روز : بنابرنقلي شير دادن حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) به حضرت امام حسين (صلوات الله عليه)
40 روز بعد از ولادت حضرت امام حسين (صلوات الله عليه) و حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) اين كار را با تمام فرزندان فاطمة (عليها السلام) انجام مي داد.
روز : شهادت مختار بن ابي عبيده ثففي (رحمه الله) سال 67 هجرت
در اين روز سنه 67, مختار ابن ابى عبيده در كوفه كشته شد در جنگى كه ما بين او و معصب بن زبير واقع شد و پس از قتل مختار، مصعب بر كوفه مسلط شد و داخل دار الاماره گرديد و اصحاب مختار را يك يك بكشت. پس حرم (عيال و خانواده) مختار را طلبيد و امر كرد كه از مختار تبرى جويند و او را لعنت كنند و اگر نه كشته شوند. تمامى تبرى جستند جز دختر سمرة بن جندب و دختر نعمان بن بشير انصارى كه گفتند چگونه لعن كنيم و بيرازى جوئيم از مردى كه مي گفت: رب من خدا است و قائم الليل و صائم النهار بود و جان خود را در راه خدا و رسول (صلى الله عليه وآله) و در خونخواهى از كشندگان امام حسين (عليه السلام) بذل نمود و دلها را از كشتن ايشان شفا داد.
مصعب اين مطلب را براى برادرش عبدالله نوشت. جواب آمد كه بايد تبرى از مختار جويند و اگر نه كشته شوند، دختر سمرة، مختار را لعن كرد و زنده ماند ولي دختر نعمان ابا كرد و كشته گشت و واقعه كشته شدن مصعب در روز 13 جمادى الاولى مذكور خواهد شد.
ابو اسحاق، مختار بن ابي عبيد ملقب به كيسان، در سال اول هجري به دنيا آمد، وي از طايفه «ثقيف» از قبايل عربي طائف بود كه در ميان عرب معروف به شجاعت، سلحشوري، سخاوت و جوانمردي بودند. مختار از دوران كودكي، داراي عقل و هوش سرشار و فردي حاضر جواب، زيرك و بلند همت بود و در سختيهاي زندگي و كوران حوادث، هميشه سربلند بود. سيزده سال بيشتر نداشت كه همراه پدرش در جنگ «قسّ الطائف»، شركت نمود.
وي از مشهورترين شخصيتهاي عرب است كه تاريخ اسلام به خودش ديده است. نقش زيادي در حوادث مهم سياسي – اجتماعي داشته است. در سال 61، زماني كه مسلم بن عقيل (عليه السلام) به كوفه آمد تا براي حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) بيعت بگيرد، او اولين نفري بود كه با مسلم (عليه السلام) پيمان بست، سپس خانهاش را در اختيار مسلم قرار داد تا در آنجا، مسلم از مردم بيعت بگيرد.
پس از ورود ابن زياد به كوفه و فراري شدن مردم از دور مسلم، مختار به همراه عدهاي ديگر از بزرگان كوفه به زندان افتادند، ولی پس از جريان كربلا، با وساطت شوهر خواهرش؛ عبدالله بن عمر -فرزند خليفه دوم- كه در ميان مردم به عنوان صحابي رسول الله (صلى الله عليه وآله) و فقيه، مشهور بود، نزد يزيد از زندان آزاد شد. پس از اطلاع يافتن از آمادگي مردم كوفه، در سال 64 هجري از مكه وارد كوفه شد. در اين زمان قيام توابين با شكست روبرو شده بود. مختار پس از شكست قيام توابين، در تاريخ چهارشنبه 16 ربيع الثاني سال 66 هجري با شعار: يا لثاراث الحسين (عليه السلام) و بر اساس كتاب خدا، سنت رسول الله (صلى الله عليه وآله)، طلب خون امام حسين و ياري مظلومان قيام كرد و همه قاتلين جريان كربلا و كساني كه در آن واقعه نقش داشتند را به سزاي عملشان رساند؛ يا به قتل رساند و يا آواره كرد و خانه آنها را ويران نمود تا غم¬هاي دل اهل بيت ((عليهم السلام)) و محبّين ايشان تا حدودي تسكين يابد.
از مجموع قرائن و روایات به دست ميآيد كه خروج و قيام مختار، مورد رضايت خداوند و چهارده معصوم بوده است و شواهد زيادي بیانگر اين امر است. مثلا یکی از قرائن این است؛ زماني كه ميثم به همراه مختار در زندان به سر مي برد، ميثم به مختار درباره آينده اش خبر داد كه او بر عليه قاتلين كربلا قيام خواهد نمود، بيشك اگر قيام او مورد رضایت اهل بيت (عليهم السلام)نبود، ميثم اين امر را به مختار گوشزد ميكرد. از ظاهر برخي ديگر از روايات به دست مي آيد كه قيام او با اذن و اجازه خاص امام سجاد (عليه السلام) بوده است. از جمله اين روايات، اجازهاي است كه وي از محمد بن حنفيه گرفته است. شايان ذكر است كه امام حسين هنكام سفر به كربلا محمد حنفيه را وصي و جانشين خويش اعلام فرموده و آن جناب تا بازكشت اسرا و استقرار حضرت سجاد در مدينه و اظهار عمومي امامت حضرتش به اين ماموريت ادامه داده و بعد از آن هم اعلام به امامت حضرت سجاد نمود. لذا اجازه از محمد حنفیه كه منصب وصي داشت دلیل بر رضایت ائمه از قیام او مختار است، و با توجه به اینکه از طرفی، مختار ميدانست هر گونه حكومت و سياستي جز به فرمان معصوم صحيح نيست، و از سوی دیگر با توجه به شخصیت و تقوای محمد، او بدون اذن امام زمانش، اجازه چنین کاری را صادر نمی¬کند، و عدم اذن مستقیم از امام (عليه السلام) به خاطر رعایت شرایط تقیه بوده است؛ او براي گرفتن اجازه به سراغ محمد بن حنفيه ميرود، در اين ديدار محمد بن حنفيه او را به تقوا سفارش ميكند و با رعايت شرايط تقيه، سخناني ميگويد كه مختار از آن، اجازه براي قيام می¬فهمد. و با توجه به شخصيت معنوي محمد بن حنفيه، ميتوان گفت اجازه او با اذن امام سجاد بوده است.
در كلام خازنان وحي (عليهم السلام) كلمات متعددي در مدح مختار وارد شده است:
(1) حضرت امير (عليه السلام) ميفرمايند: «سيُقتل ولدي الحسين و سيَخرج غلام من ثقيف و يَقتل من الذين ظلموا ثلاثمائه و ثلاثة و ثمانين الف رجل» «به زودي فرزندم حسين كشته خواهد شد، ولي طولي نميكشد كه جواني از قبيله ثقيف قيام خواهد كرد و از اين ستمكاران، انتقام خواهد گرفت به طوري كه تعداد كشتههاي آنان به سيصد و هشتاد و سه هزار نفر خواهد رسيد»
(2) حضرت امير (عليه السلام) در ضمن بيان مشابهت مسلمين با بني اسرائيل ميفرمايند:
«به زودي ستمكاران، توسط كسي كه خداوند براي انتقام ما بر آنان خواهد فرستاد، به بلايي گرفتار خواهند شد و اين به خاطر فسق و جنايتي است كه مرتكب شدهاند، همانگونه كه بني اسرائيل گرفتار عذاب شدند ... او جواني از قبيله ثقيف است كه او را "مختار بن ابي عبيد" ميگويند.»
(3) ابا عبدالله الحسين (عليهالسلام)، پس از خطبهاي كه در راه كربلا ایراد نمودند، ميفرمايند:
«پروردگارا، آن جوانمرد ثقيفي را بر آنان مسلط كن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ايشان بچشاند و از قاتلان ما احدي را معاف نكند. به جاي هر قتلي، كشتني و به جاي ضربت، ضربتي؛ و انتقام مرا و خواندن و دوستان و شيعيانم را از اينها بگيرد»
(4) پس از ارسال سر بريده عمر سعد و ابن زياد نزد امام سجاد (عليه السلام)، ايشان در حق مختار فرمودند:
«حمد و ستايش خدايي را كه انتقام ما را از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار، پاداش و جزايي خير عطا فرمايد»
(5) پس از ارسال سر بريده و ابن زياد نزد محمد حنفيه، ايشان فرمودند:
«خداوند به او پاداش خير دهد و بهترين پاداش را بدهد. همانا او انتقام ما را گرفت و رعايت حق او بر همه فرزندان بني مطلب واجب گرديد»
(6) نزد امام باقر سخن از مختار به ميان آمد: عدهاي به وي ناسزا ميگفتند، حضرت فرمودند:
«به مختار ناسزا نگوئيد، زيرا او بود كه قاتلين شهدای ما را كشت و انتقام خون، را از (دشمنان) گرفت و ... .»
( 7) امام صادق (عليه السلام) هم در مورد او فرمودند:
«(پس از حادثه كربلا)، هيچ زني از زنان آرايش نكرد و خضاب نيست، تا زماني كه مختار، سر بريده ابن زياد و عمر سعد را براي ما فرستاد»
از مجموع اين احاديث به دست ميآيد كه در شخصيت و حُسن عقيده مختار هيچ شك و شبههاي نيست و قيام او مرضیّ خدا و اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه وآله) بوده است. و از طلب رحمتي كه حضرت سجاد (عليه السلام) در حق او نمودند، روشن ميشود كه مذهب و مسلك او امامي بوده است. بنابراين ایراد "كيساني" بودن و دعوت مردم به سوي خويش و امامت محمد بن حنفيه وارد نيست. چون طلب رحمت از سوي ائمه (عليه السلام) براي شخصي كه اعتقادش بر حق نباشد، جايز نيست.
شايان ذكر است كه اين اشتباه نوعا براى افرادي بيش آمده كه از دستگاه سري امامت و وصايت در شرايط مختلف و موضوع وصايت محمد حنفيه در دوران نهضت كربلا مطلع نبوده اند؛ و لذا از برنامه جانشيني ايشان در غياب امام حسين از مدينه و همجنين ايام آشوب زده بعد واقعه كربلا كه حضرت سجاد در مخاطره بوده است؛ آگاه نبوده اند، اين برنامه محمد حنفيه را ادعاي مقابل امامت توهم كرده اند..
روز : شهادت نفس زكيه: محمد بن عبدالله بن الامام الحسن المجتبى (عليه السلام) سال 145 هجرت در انقلاب و نهضت در مدينه بر عليه منصور عباسي
بنابرنقلي ولادت حضرت امام زمان (عليه السلام)
شب : وقوع يكي از علايم ظهور
قبل از ظهور كسوف خورشيد در غير وقت طبيعي آن اتفاق مي افتد، از آنجا كه كسوف از نظر طبيعي در ايام محاق (28-29) اتفاق مي افتد، و خسوف در ليالي بدر لذا وقوع كسوف در وقت خسوف (14) آيت الهي خاصي است و از علائم ظهور است.
- آئين هنگام
شب چهاردهم ماه رمضان:
نماز شش ركعت است. در هر ركعت حمد و سى مرتبه اذا زلزلت و نيز در اين شب چهار ركعت نماز كند بدو سلام در هر ركعت بعد ازحمد، يس و تبارك و توحيد بخواند.
روز چهاردهم ماه رمضان:
بخواند: اللهم لاتواخذنى فيه بالعثرات واقلنى فيه من الخطايا و الهفوات و لاتجعلنى فیه غرضا للبلايا و الافات بعزتك يا عز المرسيلن المسلمین.