به گزارش مشرق، حیدری به خاطر اجرای مناظرههای داغ انتخابات، یکی از چهرههای
فراموشناشدنی انتخابات یازدهم ریاست جمهوری هم بود و حالا هم ادامه آن
مناظرهها را - بدون نامزدها - در همان استودیو ولی با مهمانانی متفاوت
ادامه میدهد.
گزیده گفتوگوی جامجم با مرتضی حیدری در پی میآید:
من دیدم در سوابق شما که در انتخابات نظام پزشکی هم نامزد شدید و رای هم آوردید. عذر میخواهم به خاطر به کار بردن این کلمه، ولی این «جاهطلبی» یک مجری تلویزیون از کجا ناشی میشود که در عرصه تخصصی پزشکی هم میخواهد شاخص شود؟ اصولا میشود به این گفت جاهطلبی؟
این شغل من است. اولا نظام پزشکی شغل محسوب نمیشود و حقوقی هم ندارد ولی نظام پزشکی یک سازمان صنفی فوقالعاده قدیمی و قدرتمند است و با وجود اینکه یک سازمان غیردولتی است اما حاکمیتی است. احساس کردم کارهای انجام نشده زیادی در حوزه نظام پزشکی است که اگر بروم نظام پزشکی، میتوانم به انجام آن کارها کمک کنم. احساس کردم به خاطر حملاتی که به نظام پزشکی شده، این نهاد مشکلات زیادی دارد و به همین خاطر به آنجا رفتم. ضمن اینکه ما در نظام پزشکی در یک ماه، فقط یک نصف روز جلسه داریم و وقت دیگری را از من نمیگیرد.
ظاهرا شما زمانی فیزیوتراپیست بیمارستان خاتمالانبیاء (ص) هم بودهاید. این خیلی جالب است چون هم این بیمارستان، بیمارستان خاصی است و هم فیزیوتراپی شغل خاصی! حتما یک بخشی از ناگفتههای مرتضی حیدری در همین دوره کاری بوده است. درست است؟ خاطرهای از این دوره دارید؟
من زمانی در بیمارستان خاتم کار میکردم که هنوز وارد صداوسیما نشده بودم. بعد که وارد سازمان شدم و کارم زیاد شد، دیگر به بیمارستان خاتم نرفتم. چیز خاصی از این دوره الان به ذهنم نمیرسد.
پس لابد آدمهای مشهور و چهرههایی که با آنها مصاحبه کردید به کلینیک فیزیوتراپی شما میآیند؟
اتفاقا من برای اینکه این مسائل و حاشیهها پیش نیاید، بر خلاف دیگر کلینیکهای فیزیوتراپی، اسم خودم را روی کلینیک نگذاشتهام. حالا اگرکسی به طور اتفاقی آمد و ما را شناخت، آن بحث دیگری است!
عجیبترین و جالبترین بازخوردی که از کارها و اجراهایتان داشتهاید چه بوده؟
یک مصاحبه حساس و خاصی انجام دادم و بعد که بازخوردها آمد، اکثریت این بازخوردها و فیدبک ها این بود که فلانی نباید این مصاحبه را انجام می داد،ولی یک چیز برای من جالب بود که تقریبا همه کسانی که این حرف را زده بودند اصلا مصاحبه را گوش نکرده بودند، حتی کسانی که حضوری به من می گفتند که تو چرا این مصاحبه را انجام دادی آنها هم مصاحبه را ندیده بودند، حتی من سئوال کردم که خوب کجای مصاحبه بد بود؟ یا مثلا کدام سئوال بد بود؟ می گفتند ما کاری نداریم تو اصلا نباید مصاحبه را انجام می دادی! این نوع بازخورد برای من خیلی عجیب و جالب بود.
غیرمنصفانه ترین یا ناجوانمردانه ترین جمله نقد آمیز که راجع به خودتان شنیدید چه بود؟
یکسری همکاران ژورنالیست که خودشان سالها دستشان در کار بوده و جنس ملاحظات و محدودیت ها را می شناسند، در یک دوره ای بخاطر مصاحبه هایم خیلی به من انتقاد می کردند که تو چرا شان و شئونات را رعایت نمی کنی؟ و چرا بی محابا سئوال می کنی و چرا فلان جا با آن ادبیات گزنده سئوال کردی و ... بعد که شرایط عوض شد، همانها مقاله می نوشتند که مگر حیدری لال است که سئوال نمی پرسد و ... اینها هم از عجایب کار در کشور ماست.
آقای حیدری! خیلی از مردم شما را با آقای احمدی نژاد می شناسند یا برعکس، چون دراین هشت سال گذشته تقریبا همه مصاحبه های رئیس جمهور را شما انجام دادید. حالا که دوره آقای احمدی نژاد تمام شده است و قاعدتا شما معذوریت ها و ملاحظات سابق را ندارید، می خواهم بدانم مرتضی حیدری، محمود احمدی نژاد را چگونه یافت؟ از نظرشما دکتر احمدی نژاد چطور آدمی بود؟
یک واقعیتی است که افراد دو شخصیت دارند، یک شخصیت حقوقی و یک شخصیت حقیقی. ما هم به موجب قانون و اخلاق مکلفیم که این دو را از هم تفکیک کنیم. ما با شخصیت حقیقی افراد هیچ کاری نداریم و نباید هم کار داشته باشیم، بالاخره هر فرد به عنوان یک شخصیت حقیقی، پدر یک خانواده است، شغلی دارد.
یعنی شما به صراحت ذاتی رسانه ها حتی درباره شخصیت حقیقی قائل نیستید؟
خوب اینها باید از هم تفکیک شود، چون افراد با شخصیت حقیقیشان که موضوعیتی ندارند. آنجایی که شخصیت حقیقی افراد است شما طبعا باید حرمت افراد را حفظ کنید، آنجایی که موضوع به شخصیت حقوقی افراد بازمی گردد، آنجا هم باید حرمت افراد را حفظ کنید، اما افراد بخاطر اختیار و مسئولیتی که دارند باید پاسخگو باشند و در این حیطه شما به عنوان خبرنگار می توانید فرد را به چالش بکشید. اما اینکه فردی بخاطر شخصیت حقیقیاش منش یا اخلاق خاصی داشته باشد، ما اجازه نداریم به آن بپردازیم. اما اگر یک ویژگی رفتاری یک فرد یا جنبه هایی از شخصیت حقیقی یک فرد، روی رفتار حقوقیاش اثر بگذارد، آن دیگر در رفتار حقوقیاش محاسبه میشود. مثلا اگر یک مقام مسئولی حرف دروغ یا خلاف بزند یا یک مقام مسئولی حرف متناقض بزند، ممکن است این حالت منبعث از شخصیت حقیقیاش باشد ولی چون در رفتار حقوقیاش منعکس است، حتما باید در مورد آن قضاوت کرد.
نکته بعدی این است که هرکسی که رئیسجمهور میشود، نفر اول اجرایی کشور است و نفر دوم مملکت بر اساس نص قانون اساسی. شرایط کشور ما شرایطی است که خیلی ملاحظات در مورد این فرد باید رعایت شود، صرف نظر از اینکه این فرد، یعنی رئیس جمهور چه کسی باشد، باید این ملاحظات را با دقت رعایت کرد. شما ملاحظه کردید صرف نظر از اینکه چه کسی و از چه جریانی رئیسجمهور می شود، مقام معظم رهبری قویا از رئیسجمهور حمایت کرده و میکنند. به هر حال ما در فضای جمهوری اسلامی ایران مشغول فعالیت هستیم و در رسانه ملی و طبعا این اختصاصات خاص خود را دارد.
شاید اگر من در تلویزیون خصوصی کار می کردم، شرایط خیلی متفاوت می بود. این حرفی را که می خواهم بگویم شاید برای زمان حاضر صحیح به نظر برسد و در سالهای بعد و در شرایطی دیگر نادرست تلقی شود ولی ما در شرایطی هستیم که خیلی از چیزهایی که در همه دنیا پذیرفته شده است را کنار بگذاریم، اگر شما بخواهید موقعیت و شان رئیسجمهور را تضعیف کنید ...
نماینده های مجلس را نگاه کنید، خیلیهاشون در مورد خیلی از چیزها سکوت می کنند، در حالی که هم مصونیت دارند و هم تریبون در اختیار دارند و خیلی از چیزها را نمی گویند. می خواهم بگویم که در فضای خاصی هستیم که باید یک سری از ملاحظات را رعایت کنیم.
مثلا شما می بینید یک شخصیتی طی چهار ماه، چهار مدل حرف متفاوت زده است، اما هیچ رسانه ای نمی آید اینها را کنار هم بگذارد و در معرض افکار عمومی قرار دهد، این معنیاش این نیست که کسی اینها را نمی داند، مسئله ملاحظات بالاتری است که کسی به آن ورود نمی کند. من برای شما مثال بزنم، مسئولین ما در دو ماه اخیر در مورد اینکه ارز 1226 تومانی داریم یا نه، اظهارنظرهای متناقضی کردند، هم مقامات دولت سابق و هم مقامات دولت فعلی، اگر شما اینها را کنار هم بگذارید و پخش کنید، آثاری که روی مردم میگذارد، غیرقابل توصیف و بسیار خطرناک است. یک مقام مسئول می گوید ارز 1226تومانی می دهیم، آن دیگری می گوید اصلا نداریم که بدهیم و از این جمله اظهارنظرها که نشان می دهد یک التهابی در موضوع تصمیم گیری برای ارز وجود دارد. شما اگر در مقام خبرنگار یا مجری بخواهید این موضوع و تناقضات گفتاری را دامن بزنید، کسی نفعی نمی برد. شاید کسی بگوید اگر این تناقضات را بگوییم، مسئولین در حرف زدن بیشتر دقت می کنند ولی باید به این هم فکر کنیم که آن التهاب عظیمی که از آنتن زنده میلیونی وارد خانه های مردم می شود، تکلیفش چیست؟ من به عنوان مجری باید حساب آن مخاطبی را کنم که مثلا مرغداری دارد و اگر من به عنوان مجری، التهاب مسئله ارز را عیان کنم و باز کنم، آن مخاطب سریع با خودش حساب و کتاب می کند و همان لحظه شب، قیمت مرغ و تخم مرغ را بالا می برد و این زنجیره التهاب و گرانی مرتبا افزایش پیدا می کند. بنابراین مسئولیت ما بسیار سنگین و حساس است و نمی شود صرفا با ملاک های ژورنالیستی آن را قضاوت کرد.
یعنی ما در عین حالی که باید کار حرفه ای انجام دهیم در عین حال باید ملاحظاتی را هم داشته باشیم، مثلا شما نگاه کنید به شبکه های فارسی زبان خارج از کشور که سوژه هایشان را از رصد همین رسانه های داخلی پیدا می کنند.
همه اینهایی که گفتید درست و منطقی، اما سئوالم این بود که شما آقای احمدی نژادی را که دیگر رئیس جمهور نیست و قاعدتا شما ملاحظات سابق را در مورد ایشان ندارید، چگونه یافتید و توصیف شما از احمدی نژادی که هشت سال با او مصاحبه کردید، چیست؟
اجازه بدهید این را بگذاریم برای وقت دیگر، قول می دهم در این باره بعدا با شما صحبت کنم.
برویم سراغ مناظره های انتخابات ریاست جمهوری امسال، ابتدا قرار بود مناظره ها سه مجری داشته باشد که نهایتا شما مجری همه مناظره ها شدید.
بله این جزو توافقات اولیه ولی غیرقطعی بود و شخص ریاست سازمان در نهایت تصمیم گرفتند که مناظره ها را من اجرا کنم.
خود شما هم موافق بودید با این شکل و اجرای یک نفره مناظره ها؟
من خودم ثبات مجری را بهتر می دانستم.
حساب شده ترین رفتار رسانه ای در مناظره های 92 را کدام نامزد داشت؟
نه اینکه الان چون آقای روحانی رئیس جمهور است، این را بگویم، ولی آرامش و تسلط آقای روحانی در مناظره ها رتبه اول را داشت و بعد از ایشان، من بیشترین تسلط و آرامش را در رفتار آقای حداد عادل دیدم. آقای روحانی هم رفتار با تسلط و آرامی داشت و هم کاملا مشخص بود که جملات و عباراتی را که به کار می برد، کاملا حساب شده و طراحی شده بود و قبلا برایش فکر کرده بودند، چون عبارات آقای روحانی بسیار دقیق بود و معلوم بود به سناریوهای مختلف در مناظره فکر کرده اند و برای هرکدام یک پاسخ مناسب آماده کرده بودند.
ناآماده ترین نامزد مناظره ها که بود؟
حتی آقای غرضی هم مسلط بود، ممکن بود حرفهایشان از نظر مخاطبین مورد توجه قرار نگیرد، اما کاملا مسلط بودند، به نظرم همه نامزدها آمادگی خوب داشتند.
و سوالی که می دانم برای خیلی از مردم هنوز وجود دارد، آن آقایی که در مناظره ها بغل دست شما نشسته بود، دقیقا چکاره بود؟!
آقای دکتر طلوعی مدیر شبکه جام جم بودند که در مناظره ها حضور داشتند، چون در برنامه ای با این درجه از حساسیت، نیاز داشتیم بطور دائم با رژی در تماس باشیم، بخاطر نگه داشتن زمان و جمع بندی مباحث حضور ایشان لازم بود.
نمی شد ایشان در پشت صحنه حاضر باشند که این همه سوال و ابهام ایجاد نشود؟
خوب این هم می شد یک مدل باشد و البته حضور ایشان برای بنده مغتنم بود از این جهت که تماس هایی را که از استودیو می آمد یا پیغام هایی را که می آمد در فرصت مناسب به من می رساندند ولی چون بینندگان نمی دانستند وظیفه ایشان چیست، برایشان سوال ایجاد می شد.
شما در استودیوی مناظره به اینترنت هم دسترسی داشتید؟
نه ما اینترنت نداشتیم ولی از طریق لب تاپی که داشتیم با رژی در تماس داشتیم و یک چت روم داشتیم که با هم از طریق آن در تماس آنلاین بودیم.
یکی از نامزدها با خودش تبلت به استودیو آورده بود، این غیرقانونی نبود؟
نخیر مشکلی نداشت. ما محدودیتی در این زمینه نداشتیم.
آن تبلت از طریق سیمکارت با بیرون در تماس نبود؟
باشد، چه اشکالی دارد؟ البته من نمی دانم که آن تبلت از طریق اینترنت با بیرون متصل بود یا نه ولی اگر هم بود، اشکالی نداشت. ضمن اینکه مشاورین نامزدها هم در بیرون استودیو حاضر بودند و اگر یادداشتی داشتند می توانستند به نامزد مربوطه بدهند. حالا یک وقت است یادداشت کاغذی است یا اینترنتی. فرقی برای ما نمی کرد.
می خواستم نظر شما را در مورد مقاطع حساس مناظره ها، به خصوص مناظره سوم که بحث ها خیلی داغ و حساس شده بود، بدانم، چون شما از نزدیک ناظر این لحظات بودید و حالا بهتر از هرکسی می توانید قضاوت کنید. لحظه ای بود که شما پیش خودتان بگویید «آهان! کار فلانی با این حرف رقیبش تمام شد» یا «به این می گویند یک حمله یا دفاع خوب؟»
به نظرم نقطه عطف مناظرات در مناظره سوم شکل گرفت و در مناظره سوم، چالشی که بین آقای ولایتی و آقای جلیلی پیش آمد که به نظرم آقای ولایتی برنده آن چالش بودند و دومین چالش، چالشی بود که بین آقای روحانی و آقای قالیباف پیش آمد، نقاط حساس این مناظره بود. در واقع آقای قالیباف با طرح آن موضوع، زمینه ای را فراهم کردند که آقای روحانی حقایقی را بیان کنند و به نظر آنجا برای آقای قالیباف بسیار گران تمام شد و آقای روحانی توانست برگ برنده بزرگی را به دست آورد و به همین دلیل هم بود که میگویم آقای روحانی در مناظره ها بسیار آماده بود چون بهترین و ماهرانه ترین جواب ممکن را به آقای قالیباف دادند و جملاتشان بداهه نبود و اتفاقا یک سیاستمدار باید این چنین باشد. بداهه پاسخ دادن نیاز به پشتوانه دارد و سیاستمدار حرفه ای کسی است که همه سناریوهای ممکن را در نظر بگیرد و برای هرکدام یک جواب در نظر داشته باشد. علاوه بر مناظره در مذاکره هم به این توانمندی احتیاج هست و لابد آقای روحانی از تجربه مذاکراتی که داشتند هم در این خصوص استفاده کردند.
پشت صحنه مناظرهها چه حال و هوایی داشت؟
یک چیزی که باعث خوشحالی است این بود که همه نامزدها با وجود اینکه در پشت صحنه بین مشاوران نامزدها در استودیو برخوردها و چالشهایی ایجاد می شد، اما خودشان آنقدر پختگی داشتند که اگر هم نسبت به هم مواضعی داشتند، در رفتارشان با یکدیگر خیلی دوستانه و محترمانه بودند.
آن قسمت نشان دادن عکسها در مناظره اول، خیلی شبیه آیتمی از برنامه پایش بود که شما اجرای آن را هم بر عهده داشتید. قسمت عکسها را از برنامه پایش گرفته بودید؟
نه اینطور نبود، ببینید بین تلویزیون و رادیو تفاوت است، اگر قرار باشد کسی تلویزیون را نبیند و چیزی را هم از دست ندهد، خوب این دیگر تلویزیون نیست، رادیو است. شما اگر همان چند تا عکس را حذف می کردید از مناظره، تلویزیون مثل رادیو می شد. حتما مخاطبان رادیو هم موقع پخش آن قسمت خیلی کلافه شدند چون نمی دانستند در مورد چه چیزی صحبت می شود. طبیعی است که شما در تلویزیون باید کاری متفاوت از رادیو انجام بدهید.
عکسها که انگار تست هوش بود!
اتفاقا اصلا اینطور نبود. با وجود اینکه خیلی ها فکر کردند عکسها تست هوش یا روانشناسی بود ولی واقعیت این نبود. ما در عکسها میخواستیم حرف دیگری را بزنیم. در واقع می خواستیم رویکرد نامزدها را بدانیم.
این طراحی شما بود؟
جمعی از دوستان بودند. ببینید حرفم این است که اولین برداشتی که نامزدها از عکسها داشتند تا حدود زیادی شخصیت آنها را هم نشان می داد. یا عکس ساعتی که نشان دادیم آقای روحانی دقیقا همان چیزی را که مدنظر ما بود، گفت. در مورد وقتشناسی و اهمیت زمان صحبت کردند. همان ساعت که نشان داده شد، ثانیهشمار نداشت و اگر ما دنبال تست هوش بودیم باید این نکته را میگفتیم که این ساعت ثانیهشمار ندارد. فقط میخواستیم ببینیم برداشت اولیه افرادی که بالقوه رئیسجمهور بودند، چیست. یا دیگر سوالات کوتاه که به سوالات تستی معروف شد هم از این جنس بود. مثلا پرسیده بودیم اگر شما یک ریال اضافه داشتید در کدام بخش سرمایهگذاری می کنید؟ که آقای عارف عصبانی شد و گفت ما تست نمی زنیم. در حالی که این سوالات اصلا تستی نبود و جواب غلط نداشت و میخواستیم فقط رویکرد نامزدها را بدانیم و به مردم معرفی کنیم.
و سوال آخر، اغواکنندهترین پیشنهادی که به مرتضی حیدری شده است؟
اینکه بخاطر موقعیت رسانهای شغلی به من پیشنهاد شده باشد، در دولت و جاهای دیگر، همیشه بوده است. من فقط در پست وزارت پیشنهاد نداشتم اما راستش این است که من کار رسانه و مصاحبه تلویزیونی را با هیچ کاری در عالم عوض نمی کنم. البته از مشاغل مشاوره ای خوشم می آید چون باعث رشد خودم هم میشود.
الان شغل مشاوره ای دارید؟
من دو سه جا کار مشاوره ای و تدریس انجام می دهم. در حال حاضر مدیریت استراتژیک و مدیریت مالی درس می دهم و عضو شورای فقهی بانک مرکزی هم هستم چون من دکترایم در زمینه مدیریت بانکداری اسلامی است.