کد خبر 230487
تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۳۹۲ - ۰۱:۳۹

«تک» شروع شده بود و بچه ها بایداز روی دژ رد می شدند اما هنوز چند متری از مین باقی مانده بود. یک دفعه دیدیم، مسئول گروهان بلند شد و اعلام کرد برای باز کردن بقیه ی معبر، احتیاج به داوطلبِ استشهادی داریم.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، یکی از رزمندگان بسیجی دامغانی، واقعه ای را که شخصا شاهد آن بوده است این گونه بیان می کند:

مرحله ی سوم عملیات بیت المقدس بود. ما بچه های دامغان را به تیپ 7 دزفول (که بعدها شد«لشکر7 ولی عصر(عج)) مامور کرده بودند. یکی از آرپی جی زن های گروهان ما، آن شب برادر «ابوتراب کاتبی» بود و من کمک آرپی جی زن ایشان بودم. محوری را که به ما محول شده بود، درست یادم نیست، اما هر چه بود، باید از میدان مینی که مقابلمان بود رد می شدیم و می رفتیم روی دژی که پشت میدان مین بود. در عملیات بیت المقدس، گردان های سپاه و ارتش به صورت ادغامی عمل می کردند، فرمانده گروهان بچه های شاهرود و دامغان هم  ستوان شهید محمد رضا کلائی بود. برای همین مقادیری از امکانات ارتشی ها هم در اختیار گردان قرار داشت. برای رد شدن از میدان مین، تعدادی «اژدربنگال»در اختیار بچه های تخریب بودکه وقتی به پشت میدان مین رسیدیم، با آن ها شروع کردند به باز کردن معبر.  فکر کنم دو تا از «اژدربنگال» ها عمل نکرد و معلوم شد در بین مسیر، وقتی خمپاره ای نزدیک ستون نیروها خورد، به آن ها ترکش اصابت کرده و از کار افتاده اند.
«تک» شروع شده بود و بچه ها بایداز روی دژ رد می شدند اما هنوز چند متری از مین باقی مانده بود. یک دفعه دیدیم، مسئول گروهان بلند شد و اعلام کرد برای باز کردن بقیه ی معبر، احتیاج به داوطلبِ استشهادی داریم. در گروهان ما، دو روحانی حضور داشتند که بچه ها آن ها را با نام «حاج رضا » می شناختند؛ اسم و فامیل هر دو شان «رضا بسطامی» بود اما سن و سالشان با هم فرق می کرد. حاج رضای جوان، بین بچه های دامغانی محبوبیت زیادی داشت. آدم شوخ طبع و دلچسبی بود و بین بچه ها خاطر عزیزی داشت. نشان به آن نشان که وقتی مسئول گروهان، تقاضای داوطلبِ استشهادی کرد، این «حاج رضا» بلند شد. یک نفر دیگر هم بلند شد که نمی شناختمش. فرمانده گفت «یا علی». شیخ رضا هم رفت طرف میدان مین. بچه های دامغان و شاهرود شروع کردند به سر و صدا کردن. دل هیچ کس رضا نمی داد که حاج رضا برود. ایشان که بلند شد، چند نفر دیگر هم ایستادند و صدا زدند که ما می رویم، حاج آقا نرود. حتی یک نفر، دست او را گرفت و سعی کرد ایشان را بنشاند، اما حاج رضا، رفت و به موازات عرض میدان مین خوابید و شروع کرد به غلت زدن و چند لحظه بعد، با صدای انفجاری، نفر بعدی جلو رفت و کنار جنازه ی تکه تکه شده ی حاج رضا دراز کشید و شروع کرد به غلت زدن که ایشان هم در همان میدان به شهادت رسد ولی معبر باز شد و ما از کنار اجساد این دو عزیز، عبور کردیم و خودمان را به آن سوی دژ رساندیم.

راوی: داور رضایی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 10
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • نرگس ۰۶:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۸
    0 0
    سلام روحشان شاد. شجاعت یعنی از مرگ نترسیدن وآن را اینچنین زیبا در آغوش گرفتن است. و این میسر نمی شود مگر با دل کندن از دنیای فانی؟!
  • علي ۰۸:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۸
    0 0
    فتح الفتوح امام تربيت همين جوانان بود. با دم مسيحائي خودش جووناي مارو از كنج مشروب فروشي ها طاغوت به ميانه ي صحراي كربلا كشوند
  • ۰۸:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۸
    0 0
    و انتم مثل ما قلتم رجال الله فی المیدان
  • ۰۸:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۸
    0 0
    رفیقان لحظه ای تمکین نکردند ترجم بر من مسکین نکردند رفیقان از سر نعشم گذشتند فغانها کردم اما برنگشتند
  • محمد سينا ۰۹:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۸
    0 0
    میان خاک سر از آسمان دراوردیم چقدر قمری بی آشیا در اوردیم وجب وجب تن این خاک مرده را کندیم چقدر خاطره ی نیمه جان در اوردیم به حیرتیم که ای خاک پیر با برکت چقدر از دل سنگت جوان در اوردیم چقدر خیره به دنبال ارقوان گشتیم زخاک تیره ولی استخوان دراوردیم شما حماسه سرودید و ما به نام شما فقط ترانه سرودیم و نان دراوردیم برای اینکه بگوییم با شما بودیم چقدر از خودمان داستان دراوردیم و اب های جهان تا از اسیاب افتاد قلم به دست شدیم و زبان دراوردیم
  • اسیر ۱۰:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۸
    0 0
    اي كاش آنچه را كه شيخ رضا در معبر دید من هم در این معبر زندگی که با هوا و هوس برایم ایجاد شده ببینم.
  • محسن ۱۰:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۸
    0 0
    قابل توجه کسانی که به خاطر مناصب دنیوی همدیگر را تکه پاره میکنند.
  • ۱۱:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۸
    0 0
    چند روز پیش دو تا روحانی برای نجات چند نفر که در دریا داشتند غرق میشدند به دل دریا زده بانجات چند نفر خودشان به درجه رفیع شهادت نایل شدند
  • ۱۲:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۸
    0 0
    شهادت هنر مردان خداست
  • شهيدان قرباني ۱۲:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۸
    0 0
    *روحشان شاد يادشان گرامي باد* ما جوانان بايد حواسمان به خون شهدا باشدمبادا غفلت كنيم تا خون اين عزيزان زير پاهايمان برودكه به والله بايد جواب گوباشيم.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس