همزمان با اکران فیلم سینمایی «دهلیز»، محمود رضوی - تهیهکننده- و بهروز شعیبی - کارگردان- در نشست ایسنا درباره فیلمشان،پاسخگویی سوالاتی شدند.
گفتوگو را از اینجا شروع کنیم که چرا برای ساخت اولین فیلمتان سراغ موضوع حساسی مثل «قصاص» رفتید؟
بهروز شعیبی: به دلیل اقتضای قصه و درامی که در داستان وجود داشت، لازم بود به قصاص بپردازیم و اگر بگویم موضوع قصاص، دغدغه من بوده که بابت آن فیلم ساختهام دروغ گفتهام، اما اینکه نوع نگاهمان به قصاص چطور باشد، کاملا عمدی و آگاهانه بود.
ما به دنبال یک نگاه انسان دوستانه، بیطرفانه و همذاتپندارانه با هر دوطرف چنین جریانی بودیم، یعنی وقتی درگیری و قتلی رخ میدهد هر دو طرف (خانوادههای قاتل و مقتول) درگیر ماجرا میشوند و ما سعی کردیم با یک نگاه منصفانه به هر دو طرف، با دید کلی مسئولیتپذیری نگاه کنیم، چون هر دو طرف ماجرا بابت اتفاقهایی که میافتد، مسوولیتهایی به دوش دارند و به نظرم باید به آن مسوولیتها دقت بیشتری شود.
به این ترتیب این موضوع، کلیت نگاه ما به فیلم «دهلیز» بود و میخواستیم یک قصهی انسانی سالم، قابل درک و فهم برای تمام اقشار جامعه و نیز تمام اعضای یک خانواده بسازیم؛ به همین دلیل سعی کردیم با صداقت با قصه روبرو شویم. برای این کار هم باید گرهای در قصه ایجاد میشد و بهترین موضوعی که پیدا کردیم، قصاص بود.
به تاثیرگذاری فیلم در جامعه و ترغیب به بخشش برای خانوادههای درگیر در موضوع قصاص، فکر کرده بودید؟ یعنی جزو اهداف ساخت فیلم بود؟ و آیا اصلا «دهلیز» میتواند در موضوع قصاص اثرگذار باشد؟
شعیبی: ما تنها کاری که برای تاثیرگذاری میتوانستیم انجام دهیم این بود که حکم صادر نکنیم، چون به نظرم قصاص موضوعی است که انسانها در جوامع مختلف با فرهنگهای مختلف، نسبت به نوع حادثه، نگاه و قضاوت، متفاوتی میتوانند داشته باشند. پس باید به قضاوتشان احترام گذاشت، اما این را هم باید در نظر داشته باشیم که در برابر کارهایی که انجام میدهیم، مسوولیم و خوب است انساندوستانه به قضایا نگاه کنیم.
اما به نظر میرسد گرایش شما در فیلم بیشتر به سمت بخشش بود؟
شعیبی: نه، واقعا نمیخواستم حکم صادر کنم. معتقدم وقتی خانواده و موقعیتی را تعریف میکنیم و اجازهی همذات پنداری به بیننده میدهیم، در نهایت این بیننده است که قبل از شخصیتهای فیلم، میتواند تصمیم بگیرد، به همین دلیل اصلا قصد نداشتم چنین چیزی را نشان دهم، چون به نظرم همان قدر که خانوادهای که درگیر اجرای حکم قصاص است، حق دارد، خانوادهی عزیز ازدست داده هم میتواند حق داشته باشد.
در «دهلیز» سیاهنمایی که هیچ، خاکسترنمایی هم نکردیم. فقط میخواستیم، بگوییم وقتی اتفاقی مثل قتل رخ میدهد برای هر دو خانوادهی مقتول و قاتل چه جریاناتی پیش میآید
برای شما چطور آقای رضوی؟ ساخت فیلمی با این موضوع حساس در جامعه چه جذابیتی داشت؟
رضوی: این درست است که موضوع «دهلیز» با برخی فیلمهای دیگر با همین داستان، مشترک است، اما نگاه ما نگاه بیطرفانهای بود و سمت و سویی به هیچ کدام از دو طرف خانوادههای قاتل و مقتول نداشتیم. در عین تلاش میکردیم حقوق و شرایط هر دو طرف را ببینیم. یک طرف داستان، خانوادهای بود که فرزندش به دلیل نبود پدر دچار مشکلاتی بود؛ زن، پیگیر حکم آزادی همسرش است. در فیلم خانوادهای سالم را میبینیم که درکنار آن، جامعه نیز سالم است؛ یعنی هیچ کس به این زن جوان چشم بد نداشت، آن هم برخلاف روال دیگر فیلمها که در چنین شرایطی مشکلاتی برای زن به وجود میآید. در طرف دیگر داستان هم خانوادهای بود که هیچ کس بعد از، از دست دادن عزیز حال خوبی ندارند و حتی مشکلاتی برای مادر خانواده به وجود آمده است. با این شرایط در «دهلیز» سیاهنمایی که هیچ، خاکسترنمایی هم نکردیم و فقط میخواستیم بگوییم وقتی اتفاقی مثل قتل رخ میدهد برای هر دو خانوادهی مقتول و قاتل چه جریاناتی پیش میآید، اثراتش چیست، حکم خدا چیست و اثرات بخشش چیست.
همچنین جدا از جذابیت قصه و شهامت یک زن سرپرست خانواده در ادارهی زندگی و حل مشکلات، علت دیگری که سراغ چنین موضوعی رفتیم این بود که میخواستیم بگوییم میشود جور دیگری به مسائل اجتماعی نگاه کرد. میتوان یک فیلم اجتماعی ساخت اما همه چیز را آنطور که خودمان میبینیم نشان ندهیم؛ یعنی صرفا اینکه حکم قصاص را قبول داریم یا نداریم، دچار اشکال هست یا نیست یا اصلا به آن چطور نگاه میکنیم را نمایش ندهیم بلکه واقعیت جامعه را به تصویر بکشیم.
جامعه، حتما آنطور که برخی از دوستان نشان میدهند، اینقدر به هم ریخته، نیست. البته درست است؛ جامعه مشکل دارد، دعوا دارد، زدوخورد منجر به قتل دارد، زن سرپرست خانوار دارد، اما با تمام اینها زن سرپرست خانواری هم دارد که با دل و جان زندگیاش را میچرخاند، پای زندگیاش میایستد و به شوهرش وفادار میماند و برای حفظ بنیان خانواده از هیچ تلاشی دریغ نمیکند.
ایده فیلم از کجا بود؟ مورد خاصی از قصاص را سراغ داشتید یا تحقیقی انجام شده بود؟
شعیبی: من یک طرح اولیه داشتم که با آقای رضوی و علی اصغری(فیلمنامه نویس) مطرح کردم. داستان براساس پروندهی خاصی نبود. آقای رضوی با ساخت آن موافقت کرد و علی اصغری هم به عنوان نویسنده درگیر داستان و نوشتنش شد.
« دهلیز» یک ملودرام اجتماعی است و فقط به صرف اینکه به کمدی تنهای نمیزند، نمیتوان آن را تلخ دانست
نگران این مساله نبودید که تلخی داستان «دهلیز» آن هم در شرایطی که مردم استقبال چندانی از سینماها نمیکنند، در دیده شدن آن تاثیر داشته باشد؟
رضوی: تا تلخی را چگونه ترجمه کنید، اتفاقا فکر میکنم «دهلیز» امیدوارکننده است.
شعیبی: به نظرم « دهلیز» یک ملودرام اجتماعی است و فقط به صرف اینکه به کمدی تنهای نمیزند نمیتوان آن را تلخ دانست. در دهه 60 سینمای ایران، فیلمهای کمدی بخش کوچکی از سینمای ما را تشکیل میدادند و بخش اعظم آن فیلمهای ملودرام خانوادگی یا اجتماعی بود که همیشه هم کار خود را میکردند و «دهلیز» هم همین طور است.
انتخاب بازیگران به چه شکل صورت گرفت؟
شعیبی: برای شخصیتهای بزرگسال سراغ بازیگرانی رفتیم که به نوعی در چنین نقشهایی کمتر دیده شدهاند اما توانمند هستند. این قضیه فقط به هانیه توسلی و رضا عطاران هم محدود نمیشد.
هانیه توسلی که گریم سنگینتری از عطاران داشت از ویژگیهای نقش استقبال و همراهی زیادی کرد و تلاشش در ایفای نقش جواب داد. محمدرضا شیرخانلو(کودک اصلی فیلم) از بین حدود 90 کودک انتخاب شد. هر چند برای روز اول فرد دیگری انتخاب شده بود، اما از آنجا که قبلا با بازیگران کودک زیادی کار کرده بودم، در همان نیمهی جلسه اول متوجه شدم که با این پسر به نتیجهی لازم نمیرسیم به همین دلیل قرار شد محد رضا شیرخانلو که برای نقش دیگری در نظر گرفته شده بود (به عنوان یکی از بچههای مدرسه) نقش کودک اصلی را ایفا کند. البته باید به علی سرابی هم اشاره کنم که برای بازیگردانی فیلم دعوت شد و حضورش نتیجه خوبی داشت.
برای دو بازیگر اصلی فیلم از همان ابتدا رضا عطاران و هانیه توسلی انتخاب شده بودند؟ این انتخاب درباره عطاران جالبتر است چون او بیشتر به عنوان بازیگر کمدی شناخته میشود اما در«دهلیز» شخصیتی کاملا متفاوت دارد.
رضوی: عطاران از روز اول گزینه اصلی بود و حتی در همان مرحله سیناپس، جریان با او درمیان گذاشته شد. البته او پیشنهاد ما را رد کرد چون مشغول پروژه دیگری بود، اما آن کار متوقف شد و رضا عطاران 24 ساعت پس از پایان کار آقای مهرجویی به گروه ما ملحق شد. هانیه توسلی هم از ابتدا جزو گزینههای اصلی بود که در نهایت حضور متفاوت وی باعث دریافت سیمرغ بلورین شد.
شعیبی: مهمترین دلیل انتخاب رضا عطاران توانایی اوست. عطاران بازیگر شناخته شدهای است که اتفاقا این یکی از امتیازات فیلم هم میتواند باشد تا «دهلیز» دیده شود. انتخاب رضا عطاران به همذات پنداری بیننده هم کمک میکند چون بیننده او را از قبل میشناسد و خیلی لازم نبود تلاش کنیم که اول او را به تماشاگر بشناسانیم.
البته به طور کلی تصور میکنم سینمای ما راه یکنواختی را طی میکند. نمیخواهم بگویم با انتخاب رضا عطاران برای این نقش میخواستیم کار جدیدی انجام دهیم، چون قبلا چنین کاری سالهای سال در سینمای ما انجام میشد و الان لازم است که احیا شود. در دهه 40 فیلم «قیصر» ساخته شد که آقای جمشید مشایخی در سن حدود 30 سالگی نقش یک پیرمرد را بازی کرد و هنوز هم که فیلم را میبینیم او را باور میکنیم.
از آنجا که بازیگری کردهام و دغدغه بازیگری هم دارم با این قضیه مخالفم که اگریک بازیگر، پرسناژی را بازی کرد و در آن موفق بود، بعد از آن فقط برای همان نوع نقش سراغاش برویم. لازم نیست از بازیگران همیشه یک توقع داشته باشیم. خوب است که محدودهی توانمندیهای یک بازیگر را بشناسیم.
رضا عطاران تا به حال بیشتر در فیلمهایی بازی کرده که فضای آنها کمدی بوده، اما این طور نیست که بگوییم محدودهی رضا فقط همان نوع سینماست یا نگران این باشیم که بیننده در سینمای جدی او را نپذیرد. ما از این بابت نگرانی نداشتیم و اتفاقا مطمئن بودم که این کار، کار مبارکی است تا اینکه بخواهد به ضرر فیلم یا حتی به ضرر رضا عطاران باشد.
پایانبندی فیلم چطور شکل گرفت؟
رضوی: به نظرم پایان فیلم مشخص نیست و به حس بیننده برمیگردد. ما سعی کردیم حکم صادر نکنیم.
شعیبی: درباره پایانبندی خیلی بحث کردیم. جلسات فیلمنامه ما متشکل بود از من، علی اصغری، آقای رضوی و یک مشاور خوب به نام آقای ارگانی. تقریبا فینال فیلم نتیجهی نظر هر چهار نفر ما بود، هر چند میشد فیلم چند پایان متفاوت داشته باشد که هرکدام یک نتیجهگیری را هم به دنبال داشت.
در سینمای ما خط کشیهای بدون استدلالی وجود دارد که البته از نگاه هوشمندانه کارشناسان وزارت ارشاد نیست بلکه به دلیل ترس از عواقب فیلمهاست
با توجه به موضوع فیلم، برای صدور پروانه ساخت مجبور به انجام تغییراتی در فیلمنامه نشدید؟
رضوی: تغییری در فیلمنامه ایجاد نشد، اما صدور پروانه ساخت با مشکل روبرو بود، چون موضوع فیلم قصاص بود و در وزارت ارشاد حساسیتهایی برای این مساله وجود داشت. به طوری که حدود یک ماه تا 40 روز طول کشید تا پروانه ساخت را صادر کردند. البته یکبار پروانه مشروط دادند و بعد آن را قطعی کردند.
شعیبی: متأسفانه در سینمای ما مسئلهای وجود دارد که در تصمیمیگیریها تاثیرگذار است و آن هم خط کشیهای بدون استدلال است که البته این از نگاه هوشمندانه کارشناسان وزارت ارشاد نیست بلکه به دلیل ترس از عواقب فیلمهاست.
من بارها برای آقایان، مخصوصا برای یکی از آنها در شورای پروانه ساخت که مخالف سفت و سخت مطرح کردن این مضمون بود، توضیح دادم که «دهلیز» نه قرار است قصاص را تایید کند و نه نگاه بدی به آن داشته باشد. قصاص یکی از مسائل دین ماست و مهم این است که ما چطور به آن نگاه کنیم، اما متاسفانه مدت زیادی طول کشید تا ما این نوع نگاه خود را ثابت کنیم و خوشبختانه اعضای دیگری در شورا با قصه ارتباط برقرار کردند وبالاخره ما توانستیم پروانه ساخت بگیریم، وگرنه به این سمت میرفتیم که «دهلیز» اصلا ساخته نشود. جالب است که در جشنواره فجر چند فیلم با همین موضوع نمایش داده شد.
به نظرم مخالفت آنها به دلیل نگرانی از عواقب فیلم و اتفاقات فیلمهای سال گذشته بود و از آنجا که فیلمهای سال قبل با مشکل روبرو شده بودند، میخواستند امسال اصلا فیلمی با چنین موضوعی ساخته نشود.
آقای شعیبی شما در بخشهای مختلف فیلمسازی مثل دستیار کارگردانی، کارگردانی و اخیرا بازیگری فعالیت کردید. فقط به دنبال تجربه هستید تا یکی را انتخاب کنید یا هدف خاصی دارید؟
شعیبی: این مساله به الان مربوط نمیشود و ماجرای 15 سال است. من کارم را با بازیگری شروع کردم و بعد، بیشتر سراغ دستیاری رفتم. بازیگری برایم همیشه محترم بوده، اما الان دغدغهام بیشتر کارگردانی است. در این سالها خیلی، از این شاخه به آن شاخه نرفتهام، فقط اصل ماجرا این بوده که کارم را با بازیگری شروع کردم. هرچند حرفه اصلیام همیشه پشت دوربین بوده که اول دستیاری کارگردانی کردم بعد هم چند تله فیلم ساختم.
شما با ابراهیم حاتمیکیا تجربه همکاری دارید و او در پشت صحنه فیلم «دهلیز» هم حضور داشت. این همکاری و حضور، تاثیری بر کار شما داشت؟
شعیبی: من کارم را در سینما با آقای حاتمیکیا و بازی در فیلم «آژانس شیشهای» شروع کردم و بعد از سالها هم در «گزارش یک جشن» حضور داشتم. به ایشان ارادت دارم و خیلی چیزها از حضور در فیلمهای او یاد گرفتهام، اما متاسفانه شروع فیلم ما همزمان بود با پایان ساخت فیلم «چ»، به همین دلیل در مراحل پیش تولید و فیلمنامه نتوانستم از او راهنمایی بگیرم. هرچند ایشان لطف کردند و سر صحنه فیلمبرداری «دهلیز» آمدند و این اتفاق که ابراهیم حانمیکیا سرِ اولین فیلمم حضور داشت، اتفاق مبارکی برای من بود.
البته دو فیلمساز دیگر بودند که در مرحله نگارش فیلمنامه و تدوین کمک زیادی به من کردند. رخشان بنی اعتماد و همایون اسعدیان. آقای اسعدیان را که از زمان ساخت «طلا و مس» میشناسم و در این مدت هر کاری خواستم انجام دهم با او مشورت کردهام، چون به نظرم شناخت خیلی خوبی از قصه و ژانرهای مختلف دارد. خانم بنیاعتماد هم که شناخته شده هستند و من در فیلمی به تهیهکنندگی ایشان، دستیار کارگردان بودم و از نظراتشان با توجه به فشردگی کار برای رساندن فیلم به جشنوارهی فجر خیلی استفاده کردم.
قرار هست فیلم جدیدی را بسازید؟
رضوی: یکی دو طرح را در حال بررسی داریم که هر کدام زودتر آماده شود، کلید میزنیم تا به جشنواره فجر برسد. یکی از آنها با موضوع اجتماعی و شهری است و دیگری هم در ژانر دفاع مقدس.
در ژانر کمدی هم فیلمی خواهید ساخت؟
شعیبی: قطعا این کار را میکنم و به زودی سراغ آن خواهم رفت، چون هم ژانر کمدی را دوست دارم و هم به یکسری از فیلمسازان کمدی ارادت دارم.
اولین فیلم شما «دهلیز» در جشنواره سی و یکم فیلم فجر موفق به کسب جایزه شد. حساسیتی برای ادامه کار در این عرصه با توجه به سطح توقعات ندارید؟
شعیبی: خوشبختانه برای این فیلم اتفاق خوبی افتاد و تلاش میکنم که کیفیت کارم را حفظ کنم. سعی میکنم فیلمی نسازم که بیننده فکر کند به او توهین شده اما هنوز اول راه هستم و میخواهم تجربه کنم و نگران اینکه چه توقعی از من وجود دارد، نیستم.
مخاطب دهلیز با یک فیلم پاک و بدون کمترین بدآموزی روبرو خواهد شد
سخن پایانیتان با مخاطبان فیلم دهلیز ؟
رضوی: مخاطب «دهلیز» با یک فیلم پاک و بدون کمترین بدآموزی روبرو خواهد شد. من و آقای شعیبی هر دو خودمان را اول جای مخاطب گذاشتیم تا خانوادهها راحت فیلم را در کنار هم تماشا کنند.
یک نکته دیگر هم این است که «دهلیز» از بخشی از آیه الکرسی، «الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور» الهام گرفته شده است. «دهلیز» همان خروج از ظلمات و رفتن به سمت نور است، همان طور که رضا عطاران در گفتوگو با فرزندش به چنین دهلیزی در منزل پدری اشاره میکند.
پس نام فیلم هم بر همین اساس انتخاب شده است!
رضوی: بله. البته «دهلیز» تعاریف متعددی دارد که یکی از آنها دریچه قلب است. دریچهای که خون تیره از یک سمت آن عبور میکند و از سمت دیگر خون روشن خارج میشود. تعریف دیگر دهلیز هم دالانی است که از در ورودی منزل تا حیاط را در برمیگیرد و از تاریکی به روشنی میرود.
شعیبی: من اصلا دوست ندارم فیلمی بسازم که پدر و مادری در کنار فرزندانشان، با ناامنی آن راببینند یا فرزندان دوست نداشته باشند فیلم را در کنار پدر و مادر خود تماشا کنند. بنابراین علیرغم اینکه «دهلیز» با موضوع قصاص در ارتباط است، این پیشنهاد و اطمینان را به خانوادهها می دهم که با خیال راحت و با همه اعضای خانواده خود این فیلم را ببینند.
«دهلیز» داستان زنی به نام شیواست. او سرپرست خانوار است و با تلاش و کوشش سعی کرده زندگی خوب و آبرومندی برای خود و تنها پسرش فراهم کند. با رسیدن نامهای زندگی آنها دچار تحول میشود و در مسیری جدید قرار میگیرد.
رضا عطاران، هانیه توسلی، شاهرخ فروتنیان، سعید چنگیزیان، مسعود میر طاهری، محمدرضا شیرخانلو، (با حضور) نگار عابدی و افسانه چهرهآزاد بازیگران فیلم هستند.
«دهلیز» سال قبل در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و توانست در 13 رشته نامزد دریافت جایزه شود که در نهایت دو سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول، و بهترین بازیگر نقش اول زن را بدست آورد.