همه ما رمضانهای مختلفی را پشت سر گذاشتهایم خاطرات تلخ و شیرین یا حتی سخت اما به یادمانی بسیاری از این ماه پربرکت داریم که برخی از آنها در خاطرمان حک شده است. در این گزارش به ارایه برخی از خاطرات اساتید و صاحبنظران حوزه و دانشگاه درباره ماه رمضان و روزهداری پرداختهایم که به ترتیب حروف الفبا در ادامه نقل میشود.
برای ماه رمضان شعر نوشتم اما چاپخانهدار آن را چاپ نکرد!
«صادق آیینهوند» پژوهشگر و استاد تاریخ اسلام: نخستین باری که روزه گرفتم هشت ـ نه ساله بودم. یادم هست هنوز به سن تکلیف نرسیده بودم، ماه رمضان در زمستان بود همه سحرها را بیدار میشدم و روزه میگرفتم. در آن دوران بچگی همه بچهها را دور هم در ماه رمضان جمع میکردم و همه با هم برای شروع ماه رمضان جشن میگرفتیم با اینکه کوچکتر که بودم روزه هم نمیگرفتم اما از آمدن ماه رمضان خوشحال میشدم. کلاس دهم یک شعری برای ماه رمضان سرودم آن را به چاپخانه بردم برای چاپ، اما صاحب چاپخانه باور نکرد که این شعر من است و گفت بیست تومن بده تا شعرت را چاپ کنم. من گفتم شما باید به من پول بدهی که شعرم را چاپ کنی! بنابراین شعرم چاپ نشد.»
آن زمان به سحر بیش از افطار توجه میکردند
تلویزیون را تحریم کرده بودیم و رادیو گوش میکردیم
«قاسم پورحسن» استاد گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی: نخستین باری که روزه گرفتم مربوط به ایام انقلاب اسلامی و اواخر سالهای 56 و اوایل 57 است. در آن سال فکر میکنم دوم راهنمایی بودم در محله ما افراد انقلابی زیادی رفت و آمد میکردند و ما شاهد حضور مبارزین انقلاب در این سالها بودیم و انقلاب اسلامی نیز شور مسایل دینی را افزایش داده بود، بنابراین من هم روزه را یک وظیفه الهی میدانستم. جالب اینکه خیلی از همسنهای من فکر میکردند ارزش روزه گرفتن از نماز خواندن بیشتر است، حتی کسانی بودن که روزههایشان را کامل میگرفتند اما به نماز این اندازه اهمیت نمیدانند خلاصه به لحاظ روحی ما آمادگی روزه گرفتن پیدا کردیم چرا که احساس تنهایی در این امر نداشتیم.
اما مهمترین خاطرات من از ماه رمضان به سحرهای این ماه مبارک رمضان باز میگردد. معمولاً در محله ما مردم سحرها همدیگر را بیدار و برای هم دعا میکردند و همه چند ساعت پیش از اذان صبح بیدار بودند مثل الان نبود که به افطار بیش از سحر اهمیت بدهند، به خصوص اولین باری که من روزه گرفتم همین حدودهای تابستان بود، بنابراین من تجربه اولین روزه با روزه کم را نداشتم در مدرسهمان هم یک رقابتی ایجاد شد که هر که تحمل بیشتری در گرفتن روزه داشته باشد، مقربتر است این خاطرات به یادم مانده است بنابراین سحرهای آن زمان جاذبه بسیاری برایم داشت. نکته جالبتر این است که همه در هنگام سحر رادیو گوش میکردند چرا که تلویزیون آن زمان از سوی مردم تحریم شده بود.
سحر 19 رمضان حرم امیرالمؤمنین دیدن دارد
«حجتالاسلام علیرضا پیروزمند» قائممقام فرهنگستان علوم اسلامی قم: زمانی که توفیق تشرف به حرم امیرالمؤمنین (ع) را در ایام شبهای قدر پیدا کردم، خاطرات به یاد ماندنیاش در ماه رمضان و روزهداریاش در خاطرم باقی مانده است. همینطور توفیق شب قدر در بارگاه سیدالشهدا (ع) نیز برایم بسیار خاطره انگیز شد، در این مکانها انسان یک حس عجیبی دارد.
در سحر نوزدهم ماه مبارک رمضان حرم امیرالمونین (ع) یک حرکت نمادین بسیار تأثیر گذار انجام میدهند و آن این است که مقارن اذان صبح یکباره چراغهای سبز خاموش و چراغهای قرمز روشن میشود و همه مؤمنین با هم زمزمه میکنند «امروز روزی است که فاطمه زهرا (ص) عزادار است» و بیان منادی موقع ضربت خوردن حضرت علی (ع) که «به خدا قسم ارکان هدایت منهدم و فرو ریخت» توسط مردم زمزمه میشود. انشاءالله همه توفیق زیارت این مکان مقدس را داشته باشند.
محاصره در عملیات رمضان
«حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه» رییس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران: مهمترین خاطرهام از ماه مبارک رمضان در عملیات رمضان بود. سال 61 دوران جنگ تحمیلی و ایام دفاع مقدس برایم خاطرهانگیزترین ماه رمضان زندگیم شد چرا که 48 ساعت در محاصره و تشنگی شدید بودیم و این تشنگی ما را به یاد اصحاب امام حسین (ع) انداخت و آن شرایط را خوب درک کردیم. افرادی که همرزم من در این عملیات بودند، چندین بار تا مرز اسارت رفتند اما در نهایت همگی نجات پیدا کردیم.
پس کی غروب میشود؟
«حجتالاسلام محمدجواد رودگر» رئیس پژوهشکده حکمت و دینپژوهی: در تعریف یک خاطره از اولین سالهای سن تکلیفم که اتفاقاً در تابستان نیز بود، بگویم که در خانواده سنتی ما حتماً باید روزه میگرفتیم و البته خودمان هم دوست داشتیم جالب این است که هیچ فعالیتی هم در خانواده ما که روستایی بودند در ایام ماه رمضان تعطیل نمیشد و همه به دنبال کارشان میرفتند، من هم خسته شدم و دائم چشم به آسمان داشتم که پس کی غروب میشود؟ در روایات داریم که روزهدار دو فرح را تجربه میکند نخست در هنگام افطار و دوم در نزد خداوند، ما هم به ظاهر روزهدار بودیم تا ببینیم در نزد خداوند چقدر مقبول واقع شده است.»
تمرین روزهداری در کانادا
«حجتالاسلام سعید رضا عاملی» رییس سابق دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران: در تعریف یک خاطره از ماه مبارک رمضان باید بگویم که یک مأموریت کاری سال پیش به کانادا رفته بودم مقارن شده بود با ماه مبارک رمضان، در این سفر من روزه بودم اما به دلیل اختلاف ساعت شش ساعت به روزه من افزوده شد و در طول سفر در هواپیما و همینطور در دوران برپایی کنفرانس بینالمللی نیز مدام پذیرایی میکردند، این سال یکی از بهترین روزههایم را گرفتم چرا که حس بهتری داشتم، دائم در معرض تعارضات بین روزهداران و غیر روزهداران قرار داشتم و این حس معنوی در میان سختیها برایم ارزشمند بود.
کمونیستها هم به ماه رمضان احترام میگذاشتند
«محمد رجبی دوانی» رییس کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی: یک خاطره از دوران دانشجوییام تعریف میکنم که مقارن شده بود با ایام انقلاب و بازداشتم. سال 52 ماه رمضان در شهریور و مهر ماه بود که من در زندان بودم گروههای غیر مذهبی زیادی در زندان بودند که البته بیشتر کمونیستها بودند. این گروهها پیش از ماه رمضان یک فرهنگ خاص چریکی داشتند به خیلی از امور بهداشتی توجه نمیکردند، مثلاً میخواستند خود را به طبقات محروم نزدیک کنند و از این طریق یک شخصیت قهرمانی به خود میگرفتند.
مذهبیها در برابر این اقداماتسکوت میکردند اما اینها وقتی حیات را جارو میکردند بدون آب و خاک غلیظی راه میانداختند که اعتراض همه را برمیانگیخت، یک روز صبح موقع جارو زدن یکی از این کمونیستها بود دیدم زمین را آبپاشی کرده و جارو زده با تعجب از او علتش را پرسیدم و او گفت بههرحال ماه رمضان است و این مذهبیها الان میخواهند گله کنند که روزه ما را خراب کردید. من آنجا تاثیر روزه ماه مبارک را در زندگی مردم دیدم که چه مذهبی و چه غیرمذهبی به خاطر یک عده دیگر رعایت میکند.
یک خاطره دیگرم از حضور در آلمان به عنوان نماینده فرهنگی ایران در این کشور است. ما پانزدهم هر سال در ماه رمضان افطاری به مسلمانان آلمانی و غیر آلمانی میدادیم ،یک سال شخصی به اسم «طاهر» که آلمانی تازهمسلمان شده و نماینده رسانهای مسلمانان در آلمان هم بود، موقع افطار چند مرتبه غذا سرو کرد. ما از او پرسیدیم مثل اینکه خیلی گرسنه هستی او در جواب گفت من مزه غذا را از وقتی دریافتم که مسلمان شدم و و روزه گرفتم، حتی آب نیز برایم مزه دیگری پیدا کرد. او خطاب به ما مسلمانان گفت شما خودتان قدر این نعمتتان را نمیدانید!
نظم و ترتیب ماه رمضان را بسیار دوست دارم
«محمدرضا ریختهگران» استادیار گروه فلسفه دانشگاه تهران: اولین باری که خودم روزه گرفتم را به خاطر نمیآورم اما از دورانی که یادم میآید 9 یا 10 ساله بودم در اصفهان زندگی میکردیم، مرحوم پدرم عادت داشت بعد از سحری و نماز صبح به محل کار میرفت و مرا نیز با خود میبرد تا نزدیک ظهر به خانه باز میگشتیم و دیگر من چشم براه افطار بودم، این خاطره و نظم و ترتیب خانهمان در ماه رمضان همیشه در خاطرم باقی مانده است حتی آن زمانی که خودم روزه هم نمیگرفتم ولی با اهل خانه همراه میشدم.
تجربه نخستین روزهام در تابستانی سخت بود
روزه بودم از روی فراموشی ناهار خوردم
«حسین کلباسی» استاد گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی: یادم میآید دوازده سالم بود برای نخستین بار روزه گرفتم تجربه نسبتاً دشواری بود چرا که ماه رمضان در تابستان بود با این حال من شوق فوقالعادهای برای روزه گرفتن داشتم من نیز در یک خانواده مذهبی متولد شدم و پدرم روحانی بود، بنابراین زمینه برای این ذوق و شوقها برایم مهیا بود. البته یک مقدار هم چون همکلاسهایم فهمیده بودند میخواهم روزه بگیرم احساس برتری نسبت به آنها میکردم. روزه ماه مبارک رمضان در مقایسه با دیگر ایام سال قدری متفاوت است نه به خاطر مسأله زمانی بلکه به لحاظ روحی روزه گرفتن سهل و آسانتر است.
دیگر خاطره من از ماه مبارک رمضان مربوط به شانزده - هفده سالگیام در ماه رمضان است. یادم میآید منزل یکی از اقوام در اصفهان بودیم و پدر و مادربزرگم در قید حیات بودند اما به دلیل کهولت سن نمیتوانستند روزه بگیرند، ظهر شد و مشغول ناهار خوردن شدند و من نیز نشستم یک ناهار کامل به همراهشان خوردم و بعد از ناهار یادم آمد که روزه بودم به مادربزرگم گفتم و او هم گفت «نوش جان، تو که خاطرت نبود، روزهات صحیح است». من بسیار خوشحال شدم واقعاً تکلیفهای شرعی باید تؤام با آگاهی باشد و اگر نباشد خداهم تکلیف را ساقط میکند این برای من خاطره جالبی شد.
احساس معنویت در جوار خانه خدا در ماه مبارک رمضان
«حجتالاسلام احمد مبلغی» مدیر مرکز تحقیقات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی: بهترین خاطراتم از ماه رمضان برای چند باری است که به دراین ماه شریف به سفر حج مشرف شدم در آنجا احساس افزایش و ازدیاد معنویت کردم به این دلیل که هم در چنین مکان مقدسی حضور داشتم و هم اینکه مهمان خدا بودم بنابراین این شادمانی دو وجهی بود و به تعبیر امروزیها سیگنالهای معنویت خداوند به طرف انسان میآمد و من خود را بیشتر محسور در این فضای رحمت الهی احساس میکردم.
ذهنم هر سال ماه رمضان به جبههها باز میگردد
«حجتالاسلام نجف لکزایی» رییس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی: به یادماندنترین خاطراتم از ماه رمضان در همان سالهای جبهه و جنگ است. واقعاً ماه رمضانها در ایام دفاع مقدس جالب بود و زیباییها و معنویتهای خاص خودش را داشت صفایی که بچهها به دور همدیگر سحری و افطاری میخوردند، از یادم نمیرود. ذهن من هر سال ماه رمضان به آن ایام باز میگردد یک کلاس درسی به نام جبهه و یک کلاس دومی به نام رمضان بود که از ترکیب این دو معنویت مضاعفی به دست میآمد.
منبع: فارس