به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق، مهدی مشکینی آخرین پست وبلاگ سرزمین شلمچه را را با این مطلب داغ کرد:
اعتدال در لغت به معنای میانه حال شدن در کمیت و در شکل مصطلح آن به معنای پرهیز از افراط و تفریط است؛ خاستگاه مبانی نظری و عملی اعتدال، احکام اسلامی است که در قرآن به وضوح درباره اصالت آن تاکید شده است؛ وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَوامًا(1) آنان کسانی هستند که هر گاه انفاق کنند نه اسراف کنند و نه سخت گیری، بلکه در میان این دو، اعتدال می ورزند. اعتدال در قرآن در تمام حوزههای اعم از اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... تعریف شده است و این نشان از اهمیت این مقوله دینی دارد.
دانشمندان علوم انسانی و کلام، تاکید دارند که واژهها به دلیل آنکه با بار معنای و مفهومی خاص خودشان معرفی میشوند به هنگام استفاده باید با ارائه مبانی کاربردی آن واژه همراه باشد چرا که در غیر اینصورت با مشکلاتی همراه خواهد شد به طوری که حتی معنای واژه تا حدی تغییر میکند که از معنای اصلیاش جدا میشود که برای نمونه، نگارنده به ذکر چند مثال اشاره میکند.
در ماجرای غدیر خم، پیامبر مکرم اسلام، وقتی به دستور خداوند حضرت امیر(ع) را به عنوان جانشین خود معرفی و فرمود، من کنتم مولا فهذا علی مولا، علیرغم اینکه معنای واژه «مولا» در کلام پیامبر روشن بود، اما برخی عامداً آن واژه به محبت معنی کرده و حتی بعد از رحلت پیامبر با شانتاژ تبلیغاتی مانع تببین این واژه برای توده میشدند که آن اقدام توطئه گرانه آنان موجب اختلاف ما با برداران اهل سنت و سرگردانی یک میلیارد مسلمان شد.
در مثالی دیگر و امروزیتر از اصلاحات یاد میکنیم، اصلاحات نمونه دیگری از واژه های اس که به دلیل عدم تببین مبانی از سوی طراحان آن موجب انحرافاتی شد؛ واژه زیبای «اصلاح» در فرهنگ دینی، الهام گرفته از قرآن به معنای «بهبود بخشیدن» است و اساساً ظهور اسلام و رسالت انبیا الهی بر پایه «اصلاح» بوده و حتی حضرت امام حسین(ع) پیش از قیام، فرمودند، قیام من برای «اصلاح» امّت جدم بود و اما از این واژه که مبتنی بر آن انقلاب اسلامی شکل گرفت و سپس مورد تاکید امام راحل وحضرت آقا بود، برخی به عنوان شعار انتخاباتی استفاده و رای مردم را کسب کردند و اما در ادامه، اصلاح جای خود را فساد و در نوع غربی آن به رفرم (Reforme) داد در حالی که اصلاحطلبی اسلامی از اساس با رفرم که دگرگونی بنیادین است، مغایرت ذاتی داشت و نتیجه این پارادایم، هنجارشکنیها دینی و اجتماعی بود که شاهدش بودیم.
مشکل اساسی در دروان اصلاحات به زعم نگارنده این بود که نظریه پردازانش از جان هيك، هابرماس، مانوئل كاستلز گرفته تا سروش، حجاریان و علویتبار حاضر نبودند مقصودشان را از اصلاحات به صورت شفاف بگویند چون در این صورت روشن میشد که چگونه آقایان از واژه دینی و اسلامی، بهرهبرداری غربی کرده و عوام فریبی میکنند؛ شهید مطهری در همین بار نوشت: «اصلاحات در دو معنای خاص و عام به کار می رود. گاه به پیروی از واژه «رفرم» مراد از اصلاحات تغییرات و سامان دادنهای آرام و تدریجی و غیربنیادی است که در مقابل آن انقلاب به معنای تغییرات دفعی، بنیادی و ساخت شکنانه قرار می گیرد؛ و گاه دیگر مراد از آن بهبودی و سامان بخشی اموری است که دچار بحران، کاستی، نقص و فساد شده باشد. به این معنا در مقابل افساد قرار می گیرد»(1).
1- سوره فرقان – آیه 67
2-پيرامون جمهوري اسلامي، شهيد مطهري، ص80، انتشارات صد
اعتدال در لغت به معنای میانه حال شدن در کمیت و در شکل مصطلح آن به معنای پرهیز از افراط و تفریط است؛ خاستگاه مبانی نظری و عملی اعتدال، احکام اسلامی است که در قرآن به وضوح درباره اصالت آن تاکید شده است؛ وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَوامًا(1) آنان کسانی هستند که هر گاه انفاق کنند نه اسراف کنند و نه سخت گیری، بلکه در میان این دو، اعتدال می ورزند. اعتدال در قرآن در تمام حوزههای اعم از اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... تعریف شده است و این نشان از اهمیت این مقوله دینی دارد.
در ماجرای غدیر خم، پیامبر مکرم اسلام، وقتی به دستور خداوند حضرت امیر(ع) را به عنوان جانشین خود معرفی و فرمود، من کنتم مولا فهذا علی مولا، علیرغم اینکه معنای واژه «مولا» در کلام پیامبر روشن بود، اما برخی عامداً آن واژه به محبت معنی کرده و حتی بعد از رحلت پیامبر با شانتاژ تبلیغاتی مانع تببین این واژه برای توده میشدند که آن اقدام توطئه گرانه آنان موجب اختلاف ما با برداران اهل سنت و سرگردانی یک میلیارد مسلمان شد.
در مثالی دیگر و امروزیتر از اصلاحات یاد میکنیم، اصلاحات نمونه دیگری از واژه های اس که به دلیل عدم تببین مبانی از سوی طراحان آن موجب انحرافاتی شد؛ واژه زیبای «اصلاح» در فرهنگ دینی، الهام گرفته از قرآن به معنای «بهبود بخشیدن» است و اساساً ظهور اسلام و رسالت انبیا الهی بر پایه «اصلاح» بوده و حتی حضرت امام حسین(ع) پیش از قیام، فرمودند، قیام من برای «اصلاح» امّت جدم بود و اما از این واژه که مبتنی بر آن انقلاب اسلامی شکل گرفت و سپس مورد تاکید امام راحل وحضرت آقا بود، برخی به عنوان شعار انتخاباتی استفاده و رای مردم را کسب کردند و اما در ادامه، اصلاح جای خود را فساد و در نوع غربی آن به رفرم (Reforme) داد در حالی که اصلاحطلبی اسلامی از اساس با رفرم که دگرگونی بنیادین است، مغایرت ذاتی داشت و نتیجه این پارادایم، هنجارشکنیها دینی و اجتماعی بود که شاهدش بودیم.
مشکل اساسی در دروان اصلاحات به زعم نگارنده این بود که نظریه پردازانش از جان هيك، هابرماس، مانوئل كاستلز گرفته تا سروش، حجاریان و علویتبار حاضر نبودند مقصودشان را از اصلاحات به صورت شفاف بگویند چون در این صورت روشن میشد که چگونه آقایان از واژه دینی و اسلامی، بهرهبرداری غربی کرده و عوام فریبی میکنند؛ شهید مطهری در همین بار نوشت: «اصلاحات در دو معنای خاص و عام به کار می رود. گاه به پیروی از واژه «رفرم» مراد از اصلاحات تغییرات و سامان دادنهای آرام و تدریجی و غیربنیادی است که در مقابل آن انقلاب به معنای تغییرات دفعی، بنیادی و ساخت شکنانه قرار می گیرد؛ و گاه دیگر مراد از آن بهبودی و سامان بخشی اموری است که دچار بحران، کاستی، نقص و فساد شده باشد. به این معنا در مقابل افساد قرار می گیرد»(1).
و اما امروز واژه اعتدال در ادبیات سیاسی کشور بیش از گذشته استعمال میشود و ضرورت دارد برای مقابله با انحرافات احتمالی که به بخشی از آن اشاره شد، مقصود طرح کنندگان این واژه مورد تائید دین، معین شود که این امر به نفع شخص آقای روحانی و دولتشان نیز خواهد بود چرا که برخی آستینهایشان را بالا زدهاند تا اعتدال را به مماشات در مقابل دشمن، کوتاه آمدن از ارزشها و حتی تساهل و تسامح «Tolerance» تعریف و خدایناکرده انحرافی دیگر را از نیتی مقدس آغاز کنند.
1- سوره فرقان – آیه 67
2-پيرامون جمهوري اسلامي، شهيد مطهري، ص80، انتشارات صد