به گزاش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
به رسم اعتدال وکیلالدوله نشوید!
یک
نماینده سابق تعداد اصلاحطلبان مجلس را زیر 10 نفر عنوان کرد. علیاکبر
اولیا با اشاره به زمزمه تشکیل فراکسیون حامی دولت، این عنوان را دارای بار
منفی ارزیابی کرد.وی در گفتوگو با آریا درباره زمزمه تشکیل فراکسیون
اعتدال که حامیان دولت هستند، گفت: ما یک تجربه تلخ از کسانی که خود را
وکیلالدوله میدانستند داریم هر چند دوستانی که با این نام شناخته میشدند
به این نام خود افتخار میکردند.وی تأکید کرد: باید به نیت دوستانی که قصد
تشکیل فراکسیون اعتدال در مجلس را دارند توجه داشت یعنی آیا منظور از
تشکیل این فراکسیون این است که دولت میخواهد هر کاری انجام دهد اما افراد
بی شماری در مجلس بهعنوان جاده صافکن داشته باشد اگر اینگونه باشد به
هیچ وجه پدیده جالبی نیست اما اینکه دولت به دنبال تحقق برنامه، لوایح و
طرحهای خود باشد و بخواهد حرفهایش را با کمک دوستان بزند و مجلس را در این
راستا کمک کنند کار خوب و مفیدی است.
اولیاء افزود: کسانی که به
دنبال تشکیل فراکسیون اعتدال در مجلس هستند باید هدف خود را مشخص کنند و
اینگونه نباشد که مدافع بیچون و چرای دولت تلقی شوند.وی تاکید کرد باید
دوستانی که در مجلس حرف دولت را میفهمند علاوه بر کمک به دولت توجه داشته
باشند که جنبه منفی پیدا نکند و اینگونه القاء نشود که اینها وکیلالدوله
هستند.یادآور میشود برخی لابیها در مجلس درصددند ضمن ایجاد انشقاق و
انشعاب در فراکسیون رهروان، فراکسیون حامی دولت را تحت عنوان فراکسیون
اعتدال راه بیندازند. این طیف در مجلس، پیش از این قائل به فراکسیون منتقد
دولت بودند که ظاهراً اکنون تغییر موضع دادهاند.
تحلیلگر صهیونیست: از جنگ سوریه کتک خورده برمیگردیم
عضو
سابق پارلمان رژیم صهیونیستی معتقد است آمریکا و غرب هر تصمیمی درباره
سوریه بگیرند، خطا خواهد بود اما با این همه هزینه و زیان وارد نشدن در جنگ
به مراتب کمتر از زیانهای ورود به جنگ است.آوراهام بورگ عضو سابق کنست که
به مدت 4 سال (1999-2003) رئیس پارلمان رژیم صهیونیستی نیز بوده، در
روزنامه اتریشی استاندارد و درباره بحران سوریه نوشت: حمله به سوریه یا عدم
مداخله؛ از هر کدام این گزینهها که در غرب حمایت شود، راهها به بنبست
ختم خواهد شد. پدرم همیشه در موقعیتهای بحرانی این داستان را تعریف میکرد
که «موشه بعد از یک کتککاری ناجور، با حالی نسبتاً خراب، کارش به
بیمارستان میکشد. رفقا به عیادتش میروند تا او را دلداری دهند و به خصوص
بفهمند که قضیه چه بوده است. میپرسند چی شد؟ و موشه پاسخ میدهد: «همه
چیز این طور شروع شد که طرف دعوا هم شروع به زدن کرد!»
این صهیونیست
مقیم وین میافزاید: هر چند قرار است در حمله به سوریه،خلبانهای آمریکا
پیشگام ارتشهای غربی باشند اما با وجود همه پیشبینیها بلافاصله همه خود
را وسط هزار توی جنگ سوریه خواهند یافت بدون آن که راهی برای خروج از بحران
پیدا کنند چرا که هر دو سر تصمیم درباره بحران سوریه -مداخله یا عدم
مداخله- اشتباه است. البته علیه اقدامات دولت سوریه باید اقدام کرد و اقدام
نکردن اشتباه است اما از طرف دیگر، هزینه اشتباه حمله با نیروهای محدود که
اسد را بر تخت نگاه دارد، کمتر نیست. همچنین سرنگونی او بدون دانستن این
که کدام بداندیشی جای او را میگیرد نیز هوشمندانه نیست. سخن کوتاه است؛ ما
همه یک مشکل داریم.
وی میافزاید: سوریه نمونهای از تمام منطقه
است. کانون بحران، از منافع قبیلههای کوچک تا رویارویی بین تمام بازیگران
منطقهای و جهانی را در برمیگیرد؛ روسیه و چین مقابل آمریکا و انگلیس،
اسرائیل، ایران و عراق و بقیه کشورهای غربی.تحلیلگر استاندارد خاطرنشان
کرد: راه حلی برای حل بحران به چشم نمیآید. در جنگها، زندگی عادی، کاری و
تجاری نیز همین گونه است؛ باید راهبرد به صرفهای برای خروج وجود داشته
باشد. جنگهایی که در آن مبتکران تنها نقشه ورود و نه خروج را دارند، در
واقع دعوتنامهای است برای پا گذاشتن به فاجعه. اگر میگویید نه، از
آمریکاییها درباره ویتنام و عراق و افغانستان سؤال کنید. روسها نیز به
احتمال حرفهایی در مورد افغانستان برای گفتن دارند، دقیقاً مانند اسرائیل
در نوار باختری رود اردن. از این رو مبرمترین توصیه به رؤسای جمهور و
نخستوزیرها که باید امروز تصمیم بگیرند، این است؛ بهتر است برای عدم انجام
کار بهایی بپردازیم تا برای کاری اشتباه.
آوراهام بورگ تصریح
میکند: در این اوضاع شرمآور غیرممکن است به موفقیت دست یافت. دست بالا
این که میتوان از خسارتها کاست. سوریه از هم میپاشد و دو راهه ناخوشایند
این پرسش است که چه کسی از باقیماندههای سوریه بیشتر منفعت میبرد؟ نفع
غرب در این است که نیروهای سکولار را تقویت و برای آنها نفوذ بیشتری ایجاد
کند. در این میان هیچ معلوم نیست آیا در سوریه بعد از بحران میتوان چنین
کاری کرد یا نه؟!رئیس اسبق پارلمان رژیم صهیونیستی نتیجه گرفت؛ از این رو
اوباما و کامرون و اولاند نباید به هیچرو به تنهایی اقدام کنند. منطقه به
اندازه کافی جنگجویان صلیبی به خود دیده است.
نباید از تلاش برای
اعمال نفوذ بر روسیه دست برداریم، هر چقدر هم دسترسی به موفقیت در مسکو
دشوار باشد. همچنین نباید در توجه به حزبالله به خود تردید راه دهیم.وی در
پایان نوشت: اما مهمترین موضوع پیام به کاخ سفید است؛ لطفاً دوباره یکی
از این سخنرانیها را تحویل ما ندهید! به اندازه کافی از آن داشتهایم و
ببینید که به کجا رسیدیم. اگر شما آقای رئیس جمهور، واقعاً این فشار را
احساس میکنید که باید کاری انجام دهید و مانند دیگران نمیدانید چه کاری،
پس بهتر است یک سگنژاد پرتغالی دیگر بیاورید به جای آنکه پیام مرگبار
جدیدی به خیابانهای مرگ در این منطقه بفرستید.
گسترش الگوی حزبالله در سوریه و عراق، آمریکا را نگران کرد
یک
اندیشکده آمریکایی ضمن یک گزارش تحلیلی اعلام کرد «سپاه خارجی» ایران در
منطقه تقویت شده است.اندیشکده «سیاست خاور نزدیک برای واشنگتن» در این
گزارش که توسط مایتو لویت و آرون زین تهیه شده، مینویسد: گروههای
شبهنظامی شیعی عراق اکنون در جنگ سوریه نیز فعالیت میکنند و به سپاه
خارجی ایران نزدیکند.به گزارش یونایتدپرس در این گزارش خاطرنشان شده است:
آژانسهای اطلاعاتی غرب حمایت نظامی حزبالله از رژیم اسد در جنگ داخلی
سوریه را اغراقآمیز جلوه دادهاند اما در این میان تهدیدی کمتر شناخته شده
در حال شکلگیری میباشد که عبارت است از تقویت روزافزون نیروهای مبارز
عراقی که در جبهه سوریه نیز مشغول نبرد هستند.
این بررسی
میافزاید: به اعتقاد مقامات اطلاعاتی و کارشناسان نظامی، بسیاری از این
افراد توسط حزبالله و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران برای مبارزه با
نیروهای آمریکایی در عراق آموزش دیدهاند و اکنون بخش مهمی از «سپاه خارجی»
جدید ایران را تشکیل میدهند.تحلیلگران اندیشکده «سیاست خاور نزدیک»
واشنگتن مدعی شدند حزبالله لبنان به عنوان قدرتمندترین متحد ایران در جهان
عرب در حال تشکیل و تأسیس نمایندگان محلی در سوریه است و از طریق آنها
میتواند نفوذ خود را حفظ کند و به منظور تضعیف ثبات این کشور در آینده دست
به عملیات بزند.
مطالعه مذکور که تحت عنوان «تمهیدات حزبالله در
سوریه» توسط آکادمی نظامی آمریکایی «وستپوینت» منتشر شده، یادآور شده
است: حزبالله با الهام گرفتن از الگوی همکاری خود با سپاه قدس ایران، از
دو گروه در عراق برای تعلیم و تجهیز چند گروه شبهنظامی شیعی دیگر در این
کشور با هدف حمایت از اسد استفاده میکند. این دو گروه عبارتند از «کتائب
حزبالله» و «عصائب اهل الحق» که در جنوب عراق در اواسط دهه 2000 و عمدتاً
با هدف حمله به نیروهای آمریکایی تاسیس شد.»
به نوشته یونایتدپرس در
تهران سال 2006 از حزبالله خواست تا آموزش شیعیان عراقی را بر عهده بگیرد
و درسهایی را که از جنگ با اسرائيل آموخته به آنها منتقل کند. حزبالله
در مه سال 2000 نیروهای اسرائيل را از جنوب لبنان بیرون راند و به مدت 34
روز با آنها به نبرد پرداخت. نیروهای کهنهکار حزبالله همچنین با همکاری و
کمک به گروههای شیعی عراق اکنون در حال اجرای عملیات در سوریه هستند. این
گروهها عبارتند از جیش الشعبی، لواء (تیپ) ابوالفضل العباس، کتائب
(گردان) سیدالشهدا، لواء ذوالفقار و لواء عماربن یاسر.
در ادامه
گزارش مذکور آمده است: برخی از این گروهها به تشکیل نیروهای دفاع ملی
(دفاع الوطنی) سوریه، متشکل از 50 هزار نیروی شبهنظامی قدرتمند شیعه
عراقی و اعضای اقلیت علوی سوریه، کمک کردهاند. نیروهای دفاع ملی از
مهمترین نیروهای دولت سوریه به شمار میآیند.طبق این مطالعه از چهار گروه
شبهنظامی، تیپ ابوالفضل العباس برجستهترین گروه به حساب میآید که متشکل
است از 2 تا 3 هزار نیرو و از پاییز سال 2012 تاکنون در درگیریهای سوریه
مشارکت داشته است. نیروهای این تیپ ترکیبی از اعضای لبنانی حزبالله،
کتائب حزبالله و عصائب اهل الحق هستند.
اندیشکده خاور نزدیک
واشنگتن نوشت: عملیات این گروهها عمدتاً در جنوب دمشق متمرکز است که در آن
مبارزان شیعه از حرم حضرت زینب (س) نوه حضرت محمد(ص) پیامبر اسلام که از
مهمترین زیارتگاههای شیعیان است محافظت میکنند.یونایتدپرس افزود: گفته
میشود تیپ ابوالفضلالعباس به لحاظ توان و قدرت رشد چشمگیری داشته که
احتمالاً در نتیجه برخورداری از کمکهای ایران طی ماههای اخیر بوده است.
«مایکل
نایتس» کارشناس مسائل عراق در اندیشکده «سیاست واشنگتن» گفت: گسترش این
تیپ نشاندهنده تغییرات احتمالی خطرناک در منطقه است. تهران اکنون از یک
سپاه شبهنظامی فراملی برخوردار شده است که میتواند موجب تقویت قدرت ایران
در خارج از سوریه شود.