به گزارش ویژه نامه ضیافت مشرق به نقل از تسنیم، در مراقبات ماه مبارک رمضان عنوان شده است که یکی از اعمال مهم این ماه، شناخت حقیقت این ماه است و فهمیدن روزه و روزه داری خود مقدمهای بر شناخت ماه رمضان است. وقتی ابعاد مختلف آن شناخته شد انجام اعمال ویژه ماه نیز سهل و مخلصانه میشود و در نتیجه اعمال نیز بیشتر مورد توجه خداوند قرار خواهد گرفت. مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در کتاب نفیس «المراقبات» خود از وداع با ماه رمضان میگوید.
وداع با ماه رمضان
*از کارهای مهم آخر رمضان وداع ماه رمضان و متاثر شدن به خاطر جدایى از آن است. در این رابطه دعاها و مناجاتهایى پرارزش با ماه بزرگ خدا رسیده است.اگر خداحافظى با "زمان"- که فاقد درک سخن ما و خداحافظى است - برایت مشکل است به جواب سید - قدس الله سره - در اقبال مراجعه کن. و اگر به آن قانع نشدى این مطالب را بخوان .
زمان و مکان و سایر چیزهایى که از قبیل حیوانات نیستند، گر چه در این عالم به این شکل درک و شعورى ندارند ولى تمام آنها در بعضى از عالمهاى بالاتر داراى زندگى، درک ، توانایى سخن گفتن و بیان کردن و دوستى و دشمنى مىباشند. و روایات بسیارى که درباره احوال عالم برزخ و قیامت رسیده و نیز مکاشفات اهل مکاشفه این مطلب را ثابت مىکند. تمام موجودات این عالم ، قبل از بوجود آمدن ، در عالمهاى دیگرى بوجود آمده اند و موجودات در هر عالمى شکل و خصوصیاتى مخصوص به آن را دارند که با شکل و خصوصیات این عالم فرق مى کند.
یکى از خصوصیاتى که بعضى از عالمهاى برتر دارند این است که تمام موجودات آن زنده بوده و داراى شعور مىباشند و شاید این آیه هم اشاره به همین مطلب داشته باشد: «و همانا سراى آخرت بهترین زندگى است.» زیرا فقط سراى آخرت را زندگى نامیده است.
روایاتى که درباره سخن گفتن میوهها در بهشت و خوشحال شدن تخت و سرور او به خاطر تکیه زدن مؤمن بر آن وارد شده است نیز دلالت بر حیات موجودات در عالم آخرت دارد و حتى بعضى از روایات دلالت بر سخن گفتن زمین با مؤمن و کافر دارد. سخن گفتن سنگریزه در دست رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) که از معجزات آن بزرگوار است نیز از همین قبیل است؛ زیرا سخن گفتن آن در ملکوتش مى باشد. و اعجاز رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فقط در رسانیدن سخن گفتن (با زبان ملکوتى) او به گوش مردم این جهان است .
حتى تمام معجزاتى که پیامبران و اولیاء از خود بروز داده اند، از قبیل به سخن واداشتن جمادات و زنده کردن آنها، از همین قبیل است. زندگى عصاى موسى و پرنده عیسى یک زندگانى ملکوتى و بر اهل این عالم پوشیده بود و زمانى که خداوند لازم دید این زندگى را براى مردم آشکار کرد. زمان نیز در بعضى از عوالم خود زنده و داراى شعور است. پس وداع با او و مخاطب ساختن او در عالم خودش چه اشکالى دارد!
مهم این است که وداع کننده باید در اظهار غم و اندوه هنگام وداع راستگو باشد؛ تا مبادا با دروغ و نفاق - در چنین زمان گرانقدرى - این ماه را به پایان برساند؛ گر چه چنین صداقتى فقط براى کسانى تحقق پیدا مىکند که با اشتیاق و علاقه با نارضایتى و زحمت این ماه را بسر برده باشند.
بطور کلى غم در ماهیت وداع وجود دارد، و فقط کسى غمگین مىشود که به همراه وداع کننده خود علاقمند باشد و چنین کسى نه تنها با او مخالفت نمىکند، بلکه آنچه را که مورد علاقه اوست بجا مىآورد. بنابراین اگر از آمدن ماه رمضان و روزه و عبادتهاى آن خوشحال باشى و به آن علاقمند بوده و نسبت به انجام اعمالى که در این ماه وارد شده ، با توجه و در این جهت جدى و به کرامت ، فضل و فایده آن - آنگونه که باید - معتقد باشى ، طبیعى است که از جدایى آن غمگین شده و بسر آمدن آن براى تو سخت است. و در چنین صورتى اگر بگویى: السلام علیک من قرین جل قدره موجودا و افجع فراقه مفقودا سلام بر تو که همراهى و وجودت گرانقدر و نبودن و جداییت فاجعه است؛ راستگو خواهى بود. و نیز اگر در مناجات با پروردگار خود بگویى: نحن مودعوه وداع من عز فراقه فغمنا، و اوحش انصرافه عنا فهمنا؛ ما با او مانند کسى که جدایى از او سخت و رفتن او موجب وحشت است، وداع کرده و غمگین شدیم. گفتار تو صادقانه خواهد بود.
ولى اگر - پناه بر خدا - این ماه براى تو سخت بوده و با سختى، روزه و عبادتهاى آن را انجام داده باشى از باقى ماندن آن ناراحت باشى و در پایان ماه با چنین سخنانى با این ماه وداع کنى، ماه رمضان تو را دروغگو خواهد دانست و در جواب تو مىگوید: «از سخنانت خجالت نمىکشى؛ به همراهى من راضى نبودى و من براى تو سخت بودم؛ به خیرات و هدایا و تحفههایى که براى تو بود بى اعتنایى مىکردى و با اشتیاق و رغبت به استقبال من نیامدى؛ با انس و علاقه مرا همراهى نکرده و مشتاق تمام شدن و جداییم بودى و اکنون در قلبت از جدایى من خوشحال ولى با زبانت اظهار غم و اندوه مى نمایى.» در این صورت اگر خداوند در جواب مناجات از تو روى گردانده یا بخاطر دروغ گفتن و کوچک دانستن جناب قدسش تو را مجازات کند، چه حالى خواهى داشت!
اگر از مقام ماه رمضان نزد خدا و به اندازه فضل و نعمتى که براى تو داشته است، آگاهى داشته باشى متناسب با نیکیهایى که نسبت به تو انجام داده و رفتار کریمانهاى که با تو داشته با آن برخورد خواهى کرد. و براى این که مقام این ماه براى تو روشن شود، مىتوانى آن را مانند میهمان بزرگوارى که بر تو وارد شده بدانى که با آمدن او سود تو بیشتر شده و مقامت بالاتر رفته است؛ همانگونه که در روایات آمده است. اگر بدانى که این میهمان باعث نجات تو از جهنم و رسانیدن تو به بالاترین درجات نزدیکى در بهترین مکانهاى صدر نشین بهشت همراه با پیامبران و صدیقین شده، و تو را در مکان صدق همراه پیامبران و رسولان و فرشتگان مقرب خواهد نشاند، چگونه با این میهمان برخورد مىکنى و از همراهى آن لذت مىبرى و چگونه از او مراقبت کرده و خود، خانواده و تمام چیزهایى را که براى تو عزیز است فداى آن مىکنى! و چگونه از جدایى آن به وحشت مى افتى! در این هنگام با حالتى با آن وداع مىکنى که سرور سجده کنندگان(علیه السلام) با آن وداع کرد؛ و ماه رمضان نیز آنگونه که با او وداع کرد با تو وداع خواهد کرد. و حتى بهتر از وداع تو با تو وداع مى کند و هنگام وداع با تو بالاتر از آنچه که تو اظهار کردى، اظهار مىکند. زیرا همیشه عنایت مقام بالا بهتر و کاملتر از مقام پایین است.
و اگر حال تو در تمام ماه یکسان نبود، یعنى گاهى از وجود ماه رمضان راضى، از همراهى آن خوشحال، با نورهاى آن نورانى، از فیوضات پاک و برکات آن بابهره، آگاه به فواید آن، شکرگزار نعمتهاى آن، بیاد دارنده منتهاى آن، جدى در مراقبت آن، از توشههاى آن بابهره و با اثرهاى بزرگ آن سعادتمند بوده، و گاهى از این امور غافل یا مخالف با مقتضاى آن باشد، باید در آخرین شب با معذرت خواهى صادقانه و اظهار توبه و پشیمانى برخاسته از دل، نه زبان، او را راضى کنى. زیرا او مهمان بزرگوارى است که کریمترین کریمان او را فرستاده تاخیر او به تو برسد و با کمى سخنان لطیف در هنگام معذرت خواهى، از تو راضى خواهد شد.
مصیبتى را که در طول این ماه بر خود وارد کردهاى مىتوانى با پشیمانى صادقانه و آمادگى کامل جبران کنى و با این عبارت لطیف بگویى: «خدایا! با این ماه و کرامت بزرگ که کسى از مقدار آن آگاه نیست ما را بزرگ داشتى ولى ما آن را تباه کردیم. و همانطور که بهتر از همه مىدانى بر خود ستم کردیم. شبها و روزهاى این ماه گذشت. اکنون عنایتى از عنایات تو نصیبم گشته، از خواب غفلت بیدار شده و مصیبت و جنایت بزرگ خود را فهمیدم. در حالى که اکنون به هلاکت نزدیک شدهام، در پیشگاه تو به بدکارى و تباه کردن این کرامت بزرگ و قرار دادن خود در هلاکت جاوید و افسوس بزرگ، معترف هستم. اکنون چه کسى مرا از عذابت نجات مىدهد! و چه کسى مرا از آثار اعمال بدم که در دل قرار دارد رها خواهد کرد! با این بد حالى و در میان هلاکت خود با یادآورى تو فهمیدم که مرا به حال خود و غفلتم رها نکرده و درِ "توبه" را بر من نبستهاى. بنابراین از رحمتت نومید نمیشوم. زیرا غیر از کافران کسى از بخشش تو نومید نمیشود. و از رحمتت مایوس نمىشوم زیرا بجز زیانکاران کسى از رحمت تو مایوس نمىشود.
پس با رحمتى که بندگان هلاک شده است را با آن نجات داده، با قبولى که با آن ساحران فرعون را پذیرفته و با اجابتى که فرعون و بدترین دشمنانت، شیطان - که مهلت خواست و به او دادى - را اجابت کردى مرا نیز نجات ده ، با قبول خود مرا بپذیر و دعایم را در این شب اجابت کن و آنگاه گناهانم را به چند برابر اعمال خیر مبدل گردان؛ نامم را در این ماه مبارک از دفتر سیه روزان جهنم پاک ، و در دفتر رستگاران در بهترین جاى بهشت ثبت بفرما؛ و مرا به دوستان قدیمى و برگزیدگان نزدیک خود ملحق فرما؛ بحق محمد و آل پاک او - درود تو بر تمامى آنان باد.
خدایا! گناهان و کمى حیایم رویم را نزد تو سیاه کرده است. پس با روى نورانى آل محمد - درود تو بر آنان باد - به سویت روى آوردم تا مرا قبول نمایى و پناهم دهى. خدایا! این ماه سراى میهمانى تو است و دوست ندارى که میهماندار از میهمان خود پذیرایى نکند؛ گر چه میهمان از کسانى باشد که پذیرایى نکردن از او، او را نابود نکرده و میهماندار از کسانى باشد که احسان، دارایى او را کم مىکند. و اگر تو مرا از پذیرایى خود محروم نمایى در پناه تو گرسنه مانده و به هلاکت مىرسم؛ اى کسى که احسانش دارایى او را افزایش مىدهد!»
توبه
* آنگاه توجه داشته باش که با بازگشتى صادقانه ماه را به پایان رسانده و از این پس با اهداف پروردگار و مولایت مخالفت نکنى.
مناجات با نگهبان روز
* سپس در ساعات پایانى روز آخر، که روز عرضه اعمال ماه است، با نگهبان روزت که از معصومین(ع) است با رعایت آداب تواضع و توسل، مناجات نما. و آنگونه بگو که محبت آنان را برانگیخته و باران رحمت و کرامت آنان بر تو ببارد. و با معذرت خواهى اعمالى را که در این ماه انجام دادهاى را به آنان واگذار نما و با درخواستى تضرع آمیز بخواه که با شفاعت و دعایشان اعمالت را اصلاح کرده و با تضرع از خدا بخواهند که با عفو فراوان خود آن را پذیرفته و به چندین برابر، اعمال خیر تبدیل نماید. و اگر امور مذکور را در آخر روز در سجده انجام دهى و این ماه را با حال سجده و گرسنگى به پایان برسانى و با این حال وارد شب عید شوى ، امید است به کرامتى از جانب خداوند متعال برسى که بالاتر از آرزویت باشد.
وداع با ماه رمضان
*از کارهای مهم آخر رمضان وداع ماه رمضان و متاثر شدن به خاطر جدایى از آن است. در این رابطه دعاها و مناجاتهایى پرارزش با ماه بزرگ خدا رسیده است.اگر خداحافظى با "زمان"- که فاقد درک سخن ما و خداحافظى است - برایت مشکل است به جواب سید - قدس الله سره - در اقبال مراجعه کن. و اگر به آن قانع نشدى این مطالب را بخوان .
زمان و مکان و سایر چیزهایى که از قبیل حیوانات نیستند، گر چه در این عالم به این شکل درک و شعورى ندارند ولى تمام آنها در بعضى از عالمهاى بالاتر داراى زندگى، درک ، توانایى سخن گفتن و بیان کردن و دوستى و دشمنى مىباشند. و روایات بسیارى که درباره احوال عالم برزخ و قیامت رسیده و نیز مکاشفات اهل مکاشفه این مطلب را ثابت مىکند. تمام موجودات این عالم ، قبل از بوجود آمدن ، در عالمهاى دیگرى بوجود آمده اند و موجودات در هر عالمى شکل و خصوصیاتى مخصوص به آن را دارند که با شکل و خصوصیات این عالم فرق مى کند.
یکى از خصوصیاتى که بعضى از عالمهاى برتر دارند این است که تمام موجودات آن زنده بوده و داراى شعور مىباشند و شاید این آیه هم اشاره به همین مطلب داشته باشد: «و همانا سراى آخرت بهترین زندگى است.» زیرا فقط سراى آخرت را زندگى نامیده است.
روایاتى که درباره سخن گفتن میوهها در بهشت و خوشحال شدن تخت و سرور او به خاطر تکیه زدن مؤمن بر آن وارد شده است نیز دلالت بر حیات موجودات در عالم آخرت دارد و حتى بعضى از روایات دلالت بر سخن گفتن زمین با مؤمن و کافر دارد. سخن گفتن سنگریزه در دست رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) که از معجزات آن بزرگوار است نیز از همین قبیل است؛ زیرا سخن گفتن آن در ملکوتش مى باشد. و اعجاز رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فقط در رسانیدن سخن گفتن (با زبان ملکوتى) او به گوش مردم این جهان است .
حتى تمام معجزاتى که پیامبران و اولیاء از خود بروز داده اند، از قبیل به سخن واداشتن جمادات و زنده کردن آنها، از همین قبیل است. زندگى عصاى موسى و پرنده عیسى یک زندگانى ملکوتى و بر اهل این عالم پوشیده بود و زمانى که خداوند لازم دید این زندگى را براى مردم آشکار کرد. زمان نیز در بعضى از عوالم خود زنده و داراى شعور است. پس وداع با او و مخاطب ساختن او در عالم خودش چه اشکالى دارد!
مهم این است که وداع کننده باید در اظهار غم و اندوه هنگام وداع راستگو باشد؛ تا مبادا با دروغ و نفاق - در چنین زمان گرانقدرى - این ماه را به پایان برساند؛ گر چه چنین صداقتى فقط براى کسانى تحقق پیدا مىکند که با اشتیاق و علاقه با نارضایتى و زحمت این ماه را بسر برده باشند.
بطور کلى غم در ماهیت وداع وجود دارد، و فقط کسى غمگین مىشود که به همراه وداع کننده خود علاقمند باشد و چنین کسى نه تنها با او مخالفت نمىکند، بلکه آنچه را که مورد علاقه اوست بجا مىآورد. بنابراین اگر از آمدن ماه رمضان و روزه و عبادتهاى آن خوشحال باشى و به آن علاقمند بوده و نسبت به انجام اعمالى که در این ماه وارد شده ، با توجه و در این جهت جدى و به کرامت ، فضل و فایده آن - آنگونه که باید - معتقد باشى ، طبیعى است که از جدایى آن غمگین شده و بسر آمدن آن براى تو سخت است. و در چنین صورتى اگر بگویى: السلام علیک من قرین جل قدره موجودا و افجع فراقه مفقودا سلام بر تو که همراهى و وجودت گرانقدر و نبودن و جداییت فاجعه است؛ راستگو خواهى بود. و نیز اگر در مناجات با پروردگار خود بگویى: نحن مودعوه وداع من عز فراقه فغمنا، و اوحش انصرافه عنا فهمنا؛ ما با او مانند کسى که جدایى از او سخت و رفتن او موجب وحشت است، وداع کرده و غمگین شدیم. گفتار تو صادقانه خواهد بود.
ولى اگر - پناه بر خدا - این ماه براى تو سخت بوده و با سختى، روزه و عبادتهاى آن را انجام داده باشى از باقى ماندن آن ناراحت باشى و در پایان ماه با چنین سخنانى با این ماه وداع کنى، ماه رمضان تو را دروغگو خواهد دانست و در جواب تو مىگوید: «از سخنانت خجالت نمىکشى؛ به همراهى من راضى نبودى و من براى تو سخت بودم؛ به خیرات و هدایا و تحفههایى که براى تو بود بى اعتنایى مىکردى و با اشتیاق و رغبت به استقبال من نیامدى؛ با انس و علاقه مرا همراهى نکرده و مشتاق تمام شدن و جداییم بودى و اکنون در قلبت از جدایى من خوشحال ولى با زبانت اظهار غم و اندوه مى نمایى.» در این صورت اگر خداوند در جواب مناجات از تو روى گردانده یا بخاطر دروغ گفتن و کوچک دانستن جناب قدسش تو را مجازات کند، چه حالى خواهى داشت!
اگر از مقام ماه رمضان نزد خدا و به اندازه فضل و نعمتى که براى تو داشته است، آگاهى داشته باشى متناسب با نیکیهایى که نسبت به تو انجام داده و رفتار کریمانهاى که با تو داشته با آن برخورد خواهى کرد. و براى این که مقام این ماه براى تو روشن شود، مىتوانى آن را مانند میهمان بزرگوارى که بر تو وارد شده بدانى که با آمدن او سود تو بیشتر شده و مقامت بالاتر رفته است؛ همانگونه که در روایات آمده است. اگر بدانى که این میهمان باعث نجات تو از جهنم و رسانیدن تو به بالاترین درجات نزدیکى در بهترین مکانهاى صدر نشین بهشت همراه با پیامبران و صدیقین شده، و تو را در مکان صدق همراه پیامبران و رسولان و فرشتگان مقرب خواهد نشاند، چگونه با این میهمان برخورد مىکنى و از همراهى آن لذت مىبرى و چگونه از او مراقبت کرده و خود، خانواده و تمام چیزهایى را که براى تو عزیز است فداى آن مىکنى! و چگونه از جدایى آن به وحشت مى افتى! در این هنگام با حالتى با آن وداع مىکنى که سرور سجده کنندگان(علیه السلام) با آن وداع کرد؛ و ماه رمضان نیز آنگونه که با او وداع کرد با تو وداع خواهد کرد. و حتى بهتر از وداع تو با تو وداع مى کند و هنگام وداع با تو بالاتر از آنچه که تو اظهار کردى، اظهار مىکند. زیرا همیشه عنایت مقام بالا بهتر و کاملتر از مقام پایین است.
و اگر حال تو در تمام ماه یکسان نبود، یعنى گاهى از وجود ماه رمضان راضى، از همراهى آن خوشحال، با نورهاى آن نورانى، از فیوضات پاک و برکات آن بابهره، آگاه به فواید آن، شکرگزار نعمتهاى آن، بیاد دارنده منتهاى آن، جدى در مراقبت آن، از توشههاى آن بابهره و با اثرهاى بزرگ آن سعادتمند بوده، و گاهى از این امور غافل یا مخالف با مقتضاى آن باشد، باید در آخرین شب با معذرت خواهى صادقانه و اظهار توبه و پشیمانى برخاسته از دل، نه زبان، او را راضى کنى. زیرا او مهمان بزرگوارى است که کریمترین کریمان او را فرستاده تاخیر او به تو برسد و با کمى سخنان لطیف در هنگام معذرت خواهى، از تو راضى خواهد شد.
مصیبتى را که در طول این ماه بر خود وارد کردهاى مىتوانى با پشیمانى صادقانه و آمادگى کامل جبران کنى و با این عبارت لطیف بگویى: «خدایا! با این ماه و کرامت بزرگ که کسى از مقدار آن آگاه نیست ما را بزرگ داشتى ولى ما آن را تباه کردیم. و همانطور که بهتر از همه مىدانى بر خود ستم کردیم. شبها و روزهاى این ماه گذشت. اکنون عنایتى از عنایات تو نصیبم گشته، از خواب غفلت بیدار شده و مصیبت و جنایت بزرگ خود را فهمیدم. در حالى که اکنون به هلاکت نزدیک شدهام، در پیشگاه تو به بدکارى و تباه کردن این کرامت بزرگ و قرار دادن خود در هلاکت جاوید و افسوس بزرگ، معترف هستم. اکنون چه کسى مرا از عذابت نجات مىدهد! و چه کسى مرا از آثار اعمال بدم که در دل قرار دارد رها خواهد کرد! با این بد حالى و در میان هلاکت خود با یادآورى تو فهمیدم که مرا به حال خود و غفلتم رها نکرده و درِ "توبه" را بر من نبستهاى. بنابراین از رحمتت نومید نمیشوم. زیرا غیر از کافران کسى از بخشش تو نومید نمیشود. و از رحمتت مایوس نمىشوم زیرا بجز زیانکاران کسى از رحمت تو مایوس نمىشود.
پس با رحمتى که بندگان هلاک شده است را با آن نجات داده، با قبولى که با آن ساحران فرعون را پذیرفته و با اجابتى که فرعون و بدترین دشمنانت، شیطان - که مهلت خواست و به او دادى - را اجابت کردى مرا نیز نجات ده ، با قبول خود مرا بپذیر و دعایم را در این شب اجابت کن و آنگاه گناهانم را به چند برابر اعمال خیر مبدل گردان؛ نامم را در این ماه مبارک از دفتر سیه روزان جهنم پاک ، و در دفتر رستگاران در بهترین جاى بهشت ثبت بفرما؛ و مرا به دوستان قدیمى و برگزیدگان نزدیک خود ملحق فرما؛ بحق محمد و آل پاک او - درود تو بر تمامى آنان باد.
خدایا! گناهان و کمى حیایم رویم را نزد تو سیاه کرده است. پس با روى نورانى آل محمد - درود تو بر آنان باد - به سویت روى آوردم تا مرا قبول نمایى و پناهم دهى. خدایا! این ماه سراى میهمانى تو است و دوست ندارى که میهماندار از میهمان خود پذیرایى نکند؛ گر چه میهمان از کسانى باشد که پذیرایى نکردن از او، او را نابود نکرده و میهماندار از کسانى باشد که احسان، دارایى او را کم مىکند. و اگر تو مرا از پذیرایى خود محروم نمایى در پناه تو گرسنه مانده و به هلاکت مىرسم؛ اى کسى که احسانش دارایى او را افزایش مىدهد!»
توبه
* آنگاه توجه داشته باش که با بازگشتى صادقانه ماه را به پایان رسانده و از این پس با اهداف پروردگار و مولایت مخالفت نکنى.
مناجات با نگهبان روز
* سپس در ساعات پایانى روز آخر، که روز عرضه اعمال ماه است، با نگهبان روزت که از معصومین(ع) است با رعایت آداب تواضع و توسل، مناجات نما. و آنگونه بگو که محبت آنان را برانگیخته و باران رحمت و کرامت آنان بر تو ببارد. و با معذرت خواهى اعمالى را که در این ماه انجام دادهاى را به آنان واگذار نما و با درخواستى تضرع آمیز بخواه که با شفاعت و دعایشان اعمالت را اصلاح کرده و با تضرع از خدا بخواهند که با عفو فراوان خود آن را پذیرفته و به چندین برابر، اعمال خیر تبدیل نماید. و اگر امور مذکور را در آخر روز در سجده انجام دهى و این ماه را با حال سجده و گرسنگى به پایان برسانى و با این حال وارد شب عید شوى ، امید است به کرامتى از جانب خداوند متعال برسى که بالاتر از آرزویت باشد.