به گزارش مشرق به نقل از تسنیم، مطلب آموزندهای با موضوع نماز و شرایط
قبولی آن، از آیتالله محمدعلی جاودان، از اساتید اخلاق حوزه علمیه تهران و
از شاگردان مرحوم آیتالله حقشناس در پایگاه اطلاعرسانی ایشان درج شده
است. این مطلب در جلسات فاطمیه دوم ایراد شده است:
روایت خیلی ممتازی در کتاب المُراقبات مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده و فرموده است: خداوند بر من وحی نموده است ای برادر پیامبران(یا اخا المرسلین) و ای برادر رسولان مرسل، قوم خود را انذار کن و بترسان که داخل خانهای از خانههای من نشوند؛ در حالی که برعهده کسی از آنها مظلمهای از یکی از بندگان من باشد. یک نکته خیلی ممتازی در این روایت است. به نظرم مطلب دشوار میآید. اگر کسی از بندگانم مظلمهای بر گردن دارند، به خانهای از خانههای من وارد نشوند. آنها را بترسان که داخل خانهای از خانههای من نشوند، و حال آنکه بر عهده کسی از آنها مظلمهای از یکی از بندگان من باشد و من مادام که او به نماز ایستاده است، بر او لعن میکنم.
عرض کردم که این مطلب سخت است. خداوند فرموده است: اگر بار کسی را بر دوش دارید، اگر مظلمه ای بر گردن دارید، داخل خانهای از خانه های من نشوید. یعنی اگر بندهای حقی از حقوق مردم را پایمال کرد و به این صورت داخل خانه من وارد شد، مادام که او بر نماز ایستاده است، بر او لعن میکنم، تا آن مظلمه را به صاحبش رد کند. مطلب جدی است. سخنمان بر روی این مطلب است. اگر کسی بار مردم را بر دوش نداشته باشد، حقی را از کسی پایمال نکرده باشد، آبرویی از کسی نبرده باشد و مال کسی را نخورده باشد، آن وقت نمازش مقبول است.
اگر مظلمه را رد کرد، یعنی بارها را از دوشش پایین آورد، حق مردم را داد و مردم را راضی کرد، اگر حق و حقوق مردم را پرداخت و رضایت مردم را جلب کرد، اگر نسبت به کسی ظلمی کرده بود و جبرانش کرد، آنوقت خداوند می فرماید: من گوش او می شوم که با من بشنود. حرف خیلی با ارزشی است. من چشم آن بنده میشوم که با من ببیند و او از اولیاء و اصفیاء من خواهد بود و با پیامبران، صدیقان و شهیدان در بهشت همسایه من خواهد گشت. خب، حرف اول را همه قبول داریم دیگر. حقّ مردم، حقّ مردم است. اگر حقـّی از مردم بر گردن ما است، باید این مسئله را حل کنیم. هیچ فرض ندارد. ببینید؛ من نماز میخوانم، اما صدها حق از مردم بر گردن دارم. این نماز به جایی نمیرسد. این که خداوند فرمود من او را لعن میکنم؛ یعنی این نمازی که خوانده است، به جایی نمیرسد.
نماز و دعای آدم با حقی که از مردم بر گردن دارد، روی زمین میماند. آقا، اگر حق مردم را ادا کردید و از بار مردم چیزی بر گردن شما نبود، شما در آسمان قرار دارید. چرا ما مشکل داریم؟ به این دلیل که بار بر گردن داریم. خب اگر بار را بر زمین بگذارید، پرواز میکنید. انسان را برای پرواز کردن خلق کردهاند. زمانی انسان، در آن پروازگاه بوده است، اما حالا خودش دست و پایش را بسته است. هنگامی که انسان دست و پای خود را باز کند، دوباره به همانجا پرواز میکند. خداوند فرمود: من چشم و گوش او میشوم. این حرف خیلی بزرگی است.
روایت خیلی ممتازی در کتاب المُراقبات مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده و فرموده است: خداوند بر من وحی نموده است ای برادر پیامبران(یا اخا المرسلین) و ای برادر رسولان مرسل، قوم خود را انذار کن و بترسان که داخل خانهای از خانههای من نشوند؛ در حالی که برعهده کسی از آنها مظلمهای از یکی از بندگان من باشد. یک نکته خیلی ممتازی در این روایت است. به نظرم مطلب دشوار میآید. اگر کسی از بندگانم مظلمهای بر گردن دارند، به خانهای از خانههای من وارد نشوند. آنها را بترسان که داخل خانهای از خانههای من نشوند، و حال آنکه بر عهده کسی از آنها مظلمهای از یکی از بندگان من باشد و من مادام که او به نماز ایستاده است، بر او لعن میکنم.
عرض کردم که این مطلب سخت است. خداوند فرموده است: اگر بار کسی را بر دوش دارید، اگر مظلمه ای بر گردن دارید، داخل خانهای از خانه های من نشوید. یعنی اگر بندهای حقی از حقوق مردم را پایمال کرد و به این صورت داخل خانه من وارد شد، مادام که او بر نماز ایستاده است، بر او لعن میکنم، تا آن مظلمه را به صاحبش رد کند. مطلب جدی است. سخنمان بر روی این مطلب است. اگر کسی بار مردم را بر دوش نداشته باشد، حقی را از کسی پایمال نکرده باشد، آبرویی از کسی نبرده باشد و مال کسی را نخورده باشد، آن وقت نمازش مقبول است.
اگر مظلمه را رد کرد، یعنی بارها را از دوشش پایین آورد، حق مردم را داد و مردم را راضی کرد، اگر حق و حقوق مردم را پرداخت و رضایت مردم را جلب کرد، اگر نسبت به کسی ظلمی کرده بود و جبرانش کرد، آنوقت خداوند می فرماید: من گوش او می شوم که با من بشنود. حرف خیلی با ارزشی است. من چشم آن بنده میشوم که با من ببیند و او از اولیاء و اصفیاء من خواهد بود و با پیامبران، صدیقان و شهیدان در بهشت همسایه من خواهد گشت. خب، حرف اول را همه قبول داریم دیگر. حقّ مردم، حقّ مردم است. اگر حقـّی از مردم بر گردن ما است، باید این مسئله را حل کنیم. هیچ فرض ندارد. ببینید؛ من نماز میخوانم، اما صدها حق از مردم بر گردن دارم. این نماز به جایی نمیرسد. این که خداوند فرمود من او را لعن میکنم؛ یعنی این نمازی که خوانده است، به جایی نمیرسد.
نماز و دعای آدم با حقی که از مردم بر گردن دارد، روی زمین میماند. آقا، اگر حق مردم را ادا کردید و از بار مردم چیزی بر گردن شما نبود، شما در آسمان قرار دارید. چرا ما مشکل داریم؟ به این دلیل که بار بر گردن داریم. خب اگر بار را بر زمین بگذارید، پرواز میکنید. انسان را برای پرواز کردن خلق کردهاند. زمانی انسان، در آن پروازگاه بوده است، اما حالا خودش دست و پایش را بسته است. هنگامی که انسان دست و پای خود را باز کند، دوباره به همانجا پرواز میکند. خداوند فرمود: من چشم و گوش او میشوم. این حرف خیلی بزرگی است.