با پیروزی حجت الاسلام حسن روحانی به عنوان جدی ترین کاندیدای منتقد دولت احمدی نژاد در انتخابات، شاید این انتظار می رفت که افروغ نیز به دایره حامیان دولت جدید اضافه شود اما حالا در کسوت جدی ترین منتقد دولت روحانی به مباحث نظری خود در حوزه اجتماعی و سیاسی ادامه می دهد. این جامعه شناس اصولگرا نقش خود را در نقد اجتماعی قدرت در همه این سالها به خوبی تعریف کرده است و برای او در رسیدن به این هدف بین احمدی نژاد و روحانی تفاوت چندانی نیست.
این استاد جامعه شناسی سیاسی، در این گفتگو نقد عمیقی نیز به ادعای تدلیس سیستماتیک که چندی قبل از سوی سعید حجاریان درباره انتخابات 88 مطرح شد، وارد کرده و این اتهام را در درجه اول مربوط به خود اصلاح طلبان می داند. افروغ هم چنین معتقد است موضوع فتنه سال 88 و رفتارهای صورت گرفته در آن به سادگی قابل فراموش شدن نیست. پرونده فتنه تنها با محاکمه قضایی مسببان این واقعه که بر مبنای یک تحلیل جامع از این واقعه صورت می گیرد، پایان خواهد یافت.
در ادامه گزیده گفتوگوی عماد افروغ با مهر را میخوانید:
- ما یک برخورد همه جانبه، حقوقی و قضایی روشن و تعریف شده با فتنه 88 نکردیم و کماکان نیازمند این هستیم که یک تحلیل جامعی از مفهوم فتنه، ریشه ها، عوامل، عاملان، پیامدها، دلالت ها و بهره مندان از فتنه به دست دهیم. باید توجه داشته باشیم کسی که به گونه ای متهم در فتنه 88 است، بایستی با اسناد محکمه پسند تکلیفش در محکمه قضایی روشن شود، از اتهام عاملان به انقلاب به اصطلاح مخملی گرفته تا اتهام های دیگر.
- فتنه مانند استخوان لای زخم است و به راحتی فراموش شدنی نیست و به دلیل ابعاد مختلفی که دارد نمی توانیم رهایش کنیم مگر اینکه عده ای با تدابیر و با تمهیداتی به گونه ای این قضیه را و یا ابعادی از این قضیه را فیصله یافته قلمداد کنند. تا زمانی که آن اراده در کار نباشد و با فتنه باری به هر جهت برخورد شود، ما نمی توانیم به فتنه کار نداشته باشیم. بایستی یک اراده ای باشد که به ابعاد مختلف این قضیه رسیدگی کند و با تکیه بر نظریه های موجود بگوید مخملی بوده یا نبوده؟ و اگر مخملی نبوده آیا هیچ گونه خطای دیگری اتفاق نیفتاده است؟ باید متناسب با خطاهای صورت گرفته دادگاه تشکیل شود و فرصت دفاع نیز داده شود تا قضیه فیصله پیدا کند؛ چراکه این موضوع وقتی فیصله پیدا می کند که احکام قضایی صادر شود.
- نوع موافقت ها و مخالفت های نمایندگان یا از سرافراط یا از سر تفریط و یا از سر اعتدال بود. افراطیون کسانی بودند که به جای نقد برنامه و بررسی کارشناسانه صلاحیت یک وزیر برای وزارتخانه به ویژگی های شخصی افراد می پرداختند و بعضاً وارد حریم خصوصی آنان می شدند که برخی اوقات بوی هتک حرمت هم می داد. عدم استناد به مدرک تعریف شده و قضایی، چه در مقام مخالفت و چه در مقام دفاع نیز نوعی برخورد از سر افراط است.
- یک عده دیگر هم موافقتشان از سر تفریط بود و به جای بررسی کارشناسانه و نقد و ارزیابی برنامه و صلاحیت وزراء، و دفاع مستدل از وجوه مثبت این برنامه ها تنها از دولت تعریف و تمجید می کردند و حتی شعر می سرودند، حتی نمایندگانی را سراغ دارم که به رئیس دولت رأی نداده بودند، اما همان گونه که از قبل قابل پیش بینی بود، متناسب با مواهب محتمل مورد انتظار ازدولت و وزیرانی خاص، حمایت غلیظ و از سر ستایش می کردند. برخی نمایندگان چنان مدح و ثنای دولت می کردند و شعر می سرودند که مرا یاد دربار سلاطین می انداخت و در این میان فقط کافی بود که کیسه زری نیز به عنوان صله به آنان داده شود.
- برخی از نمایندگان نیز از سر اعتدال رفتار کردند که سهم بالایی در مقایسه با افراطیون و تفریطیون نداشتند. چراکه انتظار میرفت حتی نمایندهای که در انتخابات رای موافق به آقای روحانی داده، جانب انصاف را رعایت کند و چشمش را بر برخی از کاستی ها و ضعف های کابینه نبندند و همچنین انتظار می رفت موافقان دولت دفاعشان بوی اعتدال بدهد.
- در محموع رأی نمایندگان به کابینه تقریباً مطابق با پیش بینی ها بود، همان گونه که قبلاً هم گفته بودم بخش آموزشی و فرهنگی کابینه در کل صبغه سیاسی پر رنگی داشت و بوی سیاست می داد و شاید همین مسئله باعث عدم رأی اعتماد به آنها شد. بنده کماکان معتقدم صبغه سیاسی-امنیتی این کابینه پررنگ است.
- بحث محکومیت فتنه بحث تازه ای نیست، اما بیشتر شاهد بودیم که بحث تقلب را نفی می کردند یعنی می پذیرفتند که تقلبی صورت نگرفته است که طرح علنی و آشکار آن تازگی داشت و می توانست در گذشته اتفاق بیافتد. البته شبهه تقلب یک واقعیت بود، بدین معنا که عده ای این شبهه را ایجاد کردند و از قطعیت تقلب سخن گفتند اما برای این قطعیت، بایستی دلیل متقن و محکمه پسند می آوردند و ما هیچگاه ندیدیم کسی یا کسانی اسنادی مبنی بر تقلب در انتخابات ارائه کنند، ضمن آنکه معتقدم با شبهه تقلب نیز اقناعی برخورد نشد.
- برخی می گویند در واقعه 88 نه تقلب بوده و نه تخلف، بلکه تدلیس سیستماتیک بوده است. بسیار خوب، این در مذمت صاحبان قدرت، اما اولاً برخی از وجوه تخلف خود شکلی از تدلیس است و اصولاً نتیجه ای جز تدلیس در بر ندارد، ثانیاً طرح قطعیت تقلب از سوی برخی معترضان را چگونه تأویل می کنید؟ یا باید اصل طرح آن را منکر شوید، یا طرح آن را از سر ظن بدانید که البته با آن کنش ها و واکنش های خاص ناسازگار است، یا طرح آن را از سر یقین و قطعیت ذهنی و البته بدون ارائه سند کافی بدانید، و یا نامی دیگر از جمله تدلیس بر آن بگذارید. به هرحال استفاده از مضمون آن و در هر سطحی، تنها از فریبکاران و قائلان به توجیه وسیله به واسطۀ هدف بر می آید.
- (نظرتان درباره صحبت های حجاریان درباره نفی تقلب در انتخابات و اینکه تدلیس سیستماتیک اتفاق افتاده و اینکه این اولین اظهارنظر رسمی و صریح یکی از چهره های شاخص جریان اصلاح طلب درباره تهمت تقلب و اذعان به واقعیت آن است چیست؟) چه کسانی طرح تقلب کردند؟
- (اصلاح طلبان) یعنی اگر تقلب نبوده، شبهه ظن و یقین نسبت به آن منتفی می شود و تنها شبهه فریب یا تدلیس آن باقی می ماند، پس خود اصلاح طلبان متهم به تدلیس سیستماتیک و فریب سیاسی هستند! در فرهنگ معین آمده: تدلیس به معنای فریبکاری کردن ، فریب دادن و پنهان کردن عیب چیزی است. تدلیس از سوی هر کس و در هر سطحی که باشد، به جز فریب دشمن در جنگ رویاروی، امری قبیح است و در سیاست ضد ماکیاولیستی و غیر سکولاریستی انقلاب اسلامی و سیاست علوی جایی ندارد. چرا که ما اعتقاد داریم بین اخلاق و سیاست رابطه است و می گوییم اخلاف هدف غایی است و سیاست جزء اهداف ابزاری است و ما سیاست را وسیله می دانیم و ما از هر وسیله ای برای هدف استفاده نمی کنیم، چه در اعتراض خود و چه در تثبیت یک حکومت.
- با توجه به سابقه خاص از برخی افراد، چرا برخی رفتارها، از جمله نوشتن مقاله در جهت عرفی شدن یا سکولاریسم با نام مستعار و طرح مطالبی دور از انتظار در زمان گرفتاری و برخلاف اعتقادات واقعی و غیره، جلوه هایی از تدلیس نباشد؟ یک روشنفکر واقعی و حقیقت گرا تحت هر شرایطی روی موضع اش می ایستد، نه اینکه برای مثال، برای جلوگیری از هزینه های متعاقب و از دست ندادن منافع، دست به اعتراف بزند و در برنامه مستقیم تلویزیونی و با رویکرد پست مدرنیستی مبنای بنیادین و حقیقت گرایانه انقلاب را نادیده بینگارد، این اتفاق ناموجه، نه سیما را مبرا از خطا می کند و نه فرد مورد نظر را و اگر پای تقیه نیز به میان آید این چه تقیه ای است که در جهت ضدیت با مبانی انقلاب اسلامی صورت می گیرد؟ واکنش ما در زمان گرفتاری فرد مورد نظر قبلی نیز، نه از سر تأیید مواضع نظری و عملی ایشان و نه از سر تدلیس، بلکه از سر تقبیح نوع برخورد با ایشان و از سر اصول گرایی و حقیقت باوری بود و حالا چه ضمانتی است که همین صحبت های اخیر نیز از سر تدلیس نباشد؟ نمی گویم صحنه محاکمه خیابانی و ژورنالیستی به راه بیندازیم و بی دلیل دیگری را متهم کنیم، که موضع ما در همان ابتدای این گفتگو نسبت به متهمان مختلف واقعه 88 معلوم است، می گوییم باید جانب احتیاط را نگاه داشت.
- ما در دولت اصلاحات با این نوع سیاست ها به عنوان اینکه بوی ماکیاولیسم سکولار می دهد مقابله کردیم و در دولت به ظاهر اصولگرای قبلی نیز با ماکیاولیسم مذهبی غالب، مقابله کردیم. ما از دولت قبلی به عنوان ماکیاولیست مذهبی یاد کردیم و گفتیم خطر آن به مراتب مخرب تر از ماکیاولیسم سکولار است. اما ریشه این ماکیاولیسم مذهبی در ماکیاولیسم سکولار بود و من نگران این هستم که در دولت اعتدال به نام اعتدالگرایی و میانه روی بار دیگر تدلیس گرایی و سیاست های ماکیاولیستی مانور دهد.
- در دولت اعتدال و میانه روی، علی القاعده، تدلیس، فریبکاری یا اغوا جایی ندارد. ماکیاولی می گوید:"میانه روی به هیچ وجه مطلوب نیست. شاه باید ترحم را کنار بگذارد و به سخن اندک هم بسنده نکند ، باید چنان سخت گیر باشد که کسی جرأت مخالفت با او را نداشته باشد و درعین حال باید بکوشد محبوب بماند." بر این اساس، فریبکاری در دولت میانه رو جایی ندارد. به عبارت دیگر، تدلیس با افراط و تفریط بیشتر سازگار است تا اعتدال و میانه روی. امیدوارم در دولت جدید، به هیچ وجه و در هر قالب و لعابی، شاهد فریب کاری و اغوا و متناسب با شعار اعتدال نباشیم.
- (آیا نشانه هایی از سیاست تدلیس در دولت جدید مشاهده کرده اید؟) بله؛ نشانه هایی بوده است، استفاده از ظرفیت بالقوه و بالفعل اصلاح طلبان، با کنار رفتن یا توصیه سیستماتیک به کنار رفتن عارف(که کناره گیری موجهی نبود)، استفاده از مفهوم حمله گازنبری، شعار خلاف سرهنگ گرایی و وجه عملاً پررنگ امنیتی بودن اصحاب تبلیغاتی و حتی کابینه ایشان، قطبی کردن فضای انتخاباتی بر خلاف واقعیت طیف گونه جامعه و حتی شعار اعتدال، نمونه هایی از این نحوه برخورد است. ما سابقه اصلاح طلبی افراطی و تک روی از آقای روحانی نداریم، اما نباید این گونه وانمود شود که سوءاستفاده هایی صورت گرفته و در سایه اعتدال، بستری برای افراط و تفریط ایجاد شده است.
- کناره گیری آقای عارف تحت هیچ شرایطی کناره گیری موجهی نبود و حکایت از یک عقلانیت و رشد یافتگی سیاسی نمی کرد. این که وانمود شود آنچه که آقای عارف دنبال می کرده توسط آقای روحانی پیگیری خواهد شد، نوعی تدلیس آشکار است. هرچند به یاد ندارم که آقای عارف علناً گفته باشد که به نفع آقای روحانی کناره گیری کرده ام، اما با واسطه شاید بتوان این استنباط را کرد.
- درست است که کابینه شکل گرفته مجرب تر از دولت قبلی است، اما میل به گذشته دارد و منتسب به گروه خاصی است. آنهم گروهی که بیشترین واکنش ها را در گروه چپ ایجاد کرد، یعنی چپ دیروزی که امروز اصلاح طلب شده واکنش های به حقی نسبت به اواخر دهه 60 تا نیمه دهه 70 داشت. یادمان نرفته است که اگر راست آن زمان مخالفت با دولت آن زمان را مخالفت با پیامبر می دانست، چپ ها بیشترین نقدها را به دولت آن زمان داشتند. چپ باید بداند و آن انتقادات را فراموش نکند و آن را یک افتخار برای خود بداند.