سرویس فرهنگی مشرق - کودک سهساله آذری دیروز، امروز لقب «پیامرسان صلح» را گرفته است. سفر «سیامک رادمنش» در زمان برای آنکه «سامی یوسف» شود البته خیلی دور و دراز نبود. او خلاقیت و پشتکار را چاشنی نبوغ کرد تا بهسرعت یکی از مهمترین خوانندگان موسیقی راک در جهان اسلام شود.
خواننده 33ساله امروز، در سه سالگی بههمراه والدینش ایران را به مقصد انگلستان ترک کرد و از آن پس در لندن بزرگ شد. نَسَبی آذری دارد و عربی میخواند که معجونی تمامعیار برای محبوبیت او در کشورهای شیعه و سنی است. در 18سالگی به مدرسه موسیقی لندن رفت و مدتی بعد یعنی در سال 2004 میلادی اولین آلبومش را با عنوان «المعلم» منتشر کرد.
عدهای موفقیت سامی یوسف را به دلیل چهره او یا کلیپهایی که از آهنگهایش ساخته شده میدانند، اما بیشک مضامین اجتماعی، آرمانگرایانه و اعتراضی ترانهها و آهنگهایش هم در این موفقیت، بیتاثیر نیستند. برخی آلبومهای سامی یوسف، از جمله «المعلم» که درباره پیامبر(ص) است، در ایران هم منتشر و مورد استقبال واقع شده است.
حالا که این گفتوگو را میخوانید او در لندن به سر میبرد. این خواننده هشتم ژوئیه (17تیر) در مراسم رونمایی آلبوم «سلام» در این شهر حضور یافت. این مراسم که با کنسرت او همراه بود، در آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک (RADA) برپا شد. در اینجا وظیفه خود میدانیم تا از خانم Liza Palana مسوول ارتباط با رسانههای دفتر سامی یوسف تشکر کنیم که بیهمکاری و پیگیری مداوم او، این گفتوگو ممکن بود به سرانجام نرسد.
موسیقی شما پیوندی عمیق با مسایل روز مسلمانان و ایمان بشری دارد. چگونه به این نتیجه رسیدید که موسیقی را به مقولات اینچنینی پیوند دهید؟
به نام خداوند بخشایشگر و مهربان. موسیقی برای من همواره بخشی از وجود من بهعنوان یک انسان و یک شخصیت بامذهب بوده است. من رویکرد و نقطه نظری سنتی به موسیقی دارم؛ به این معنی که موسیقی باید شاکلهای مقدس داشته باشد و به بهبود روح و زندگی در مجموع، منجر شود. تا قبل از مدرنیته، هیچگاه موضوعاتی مثل «موسیقی سکولار» یا «موسیقی صرفا برای سرگرمی/تنوع» مطرح نبود. حتی وقتی ما به موسیقی فولکلور ایرانی (یا حتی سایر ملل و فرهنگها) گوش میدهیم، نوعی احساس تقدس به ما دست میدهد. در هر حال، هدف من همواره این بوده که آثارم را بر مبنای این اصول ارایه کنم.
هدف اصلی خودتان را در موسیقی چه میدانید؟
هدف اصلی من در موسیقی یادآوری آن حقایق مطلق اما متاسفانه فراموش شده است؛ همان حقایقی که در درون ما وجود دارد.
استفاده از کلام انگلیسی در آثارتان جنبهای بینالمللی دارد، اما در برخی موارد شاید باعث شود مخاطبان عربزبان لذتی از آن نبرند. چه راه حلی برای این مساله دارید آیا دو یا سهزبانه بودن موسیقیتان را مسالهساز میدانید یا نه؟
خدا را شکر، شنوندگان موسیقی من از دنیای عرب فراتر هستند. اگر اجازه دهید باید بگویم که جهان عرب خیلی پراکنده است. من دارای طرفداران پروپا قرص غیرمسلمان هم هستم. به همین دلیل هم آلبومهایم برای مزاجهای مختلف جغرافیایی تهیه میشود. بهعنوان مثال، در مورد مصر (و در مقیاسی وسیعتر دنیای عرب)، یک آلبوم مشابه، در نسخههای مختلف عربی منتشر میشود. همین وضعیت درخصوص ترکیه هم صادق است و همچنین سایر کشورها.
چقدر با این تعبیر مجله «تایم» که شما را «ستاره راک جهان اسلام» خطاب کرده، موافقید؟
راستش خیلی موافق نیستم. به نظر من، این یک توصیف نادرست از من و کارهای من در موسیقی است. من یک «ستاره راک» و در هیچ حالتی یک «ستاره» نیستم. من یک خدمتگزار معمولی هستم که تا جایی که از دستم برمیآید در این زمینه زیبا، یعنی موسیقی فعالیت میکنم. البته، من فکر نمیکنم که این عنوان با نیت بد یا منفی گذاشته شده باشد. غرب، اغلب همه چیز را از دریچه و چشمانداز خودش میبیند و از درک دیگر نقطه نظرات و رویکردها باز میماند. بهعنوان مثال، خیلی از مردم ساکن در غرب (بهویژه در زمینه روزنامهنگاری و رسانه)، نمیتوانند درک کنند که چرا وقتی یک نفر راجع به عقاید و ایمانش میخواند، میتواند این همه «موفقیت» کسب کند و طرفداران زیادی داشته باشد. واقعیت این است که اگر هم من به «موفقیتی» نایل شدهام یا «طرفدارانی» دارم، به خاطر موسیقی من نیست، بلکه به خاطر برکتی است که از سوی آن حقیقت (خدا) و پیامبر شریفش به من نایل میشود. تمام احترام و برکت من در پرتو این نیروها حاصل میشود.
در یکی از آخرین آهنگ هایتان با نام «تو به سوی من آمدی»، شما از زبان فارسی استفاده کردید. با توجه به اینکه شما در ایران متولد شدهاید، آیا این آهنگ برای توجه و احترام شما به سرزمین مادریتان خوانده شده است؟
یقینا. من به ایران عزیز عشق میورزم و هیچگاه ریشههایم را از یاد نبردهام. فارسی بهطرز باور نکردنیای یک زبان غنی است و من جدا دارم تلاش میکنم تا سطوح پیشرفتهتری از این زبان را بیاموزم.
هیچگاه خواستهاید به ایران بیایید و در ایران کنسرت برگزار کنید؟
من چندین دعوتنامه عالی در این خصوص داشتهام که اتفاقا یکی از آنها از طرف وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و مرا به اجرای کنسرت در استادیوم آزادی دعوت کرده است که مثل یک آرزوی برآورده شده میشد اگر اتفاق میافتاد. متاسفانه، به دلیل تداخل کارها و برنامههایم، هیچ وقت نتوانستم این کار را انجام دهم. البته، خیلی دوست دارم که کشور محل تولدم را از نزدیک ببینم. شما به ایران اشاره کردید و من نمیتوانم به یکی از معلمهایم (که شاید یکی از مهمترین فیلسوفها و متفکران زنده معاصر باشد) یعنی پروفسور سیدحسین نصر اشاره نکنم؛ کسی که او را نهچندان پیش ملاقات کردهام و اصالتا یک ایرانی است. در یکی از بحثهایمان به شوخی راجع به این موضوع صحبت میکردیم که چه خوب میشود اگر بتوانیم همزمان به ایران سفر کنیم. در هر حال، بله من بدون شک دوست دارم که هرچه زودتر بتوانم به ایران بیایم. امیدوارم که دوباره وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی ما را دعوت کند و بتوانیم هرچه سریعتر با شما ایرانیان دیدار داشته باشیم.
در آخر، چه پیامی خطاب به شهروندان ایرانی دارید؟
اول از همه، میخواهم به شما برای انتخاب رییسجمهور جدیدتان تبریک بگویم. امیدوارم خدا ایران را هرچه بیشتر در مسیر موفقیت و کامیابی قرار دهد. دوم اینکه، میخواهم به برادران و خواهران ایرانیام تبریک بگویم و بگویم که آنها مردمانی شگفتانگیز هستند؛ مردمانی قوی، مبارز، متمدن و همیشه با غرور. با تقدیم عشق و دوستی.
گفتگو: شرق
کد خبر 230932
تاریخ انتشار: ۱۹ تیر ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۹
- ۰ نظر
- چاپ
میخواهم به برادران و خواهران ایرانیام تبریک بگویم و بگویم که آنها مردمانی شگفتانگیز هستند؛ مردمانی قوی، مبارز، متمدن و همیشه با غرور. با تقدیم عشق و دوستی.