- کاش همون موقع پولارو داده بودیم سکه خریده بودیم!
- اگه اون گلو زده بودا همون وقت برده بودیم!
- نباید ماشینو میفروختیم، دیدی بعدش گرون شد!
- هرکی اونجا سرمایه گذاری کرد سود کرد!
- حسرت میخورم چرا زودتر نرفتم اون دانشگاه درس بخونم، الآن دانشگاش تو بورسه!
یک روز در حسرت باخت تیم والیبال به تیم ایتالیا در ست پنجم است، فکر میکند که میشد برد.
یک روز در فکر تحصیلات دانشگاهیاش است و روز دیگر در اندیشه فعالیتهای از دست رفته اقتصادی! به فکر فرصتهایی است که از دست رفتهاند و خودش را در غفلت میبیند.
منتظر است یک چیزی در آنها که از دست داده است پیدا کند تا مجوّز حسرت خوردن را برای خودش صادر کند، حسرت چیزهایی را میخورد که اگر زودتر به فکرش رسیده بود یا انجامشان داده بود یا انجامش داده بودند الآن وضعیت فعلی این نبود و یا برای خودش سودی کلان کرده بود، یا حداقل مثل آدمهای ضرر کرده به خودش نگاه نمیکرد، یا حس افتخاری چیزی داشت.
هرچیزی که زمانش بگذرد و انسان به کارهایی که میشد انجام دهد در آن زمان فکر کند و خودش را عقب ببیند میشود مجوزی برای حسرت خوردن.
«وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ.»
«و آنان را از روز حسرت بيم ده از آن گاه که کار به انجام مىرسد و به سوى ما باز مىآيند. آنان از آن روى که اکنون در غفلتاند، در آن روز حسرت زده خواهند بود!»
جزء شانزدهم قرآن، سوره مریم، آیه سی و نه.