به گزارش مشرق، گزارشی از چاپ کتابی توسط موسسه اماراتی «المزمات» در سایتهای خبری عربی و فارسی منتشر شد که برای من که مدتی در امارات زندگی کردهام تعجبآور بود. روزنامههای امارات از جمله البیان و الاتحاد که با پول دولت امارات ارتزاق میکنند، در گزارشهایی به انتشار کتاب اشاره و خلاصهای از محتوای آن را منعکس کردند. گزارشها درباره کتابی به نام «ائمه شر» به قلم فردی احتمالا مصری به نام «ثروت الخرباوی» بود.
روی جلد کتاب امام(ره) و یکی از موسسین اخوانالمسلمین مصر به چشم میخورد که در زیر آن نوشته شده: «ائمه شر - اخوان و شیعه، دو امتی که در پنهان بازی میکنند.» در این کتاب که به فعالیتهای اخوانالمسلمین پرداخته است، به اعتقادات و مقدسات تشیع نیز تعرض فراوان شده است.
قبل از وارد شدن به اصل مطلب، لازم است به این موضوع در اعتقادات اسلامی اشاره کنم که در فرهنگ دینی ما مسلمانان، ورود در مسابقه توهین به مقدسات و برنده شدن در این مسابقه نه تنها هنر نیست، بلکه بسیار مذموم است. زیرا ما معتقدیم که برنده مسابقه توهین به دیگران رذلترین افراد است. لذا در مقابل توهینهایی که در این کتاب به شیعیان و حضرت امام(ره) شده است، قصد هیچگونه مقابله به مثل نداریم، در عین حال امیدواریم که همسایگان اماراتی از صراحت مطالب آزرده خاطر نشوند و به خود آیند و با خواندن این مقال درباره خطای بزرگ توهین به بزرگان و مقدسات استغفار کنند.
اما آنچه موجب شد تا قلم به دست گیرم و این چند سطر را بنویسم، برخی سوالات بود که بعد از خواندن این خبر به ذهنم خطور کرد. سوالاتی که برای هر فرد آزاداندیشی به وجود میآید. البته با شناختی که از وضعیت اجتماعی منجمد جامعه امارات دارم اصلا توقع نمیرود که این مطلب در رسانههای اماراتی منتشر شود.
اولین سوالی که مطرح است این است که، چطور در جامعهای که هیچکدام از روزنامهها اجازه درج حتی یک سطر انتقادی ندارند و بزرگترین انتقادی که در روزنامهها مانند روزنامه جدید الانتشار «الرویه» مطرح میشود مشکل ریختن سیمان کنار یکی از پلهای شارجه است (که آخر هم معلوم نشد که این انتقاد بزرگ! مخاطبی پیدا کرد یا نه) در این جامعه چه کسی به روزنامهها اجازه داده که گستاخانه و بیادبانه به اعتقادات مسلمانان جهان اعم از شیعه و سنی توهین کنند و رهبران فکری بخشی از جهان اسلام را که پیروان حضرت علی(ع) هستند به باد توهین و ناسزا بگیرند؟ تجربه تاریخی میگوید که این نوع افراد یا از سر نادانی دست به این کار میزند و یا این که پیشتر خود را فروختهاند. که ما امیدواریم از نوع دوم نباشند.
سوال دوم این که چطور در جامعهای که رهبران آن سخن از احترام به تمام ادیان و مذاهب میگویند و اصرار دارند که سیستم چند فرهنگی را در کشور خود پایه گذاشتهاند و قطعا توقع ندارند که دیگران سخنان ناسزا درباره آنها بگویند، موسسهای مانند «المزمات» که وابستگی آن به حکومت قطعی است، اعتقادات پیروان ادیان الهی را که اتفاقا مسلمان و همکیش آنها نیز هستند به باد تمسخر و ناسزا بگیرد. آیا اگر روزنامهها و یا کتابی در خارج از امارات به موسس اتحادیه امارات عنوانی مثل آنچه آنها گفتهاند، بدهد، برای اماراتیها خوشایند است؟ اگر کسی به پدر امارات توهین کند، فکر نمیکنند که باعث و بانی آن خود اماراتیها و به ویژه رسانههای این کشور هستند؟ آیا رهبران این کشور راضی به این امر هستند؟ اگر راضی نیستند که قاعدتا هم نباید باشند، رفتارهای این موسسه و روزنامهها و سایتهای وابسته به دولت امارات چه توجیهی دارد؟ آیا دولت امارات میخواهد مانند وهابیها، القاعده و طالبان پرچمدار تفرقه میان مسلمانان باشد؟ و شریک جرمهای نابخشودنی آنها شود؟ اگر چنین نیست پس چرا این موسسه و روزنامههای امارات آتشبیار معرکه تفرقه میان مسلمانان شدهاند؟
درباره حوادث مصر هم باید گفت که ورود اماراتیها به مسائل مصر و درگیریهای آن کشور به تجربه آنها باز میگردد، که اتفاقا زیاد نیست. مردم و گروههای مصری چه اخوانی چه سلفی، چه مسیحی و قبطی، خوب یا بد، هرچه که باشند ریشه در ملت مصر دارند و اماراتیها بیجهت خود را نخود آش اختلافات مردم مصر کردهاند. رسانههای اماراتی چنان با ذوقزدگی گوی سبقت را از دیگران ربودهاند و آنقدر به اختلافات مصریها و طرفداری و نفی جریانهای مختلف در آن کشور پرداختهاند که به نظر میرسد آنها یکی از طرفهای اصلی درگیری در اختلافات مردم مصر هستند. گویی سهم آنها از مسائل امروز مصر بیشتر از مردم آن کشور است. چرا؟!
سوال سومی که به ذهن میرسد، این است که در جهانی که بزرگترین ظلمها از طرف صهیونیستها و کشورهای غربی به مسلمانان میشود و کشورهای اسلامی مانند فلسطین، افغانستان و عراق به اشغال درآمدهاند و روزانه و مکرر جنایتهای کمنظیری در حق آن مردمان میشود و در کشورهایی نظیر برمه و پاکستان نیز هر روز مسلمانان قتل و غارت میشوند و برخی از کشورها نیز در تملک آمریکا و اذنابش قرار گرفته و اموال آنها به دور از چشم مردم در اختیار ابرقدرتها قرار گرفته و به مردم آن کشورها حتی اجازه حرف زدن هم داده نمیشود. در جایی که صدها هزار نیروی بیگانه در حساسترین مراکز تصمیمگیری این کشورها نفوذ کردهاند، و... آیا از نظر اماراتیها این همه دشمنی و بدبختی دیدنی نیست؟ و آزادیخواهان با فرهنگ و متدین زمان که مورد علاقه بخش بزرگی از جهان اسلام میباشند را میباید امام شر بنامند؟ آیا تفرقهافکنی و توهین به مقدسات یک ملت شر اعظم نیست؟ آیا وابستگی فرهنگی و سیاسی به بیگانگان شر نیست؟ مگر شر غیر از بر باد رفتن سرمایههای مردمی است که اجازه حتی رای دادن هم ندارند؟ مگر شر جز این است که زبان و فرهنگ ملتها را در مقابل طوفان تهاجم فرهنگی غرب قرار بدهند؟ وقتی به ذهنتان هم خطور نمیکند که بتوانید به یک بیگانه که تمام کشور شما را به تصرف درآورده، کوچکترین اعتراضی کنید، این شر نیست؟ آیا وقتی آنها با همه سلطهای که پیدا کردهاند و هر سال دولت امارات را به نقض حقوق بشر متهم میکنند و این اتهام هم پایانی ندارد، آیا این شر نیست؟ تا به حال فکر کردهاید که اگر روزی در کشور امارات به هر دلیلی آمریکاییها و انگلیسیها و هندیها و... بر سر کار خود حاضر نشوند، امارات باید تعطیل عمومی اعلام کند؟! و اگر این عدم حضور به چند روز برسد مردم نان شب هم ندارند که بخورند؟! احتمالا یادتان نرفته که در بحران اقتصادی غرب و با فاصله هزاران کیلومتر، چه بلایی بر سر دبی آمد. فکر نمیکنید که این به مراتب برای شما حیاتیتر از مسائل دیگر باشد؟
به نظر شما اگر روزی به هر دلیلی یکی از مقامات اماراتی به غرب اعتراض جدی کند، فردای آن روز از تاج و تاجدار خبری خواهد بود؟ آیا این قرینهای نیست که منزلت غربیها در امارات بیش از کلام الهی است که فرمود: لاتتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء؟
لازم است تاریخ را مطالعه کنید. خصوصا تاریخ اسلام را و ببینید در دورانی که بیش از 1400 سال از بعثت نبی مکرم اسلام(ص) گذشته است، در کدام برهه استعمارگران خیرخواه مسلمانان بودهاند و در کدام برهه، مسلمانان از بیاحترامی و تفرقه سود بردهاند؟ فکر میکنم دشمن خود را و به تبع آن دوستان خود را گم کردهاید و دوستانی که سالها در کنار مردم شما و منطقه زندگی صلحآمیزی داشتهاند را هر روز با یک بیتدبیری، آزردهخاطر میکنید. آیا به نظر اماراتیها ورود و حضور نیروهای استعمارگر انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی در گذشته و آمریکاییها در حال حاضر در این منطقه با انگیزه کمک به مردم است؟!
مشکلات امروز کشور امارات از جهت وابستگی به غرب در همه زمینهها و واردات نزدیک به صد درصدی و بیرویه کالا و بردن اصل سرمایه ملی به کشورهای اروپایی و آمریکایی و از دست رفتن زبان و انحطاط فرهنگ بومی و بیسوادی و کمسوادی و نفوذ فرهنگ غربی تا مغز استخوان آن، چیز پنهانی نیست. موضوعی که دغدغه بخش عمدهای از روشنفکران و دانشگاهیان این کشور شده و با این حال برخی اصرار دارند که از کنار آن به راحتی بگذرند. در امارات امروز حضور جمعیت اماراتی فراموش شده و به سختی قابل تشخیص و درک است. در خیابانها از هر 10 نفر احتمالا یکی اماراتی است. این بحران بزرگ امارات امروز نیست؟
عدم حضور مردم و نخبگان اماراتی در تصمیمهای سیاسی و امور خود به طوری که کاملا فراموش شدهاند همراه اشرافیگری و کاخنشینی حکام در کنار فقر مفرط مردم در مناطق مختلف امارات، قابل توجیه نیست و بیکاری بیش از حد شهروندان اماراتی با درآمد هنگفت نفتی و تضییع حقوق مردم که در قرن بیستویکم هنوز با حاکمیت یک قبیله زندگی میکنند و ارادهای برای تصمیمگیری ندارند. نبودن مجلس قانونگذاری که بتواند بر امور کشور نظارت داشته باشد و صدها مشکل پیدا و پنهان دیگر، از مشکلاتی است که لازم است افراد دلسوز و روشنفکر و تحصیلکرده به آن بپردازند. البته لازمه حل مشکلات اجتماعی در امارات، قبل از هر چیز آن است که معتقد به فرهنگ استقبال شوند و بپذیرند که باید از زیر سلطه بیگانگان خارج شوند. در شرایط فعلی بزرگان اماراتی کمتر به اینگونه مسائل فکر میکنند آنها ترجیح میدهند که جامعه امارات تنها یک قهرمان داشته باشد هرچند آن قهرمان هیچ وقت در کشور نباشد و همیشه در هتلها و کاخهای مناطق خوش آب و هوا در مرخصی به سر برد.
رسانههای اماراتی اگر نصیحتپذیر باشند میباید به جای نوشتن کتابهای بیمحتوا و استفاده از افراد مغرض برای نگارش کتابهای تفرقهافکنانه، کمی به تاریخ اسلام و خدمات دانشمندان ایرانی به جهان اسلام بپردازند و به جای دمیدن در کوره تعصبات بیپایه و ملیگرایی بیمبنا، حقانیت مسلمانان جهان و تشنگان سنت نبوی(ص) را شناخته و خود را از اندیشه دانشمندان مسلمان که در امارات نیز تعداد آنها کم نیست بیبهره نکنند.
کشور امارات که در کتابهای درسی امارات از آن به کشور کوچک (مینیاستیت) تعبیر شده، به اندازه کافی کوچک است و آن قدر مشکلات دارد که طاقت رهبری جریان تفرقه میان مسلمانان را نداشته باشد. بهتر است این کشور سردمداری جریان تفرقه و جنگ میان مسلمانان که مستلزم پرداخت هزینه سنگینی است و در دنیا و آخرت مورد سؤال و بازخواست قرار میگیرد را برعهده نگیرد. تاریخ هیچ گاه کمکهای میلیاردی دولت امارات به گروه طالبان و به رسمیت شناختن حکومت نافرجام طالبان در افغانستان پس از عربستان سعودی، که در دشمنی با مسلمانان صورت گرفت و فرقهگرایی و جنگ مذهبی را شعلهور کرد و خون هزاران بیگناه را به زمین ریخته فراموش نخواهد کرد. هر چند ادعای ایجاد سازمانهای بینالمللی برای مبارزه با تروریسم در امارات گوش فلک را کر کند.
شرایط کنونی جهان و منطقه اقتضا دارد که کشورهای اسلامی و منطقه راه وحدت و همکاری را در پیش بگیرند و از فرقهگرایی و توهین به اعتقادات دیگر مذاهب خودداری کنند. این درسی است که ایران و تشیع از اهل بیت رسول اکرم(ص) گرفته است و امام خمینی(ره) نیز بارها بر آن تأکید کرده است. راه تفرقه و توهین به مقدسات مذاهب دیگر که مؤسسه «المزماه» در آن گام برداشته است، به مصلحت دولت و مردم امارات و همه کشورهای منطقه نیست و لازم است رهبران این کشور که همواره خود را مخالف فرقهگرایی و پرچمدار همزیستی مسالمتآمیز میدانند از خشم تودهها عبرت بگیرند و این مسأله را به این مؤسسه و رسانههای تحت حاکمیت خود گوشزد کنند.
راستی در قرآن کریم چرا جهنمیان در جهنم به یکدیگر میگویند: ما در این جا کسانی را که جزو اشرار میشمردیم نمیبینیم!
«و قالوا ما لنا لانری رجالاً نعدهم من الاشرار». مشکل آنجاست که این قوم بدعاقبت، فرق صالح و شرور را نمیداند و به قول ضربالمثل ایرانی: کافر همه را به کیش خود پندارد!
منبع: كيهان
قبل از وارد شدن به اصل مطلب، لازم است به این موضوع در اعتقادات اسلامی اشاره کنم که در فرهنگ دینی ما مسلمانان، ورود در مسابقه توهین به مقدسات و برنده شدن در این مسابقه نه تنها هنر نیست، بلکه بسیار مذموم است. زیرا ما معتقدیم که برنده مسابقه توهین به دیگران رذلترین افراد است. لذا در مقابل توهینهایی که در این کتاب به شیعیان و حضرت امام(ره) شده است، قصد هیچگونه مقابله به مثل نداریم، در عین حال امیدواریم که همسایگان اماراتی از صراحت مطالب آزرده خاطر نشوند و به خود آیند و با خواندن این مقال درباره خطای بزرگ توهین به بزرگان و مقدسات استغفار کنند.
اما آنچه موجب شد تا قلم به دست گیرم و این چند سطر را بنویسم، برخی سوالات بود که بعد از خواندن این خبر به ذهنم خطور کرد. سوالاتی که برای هر فرد آزاداندیشی به وجود میآید. البته با شناختی که از وضعیت اجتماعی منجمد جامعه امارات دارم اصلا توقع نمیرود که این مطلب در رسانههای اماراتی منتشر شود.
اولین سوالی که مطرح است این است که، چطور در جامعهای که هیچکدام از روزنامهها اجازه درج حتی یک سطر انتقادی ندارند و بزرگترین انتقادی که در روزنامهها مانند روزنامه جدید الانتشار «الرویه» مطرح میشود مشکل ریختن سیمان کنار یکی از پلهای شارجه است (که آخر هم معلوم نشد که این انتقاد بزرگ! مخاطبی پیدا کرد یا نه) در این جامعه چه کسی به روزنامهها اجازه داده که گستاخانه و بیادبانه به اعتقادات مسلمانان جهان اعم از شیعه و سنی توهین کنند و رهبران فکری بخشی از جهان اسلام را که پیروان حضرت علی(ع) هستند به باد توهین و ناسزا بگیرند؟ تجربه تاریخی میگوید که این نوع افراد یا از سر نادانی دست به این کار میزند و یا این که پیشتر خود را فروختهاند. که ما امیدواریم از نوع دوم نباشند.
سوال دوم این که چطور در جامعهای که رهبران آن سخن از احترام به تمام ادیان و مذاهب میگویند و اصرار دارند که سیستم چند فرهنگی را در کشور خود پایه گذاشتهاند و قطعا توقع ندارند که دیگران سخنان ناسزا درباره آنها بگویند، موسسهای مانند «المزمات» که وابستگی آن به حکومت قطعی است، اعتقادات پیروان ادیان الهی را که اتفاقا مسلمان و همکیش آنها نیز هستند به باد تمسخر و ناسزا بگیرد. آیا اگر روزنامهها و یا کتابی در خارج از امارات به موسس اتحادیه امارات عنوانی مثل آنچه آنها گفتهاند، بدهد، برای اماراتیها خوشایند است؟ اگر کسی به پدر امارات توهین کند، فکر نمیکنند که باعث و بانی آن خود اماراتیها و به ویژه رسانههای این کشور هستند؟ آیا رهبران این کشور راضی به این امر هستند؟ اگر راضی نیستند که قاعدتا هم نباید باشند، رفتارهای این موسسه و روزنامهها و سایتهای وابسته به دولت امارات چه توجیهی دارد؟ آیا دولت امارات میخواهد مانند وهابیها، القاعده و طالبان پرچمدار تفرقه میان مسلمانان باشد؟ و شریک جرمهای نابخشودنی آنها شود؟ اگر چنین نیست پس چرا این موسسه و روزنامههای امارات آتشبیار معرکه تفرقه میان مسلمانان شدهاند؟
درباره حوادث مصر هم باید گفت که ورود اماراتیها به مسائل مصر و درگیریهای آن کشور به تجربه آنها باز میگردد، که اتفاقا زیاد نیست. مردم و گروههای مصری چه اخوانی چه سلفی، چه مسیحی و قبطی، خوب یا بد، هرچه که باشند ریشه در ملت مصر دارند و اماراتیها بیجهت خود را نخود آش اختلافات مردم مصر کردهاند. رسانههای اماراتی چنان با ذوقزدگی گوی سبقت را از دیگران ربودهاند و آنقدر به اختلافات مصریها و طرفداری و نفی جریانهای مختلف در آن کشور پرداختهاند که به نظر میرسد آنها یکی از طرفهای اصلی درگیری در اختلافات مردم مصر هستند. گویی سهم آنها از مسائل امروز مصر بیشتر از مردم آن کشور است. چرا؟!
سوال سومی که به ذهن میرسد، این است که در جهانی که بزرگترین ظلمها از طرف صهیونیستها و کشورهای غربی به مسلمانان میشود و کشورهای اسلامی مانند فلسطین، افغانستان و عراق به اشغال درآمدهاند و روزانه و مکرر جنایتهای کمنظیری در حق آن مردمان میشود و در کشورهایی نظیر برمه و پاکستان نیز هر روز مسلمانان قتل و غارت میشوند و برخی از کشورها نیز در تملک آمریکا و اذنابش قرار گرفته و اموال آنها به دور از چشم مردم در اختیار ابرقدرتها قرار گرفته و به مردم آن کشورها حتی اجازه حرف زدن هم داده نمیشود. در جایی که صدها هزار نیروی بیگانه در حساسترین مراکز تصمیمگیری این کشورها نفوذ کردهاند، و... آیا از نظر اماراتیها این همه دشمنی و بدبختی دیدنی نیست؟ و آزادیخواهان با فرهنگ و متدین زمان که مورد علاقه بخش بزرگی از جهان اسلام میباشند را میباید امام شر بنامند؟ آیا تفرقهافکنی و توهین به مقدسات یک ملت شر اعظم نیست؟ آیا وابستگی فرهنگی و سیاسی به بیگانگان شر نیست؟ مگر شر غیر از بر باد رفتن سرمایههای مردمی است که اجازه حتی رای دادن هم ندارند؟ مگر شر جز این است که زبان و فرهنگ ملتها را در مقابل طوفان تهاجم فرهنگی غرب قرار بدهند؟ وقتی به ذهنتان هم خطور نمیکند که بتوانید به یک بیگانه که تمام کشور شما را به تصرف درآورده، کوچکترین اعتراضی کنید، این شر نیست؟ آیا وقتی آنها با همه سلطهای که پیدا کردهاند و هر سال دولت امارات را به نقض حقوق بشر متهم میکنند و این اتهام هم پایانی ندارد، آیا این شر نیست؟ تا به حال فکر کردهاید که اگر روزی در کشور امارات به هر دلیلی آمریکاییها و انگلیسیها و هندیها و... بر سر کار خود حاضر نشوند، امارات باید تعطیل عمومی اعلام کند؟! و اگر این عدم حضور به چند روز برسد مردم نان شب هم ندارند که بخورند؟! احتمالا یادتان نرفته که در بحران اقتصادی غرب و با فاصله هزاران کیلومتر، چه بلایی بر سر دبی آمد. فکر نمیکنید که این به مراتب برای شما حیاتیتر از مسائل دیگر باشد؟
به نظر شما اگر روزی به هر دلیلی یکی از مقامات اماراتی به غرب اعتراض جدی کند، فردای آن روز از تاج و تاجدار خبری خواهد بود؟ آیا این قرینهای نیست که منزلت غربیها در امارات بیش از کلام الهی است که فرمود: لاتتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء؟
لازم است تاریخ را مطالعه کنید. خصوصا تاریخ اسلام را و ببینید در دورانی که بیش از 1400 سال از بعثت نبی مکرم اسلام(ص) گذشته است، در کدام برهه استعمارگران خیرخواه مسلمانان بودهاند و در کدام برهه، مسلمانان از بیاحترامی و تفرقه سود بردهاند؟ فکر میکنم دشمن خود را و به تبع آن دوستان خود را گم کردهاید و دوستانی که سالها در کنار مردم شما و منطقه زندگی صلحآمیزی داشتهاند را هر روز با یک بیتدبیری، آزردهخاطر میکنید. آیا به نظر اماراتیها ورود و حضور نیروهای استعمارگر انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی در گذشته و آمریکاییها در حال حاضر در این منطقه با انگیزه کمک به مردم است؟!
مشکلات امروز کشور امارات از جهت وابستگی به غرب در همه زمینهها و واردات نزدیک به صد درصدی و بیرویه کالا و بردن اصل سرمایه ملی به کشورهای اروپایی و آمریکایی و از دست رفتن زبان و انحطاط فرهنگ بومی و بیسوادی و کمسوادی و نفوذ فرهنگ غربی تا مغز استخوان آن، چیز پنهانی نیست. موضوعی که دغدغه بخش عمدهای از روشنفکران و دانشگاهیان این کشور شده و با این حال برخی اصرار دارند که از کنار آن به راحتی بگذرند. در امارات امروز حضور جمعیت اماراتی فراموش شده و به سختی قابل تشخیص و درک است. در خیابانها از هر 10 نفر احتمالا یکی اماراتی است. این بحران بزرگ امارات امروز نیست؟
عدم حضور مردم و نخبگان اماراتی در تصمیمهای سیاسی و امور خود به طوری که کاملا فراموش شدهاند همراه اشرافیگری و کاخنشینی حکام در کنار فقر مفرط مردم در مناطق مختلف امارات، قابل توجیه نیست و بیکاری بیش از حد شهروندان اماراتی با درآمد هنگفت نفتی و تضییع حقوق مردم که در قرن بیستویکم هنوز با حاکمیت یک قبیله زندگی میکنند و ارادهای برای تصمیمگیری ندارند. نبودن مجلس قانونگذاری که بتواند بر امور کشور نظارت داشته باشد و صدها مشکل پیدا و پنهان دیگر، از مشکلاتی است که لازم است افراد دلسوز و روشنفکر و تحصیلکرده به آن بپردازند. البته لازمه حل مشکلات اجتماعی در امارات، قبل از هر چیز آن است که معتقد به فرهنگ استقبال شوند و بپذیرند که باید از زیر سلطه بیگانگان خارج شوند. در شرایط فعلی بزرگان اماراتی کمتر به اینگونه مسائل فکر میکنند آنها ترجیح میدهند که جامعه امارات تنها یک قهرمان داشته باشد هرچند آن قهرمان هیچ وقت در کشور نباشد و همیشه در هتلها و کاخهای مناطق خوش آب و هوا در مرخصی به سر برد.
رسانههای اماراتی اگر نصیحتپذیر باشند میباید به جای نوشتن کتابهای بیمحتوا و استفاده از افراد مغرض برای نگارش کتابهای تفرقهافکنانه، کمی به تاریخ اسلام و خدمات دانشمندان ایرانی به جهان اسلام بپردازند و به جای دمیدن در کوره تعصبات بیپایه و ملیگرایی بیمبنا، حقانیت مسلمانان جهان و تشنگان سنت نبوی(ص) را شناخته و خود را از اندیشه دانشمندان مسلمان که در امارات نیز تعداد آنها کم نیست بیبهره نکنند.
کشور امارات که در کتابهای درسی امارات از آن به کشور کوچک (مینیاستیت) تعبیر شده، به اندازه کافی کوچک است و آن قدر مشکلات دارد که طاقت رهبری جریان تفرقه میان مسلمانان را نداشته باشد. بهتر است این کشور سردمداری جریان تفرقه و جنگ میان مسلمانان که مستلزم پرداخت هزینه سنگینی است و در دنیا و آخرت مورد سؤال و بازخواست قرار میگیرد را برعهده نگیرد. تاریخ هیچ گاه کمکهای میلیاردی دولت امارات به گروه طالبان و به رسمیت شناختن حکومت نافرجام طالبان در افغانستان پس از عربستان سعودی، که در دشمنی با مسلمانان صورت گرفت و فرقهگرایی و جنگ مذهبی را شعلهور کرد و خون هزاران بیگناه را به زمین ریخته فراموش نخواهد کرد. هر چند ادعای ایجاد سازمانهای بینالمللی برای مبارزه با تروریسم در امارات گوش فلک را کر کند.
شرایط کنونی جهان و منطقه اقتضا دارد که کشورهای اسلامی و منطقه راه وحدت و همکاری را در پیش بگیرند و از فرقهگرایی و توهین به اعتقادات دیگر مذاهب خودداری کنند. این درسی است که ایران و تشیع از اهل بیت رسول اکرم(ص) گرفته است و امام خمینی(ره) نیز بارها بر آن تأکید کرده است. راه تفرقه و توهین به مقدسات مذاهب دیگر که مؤسسه «المزماه» در آن گام برداشته است، به مصلحت دولت و مردم امارات و همه کشورهای منطقه نیست و لازم است رهبران این کشور که همواره خود را مخالف فرقهگرایی و پرچمدار همزیستی مسالمتآمیز میدانند از خشم تودهها عبرت بگیرند و این مسأله را به این مؤسسه و رسانههای تحت حاکمیت خود گوشزد کنند.
راستی در قرآن کریم چرا جهنمیان در جهنم به یکدیگر میگویند: ما در این جا کسانی را که جزو اشرار میشمردیم نمیبینیم!
«و قالوا ما لنا لانری رجالاً نعدهم من الاشرار». مشکل آنجاست که این قوم بدعاقبت، فرق صالح و شرور را نمیداند و به قول ضربالمثل ایرانی: کافر همه را به کیش خود پندارد!
منبع: كيهان