از این مذاکرات نباید کاری صورت گیرد که این سه ستون و همافزایی ضروری آنها را تضعیف کند.
سوم اینکه نباید مرتکب این اشتباه شویم که در جریان مذاکرات برداشته شدن تحریمهای بینالمللی و دیگر دادن دیگر امتیازها را مشروط به ایجاد تغییری اساسی در جهان بینی اصلی و جاهطلبیهای ایران کنیم، یا اینکه انتظار داشته باشیم ایران دست از برخی فعالیتهای خاص خود بردارد، از سرکوب داخلی گرفته تا حمایت از تروریسم و مداخله در سوریه. تلاشهای هستهای ایران در واقع یک یورش تاکتیکی است که در برابر فشاری بسیار در بهترین حالت به صورت موقت رها میشود. با این حال ایران بعید است که در برابر فشار از منافعی که از نگاه آن بنیادین است، دست بکشد. هر گونه تلاش برای وادار ساختن ایران به انجام چنین کاری بدون شک ادعای کسانی را تقویت میکند که معتقدند که یک توافق هستهای در وایع یک اسب تروایی است برای تغییر رژیم در ایران. در پیش گرفتن چنین دستور کاری نه تنها مذاکرات را بر هم خواهد زد بلکه به احتمال زیاد بیشتر جامعه جهانی را که حضور آن برای ادامه تحریمهای آمریکا ضروری است، علیه آمریکا بسیج خواهد کرد. از آنجا که کنگره تحریمهای جدیدی را مورد بررسی قرار میدهد، بسیار مهم خواهد بود که در مورد زمان بندی اعمال آنها نیز به دقت بحث و گفتگو شود.
در نهایت اینکه تهدید معتبر استفاده از قوای نظامی باید بر هر اقدام مذاکراتی سایه افکند؛ نه اینکه به قدری آشکار و ملموس باشد که طرف مقابل را تحریک کند بلکه به قدری باشد که معتبر بودن آن احساس شود. در اینجا تمایل آمریکا برای وارد عملی شدن به همان میزان توانمندیهای نظامی آمریکا، اهمیت دارد. البته باید تصریح کنم که عملکرد دولت در مورد افغانستان و لیبی و سخنرانی رئیس جمهور در ماه می با موضوع تروریسم و فشار به کنگره برای حمله به سوریه، این تمایل را زیر سؤال برده است. با بالا بردن سطح آمادگی نظامی خود، شفافیت هر چه بیشتر در مورد خطوط قرمز طرح شده از جانب دولت، التزام ریاست جمهوری به انجام اقدام با اعتبار خود در صورت شکسته شدن خط قرمز و آشکار ساختن حمایت کنگره از چنین اقدامی، میتواند ضعف مذکور را جبران کرده و برطرف سازد. با این حال اعتبار هرگونه تهدید نظامی و دیگر چماقها قابل افزایش است در صورتی ه آمریکا پیشنهاد معقول و جامعی را روی میز مذاکرات قرار دهد. همانطور که در جریان آغاز حملات آمریکا در سالهای 1991، 2001 و 2003 مشاهده شد، حمایت حیاتی جامعه بینالملل برای اقدام نظامی تنها به این خاطر میسر شد که آمریا نشان داد که همه این اقدامات را انجام داد تا سازشی عادلانه را پیشنهاد دهد.
مقاومت در برابر کودتای دیپلماتیکی با این قدرت و بزرگی نیازمند تلاشی جدی است، چرا که دولت مجبور است همزمان با ایرانیها، متحدین اروپایمان، روسیه و چین، اسرائیل و اعراب خلیج فارس که به شدت به هرگونه سازش با ایران مشکوک هستند، افکار عمومی آمریکا که به طور کلی مخالف استفاده از زور هستند و کنگرهای که به نظر میرسد هم با مردم آمریکا و هم با شک و تردید منطقهای اشتراک دارد، روبهرو شود. اما جایگاه ایران و مابقی بازیگران جهانی در قبال یکدیگر به طور ذاتی بیثبات است و هر جایگزینی غیر از توافق بر اساس مذاکره، یعنی یک ایران مسلح به تسلیحات هستهای یا درگیری جنگی جدید، آن هم در منطقهای که در حال خارج شدن از کنترل است، به مراتب بدتر و فجیعتر است.
کد خبر 253594
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۷
- ۰ نظر
- چاپ
کارشناس مسائل خاورمیانه مؤسسه واشنگتن با حضور در مجلس نمایندگان پیشنهادات خود را برای رسیدن به راهحلی دیپلماتی با ایران در مورد مسئله هستهای، مطرح کرد.