به گزارش مشرق، این روزها این بحث که سرانجام چه کسی مسئولیت مذکرات هسته ای با گروه 1+5 را به عهده خواهد گرفت به بحثی داغ و البته پر حاشیه تبدیل شده است.ظرف حدود یک دهه گذشته همواره دبیر شورای عالی امنیت ملی این مسئولیت را بر عهده داشته است. دو علت مهم سبب شده بود که در این مدت همه طرف های درگیر با مسئله –حتی طرف خارجی- بپذیرند که این روش بهترین روش مدیریت مذاکرات هسته ای و پرونده هسته ای از سوی ایران است.
نخستین دلیل این بود که در تمام این 10 سال دبیر شورای عالی امنیت ملی هم زمان نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت ملی نیز بوده و به دلیل نوع مباحث مطرح در شورای عالی همواره در ارتباط کاری مستقیم و مستمر با رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار داشته است.
غربی ها این موضوع را پنهان نمی کنند که عقیده دارند تصمیم گیرنده نهایی درباره برنامه هستهای ایران شخص رهبری است و به همین دلیل ترجیح می دهند با کسی مذاکره کنند که از سوی ایشان بدون هیچ ابهامی تایید شده باشد. به طور طبیعی دبیر شورای عالی امنیت ملی تنها مقامی در ساختار سیاسی نظام است که هم زمان و در عالی ترین سطح، هم با دولت در ارتباط است و هم با رهبری.
دومین دلیل هم این بوده است که دبیر شورای عالی امنیت ملی به دلیل قرار گرفتن در چهارراه نهادهای نظامی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و رسانهای کشور تنها فردی است که به لحاظ سازمانی توان هماهنگ کردن نهادهای بسیار متکثر دخیل در بحث هستهای را دارد و می تواند پیگیری سیاستی واحد از جانب همه آنها را تضمین کند.
با این حال اکنون علائمی دیده میشود از اینکه دولت آقای روحانی تصمیم گرفته است مسئولیت این پرونده را خود به عهده بگیرد و ماموریت انجام مذاکرات را به وزیر خارجه محول کند. اگرچه تکلیف این موضوع هنوز به طور رسمی روشن نشده ولی تقریبا قطعی به نظر میرسد که آقای ظریف مسئولیت تیم مذاکره کننده در موضوع هستهای را به عهده خواهد گرفت ولو اینکه مسئولیت کلیت پرونده نه به عهده وی بلکه بر عهده شخص رییس جمهور گذاشته شده باشد.
تعیین تکلیف درباره این موضوع بیش از حد طول کشیده است. در حالیکه از یک سو به دلیل در پیش گرفته شدن راهبرد عمیقا اشتباه گره زدن وضعیت اقتصادی به مذاکرات هستهای از طرف مقام های دولتی نوعی انتظار عمومی در این باره ایجاد شده است که هر چه زودتر مقام مذاکره کننده ایران با غرب معین شود.
از سوی دیگر، مبهم ماندن سرنوشت مسئول مذاکرات هستهای و همچنین عدم تعیین تکلیف پست دبیر شورای عالی امنیت غربی ها را به تدریج دچار این اشتباه محاسباتی خطرناک کرده است که در پس پرده نظام جمهوری اسلامی نزاعی داغ در این باره در جریان است و مسئولین کشور از جمع بندی موضوع ناتوان شدهاند.
اگرچه مسئولین سیاست خارجی دولت که هر روز یکی از آنها با عنوان «مقام آگاه» با یک منبع خارجی مصاحبه میکند خود بهتر از هر کسی میدانند که نزاعی در کار نیست، ولی میبینیم که تلاشی هم برای رفع این سوء تفاهم از خود نشان نمی دهند.
در هر حال آنچه ضرورت دارد این است که دولت دریابد زمانی برای تلف کردن ندارد. در واقع این چندان هم مهم نیست که چه کسی مذاکره میکند چرا که سیاست های مذاکراتی معلوم است –و آقای ظریف هم به صراحت گفته حتی در مواردی که نظرش خلاف نظر نظام بوده همین سیاستها را اجرا کرده است- و ضمنا ما هنوز تقریبا هیچ چیز در این باره نمیدانیم که راهبردها و تاکتیک های مذاکراتی آقای دکتر روحانی و تیم هستهایاش چه خواهد بود.
مهمتر از تعیین مسئول مذاکرات این است که اولا آقای ظریف به تفصیل توضیح بدهد که چه دیدگاهی درباره سیاستهای استاندارد نظام درباره عدم پذیرش قطعنامه های شورای امنیت، فرصت دانستن تحریم، بی اعتمادی به امریکا، نفی مذاکره مستقیم، نبود اراده حل مسئله در امریکا و غیر ممکن بودن بازگشت به تعلیق دارد و ثانیا روشن کند که با حفظ این سیاستها راهبرد مذاکرات خود را چگونه تنظیم خواهد کرد؟