اقتصاد ایران طی دوره های قبل، شرایط متفاوتی را به لحاظ رویکردهای سیاست گذاری از یک طرف و شرایط محیطی از طرف دیگر تجربه کرده است. تسلط نقش نفت و به تبع آن دولت در اقتصاد و تحمیل شرایط بودجه بر سایر اجزای سیاست های اقتصادی مانند سیاست های پولی، سهم بسیار کم در بازارهای بین المللی، تحریم و فشارهای بیرونی، روند رشد مشکلات اقتصادی را سرعت بخشیدند. با توجه به میزان درآمدهای نفتی طی سال های دهه 1380 و به ویژه برخورداری کم نظیر کشور از این درآمدها طی سال های نیمه دوم این دهه، تسلط نقش نفت و دولت در اقتصاد در دوره مذکور بسیار چشمگیرتر شد. رویکرد سیاست گذاری به شرایط ذکر شده، افزایش جهشی واردات و بودجه با اتکای به درآمدهای سرشار نفتی با نگاهی توزیعی بود که نتیجه آن، وابستگی مستقیم و غیرمستقیم معیشت و رفاه مردم به نفت با افزایشی کم سابقه است.
اینک در شرایطی که تولید، مصرف، سرمایه گذاری بخش خصوصی و بودجه دولت بهمیزان قابل توجهی به درآمدهای نفتی وابسته است، کاهش یکباره این نوع درآمد پیامدهای نا مناسبی را به دنبال دارد؛ به ویژه در شرایطی که تقاضای کل تحت تاثیر رشد بالای حجم نقدینگی در بیشترین مقدار تاریخی خود قرار دارد، تاثیر کاهش درآمد نفتی بر طرف عرضه بر پیچیدگی شرايط اقتصادی کشور می افزاید . بر این اساس، به نظر میرسد که اقتصاد ایران در دهه 1390، شاهد تحولاتی بزرگ در نقش نفت و دولت خواهد بود. وابستگی بسیار بالای اقتصاد به نفت از یک طرف و کاهش یکباره و احتمالاً قابل تداوم این درآمدها در میان مدت از طرف دیگر، مدیریت آینده اقتصادی و سیاسی کشور را با آزمونی سرنوشتساز مواجه ساخته است. به گونه اي كه مقام معظم رهبري با نكته سنجي و درايت هميشگي خود سال را حماسه سياسي- اقتصادي ناميدند و در این شرایط، طراحی و تدوین سیاست های اقتصادی در دولت آینده از پیچیدگی های خاصی برخوردار خواهد شد.
تحلیل مهم ترین چالش های اقتصادی کشور
یکی از مهمترین مشکلات وچالش های ساختاری اقتصاد ایران، پر نوسان وپائین بودن نرخ رشد اقتصادی است، نرخ رشد اقتصادی، سرعت افزایش یا کاهش تولید ناخالص داخلی و به تبع آن سرعت بهبود یا کاهش سطح رفاه و برخورداری مردم را نشان میدهد. به علاوه شاخصهایي چون بیکاری و فقر نیز عموماً تحت تاثیر تولید و رشد اقتصادی قرار دارند، به نحوی که رشد اقتصادی بالاتر، در بلندمدت به کاهش نرخ بیکاری و در صورت توزیع مناسب به کاهش سطح فقر میانجامد. با عنایت به اهمیت میزان تولید و رشد اقتصادی در هر جامعه، دستیابی به تولید بیشتر و نرخ رشد بالاتر، همواره دغدغه دولتها و ملتها بوده است.رشد اقتصادی در ایران عمدتا با دو معضل عمده:، پائین بودن نرخ رشد اقتصادی و بیثباتی و پرنوسان بودن آن روبروست.
از دیگرچالشهای اساس کشور در شرایط فعلی مزمن شدن نرخ بالاو دو رقمی تورم در کشور میباشد، متوسط نرخ تورم طی بازه زمانی 1384 الی 1390، 19% بوده که در سال 1391 با جهشی 70 درصدی، به 31 درصد رسیده است. شرایط رکودی بوجود آمده، در کنار تورم بالا، پیام آور تلخ وضعیت تورم رکودی است، به ویژه اینکه، بالا بودن نرخ تورم علاوه بر تاثیر منفی بر قدرت خرید آحاد جامعه، ومواجه کردن مردم با مشکل معیشت، در بلندمدت بر روند سرمایه گذاری وتشکیل سرمایه نیز تاثیر خواهد داشت، که این امر تقاضا برای نیروی کار رانیز با کاهش قابل توجهی مواجه می سازد و قاعدتاً بخشی از این کاهش به تعدیل نیروی کار انجامیده و بخشی دیگر با حفظ اشتغال غیرمولد، فشار هزینهای اجتناب ناپذیر خود را برکشور وارد می سازد. سياست هاي مالي انبساطي ، عدم وجود انضباط مالی و اعمال سیاست های انبساطی اعتباري برای فعالیت هايی كه عموما غیر مولد و یا کم بازده مي باشند و برداشت زیاده از حد از منابع ارزی براي تامين مالي مخارج دولت نقش مهمي در افزایش حجم نقدینگی ونهایتا برتورم داشته است.
یکی دیگر از چالش های اصلی پیش روی دولت آینده، بالا بودن میزان بیکاری و ساختاری شدن بیکاری دو رقمی در کشور می-باشد، نامساعد بودن فضای فعالیتهای اقتصادی و عدم اشتغالزایی، در کنار توسعة زیاد آموزش عالی، باعث شد تا جوانانی که بطور متعارف وارد بازار کار میشدند، مسیر تحصیلات در آموزش عالی را با امید دستیابی به شرایط بهتر شغلی انتخاب کرده و ورود خود را به بازار کار به تعویق بیندازند و این امر موجب شد که طی سالهای آینده، انبوهی از جوانان تحصیلکرده با سهم بالای زنان، جویای کار خواهند بود.
با توجه به آنچه که ذکر شد، مهمترین
سوال پیش روی آیندة میانمدت اقتصاد ایران اینست که تا چه اندازه "بحران
بیکاری بزرگ" قابل مهار کردن است و دولت با چه بسته سیاستی اقتصادی به
رویاروئی هوشمند و هدفمند با این معضل و تدبیر آن اهتمام خواهد کرد. این تدبیر به
ویژه از آن جهت حائز اهمیت بیشتر میشود که مهار بیکاری یک امر اقتصادی بوده و
باید با طراحی و اجرای سیاست های هماهنگ اقتصادی (اعم از مالی، پولی وتجاری) این
هدف را پی گرفت. اگر وضعیت بنگاه-های اقتصادی کشور از
نظر نیاز وافرشان به سرمایه در گردش، و بانک محور بودن بازار مالی ایران را به این
مشکلات اضافه کنیم مشکل ایجاد فرصت های جدید شغلی بیش از پیش خودنمايی می-کند.
عدم شکل گیری یک بازار سرمایه منسجم و
کار آمد و بانک محور بودن بازار مالی موجب شده است
بانک ها برای تامین منابع مورد تقاضا
به بانک مرکزی وابسته شده و به این دلیل، کارکرد سیستم بانکی خود به عاملی تورمزا
همراه با اختلال در امور تولیدی تبدیل شود. از طرف دیگر اگر بانک ها در تامین
نیازهای مذکور ایفای نقش نکنند، بنگاه های اقتصادی بدون برخورداری از یک سازوکار
مطمئن تامین مالی، نمیتوانند از رکود خارج شوند و سازوکارهای موجود چنین شرایطی
را فراهم نمیکند. سؤال اصلی اینست که نظام بانکی تحت چه شرایطی و به چه میزان قادر
خواهد بود تغذیهکنندة بنگاه های اقتصادی به منظور ایجاد شغل در مقیاسهای بسیار
بزرگ مورد نیاز باشد. از سوی دیگر، هر چند نظام مالی در اقتصاد ایران بانک محور
است و بازار سرمایه نقش مسلط را در آن ایفا نمیکند، اما توسعة این بازار میتواند
شکل جدیدی از تجهیز و تخصیص منابع را در اقتصاد ایران ایجاد کند. به عبارت صریح تر
باید به بازسازی و تقویت بازار سرمایه کشور اقدام کرد تا مانع از پیچیده تر شدن
مشکلات شود.
بازارهای مالی کشور علاوه بر
ناکارکردی های مذکور، با مشکلات دیگری هم مواجه است که عمده ترین آن ها، که به
نوعی به بازار سرمایه ارتباط پیدا می کنند به شرح زیرند:
• عدم تنوع در ابزارهاي تأمين مالي در
بازار سرمايه و توجه عمده مشتريان به تأمين مالي در بازار پول
• عدم توسعه و تعميق بازار سرمايه و
اتکا صرف به منابع نظام بانکي و محدوديت ابزارها و خدمات مالي
• فقدان انگيزه کافي بنگاهها براي تامين
مالي از طريق بازار سرمايه به دليل پايين بودن نرخ تسهيلات بانکي و بالا بودن هزينه
تأمين مالي از بازار مذکور
• مشکلات تامين مالي از طريق منابع
خارجي با توجه به تحريم هاي اقتصادي غرب
• مشکلات ناشي از تحريم ها درخدمات
مالي، بيمه و حمل ونقل بويژه حمل و نقل هوايي
نحوه تداوم اجرای طرح هدفمند کردن
یارانه ها از دیگر چالش-هایی است که غفلت از آن ممکن است به وضعیت نامطلوب
اقتصادی کشور دامن بزند. عدم طراحی جامع و اجرای غیرصحیح قانون مربوط، موجب شد
فرصت طلايی ایجاد شده در مقیاس مدیریت عالی کشور مورد استفاده درست قرار نگرفته و
پس از تحمیل مشکلات زیاد بر اقتصاد کشور، مجدداً ضرورت بازطراحی و اجرای صحیح این
مهم در اولویت قراربگیرد. امروزه شاهد بروز مشکل در بخش های تولیدی، به ویژه بخش زیربنایی،
هستیم، و همچنین به دلیل عدم توجه به الزامات اصلاح قیمت ها، به خصوص اصلاح نظام
بانکی و اصلاح نظام ارزی، ضمن اینکه بنگاه های اقتصادی و مردم دچار مشکل شدند ولی
همچنان قیمت های فعلی همچون سنوات قبل از اجرای این طرح با قیمت های منطقه ای
فاصله دارد .
چالش مهم دیگر در اقتصاد ایران، تجهیز
منابع ارزی برای رشد سرمایه گذاری وتامین نیازهای فعالان اقتصادی برای فعال نگه
داشتن چرخ اقتصاد وتجارت کشور می باشد.یکی از چالش های اقتصاد ایران، برای تحقق یک
رشد سریع سرمایه گذاری و تولید ؛ پائین بودن میزان بهره وری سرمایه می باشد.
اقتصاد کشور طی سال های وفور بینظیر درآمدهای نفتی ظرفیت شغلی جدید مورد نیاز
را ایجاد نکرده و لذا فشار سنگین افزایش سرمایه گذاری و تولید واشتغال
به سالهای آینده موکول شده است که مهمترین ویژگی آن را میتوان در کمبود
قابل توجه منابع خلاصه کرد.
علاوه برآن، در طول سال های نیمه دوم
دهه هشتاد، واردات کالا و خدمات با اتکا به درآمدهای نفتی و از طریق ثابت نگاه
داشتن نرخ ارز به شدت افزایش پیدا کرد که درنتیجه این سیاست، تراز منفی تجاری
غیرنفتی با روندی فزاینده مواجه شد.
ازچالش های قابل توجه دیگر دولت آینده
و به تبع آن اقتصاد متکی به دولت، محدود شدن درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت خام
و رکود اقتصادی، درکنار تعهدات بودجهای و غیربودجهای است. درحال حاضر بودجه با
تعهدات مبتنی بر درآمدهای بالای قبلی، به ویژه در زمینه طرح های عمرانی و
منابع به شدت کاهشیافته مواجه است که چگونگی پُر کردن این شکاف از اهمیت بسیار
بالا برخوردار است.
از طرف دیگر گسترش بیش از حد مخارج
دولت و بیثباتی و بی-انضباطی در سیاست مالی اسباب مشکلات زیادی را فراهم کرده
است،. نفتی بودن بودجه دولت در کنار تخصیص ناکارآی مخارج دولت، کارآیی اقتصاد
ایران را در بلندمدت تضعیف نموده است.عدم وجود نظم و انضباط مالي و پايبندي به
قوانين، به عنوان يکي از مسائل ريشه اي و دامنه دار در نظام مالي همواره موجبات
بروز مشکلات فراوان بوده است.
بودجه دولت علاوه بر مشکلات بالا، از
یک چالش اساسی تری نیز برخوردار است وآن سهم غیرقابل قبول در آمدهای مالیاتی در
درآمدهای دولت است، عدم پوشش اعتبارت هزینه ای دولت توسط مالیات، و پائین بودن
نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی، از جمله مشکلاتی است که مانع از دست یابی به
بودجه ای با درآمد سالم و غیرنفتی است. بدیهی است در شرایط کنونی، تلاش برای تحقق
این هدف هزینه های زیادی را به دنبال دارد، زیرا که از سویی بخش های تولیدی
کشور در شرایطی نیستند که امکان اعمال فشارهای مالیاتی بر آن ها وجود داشته باشد و
از سویی دیگر، ضرورت افزایش رشد سرمایه گذاری امکان افزایش نرخ-های مالیاتی، وضع
پایه های جدید و کاهش معافیت های مالیاتی را محدود می کند وضرورت تدبیر سنجیده ای
را مورد تاکید قرار می دهد.
یکی از چالش های بسیار جدی اقتصاد
ایران سرمایه گذاری خارجی ناکافی در کشور است، از آنجا که منابع داخلی برای تشکیل
سرمایه در غالب کشورها برای تحقق اهداف کلان اقتصادی ، کافی نیست لذا استفاده از
منابع مالی خارجی به عنوان مکمل منابع داخلی و ابزاری جهت هموار نمودن
سرمایهگذاریهای داخلی و گسترش ظرفیتها و نیروهای مولد امری اجتنابناپذیر و ضروری
است.
شاید یکی از بهترین روش های تأمین
مالی طرحهای ملی، استفاده مناسب از منابع خارجی به شکل سرمایهگذاری مستقیم خارجی
باشد. تجربیات بین المللی نیز گویای آن است که مساله سرمایهگذاریهای خارجی از جهت
دمیدن روح رقابت به کالبد اقتصاد ملی به طرز چشمگیری مؤثر است و میتواند بهرهوری
را در کل اقتصاد ملی افزایش دهد.
با ورود این سرمایهها نه تنها شکافهای
بازارسرمایه پر شده، بلکه فرصتهایی برای انتقال مدیریت و تکنولوژی و دستیابی به
بازارهای جهانی وایجاد دهها مزیت دیگر امکانپذیر و مهیا میشود. سرمایه خارجی در
حقیقت برپایه امكانات بالقوه و بالفعل جامعه میزبان و با تكیه بر پایگاه خود در
تولیدات جهانی، جایگاهی را در زنجیره تولید به جامعه میزبان اختصاص می دهد. عواملی
مانند سرمایه اجتماعی، سطح دانش و فناوری، به ویژه مدیریت جامعه، در تعیین سطح این
جایگاه و سرعت ارتقای آن نقشی كارساز برعهده دارند.
خصوصی سازی
خصوصی سازی در اقتصاد ایران نیز یکی
از مسائلی است که عدم توجه لازم والبته صحیح به آن، مشکلات ساختاری اقتصاد
را عمق می بخشد،
ابلاغ سیاست های کلی اصل 44 قانون
اساسی فرصتی استثنایی را برای اقتصاد ایران فراهم آورد تا بتواند با بهرهگیری از
آن، با تبدیل نظام اقتصادی دولت - بازار به نظام اقتصادی بازار- دولت، به افزایش
بهرهوری و رشد تولید در اقتصاد کمک کند، ولی در عمل این هدف تحقق نیافت. علت اصلی
بروز این مشکل عدم توجه سیستمی و جامع به همه اجزای سیاست های کلی اصل 44 به ویژه
به بندهای "الف" و"ب" آن می باشد، توجه محدود به خصوصی سازی و
محدودکردن خصوصی سازی به انتقال مالکیت به بخش خصوصی نمی تواند اهداف سیاست های
کلی اصل 44 را محقق کند، به ویژه اگر با فراهم آوری محیط مساعد کسبوکار نیز همراه
نباشد به افزایش درآمدزایی اقتصاد و توسعه بخش خصوصی منجر نخواهد شد. شکل
اجرای سیاست های کلی اصل 44 منجر به آن شد که بنگاه های بزرگ در قالب مالکیتی شبه دولتی
قرار گیرند که به دلیل پیامدهای منفی ناشی از حاکمیت شرکتی در قالب جدید و تشدید
ضعف نظارت پذیری، مهم-ترین بخش تولیدی کشور را در معرض کاهش بیشتر بهرهوری قرار
داد.
یکی دیگر از چالش ها، ضعف در سیاست گذاری
پولی است. رشد نامتناسب نقدینگی ، عدم تناسب بين تورم و نرخ سود سپردهها و
تسهيلات، عدم توزيع مناسب تسهيلات به بخشهاي مختلف اقتصادي و ... نشان ميدهد كه
ضروریست در سياستگذاري پولي از لحاظ روش و سازوکار تغييرات جدي
صورت گیرد، که این امر نیز در مراحل مختلف تدوین سیاست های اقتصادی مورد توجه قرار
می گیرد.
وزارت امور اقتصادی در دوره دولت
یازدهم با بهره گیری از ظرفیت های قانونی سعی می کند با همکاری دستگاه های ذیربط
وطراحی وتدوین سازوکارهای قانونی لازم اقدام های گسترده ای برای رفع مشکلات بالا
به عمل آورد.
مبانی تدوین اهداف و اولویت های
راهبردی
آن چه که در سطور بالا مورد اشاره
قرارگرفت مرور اجمالی بر مشکلات اقتصادی کشور است که به نوعی به وظایف، اختیارات،
و ماموریت های وزارت امور اقتصادی ودارايي مربوط می شد، در ادامه اهداف و اولویت های
راهبردی اداره وزارت اموراقتصادی دارایی تقدیم می شود.
محتوای این سند با توجه به وظایف و
اختیارات قانونی وزارت امور اقتصادی ودارايي، چشم انداز جمهوری اسلامی، سیاست کلی
نظام در حوزه های مختلف، سیاست های کلی اصل 44، برنامه پنجم توسعه، و اولویت های
راهبردی رئیس جمهور محترم به شرح برنامه-های ذیل است
.
یادآوری می شود که طبق قانون تشکیل ،
برخی از وظایف اصلی وزارت امور اقتصادی و دارایی عبارتند از:
• تنظيم سياست هاي اقتصادي و مالي كشور؛
• ايجاد هماهنگي در امور مالي و اجراي
برنامه سياست هاي مالي؛
• تنظيم و اجراي برنامه همكاري هاي
اقتصادي و سرمايهگذاريهاي مشترك با كشورهاي خارجي
اهداف راهبردی برنامه
محورهای برنامه ها و اقدامات راهبردی
وزارت امور اقتصادی و دارایی برای دستیابی اقتصاد کشور به اهداف راهبردی زیر تنظیم
شده اند:
o ثروت آفرینی و افزایش درآمد سرانه؛
o شغل آفرینی پایدار و مهار بیکاری؛
o عدالت گستری و کاهش شکاف درآمدی
o ایجاد تعادل در بازارهای مختلف (پول،
سرمایه و ...)؛
o بهبود وضعیت رفاهی مردم، کاهش تورم و
افزایش قدرت خرید خانوار؛
o تحکیم بنیان های اقتصاد داخلی (اقتصاد
مقاومتی)؛
o تعامل سازنده با اقتصاد جهانی؛
محورهای برنامه
برنامه وزارت امور اقتصادی و دارایی
در محورهای زیر تنظیم شده اند که در ادامه ترسیم و تشریح شده اند.
o نظام گمرکی؛
o نظام بانک و بیمه؛
o نظام مالیاتی؛
o بازار سرمایه؛
o نظام سیاست گذاری و اصلاحات ساختاری؛
o بهبود محیط کسب وکار؛
o فساد ستیزی و انضباط مالی- اداری؛
o سرمایه گذاری خارجی؛
o خصوصی سازی؛
o هدفمندی یارانه ها
o توسعه زیرساخت های جامعه و اقتصاد
الکترونیکی
» بهبود محیط کسبوکار |
محیط کسبوکار مناسب مهمترین زمینه ساز سرمایهگذاری و مهمترین عامل برای رشد فعالیتهای اقتصادی است و وظیفهی دولت فراهم نمودن بستر کارامد برای دستیابی به آرمانهای ثروتآفرینی، شغلآفرینی و کارآفرینی است. افزایش نرخ رشد سرمایهگذاری، افزایش ایجاد فرصتهای شغلی، افزایش سهم ایران در تجارت بینالملل، نیازمند فراهم کردن محیطی مناسب، مشوق و شفاف برای فعالان عرصه اقتصادی است. بهبود محیط کسب وکار با محوریت قانون بهبود مستمر محیط کسب وکار مصوب مجلس محترم شورای اسلامی با تاکید بر کاهش مداخله دولت درامور بنگاهداری بخش خصوصی، کاهش هزینههای مبادلاتی، تسهیل تامین مالی توسعه بخش غیردولتی، پرداخت هزینههای ناشی از تصمیمات دولت بر بخش غیردولتی و مشارکت دادن موثر نمایندگان تشکلهای بخش غیردولتی در تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای دولت در دستور وزارت خواهد بود. در این زمینه اقدامات زیر با اولویت ویژه مورد توجه قرار خواهد گرفت:
|
» |
اقدامات راهبردی در موضوع سرمایهگذاری خارجی عبارتند از:
|
» خصوصیسازی |
وزارت امور اقتصادی و دارایی با رویکرد تقدمبخشی به بخش خصوصی واقعی در واگذاریها و ایجاد بسترهای لازم جهت توسعه و توانمند کردن بخش خصوصی، اقدامات راهبردی زیر را در حوزه خصوصیسازی بر اساس قانون اصل 44 قانون اساسی در دستور کار قرار میدهد:
|
» نظام گمرکی کشور |
با هدف شکوفایی اقتصاد، باید واردات در خدمت تولید و تولید دارای جهت گیری صادراتی باشد. گمرک به عنوان مرزبان اقتصادی که وظیفه نظارت بر فرایند صادرات و واردات را دارد، در کمک به تسهیل تجارت میتواند نقشآفرین باشد. با هدف ارائه خدمات سریع و کیفی به فعالان اقتصادی، اقدامات راهبردی زیر در دستور کار گمرک قرار داده خواهد شد:
|
» نظام مالیاتی |
افزایش سهم مالیات در تولید ناخالص داخلی با تاکید بر شناسايی پایههای مالیاتی جدید و جلوگیری از فرارمالیاتی یکی از اهداف راهبردی وزارت امور اقتصادی و دارایی است. پیچیدگی، ابهام، پراکندگی و تغییرات قوانین و مقررات مالیاتی از جمله موضوعاتی هستند که هزینه فعالیت های اقتصادی را افزایش میدهند لذا ضرورت دارد سادهسازی قوانین و مقررات و رویه های مالیاتی در دستور کار قرار گیرد.
با هدف جلب اعتماد آحاد جامعه نسبت به سیستم مالیاتی و افزایش سهم مالیات در تولید ناخالص داخلی اقدامات راهبردی زیر در دستور کار قرار خواهد گرفت:
|
» نظامهای بانک و بیمه |
نظام بانكي، بازار سرمايه و صنعت بيمه و بازارهاي مرتبط با آنان، سه نظام بسیار کلیدی در اقتصاد کشور محسوب میشوند. این سه نظام به صورت یک مجموعه به هم پیوسته با یکدیگر ارتباط ارگانیک دارند. بنابراین اصلاحات در این نظامها باید با نگاهی راهبردی، فرابخشی و با توجه به اقتضائات دیگر نظامها باشد.
تجارب موجود حاکی است نهادهايي مانند بانك مركزي و بيمه مركزي به تنهایی توانايي و ظرفيت كافي براي جوابگويي به مسائل پولي و مالي روز را ندارند، بنابراین وزارت اقتصاد و امور دارایی در راستای ماموریت خود، اقدامات راهبردی زیر را در حوزه بانک و بیمه در دستور کار خود قرار خواهد داد:
|
» ایجاد انضباط مالی-اداری و مبارزه با فساد |
ایجاد انضباط مالی به معنای پاییندی به قوانین بودجه، توازن دخل و خرج، سیاست گذاری مبتنی به قاعده به جای سیاست گذاری صلاحدیدی که نتیجه آن بی انضباطی در سیاست گذاری و بی انضباطی در اجرا است یکی از مهم ترین محورهای مورد تاکید در وزارت امور اقتصادی و دارائی در دولت جدید است همچنین موضوع مبارزه با مفاسد نیز از دغدغه های مهم در این دوره است، وزرات اقتصاد و امور دارایی به دور از شعارزدگی و جنجالآفرینی با همکاری دستگاههای اجرايی ذیربط، اقدامات راهبردی زیر را در دستور کار خود قرار خواهد داد:
|
|
بازار مالی ایران برای پاسخگویی به نیازهای مربوط از توانايی لازم برخوردار نیست، به همین دلیل، بنگاههای اقتصادی کشور عمدتاً بانکمحور شده اند. طبیعی است این وضعیت نمیتواند دوام داشته باشد. اکنون توازن بين بازار پول و سرمايه یک اولویت است. بازار پول و سرمايه همانند دو بال براي حركت اقتصاد عمل مينمايند بنابراين، اين دو بال بايد هماهنگ عمل نمايند . اکنون بیشتر بار نظام اقتصادي بر دوش بازار پول قرار دارد و بازار سرمايه كه توسعه آن نشانه كارايي اقتصاد است، از جايگاه مناسبي در اقتصاد برخوردار نيست؛ لذا تلاش براي توازن و هماهنگي اين دو بازار چه از لحاظ وزن و چه از لحاظ جهتگيريها و با هدف بهسازی ساختار مالی کشور و افزایش نقش بازار سرمایه در تامین مالی صنعت، اقدامات و اولویتهای راهبردی زیر در دستور کار قرار خواهد گرفت:
|
» اصلاحات ساختاری و نظام سیاست گذاری |
|
» هدفمندی یارانهها |
ضرورت بازنگری در طرح هدفمند کردن یارانهها، و فراهم ساختن تمهیدات قانونی لازم و همچنین اجرای طرح تحول در حوزههای پیشنیاز مانند نظام بانکی، نظام ارزی، نظام مالیات و گمرک به منظور اجرای کم هزینه آن احساس می شود علاوه بر موارد بالا، ضمن تداوم پرداختهای نقدی، باید سعی شود با طراحی سازوکارهای لازم یارانهها برای تنظیم قیمت کالاها وخدمات، و یا جلوگیری از بحرانزدگی بنگاهها و همچنین، برای تسریع و تسهیل اهداف توسعهای بخشی وگسترش فرصت های شغلی جدید پرداخت شود. به عنوان نمونه:
به عبارت دیگر سعی شود با بستهای از برنامهها، هم پرداخت یارانه هدفمند شود وهم بنگاههای اقتصادی و خانوارها تحت فشار اقتصادی –اجتماعی قرار نگیرند. |
» توسعه زیرساختهای جامعه و اقتصاد الکترونیکی |
کاربرد فناوریهای جدید در اقتصاد و تجارت نقش بسیار موثری در کاهش هزینههای تولید، افزایش بهرهوری، افزایش قدرت رقابتی بنگاههای اقتصادی، به ویژه در مصاف با رقبای خارجی، و نوسازی جامعه و اقتصاد دارد، به همین دلیل سعی میشود با طراحی برنامه ویژهای، توسعه کاربرد فناوری اطلاعات را به صورت یک نهضت فعال در تمامی ماموریتهای وزرات امور اقتصادی و دارايي پیگیری شود: در این زمینه اقدامات زیر با اولویت ویژه مورد توجه قرار خواهد گرفت:
|
پاسخگویی به اولویت های دولت یازدهم
رییس جمهور محترم 16 اصل را به عنوان مبنای حرکت دولت یازدهم تعیین کرده اند. وزارت امور اقتصادی و دارایی به شرح زیر به این 16 اصل پاسخ میگوید.
اصول دولت یازدهم |
تعهدات وزارت امور اقتصادی و دارایی |
ديانت عقلاني و رحماني |
نشان دادن کارآمدی اقتصادی در عمل حمایت از بانک داری اسلامی تکریم ارباب رجوع، صاحبان کسب وکار در نظام مالیاتی و نظام گمرک |
اعتدالگرایی در رفتار دولتمردان و تصمیمگیری و اجرا در دولت |
اعتدال باید منجر به توازن های ساختاری شود. در این میان یکی از مهم ترین وظیفههای وزارت حرکت به سمت توازن دولت-جامعه از طریق تغییر نظام اقتصادی دولت - بازار به نظام اقتصادی بازار-دولت است. |
تصمیمگیری بر مبنای خرد جمعي |
فعالسازی شورای مشاوران متشکل از تمام وزرای اقتصادی سابق و خبرگان |
محوریت منافع ملي |
تعامل با دیگر نهادهای و سازمان های اقتصادی بر مبنای منافع ملی و نه منافع سازمانی |
تلاش براي تحقق اصول حكمراني خوب |
شفافیت بخشی و پاسخگویی به افکار عمومی، نهادهای نظارتی و رسانهها |
واقعبيني |
سیاستگذاری و تصمیمگیری مبتنی بر واقعیات و مدیریت انتظارات بر مبنای ارایه تصویر واقعی به فعالان اقتصادی |
رعايت حقوق شهروندي |
کارآمدسازی سازمان های مرتبط با اشخاص حقیقی و حقوقی |
تعهد به رشد و توسعه همهجانبه |
تعهد همزمان به ثروت آفرینی و عدالت گستری |
ارتقاي كيفيت زندگي ايرانيان |
کمک به مهار بیکاری از طریق بهبود مستمر محیط کسب وکار و افزایش تشکیل سرمایه |
مبارزه با فساد |
اجرای طرح فسادستیزی و انضباط مالی-اداری |
بهسازی و بازآفريني ظرفيت نهاد دولت |
پایبندی به هماهنگی سه جانبه (هماهنگی در رویکرد، هماهنگی در سیاست گذاری و هماهنگی در اجرا) |
تعامل با قوا بر پايه احترام متقابل در عين تفكيك وظائف |
تعامل مستقیم و مستمر با نمایندگان مجلس و نمایندگان قوه قضائیه بر مبنای منافع ملی. |
پایدارسازی محیط زیست |
وضع مالیاتهای سبز به منظور حفظ محيط زيست |
تكيه بر مردم |
پیشبرد پروژه خصوصیسازی با تاکید بر واگذاری به بخش خصوصی واقعی |
حمايت نسل جوان |
همکاری با وزارت مسکن برای پیشبرد مسکن مهر افزایش فرصت های شغلی از طریق بهبود مستمر محیط کسب وکار و افزایش تشکیل سرمایه |
تعامل سازنده در روابط بينالملل |
فراهم کردن فضا برای سرمایهگذاران خارجی گسترش ارتباط با سازمانهای بینالمللی (سازمان جهانی گمرک و ...) |
اقتصاد ایران می تواند به آرمان قدرت اول اقتصادی منطقه دست یابد به شرط آن که واقعبینانه، امیدوارانه، هوشمندانه و هماهنگ تدبیر و تلاش کنیم.
منبع: مهر