ويژهنامه ضيافت مشرق – لطیفی می گفت من انسانها را به دو دسته تقسیم میکنم کسانی که مانوس با قرآن هستند و افرادی که از این تحفه آسمانی بهرهای نبردهاند. حشر و نشر با شاگردان مکتب قرآن انسان را مسرور می کند و آدم تازه میفهمد توجه نکردن به قرآن -آن سان که باید- چه لطمات و هزینه های سنگینی را در زندگی بر ما تحمیل میکند. محمدرضا پورزرگری یکی از همین اساتید و قاریان بین المللی قرآن کریم است که حضور در جلساتش شما را به وجد می آورد. ساعت 22:30 با او قرار گذاشتیم تا پس از پایان یکی از جلسات قرآنش با هم گپ بزنیم؛ اما جلسه به درازا کشید و تا دو قاری میهمان جلسه به قرائت بپردازند ساعت از 12 شب هم گذشته بود. وقتی هم که گفتگو با پورزرگری در خیابان 17 شهریور به پایان رسید ساعت دو نیمه شب بود. نکته جالب اینکه برخی از شاگردهای استاد پورزرگری از اسلامشهر و کرج آمده بودند. تازه یکی دونفری هم از قزوین در این جلسات شرکت می کنند که آن شب نیامده بودند. ماحصل گفتگوی شبانه ما با پورزرگری در ادامه از نظرتان می گذرد.
***سلام جناب پورزرگری. ابتدا خودتان را معرفی کنید؟
محمدرضا پورزرگری متولد سال 1349 در تهران و متأهل هستم و دو فرزند دارم. در سن ده سالگی در محضر جناب استاد مصطفی اسلامی در مدرسه دبستان علوی شماره 2 قرائت قرآن را به صورت رسمی آغاز کردم، همان سال با مؤسسه قرآنی دارالتحفیظ القرآن کریم آشنا شدم و در محضر استاد سید محسن موسوی بلده، کار قرائت قرآن را به روش نوین با آموختن علم تجوید و مباحث صوت و لحنی شروع کردم. رفته رفته با نوارهای قرآنی اساتید قرآن آشنا شدم و علاقهمند شدم که تلاوت های مرحوم استاد عبدالباسط را جمع آوری می کردم و گوش می کردم و از او تقلید می کردم و به موازات گوش دادن تلاوات استاد عبدالواسط از سایر اساتید قرآن تلاوت جمع آوری می کردم.
آن زمان دسترسی به نوار قرآن و تلاوت ها کار آسانی نبود و در سطح وسیع وجود نداشت. یک جاهای خاصی تلاوت قرآن داشتند. و بعضی از افراد و دوستان ما یک نوارهایی داشتند که ما از آن ها به عنوان زیرخاکی یاد می کردیم و با خواهش این نوارها را امانت می گرفتیم و می رفتیم از روی آن ضبط می کردیم. اگر کسی می توانست سفر کند به خارج از ایران. مثلاً چنانچه مشرف میشد به مکه یا مدینه یا مثلاً توفیق تشرف به زیارت حضرت زینب سلام الله علیها را در سوریه پیدا می کرد. مثلاً من به خانواده ام سپردم که وقتی در سال 1362 سفر سوریه را رفتند آن جا مثلاً تعدادی نوار قرآن برای من به عنوان سوغاتی بیاورند و گفتم چیز دیگری نمی خواهم.
آرام آرام در سال 61 و 62 یاد گرفتیم از طریق اضاعه القرآن کشور مصر، سحرها بلند شویم و مسجد رأس الحسین را بگیریم. سحرها به صورت زنده تلاوت های بعضی از اساتید مثل مرحوم استاد شهات انور یا استاد غلوش یا استاد بسیونی و سایر این ها را از طریق مسجد رأس الحسین به صورت مستقیم می شنیدیم. من ده سالم بود که در منزل خودمان در تابستان بچه های محل را جمع می کردم، هم سن و سالان و کوچکتر و بزرگ تر و به آن ها قرآن آموزش می دادم در حیاط منزل مان.
تا این که تقریباً از سال 62 که طرح شش ماهه تجوید آغاز شد و جلسات قرآن یک شکوه و کثرت افزونی پیدا کرد، جمعیت و اقبال عمومی زیاد شد و جمعیت زیادی مراجعه کردند به جلسات قرآن، از جمله همین دار التحفیظ القرآن ما، و ما پیشنهاد دادیم به جناب استاد موسوی که این حجم جمعیتی که دارند می آیند به جلسه شما همه به یک جلسه صبح جمعه موفق نمی شوند که این جا آموزش ببینند و تلاوت کنند و اشکالات شان برطرف شود. اگر شما صلاح می دانید وسط هفته جلسات قرآنی برگزار شود و هرکدام از بچه هایی که شما صلاح می دانید این جلسات قرآن را اداره کنند. آن جا بود که من از سال 62 جلسه قرآن دایر کردم و در دارالتحفیظ القرآن اول صبح های جمعه آموزش روخوانی می دادم و دوشنبه شب ها هم آموزش تجوید و سال 64 بود که جلسه قرآن دیگری در صبح جمعه تأسیس کردم در دار التعلیم القرآن کریم، در حسینیه محبان حسین خیابان آب منگل و همین طور صبح های جمعه هم در کنارش من جلسه قرآن در دارالتحفیظ داشتم که از سال 62 این کار آموزش قرآن ما با این که من دو سه سال بود که شروع کرده بودم رسماً در دارالتحفیظ در کنار جناب استاد موسوی و بعضی از اساتید دیگری که وجود داشتند به دلیل ازدحام جمعیتی که بود ما هم آن جا کلاس قرآن داشتیم و آموزش قرآن را شروع کردیم.
با امسال حدود 30 سال است که بنده رسماً در رشته های مختلف روخوانی و روانخوانی و فصیح خوانی و تجوید سطح یک و سطح دو و صوت و لحن و مختصری در لابه لای جلسات قرآن، مفاهیم قرآن با بچه ها تمرین کردیم و کار کردیم و بعضی مواقع از بعضی از تفاسیر استفاده کردم و برای اعضای محترم جلسه از تفاسیر قرآن هم نقل کردم.
کار قرائت قرآن ما توأم بود با شرکت در محافل و مسابقات قرآن که در سطح استان تهران برگزار می شد. در در سال 1373 در کشور موفق شدم که مقام اول را به دست آوردم. یعنی در تهران دوم شدم، به مسابقات کشوری در استان سمنان راه پیدا کردم و در مسابقات کشوری مقام اول را کسب کردم و به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در مسابقات قرآنی در بخش قرائت و حفظ قرآن که تقریباً بین 38 کشور شرکت کننده در حسینیه ارشاد برگزار می شد رتبه اول را کسب کردم. آن سال اولین سالی بود که مسابقات تفسیر هم برگزار شد.
سفرهای مختلفی را شرکت کردم به عنوان تبلیغ از سال 1369 اولین سفر تبلیغی ام را من به کشور ماداگاسکار رفتم و در بینش کشورهای اتیوپی و دبی را رفتم و در آن جاها تلاوت قرآن داشتم. کشوری مثل کشور هندوستان را شرکت کردم و کشورهای زیادی را از جمله آفریقای جنوبی، کشور نامیبیا و کشور غنا در آفریقا و کشورهایی مثل پاکستان و مثل ترکیه و مثل اتریش و کرواسی و بوسنی و هرزگوین و انگلستان و فیلیپین و اندونزی و امارات متحده عربی، اردن و سوریه، لبنان و همچنین به عربستان سعودی حدود هشت سفر توفیق تشرف داشتم و در کاروان نور در کنار قاریان قرآن در کنار بیت الله الحرام و مرقد شریف پیامبر اکرم صلوات الله علیه، و ائمه بقیع علیه صلوات و السلام تلاوت قرآن کردم و به اجرای کار همخوانی و تباشی قرآن به همراه گروه تواشی و مدیحه سرایی قدر انجام دادم.
از سال 1368به اتفاق دوستانم در گروه قدر گروه تواشیح و مدیحه سرایی تشکیل دادیم و تا الان قریب به 24 سال است که کار تواشیح و و اناشید اسلامی هم داریم و اگر اشتباه نکنم در سال 1371 در مسابقات تواشیح و همخوانی قرآن کریم در کشور به اتفاق گروه قدر رتبه اول را به دست آوردیم. من از سال 1373 که در مسابقات بین المللی اول شدم یک دوره آموزش روخوانی قرآن را طی 5 حلقه کاست آماده و ارائه کردم و سال ها این نوارهای آموزشی بود که در دسترس عموم قرار می گرفت. از سال 1375 و 1376 به عنوان مدرس قرآن در رادیو قرآن کار آموزش قرآن را انجام دادم و در شبکه قرآن آموزش تجوید دادم. یک دوره ترتیل قرآن کریم را به سفارش شورای عالی قرآن از سال 1376 اجرا کردم. و تلاوت های زیادی را در محافل و جلسات قرآنی و هیئات مذهبی و در محضر مقام معظم رهبری و ... انجام دادم.
***شما تقریباً قریب سی سال است که مشغول فعالیت های قرآنی هستید تا به حال شده از این فعالیتها خسته شوید و مثلاً تصمیم بگیرید از حجم کاری خود بکاهید؟
باید عرض کنم که اصلاً زندگی حقیر با کار قرآنی گره خورده است. من حتی گاهی اوقات سفرهای شخصی ای که می خواهم بروم ناخودآگاه این سفر قرآنی می شود. خیلی اتفاق افتاده در سفرهای تفریحی دوستان از حضور بنده باخبر شدهاند و ان سفر به یک سفر قرآنی تمام عیار تبدیل شده است. الحمدلله همه زندگیام درگیر هستیم.
***جناب پورزرگری شغلتان چیست؟
الحمدلله ارتزاقم از قرآن نیست. بنده در بازار تهران، به کسب آزاد مشغول هستم. در طول این سی سال تمام جلسات قرآنی که داشتهام کاملاً رایگان بوده است. کار قرآن و تدریس قرآن، این جزو علاقه های من است و جزو لاینفک زندگی ماست، ولی شغل و حرفه ام چیز دیگری است.
***الان در هفته چند جلسه قرآن دارید؟
من در طول هفته دو جلسه رسمی قرآن دارم. قبلاً خیلی بیشتر بود الان در حال حاضر دو جلسه قرآن (دوشنبه شب ها و سه شنبه شب ها) دارم. جلسات دیگری هم به صورت موقتی در بعضی از مراکز، نهادهای قرآنی، موسسات آموزشی، مدارس، دوایر دولتی و غیردولتی داشته و دارم.
***چرا الان قرآن در زندگی مردم آن چنان که باید و شاید ظهور و بروز ندارد؟
من فکر می کنم یکی از دلایلش این است که حضور قرآن در صحنه زندگی مردم و در کشور ما رنگش مانند چیزهای دیگر نیست. یعنی رنگ غالب نیست.
***چرا؟
علتش دیگر بر میگردد به روش کار فرهنگی دستگاه های فرهنگی ما مثل وزارت ارشاد و اوقاف و سازمان تبلیغات. حالا ما به صورت فصلی مثلاً از طریق مخصوصاً اداره اوقاف و امور خیریه مسابقات قرآنی برگزار می کنیم. در خیلی از مراکز دولتی ما بین نیروهای مسلح ما و در جاهای مختلف جلسات قرآن و مسابقات قرآن برگزار می شود ولی نوعاً داخلی است. حتی بعضی از مؤسسات و مراکز وقتی یک برنامه مسابقات قرآن کشوری برگزار میکنند ما میبینیم که تبلیغات خیلی ضعیفی برای برگزاری این مسابقات انجام گرفته است. الان مردم از برگزاری خیلی از مسابقات قرآنی اطلاع ندارند و لذا این مسابقات بیننده ندارد و خود برگزار کننده ها و شرکت کننده ها هستند که در این مسابقه حضور دارند و این یکی از ضعف هایی است که متوجه مسئولان فرهنگی ماست.
مطلب دیگر اینکه برخی از مسئولان فرهنگی ما دغدغه کار فرهنگی نداشته و ندارند و فقط برای اینکه یک وظیفه ای را از باب کار و انجام یک کار اداری بر دوش شان بوده است کارهایی را انجام داده اند. البته این متوجه همه نیست ولی غالباً این طور است. چون غالباً به عنوان ادای تکلیف اداری به مسأله کار فرهنگی نگاه شده است، کار فرهنگی در بین جامعه ما آن طور که باید و شاید بروز و ظهور نداشته است. از آن طرف ما هجمه وسیع تبلیغات دشمن را داشته ایم که بر علیه قرآن.
پورزرگری در کنار استاد محمود صدیق منشاوی
نکته بعدی اینکه گاهی اوقات عملکرد بد بعضی از افراد مثل بنده به عنوان یک عنصر مذهبی و دینی گاهی اوقات در اجتماع خوب ظاهر نشده ام و نتوانسته ام آن چه که مینمایم؛ باشم. لذا بعضی از افرادی که از باورهای دینی به صورت عمیق شناخت ندارند به اصطلاح نتوانسته اند رفتارهای دوگانه امثال بنده را هضم کنند؛ لذا جذب محیط های دیگری شده اند. نکته بعدی این است که افرادی که کار فرهنگی در این کشور دارند انجام می دهند باید به مقوله جذابیت و بالا بردن جذابیت کار فرهنگی در ذائقه مردم خیلی توجه کنند. سینمای ما یک سینمای بیماری است. من اعتقاد دارم متأسفانه سینماگران کشور ما بنا ندارند فیلم های با محتوای دینی و با محتوای قرآنی و با محتوای اخلاقی تولید کنند. ***شما احتمالاً با یک سری از رفقای قرآنی و قاری ارتباط دارید؟
صد درصد.
*** باور ما این است که عمل به قرآن و زندگی منطبق با آموزه های قرآنی مشکلات ما را مرتفع خواهد کرد. ببینید ما یک سری مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی در زندگی روزمره مان داریم. آیا شده است تا به حال با دوستان و رفقای تان مثلاً یک مشکل را در جامعه رصد کنید و به این نتیجه برسید که این معضل با عمل به فلان آیه از قرآن قابل رفع است. بعد این ایده را به مثلا هنرمندان و یا تلویزیون بدهید تا آنها با استفاده از هنر اقدامی را انجام دهند؟
ما خیلی هنجارهای اجتماعی داریم که این ها در سایه انس با قرآن می تواند رفع شود. وقتی که گذشت جایش را به انتقام می دهد. وقتی که عفو جایش را به کینه توزی و انتقام جویی می دهد. وقتی که خشونت می آید جایگزین عطوفت و مهربانی می شود. وقتی که بدعهدی می آید جای وفای به عهد را می گیرد وقتی که زیاده خواهی و عدم قناعت طلبی جای قناعت و اعتدال را پر می کند، ما می بینیم که در جامعه ناهنجاری اتفاق می افتد. بسیاری از مشکلاتی که در دادگاه های ما به وجود آمده است برای این است که یک عده ای یا زیاده خواه هستند یا به تعهد و وظیفه شان عمل نکرده اند و یا این که در اثر طمع ورزی دچار مشکل شده اند. اختلافات خانوادگی که بعضی ها پیدا می کنند به خاطر دوری از اخلاق حسنه است. به خاطر تکبر است و به خاطر حسادت است، به خاطر دوری از فرهنگ اهلبیت(ع) است و فرهنگ قرآن است. لذا ما در خانواده های قرآنی و خانواده هایی که واقعاً سعی کرده اند که رنگ و بوی قرآن و اهل بیت را به خودشان بگیرند، معمولاً کمتر این مشکلات را می بینیم. و از آن طرف خانواده هایی که در آن ها بی بند و باری و عدم توجه به وفای به عهد و عدم رعایت نکات اخلاقی و عدم توجه به حقالناس در آن ها در واقع وجود دارد. می بینیم که این ها دچار مشکل هستند و دائم درگیر هستند.
اولین چیزی که همه ما موظف هستیم به آن عمل کنیم این است که قرآن فرمود "قو انفسکم و اهلیکم نارا" اول خودتان و بعد هم سعی کنید معارف قرآن و اهل بیت را به خانواده های خودتان و نزدیکان خودتان بیاموزید و آن ها را از مبتلا شدن به خطوات شیاطین و مبتلا شدن به گمراهی ها و گرفتاری هایی که در اثر عدم شناخت و معرفت به قرآن و مکتب اهل بیت هست، از آن ها بازدارید.
***شما آقای استاد پورزرگری با کدامیک از قاریان ایرانی بیشتر حشر و نشر دارید؟
الحمدلله با آقایان قراء معمولاً جلسه داریم و حداقل هفته ای یک دفعه بخش عظیمی از آقایان قراء بین المللی را توفیق داریم که در خدمت شان هستیم، تقریباً با اکثر آقایان مرتبط هستیم، من با آقای سعیدیان با آقای ابوالقاسمی با آقای امام جمعه و با آقای سبزعلی و با سایر دوستان مان حاج آقای عباسی و این ها ارتباط دارم.
***جلسات هفتگی تان چه زمانی است؟
ما روزهای چهارشنبه در شورای عالی قرآن با دوستان مان دور هم جمع می شویم. اولاً بیشتر بنا داریم همدیگر را ببینیم و تجربیات را به همدیگر منتقل می کنیم و برای همدیگر تلاوت قرآن می کنیم، نکات و معارف را برای همدیگر تذکر می دهیم و یادآوری می کنیم. و خب اجتماعی خوبی از دوستان می آیند و آن هایی که فرصت شان را دارند معمولاً هر هفته می آیند، بعضی ها هر هفته نمی توانند بیایند، چند هفته یک بار و یا ماهی یکی دو بار را می آیند سر می زنند و به هر حال این ارتباط و تعامل هست.
*** وضعیت قرآن در کشورمان نسبت به وضعیت قرآن در کشورهای دیگر چگونه است؟
من فکر می کنم اوضاع ما در بحث قرآن نسبت به گذشته خیلی بهتر شده است و ما خیلی پیشرفت کرده ایم و در جایگاه خوبی هستیم؛ ولی جا دارد که خیلی بالاتر از این باشیم. به دلیل این که ما تنها کشوری هستیم در دنیا که ادعای برقراری حکومت اسلامی و حکومت دینی داریم. کشورهای دیگر چنین ادعایی را ندارند؛ لذا خیلی هم دنبال پیاده کردن احکام قرآن نیستند. خوشبختانه در کشور ما حکومت به دنبال این است که انشاءالله احکام قرآن را پیاده کند ولی خب خللها و ضعفهایی در این جا داریم که این ها باید برطرف شود و مردم باید از خودشان شروع کنند و هرکسی باید از خودش شروع کند. همه آن هایی که از قرآن چیزی بلد هستند باید آن را بیاموزند و به آن اعتقاد و ایمان داشته باشند و به عنوان یک باور در سطح زندگی شان عمل کنند. البته این باید در سطح جامعه تسری پیدا کند تا جلوه و نمود کند، و بعد حکومت و مسئولین دستگاه ها و دوایر دولتی هم باید رنگ و بو و صبقه قرآنی بگیرند. اگر که مردم ما قرآنی باشند و مسئولین بیایند رفتارهایی کنند و طوری در این رفتارها آموزش به مردم بدهند که خلاف آموزه های قرآن است که "الناس علی دین ملوکهم". مردم هم آرام آرام یاد می گیرند.
استاد شحات انور، استاد پورزرگری و استاد بسیونی
***آقای پورزرگری، شما احتمالاً شاگردان زیادی داشتید. از این شاگردان تان کدام شان الان قاری بین المللی شده اند؟
نمی توانم بگویم شاگرد مستقیم من قاری بین المللی شده است. ولی بودند یکی دوتا از دوستان و بچه های خوبی که گاهی جلسه ما هم سر می زدند و ما افتخار داشتیم که خدمت آن ها می رسیدیم. البته عزیزانمان مستقیماً شاگردان اساتید دیگری بودند و گاه گداری هم افتخار می دادند و ما محضرشان را درک می کردیم و اگر نکته ای به ذهن مان می رسید خدمت آن ها می گفتیم، و الان الحمدلله از قاریان جوانی هستند که رتبه های بین المللی کسب کرده اند.
***شما در بین قاریان مصری تلاوت چه کسی را بیشتر می پسندید؟
به اعتقاد من، عده ای از قراء مصری هستند که تلاوت های خیلی زیبایی دارند و مثل گلهایی می مانند که هرکدام بوی خاصی و عطر خاصی دارد و هر عطری یک وقتی به مذاق و مشام انسان خوش می نشیند ولی در مجموع من خاطرات خوشی با تلاوت های استاد عبدالواسط دارم. از تلاوتهای اساتیدی مثل استاد شهات محمد انور واقعاً لذت میبرم. از تلاوت های استاد حسان، استاد محمد عمران، استاد صیاد، استاد مصطفی اسماعیل و استاد منشاوی استفاده میکنم.
***تا به حال دیدار داشته اید با این قاریان مصری؟
متأسفانه برخی از این اساتید را ما دیگر توفیق نداشتیم زیارت شان کنیم. مثلاً استاد عبدالباسط سال 67 دارفانی را وداع گفتند. مرحوم استاد منشاوی تقریباً قبل از انقلاب از دنیا رفته اند. مرحوم استاد مصطفی اسماعیل در آستانه انقلاب از دنیا رفته اند. ما موفق نشدیم که برخی از این اساتید را زیارت کنیم. اما استاد غلوش و استاد بسیونی و استاد شهات محمد انور، استاد متولی عبدل آل، مرحوم استاد محمد اللیسی، مرحوم استاد ابوالعینین شعیشع، مرحوم استاد احمد الرزیقی، استاد فرج الله شازلی، استاد محمد احمد شبیب، استاد محمد عامر، استاد تبلاوی، استاد محمود صدیق منشاوی، مرحوم استاد عبدالعزیز صیاد و استاد محمد طوخی و برخی از این آقایان قراء مصری را زیارت کردیم.
استاد شعبان عبدالعزیز صیاد و استاد پورزرگری
***خاطره جالبی از آن ها دارید؟
من خاطرات زیادی دارم از آقایان قراء و اساتید مصری. خب عرض کنم که پیش آمده بود من در محضر استاد شهات انور تلاوت قرآن کردم و ایشان خیلی ابراز لطف کردند به من و استاد احمد الرزیقی بود که در محضرشان تلاوت قرآن کردم. ایشان هم من را تشویق کردند و هم تذکراتی در رابطه با بحث قرائت دادند. مثلاً یکی از تذکراتی که استاد احمد الرزیقی به من دادند این بود که معمولاً شما سعی کنید که وقتی در ابتدای جلسه ای قرآن می خوانید و قرار است قاریان دیگری هم بعد از شما قرآن بخوانند، آیاتی را انتخاب کنید که از انتهای قرآن نباشد تا این فضا برای قاری بعد از شما باشد که او هم بتواند از بعد از آیات شما انتخاب کند. البته این رسمی است که بین قراء مصری متداول است. شاید ما در مکتب خودمان خیلی به این توجهی نداریم و خیلی مهم نمی دانیم.
***نظر قراء مصری راجع به قراء ایرانی را شما تا به حال خودتان جویا شدهاید؟
قراء مصری، قاریان ایرانی را بسیار در سطح بالا و قوی می پندارند و تنها ضعفی را که همیشه آن ها تذکر می دهند نسبت به قاریان ایرانی این است که چرا شما حافظ قرآن نیستید که به نظرم تذکر به جایی است. آنها متوقع هستند که قاریانی که در سطح بین المللی و در سطح بسیار قوی و بعضاً در سطح قراء مصری و یا بالاتر از قراء مصری تلاوت قرآن می کنند چرا در واقع نتوانسته اند به حفظ قرآن بپردازند و حافظ قرآن شوند که البته بعضی از دوستان قراء ما سعی کرده اند که این نقیصه را هم برطرف کنند و در زمینه حفظ هم کار کرده اند.
***با شکوه ترین محافل قرآنی در تهران از نظر شما کدام ها هستند؟
در گذشته یکی از جلسات مهم و جدی ای که برگزار می شد در دهه شصت مجمع قاریانی بود که در مسجد دارالسلام توسط دارالقرآن سازمان تبلیغات برگزار می شد که یک جلسه باشکوهی بود اما متأسفانه این قطع شد.
اخیراً دارالقرآن امام علی(ع) موفق شد که به اصطلاح مسابقات قرآنی باشکوهی را در تهران برگزار کند که خیلی مورد اقبال و توجه جامعه قرآنی تهران و کشور قرار گرفت و محافل انس با قرآنی هم که الان در تهران برگزار می شود، من الان حضور ذهن ندارم که یک جلسه خیلی باشکوهی را عنوان کنم. فقط زمانی که این جلسات از طریق صدا و سیما اعلام می شود و تبلیغات وسیع رادیو - تلویزیونی راجع به آن اتفاق می افتد مردم در آن حضور پیدا می کنند و آن جلسه با شور و اشتیاق برگزار می شود.
***چرا جلسات قرآن این قدر کم رونق است؟
شاید یک دلیلش این باشد که در یک بازه زمانی مراسم "شبی با قرآن" در سطح تهران یک دفعه خیلی زیاد شد و یک یکنواختی ای در برگزاری این محافل انس با قرآن اتفاق افتاد و بعد آرام آرام مردم برای شان عادی شد و رفته رفته چون یک کار تکراری عرضه شد از آن استقبال نکردند و دیگر تمایلی به حضور نداشتند. یکی از رویدادهای بزرگ قرآنی که در کشور ما در تهران در این سنوات برگزار میشود، مسابقات بین المللی قرآن است؛ اما چون خیلی ها میتوانند بنشینند پای گیرنده های شان و از گیرنده ها به صورت مستقیم مسابقات را ببینند به جلسه نمیآیند. یک عده ای نمی آیند و پای گیرنده ها می نشینند.
این ضعف ما قرآنی ها را می رساند که ما می بینیم که مردم ما که می توانند بنشینند پای گیرنده ها و بنشینند یک برنامه ورزشی را دنبال کنند این ها می آیند در استادیوم حضور پیدا می کنند و در واقع این تیم های مورد علاقه شان را تشویق می کنند. ولی این انتقاد به ما قرآنی ها ما وارد است که حاضر نیستیم بلند شویم بیاییم در سالن مثلاً اجلاس سران همه با هم جمع شویم و مثلاً برنامه متسابقین را نگاه کنیم، البته این دلایلی هم دارد. یکی از دلایلش هم این است که مثلاً در مسابقات بینالمللی ما سطح عده ای از شرکت کنندگان خارجی در حد رقابت مسابقات بین المللی نیست و این باعث می شود که خب یک عده ای علاقه مندی خودشان را برای حضور مستقیم در جلسه از دست بدهند.
***شما یک زمانی در جلسات تفسیر رهبر معظم انقلاب شرکت می کردید. ارتباطی هم با ایشان داشتید؟
زمانی که در دبستان مسابقات قرآن برگزار می شد خب ایشان به عنوان رئیس جمهوری تشریف می آوردند و روز اهدای جوایز، جوایز را اهداء می کردند و علاقه مندی ایشان به قرآن، ما را به ایشان علاقمند کرد و جذب ایشان شدیم. مثلاً در ماه مبارک رمضان، قاریان می آمدند می نشستند در محضر ایشان تلاوت قرآن می کردند و ایشان نقطه نظرات شان را اعلام می کردند. این نشان می داد که ایشان چقدر توجه دارند و آشنا هستند با مسأله علم قرائت قرآن، و هنر قرائت قرآن؛ صرفنظر از آشنایی و تسلط شان روی مفاهیم و تفسیر.
من خب آن موقع به دلیل این که در مدرسهای تحصیل می کردم که برخی از عزیزانی که آن جا بودند با دفتر ایشان مرتبط بودند به من محبت می کردند و من را به عنوان قاری در جلسات قرآن تفسیر ایشان می نشستم و من هم استفاده میکردم و هم بعضاً این فرصت را پیدا می کردم که در محضر ایشان تلاوت قرآن کنم. یادم است یکی از تلاوت های من تلاوت سوره مبارکه طلاق بود در زمانی که ایشان تفسیر آیات سوره مبارکه طلاق را داشتند می گفتند، من آن آیات را قبل از تفسیر ایشان چند دقیقه ای قرائت کردم و بعد ایشان، هم ما را مورد تفقد و تشویق خودشان قرار دادند و هم از صحبت ها و فرمایشات شان استفاده کردم.
***به نظرتان زیباترین قرائتی که کردید کدام قرائت بوده است؟
من خب پیش آمده است که در بعضی از به اصطلاح محافل انس با قرآن تلاوت های خوبی داشتم. در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم پیش آمده است که تلاوت های خوبی را توفیق پیدا کرده ام که انجام بدهم. در بعضی از شهرستان ها هم در محافل انس با قرآن تلاوت های خوبی داشته ام. الان نمی توانم بگویم که زیباترین شان کدام است. این دیگر سلیقه مردم است و کسانی که گوش داده اند باید قضاوت کنند.
***کدامیک از تلاوت ها بیشتر به دل خودتان نشسته است؟
من تلاوت آیات مبارکه سوره احزاب را که در مسابقات بین المللی هم این آیات را خوانده بودم پیش آمده است که به دلیل کسوت قرائت این آیات در اکثر تلاوت هایی که در محافل انس با قرآن داشته ام، تلاوت زیبا و خوبی درآمده است.
***سینما می روید؟
اگر که فرصت پیدا کنم می روم.
***آخرین فیلمی که دیده اید چه بوده است؟
من آخرین فیلمی را که در سینما دیدم، اسمش حوض نقاشی بود.
***با سیاست میانه تان چطور است؟
علاقه ندارم خیلی در مباحث سیاسی وارد شوم.
*** با سیاستمداران ارتباط دارید؟
نه با سیاستمداران ارتباط ندارم ولی گاهی اوقات در جمع های خصوصی مان در مورد مسائل سیاسی با دوستان تبادل نظر و افکار می کنیم و بعضی از رفتارهای سیاسی مسئولان را مورد نقد و بررسی قرار می دهیم؛ ولی کلاً خودم خیلی تمایل ندارم که یک فرد سیاسی باشم.
*** خاطره ای از سفرهای قرآنی که به کشورهای مختلف داشتهاید به خاطر دارید؟
سال 1374 هجری شمسی من به اتفاق چند نفری از دوستان سفری داشتیم به منطقه بالكان و بوسنی و هرزگوین. آنجا كه شاید بعد از دهها سال سلطه كمونیسم، حالا دیگر جز اسم و خاطراتی دور از اسلام چیزی باقی نمانده بود. فرض كنید چیزی شبیه یك سالن سینمای بزرگ و كم و بیش سالم به جا مانده از جنگ خونین بوسنی و قتل عام و نسلكشی مسلمانان. آنجا را برای اجرای برنامههایشان آماده كردهاند و قرار بر این شد كه گروه تواشیح «قدر» و گروه «فجر» چند برنامه قرآنی در آنجا اجرا كنند. در ابتدای مراسم به من گفتند كه چون شما امسال در مسابقات بینالمللی قرآن مقام اول را كسب كردهاید، چند دقیقهای در شروع مراسم قرآن بخوانید. من هم حدود 15 الی 20 دقیقه و بنابر استقبال و تشویق مردم تلاوت كردم.
قرائت من كه تمام شد، حاضران در مجلس شروع به كفزدن كردند و بنابر فرهنگشان كه برای ما قابل درك بود، با دست زدن من را تشویق كردند، اما این شور و هیجان طبیعی بهنظر نمیرسید، هنگامی كه میخواستم از جایگاه قرائت پایین بیایم، سر و صدا و همهمهای برپا شد، نگران شدم كه شاید من رفتاری بر خلاف آدابشان كردهام یا اتفاقی افتاده؟! اما هیچكدام از این قضایا نبود، آنها یكصدا از من میخواستند كه دوباره برایشان قرآن بخوانم و من هم با وجود خستگی، دوباره شروع به قرآن خواندن كردم.
در هنگام اتمام قرائت مجدداً شروع كردند به دستزدن و با سر و صدا و فریاد میخواستند كه ادامه بدهم، حالا واقعاً خسته و البته هیجانزده از این عكسالعمل مردم بوسنی بودم. میگفتم كه واقعاً نمیتوانم و نفس ندارم اما فایدهای نداشت، مترجممان میگفت كه مجبوری بخوانی هر چند كوتاه، به قول خودمان انگار تا سه نشه بازی نشه، دوباره چند دقیقهای به هر ترتیب بود قرائت داشتم، هرچند كه باز هم با تشویق عجیب و احساسات پاك مردم آنجا تشویق به خواندن میشدم اما به هر حال تمام شد.
یادم هست بعد از برنامه دورمان را گرفته بودند و با شور و هیجان با ما مصافحه میكردند، شاید دیدن قرائت قرآن برای خیلی از جوانان و میانسالان آنجا تازگی داشت و گویا تجربه ایشان از قرائت قرآن به معدود نوارهای كاست قاریان مصری بر میگشت كه به طور مثال در مراسم تدفین یا یادبود درگذشتگانشان شنیده بودند و تا به حال به اصطلاح به صورت زنده قرائت قرآن را ندیده بودند.
***شنیدیم شما چند روزی هم در بازداشت بودید.علتش چه بود؟
تازه جنگ بوسنی تمام شده بود و هنوز حال و هوای جنگی در آن منطقه حكمفرما بود، ما هم خسته از سفر در مسیر برگشت بودیم كه توسط نیروهای كروات دستگیر شدیم، میگفتند كه تو جاسوسی، بهخاطر یك دوربین كوچك فیلمبرداری و عكاسی كه همراهم بود. بچهها سعی میكردند به آنها بفهمانند كه ما یك گروه تواشیح هستیم كه برای تلاوت قرآن و اجرای برنامه به بوسنی آمدهایم، ولی آنها بر حرف خود پافشاری میكردند، دست و پا شكسته فهمیدند كه مثلاً در كار خواندن فعالیت میكنیم و چون تصوری از قرائت قرآن در ذهن نداشتند بهصورت مكرر سئوال میكردند كه اگر خواننده هستید به قول معروف خودمان ساز و دهلتان كجاست؟ شما جاسوسید!
در دوران بازداشت توسط پلیس هاوئو، یک شب دیدم با سکوت مطلق و تاریکی ای که بود، صدای نوار تلاوت قرآن خود من را، یکی از این فیلم های تلاوت ما را که ضبط کرده بودند داشتند بازبینی می کردند. یکی از فیلم های تلاوت قرآن من را گذاشته بودند. تلاوت قرآن ما را داشتند گوش می کردند و چون نمی فهمیدند این چه هست، می خندیدند، یک دفعه یک لحظه مثلاً در لابه لای تلاوت سکوت محظ می شد و این ها دنبال این بودند که ببینند ما از این فیلم برداری های مان آیا جنبه جاسوسی دارد یا نه واقعاً دنبال کار فرهنگی هستیم و آمده ایم که کار فرهنگی انجام بدهیم.
***چند وقت بازداشت بودید؟
حدود یک هفته.
***بعد چطور شد که رهایتان کردند؟
پیگیریهای مقامات مسئول دولت جمهوری اسلامی و وزارت امور خارجه و به اصطلاح مفتی اعظم کشور کرواسی از رئیس جمهوری وقت آن جا، بالاخره بعد از یک هفته پیگیری ها آزاد شدیم.
***قرآنی ترین کشوری که رفتید کدام کشور بوده است؟
نمی توانم بگویم قرآنی ترین کشور. به دلیل این که قرآن در بین مسلمانان یک قداستی دارد و مردم و مسلمانان دنیا به قرآن علاقه وافری دارند و به قرآن اهمیت می دهند، هنگام تلاوت قرآن با شور و شوق و اشتیاق برخورد می کنند. همه جهان اسلام این طوری هستند. اما این که بگوییم یک کشور واقعاً قرآنی است، من کشور قرآنی سراغ ندارم.
***اگر قرار باشد در ایران زندگی نکنید، اولین جایی که می روید کدام کشور است؟
این را اجازه بدهید که من جزو اسرار بماند.
***من سؤالم تمام شد شما اگر حرفی دارید بفرمایید؟
نه. برای شما و همه کسانی که دغدغه شان پیاده کردن احکام قرآن است و علاقه مند کردن مردم به قرآن کریم است و اعتلای قرآن است برای همه شان آرزوی موفقیت می کنم. امیدوارم که خداوند به همه ما این توفیق را بدهد که اولاً خودمان قرآن را بفهمیم و بشناسیم و به قرآن عامل باشیم و عمل کنیم. قرآنی شویم و زندگی مان قرآنی باشد و خانواده های مان قرآنی باشند و انشاءالله خدا این توفیق را به ما بدهد و از باب "الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احد الی الله" بتوانیم واقعاً رسالت قرآنی خودمان را به شایستگی انجام دهیم و مورد رضایت خداوند تبارک و تعالی و صاحب قرآن پیامبر اعظم صلواتالله علیه باشیم و مورد مآخذه قرآن قرار نگیریم.