به گزارش مشرق، روابط عمومي صدا و سيماي مرکز سمنان تصميم گرفت مصاحبهاي را از ميرباقري منتشر کند.
* استاد ميرباقري از چه زماني با سينما، تئاتر و نمايش آشنا شد؟
- علاقه من هم مثل همه نسلهاي خودم از زمان نوجواني و جواني با رفتن به سينما شکل گرفت.
برخورد با اين پرده جادويي و اعجاز و حيرتش و اثري که ايجاد ميکرد، پديدهاي بود که هم سن و سالهاي من را ميتوانست جذب و شيفته خودش کند.
اما به دليل بافت فرهنگي و اعتقادي که در جامعه قبل از انقلاب نسبت به سينما وجود داشت، بروز اين علاقه آسان نبود خصوصاً اينکه در خانواده مذهبي هم متولد شده و رشد کرده بودم و در واقع اينکه به عنوان يک هدف بخواهد دنبال شود، امکانپذير نبود.
لاجرم اين علاقه با من بود و هر از گاهي که وقت ميکردم، قاچاقي و دزدانه سينما ميرفتم تا اينکه تحصيلاتم را ادامه دادم و به دانشگاه رفتم.
در دانشگاه بود که در سال 56 به صورت جديتر از طريق فعاليتهاي فوقبرنامه دانشجويي با هنر و مقوله نمايش و سينما جديتر و واقعيتر مواجه شدم و رفته رفته اين علاقه در من شکل رو به رشدي داشت.
در آن دوران يک سري ضرورتها و همچنين بروز انقلاب فرهنگي که ضرورتهاي انقلاب بود، مرا وادار کرد به رشته معدن و بخش تحصيلات دانشگاهي کمتر اهميت دهم و به دنبال راهي بروم که براي بيان عقايد و انديشههاي انقلاب اسلامي گامهاي بهتري را بردارم.
بيشتر در حوزه هنر و به ويژه نمايش متمرکز شدم و در اين حوزه حدود سه سال کار مستمر کردم و در کلاسهاي فشردهاي که مثل يک دوره دانشگاهي در تئاتر شهر تشکيل شده بود، شرکت کردم و موفق شدم اين دورهها را سپري کنم و بعد هم به صورت حرفهاي کارم را آغاز کردم و اين گونه تحصيلاتم در دانشگاه ناتمام ماند.
اين اجمالي بود از اينکه چگونه آمدم و چگونه جذب سينما و تئاتر شدم.
* براي ما از کارهاي بعد از انقلاب بگوييد؟ سريال امام علي (ع) به عنوان يکي از سريالهاي فاخري بود که شما توليد کرديد و ازآن آزمون هم سربلند بيرون آمديد.
- ضرورتها ما را وادار کرد که به سمت حوزه مذهبي بياييم، شايد يک بخش مهمش همين بود که انديشههاي مذهبي تا حدودي در حوزه هنر مهجور مانده بود.
بالاخره يکي بايد باشد تا اين بار را بدوش بکشد؛ آن هم با توجه به اهميتي که رسانه سينما و تئاتر در دوران معاصر دارد، خوب خيلي حيف بود که به اين گونه فعاليتها نپردازيم.
به هر حال اين شخصيتهاي مذهبي خودمان، الگوهايمان، پيشوايان و حوزه معارف دين هميشه براي من مسئله بود که ميشود يک روزي شرايطي به وجود بيايد و امکاناتي باشد تا بتوانم طرح مسئله کنم و مسائلي رو که دوست داريم، سوژههايي را که دوست داريم، سوژههايي که با عقايد ما گره خورده و واقعا سرنشتساز و خيلي در زندگي ما مهم است را مطرح کنيم.
اسم «علي» در هر جاي زندگي ما حضور پرقدرتي دارد و چطور ميشود براي بزرگيش نتوانيم کاري کنيم.
محدوديتها و مشکلاتي هم در اين حوزه وجود داشت، ولي به هر حال ما توانستيم در همان شرايط با توجه به محدوديتهايي که داشتيم طرح مسئله کنيم.
بالاخره سريال امام علي (ع) را شما ديديد و با همه مشکلاتي را که داشتيم توفيقي دست داد و سريال در آن حد و بضاعت انديشه و افکار ما ساخته شد و شکر خدا که مورد توجه هم قرار گرفت.
مسير کارهاي تاريخي من هم ريشه در همين مسئله دارد؛ بعد از امام علي، سريال تاريخي معصوميت از دست رفته را به شکل تئاتر و نمايشي ساختم.
سلمان فارسي در برنامهام بود و شخصيتهايي که من خيلي به آنها علاقه دارم و آنها قسمت نشد و شرايطش پيش نيامد و قسمت ما مختار شد.
* براي ما از ويژگيهاي سريال مختارنامه بگوييد؟
- مختارنامه يک موضوع بسيار حساس و به لحاظ تاريخي به دليل اينکه نخستين قيام شيعي است که بعد از قيام عاشورا به ثمر ميرسد و موفق ميشود به اهدافش دست پيدا بکند، حائز اهميت است.
به هرحال توليد مختارنامه بهانهاي براي طرح نام امام حسين (ع) و انديشه ايشان بود.
اما به لحاظ ساختاري، مختارنامه ويژگيهاي خيلي جذابي دارد و براي خود من حداقل اينطور بوده است و اميدوارم که اين مجموعه توانسته باشد در اجرا شکل خودش را به دست بياورد.
مختارنامه در ساختارش خيلي موضوع اکتيو و فعال و دراماتيکي و خيلي کشمکش و درگيري دارد و شما ميدانيد که در کار سينمايي به اصطلاح کشمکش و درگيري و اينطور وقايع خيلي نقش تعيينکننده دارد و در جذابتر کردن کار و در ايجاد يک ريتم خيلي مهم است.
اميدوارم که اينطور شده باشد؛ هرچه بلد بوديم و هرچه تجربه داشتيم را استفاده کرديم.
من و همه هنرمنداني که کنار ما هستند و تعدادشان هم کم نيست، واقعا ميتوانم بگويم که همه، متخصصان تراز اول سينماي ايران هستند و در اين کار کنار هم جمع شدهاند.
* حرف آخر شما ...
- در اين حرفه کوچکترين هستم و تازه در اين مرحله فهميدم که کجا ايستادهام و اگر مثلا چند سال پيش که مختارنامه را آغاز کردم، امروز شروع ميکردم آن را طور ديگري ميساختم.
شخصاً تصورم اين است که هرچه در اين حوزه تلاش و فعاليت ميکنم، بيشتر تجربه کسب ميکنم.
اي کاش اين تجربه را که امروز دارم، در زمان ساخت امام علي داشتم؛ به هر حال 30 سال از انقلاب گذشت و من به سهم خودم تلاش کردم تا حدودي بتوانم بخشي از آرمانها و عقايد انقلاب را بيان کنم تا جايي که وسعم ميرسيد و تا جايي که امکان طرحش وجود داشت، تلاش کردم.
اگر به تاريخچه کارهاي من نگاه کنيد مثل رعنا، گرگها و بعضي جاها نمادين، جاي مستقيم سعي کردم با اشکال و ساختارهاي ويژه به مسائلي که به هرحال از ضروريات انقلاب است، بپردازم.
نميدانم چقدر موفق بودم اما آرزو ميکنم همه کساني که در اين حوزه فعاليت ميکنند بتوانند يک روزي به موفقيتهاي خوبي دست پيدا کنند.
ما بضاعت مطرح شدن در جهان را داريم با انديشهاي که همراه ماست. فقط بايد راه حرف زدن امروز را با مخاطب جهاني پيدا کنيم.
حرفها و عقايد ما، عقايد ناب و سازنده و نجاتبخشي است.
سينما و تلويزيون و کارهاي نمايشي در واقع يک دروازه و معبر براي رسيدن به آن ايدهآل و آرمان است.
من فکر ميکنم افکار ما مهجور مانده و اگر کار و تلاش کنيم عقايد شيعي ميتواند يکي از انديشههاي مهم در جهان امروز باشد.