وی به مدت 10 سال نماینده مقام معظم رهبری در اروپا بوده و طی یک دهه فعالیت در لندن نسبت به تأسیس حوزه علمیه امام حسین(ع)، کالج اسلامی لندن «Islamic College for Advanced Studies»، مرکز بزرگ اسلامی Sakina Trust، مسجد اسلامی کرولی لندن، مرکز اسلامی منچستر، مرکز اسلامی بیرمنگام، مرکز اسلامی نیوکاسل، مرکز اسلامی کاردیف، مرکز اسلامی اهل البیت گلاسکو، مجتمع آموزشی و فرهنگی ایرانیان در لندن، مؤسسه بهار (ویژه تازهمسلمانان)، بنیاد جوانان فجر و مؤسسه بانوان مسلمان اقدام کرد.
همچنین فعالیتهای فرهنگی گستردهای همچون کنگرههای مهم و بینالمللی علمی و دینی نظیر گفتوگوی تمدنها، تحلیل و بررسی تروریسم، فرهنگ و تمدن اسلامی ایران، کنگره نوآوریها در اندیشه امام خمینی(ره)، کنگره مصلح جهانی در ادیان آسمانی، کنگره بررسی اندیشه و افکار مولانا جلالالدین رومی و دهها کنگره و همایش علمی که با همکاری مؤسسات علمی برجسته اروپا و آمریکا و مشارکت اندیشمندان ایرانی، اروپایی و آمریکایی و سایر کشورهای جهان انجام گرفت و نیز راهاندازی دهها مجله و نشریه به زبانهای مختلف انگلیسی، فارسی، عربی و اردو بخشی از فعالیتهای فرهنگی گسترده ایشان در مدت مأموریت نمایندگی مقام معظّم رهبری در انگلیس بوده است.
آیتالله اراکی در سال 1384 از انگلستان به میهن اسلامی بازگشت و با حکم رهبر انقلاب به عضویت شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و نیز شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) منصوب شد، وی هماینک دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است.
آیتالله اراکی در نشستی صمیمی به سؤالات مطرح شده پاسخ داد.
چگونه نماینده رهبری موفق شد به لندن برود/ماجرای یک ساله اخذ ویزا آیتالله اراکی برای سفر به انگلیس
* لطفاً به عنوان نخستین سؤال، درباره فرآیند شکلگیری مرکز اسلامی انگلیس توضیح دهید.
- از اوایل پیروزی انقلاب، بسیاری از مسلمانان انگلیس با مراجعه به بیت حضرت امام(ره) درخواست کرده بودند، امام نمایندهای در انگلیس داشته باشند، منتها شرایط خاص جنگ و اوایل انقلاب این فرصت را به پیش نیاورد، بعد از رحلت حضرت امام(ره)، هنگامی که مقام معظم رهبری به عنوان رهبر انقلاب انتخاب شدند، این درخواست مکرر و به صورت مصرانهای از سوی مسلمانان انگلیس مبنی بر ضرورت وجود نماینده مقام معظم رهبری در انگلیس و اروپا تکرار شد.
مقام معظم رهبری با آن حسن ظنی که بنده داشتند، بعد از مشورتهایی که انجام شد- من از پشت صحنه این تصمیم واقف نیستم- دستور دادند که این مسئولیت را بر عهده بگیرم و به انگلیس بروم، مقدمات حضور در انگلیس از حدود سال 71 و 72 شروع شد و در نهایت سال 73 قطعی شد.
البته انگلیس به من ویزا نمیداد و ما بیش از یک سال تلاش داشتیم که ویزا بگیریم، سرانجام از طریق روابط اقتصادی توانستیم این ویزا را بگیریم که البته آن هم ماجرایی دارد، به گونهای که «شرکت کالای نفت لندن» - که یک شرکت ایرانی است- اصرار کرد اگر این ویزا داده نشود، دفتر شرکت کالا را به کشور دیگری منتقل خواهد کرد و از آنجایی که کشور انگلیس در آن زمان از وجود شرکت کالا بسیار بهره میبرد؛ یعنی گزارش مالی این شرکت حدود یک میلیارد دلار در سال بود، سرانجام قبول کرد و ویزا داده شد.
بنده از اوایل سال 73 به عنوان نماینده مقام معظم رهبری به لندن رفتم، از آن جهت که رهبر انقلاب به من مأموریت داده بودند، هنگام ورود به انگلیس مبادرت به تأسیس مرکزی کنم که بتواند مجمعی برای مسلمانان و رابط فرهنگی و علمی با مؤسسات فرهنگی انگلیس باشد و با مؤسسات مذهبی آنجا ارتباط برقرار کند، این کار صورت گرفت، البته درباره مراحل تأسیس مرکز اسلامی انگلیس داستان بسیار طولانی است، به هر حال به لطف خدا توانستیم این مرکز را تأسیس کنیم.
ماجرای رسانهای شدن ورود نماینده رهبر انقلاب به لندن
*چقدر زمان برای تأسیس این مرکز صرف شد؟
- سال 76 مرکز اسلامی لندن راه اندازی شد، البته در ابتدا دفتری را به عنوان دفتر کار اجاره کردیم، از همان روز اول کار دفتر با هجوم مسلمانان از اقشار مختلف رو به رو شدیم، با این وجود بنا نداشتیم که به عنوان نماینده مقام معظم رهبری رسماً خودمان را در لندن معرفی کنیم، منتها یک خدمات مجانی و خوبی که ضد انقلاب به ما کرد، همین بود که با ورود من به انگلیس، کیهان ضد انقلاب لندن با تیتر درشتی اعلام کرد که «نماینده خامنهای وارد لندن شد»، این خبر بسیار مفید واقع شد، لذا آنچه را که ما نخواستیم اعلام کنیم، آنها اعلام کردند و منشأ این شد که در لندن معروف شویم و ایرانیها بدانند نماینده حضرت آقا به لندن آمده و استقرار پیدا کرده است.
در همان بدو ورود به لندن کار گستردهای را آغاز کردیم، در ابتدا مرکز اسلامی لندن را با نام «Islamic Center of England» و بعد کالج اسلامی لندن را تأسیس کردیم؛ یعنی اولین کالج اسلامی در کل اروپا بود که تأسیس شد، این کالج، دانشکده علوم اسلامی بود که علوم اسلامی را در انگلیس تدریس میکرد و متخصصان علوم اسلامی را در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد تربیت کرد.
با این حال طی یک فرآیند طولانی توانستیم مجوز «Islamic College london» را بگیریم، البته این مجوز را با هماهنگی با بعضی از دانشگاههای انگلیس در لندن انجام دادیم که به تدریج رابطهمان با تمام مؤسسه علمی آنجا برقرار شد و با دانشگاه معروف انگلیس از آکسفورد «Oxford» گرفته تا کمبریج «Cambridge»و بسیاری از دانشگاههای دیگر ارتباط برقرار کردیم.
ماجرای کمک دشمن به رسانهای کردن کنفرانس «اندیشهها و نوآوریهای امام خمینی(ره)» در دانشگاه لندن
یکی از کارهای مهم این بود که با دانشگاه کمبریج وارد قرارداد شدیم و با دانشکده مطالعات آسیایی و خاورمیانه این دانشگاه قراردادی را امضا کردیم که دانشجویان دکتری آنجا در عرصه خاورشناسی یا مسائل مربوط به تشیع و اسلام بتوانند زیر نظر استاد ارشد ما، -استاد ارشدی که هر دو سال یکبار از ایران دعوت میشد و به انگلیس میآمد- طرح خود را بگذراند، البته اکنون اطلاعی ندارم که آیا این کار ادامه دارد یا نه، ولی تا زمانی که من بودم این دفتر فعال بود.
پس از فعالیت گسترده ما در دانشگاه کمبریج، برخی دانشگاههای انگلیس هم ابراز تمایل کردند، نظیر این قرارداد را با دانشگاههای دگیر هم منعقد کردیم، با این حال کارهای علمی بسیار گستردهای را با همکاری دانشگاههای انگلیس انجام دادیم که مهمترین آنها، کنفرانس بزرگ «اندیشهها و نوآوریهای امام خمینی(ره)» در لندن در سال 2000 میلادی و یا اواخر سال 79 یا اوایل 80 بود.
این کنفرانس را نخستین بار بعد از انقلاب با همکاری دانشگاه لندن در این دانشگاه برگزار کردیم، البته باز هم در اینجا دشمن به کمک ما آمد و کنفرانس را رسانهای کرد، زیرا دانشگاه لندن از ما تعهد گرفته بود که این کنفرانس به هیچ وجه نباید رسانهای شود، به این علت که کنفرانس علمی محض است و باید پشت دربهای بسته انجام شود!
ما هم گفتیم عیبی ندارد، بگذاریم این کنفرانس برگزار شود، جالب است که حتی اجازه وارد کردن ضبط صوت و دوربین عکاسی را به ما ندادند، یعنی در این مملکت مهد آزادی! چنین اجازهای به ما داده نشد، منتها از آنجایی که اطلاعیه برگزاری این کنفرانس در دانشگاه پخش شد، ضد انقلاب فهمید ما میخواهیم کنفرانس امام خمینی(ره) را برگزار کنیم، آمدند و جلوی درب آن سالن تجمع کردند، داد و بیداد و تظاهرات به راه انداختند، در همین اثنا، یکی از پرنسسها که از شاهزادگان معروف انگلیس است، بازدیدی از دانشگاه داشت که شلوغی و سر و صدا موجب شد که متوجه شود کنفرانسی درباره امام خمینی(ره) در دانشگاه برگزار شده، در همین هنگام خبرنگاران با او مصاحبه کردند که نظر شما را راجع به این کنفرانس چیست؟ از این طریق این کنفرانس خبری شد، یعنی آنچه را که آنها نمیخواستند انجام بگیرد، ضد انقلاب خدمت ارزشمندی به ما انجام داد و با دست خودش، این کنفرانس را مطرح کرد!
هنگامی که نمایندگان پارلمان انگلیس از هجوم فرهنگی ایران به کشورش عصبانی میشود
خلاصه برگزاری این کنفرانس انعکاس بسیار زیادی در سطح انگلیس داشت تا جایی که در همان روزها یکی از نمایندگان پارلمان انگلیس سخنرانی کرد و در برخی روزنامهها منعکس شد، خلاصه سخنرانی او این بود که جمهوری اسلامی هجوم فرهنگی در پایتخت کشور ما راه انداخته است، برگزاری کنفرانس خمینی در لندن نشاندهنده این است که هجوم فرهنگی ایران به سوی ما انجام گرفته است!
ما در آن روزگار هر چقدر به رسانههای داخل کشور گفتیم که حداقل خبر این رویداد را کار کنید، در داخل کشور بحمدلله رسانهها در عدم افشای این خبر خیلی خوب عمل کردند (خنده)! در این کنفرانس بسیاری از شخصتهای برجسته انگلیس از متفکران و اساتید دانشگاه سخنرانی کردند و از افکار امام تجلیل کردند.
نظری جالبی که یکی از بانوان انگلیسی درباره جایگاه زنان در اندیشه امام خمینی(ره) داد
یکی از مقالههای بسیار مؤثر و بسیار عمیق علمی، «مسئله آزادی زنان در تفکر حضرت امام(ره)» بود، یکی از سخنرانان که یک بانویی بیحجاب بود، در مقاله خود کاملاً تبیین کرد که این رژیم پهلوی بود که روح زن را به بند کشید، در حالی که امام خمینی(ره) و انقلاب او توانست روح و شخصیت زن را از بند آزاد کند و امروز زنان در ایران بهترین موقعیتها را دارند.
مردم مسیحی و یهودی انگلیس در روز اول ماه رمضان روزه میگرفتند!
همچنین در این ده سال ارتباطی با سران ادیان برقرار کردیم و با هماهنگی کلیسای انگلیس و علمای مسیحی و همچنین تعدادی از علمای یهودی، پیشنهاد کردیم که روز اول ماه رمضان را به عنوان اتحاد با مسلمانان و احترام به ماه رمضان روزه بگیرند، بنابراین مسیحیان و تعدادی از علمای مسیحی و یهودی اعلام کردند که ما روزه میگیرند و در همان روز در افطاری که در مرکز اسلامی تدارک دیده شده بود، با ما افطار کردند، حتی در مراسم نماز نیز شرکت میکردند.
این گونه بود که از همان روز اول رمضان دربهای مرکز اسلامی بر روی مسیحیان و یهودیان باز میکردیم، میآمدند، مینشستند و در مراسم ما شرکت میکردند، برنامههای ویژهای برای تبیین اسلام به آنها داشتیم که اثرگذار بود.
بحمدالله مرکز اسلامی توانست یک جایگاه بسیار ویژهای در جامعه انگلیس پیدا کند که هم مسلمانان برای مرکز اسلامی احترام خاصی قائل بود و هم جامعه غیر مسلمانان و حتی دولت انگلیس، به طوری که دولت انگلیس در طول آن مدت که من حضور داشتم یک حساب خاصی برای مرکز اسلامی باز کرده بود، به طوری که به خاطر دارم اگر قوانینی را احیاناً می خواست درباره مسلمانان تصویب کنند، ابتدا با ما مشورت میکردند و میگفتند میخواهیم یک چنین قانونی را از تصویب بگذاریم، وزارت کشور آنجا گاهی با ما تماس میگرفت و خود ملکه انگلیس برای ما تبریک عید فطر میفرستاد، بله! یک ارتباطاتی در این سطح برگزار میشد.
*در این مدت ده سال حضور شما در لندن، بازخوردی از فعالیت خود مشاهده کردید؟
- قطعاً تأسیس مرکز اسلامی لندن یک تحول بسیار بزرگی برای حضور اسلام و حضور جامعه اسلامی و شکلگیری جامعه مسلمانان آنجا داشت، جامعه مسلمانان به یک نحوی انسجام پیدا کردند و این انسجام در حد بسیار خوبی شکل گرفت و به طبع آن این انسجام منشأ خیر زیادی برای جامعه مسلمان شد.
واکنش یکسانی که تازه مسلمانان هنگام اعلام شهادتین داشتند
در همین مدت 10 سال، تعداد زیادی از غیر مسلمانان چه از مسیحیان، یهودیان، سایر مذاهب و گرایشها به اسلام گرویدند، من تعداد شمارش پروندهها را ندارم، قطعاً تعداد آنها به هزار نفر میرسد، یعنی پدیده جالبی از مسلمانان شدن بیشتر این افراد دیدم، آن هم زمانی بود که وقتی میخواستند مسلمان شوند، لحظه اعلام شهادتین اشک شوق عجیبی از جانب آنها جاری میشد، منقلب میشدند و گریه میکردند، آنها میگفتند: نمیدانیم ولی احساس میکنیم یک تحولی در روح ما و در درون ما به وجود آمده است، یک احساس سبکی و احساس شوقی به ما دست میدهد.
راز موفقیت مرکز اسلامی انگلیس از زبان آیتالله اراکی
*با توجه به دایره فعالیتها و اثرگذاری شما در لندن، راز موفقیت خود را چه میدانید؟
- دو مطلب بود، یکی اینکه ما پایبند به فرامین مقام معظم رهبری بودیم و در دایره تکلیفی که ایشان برای ما مشخص کرده بودند، حرکت میکردیم، دیگر اینکه باید به قوانین و قواعد زندگی مردم آنجا احترام میگذاشتیم، به هر حال زمانی که وارد این کشور شدیم، مطابق قواعد زندگی آنها عمل کردیم، یعنی چیزی برخلاف قوانین و مصالح آنها عَلم نکردیم، یعنی همه کارهایی که کردیم در چارچوب قانون آنها بود.
نکته دیگر اینکه رهبری دستور داده بودند که با همه ارتباط برقرار کنیم، بنابراین برای ایجاد این رابطه تلاش کردیم، ما هیچ راه بسته و درب بستهای در برابر خود ندیدم، بلکه دیدیم که دلهای بسیاری شیفته این ارتباط هستند، اگر چه برخی به دلایل مختلف دور از ما هستند و فرصت برای آنها فراهم نشده که این ارتباط برقرار شود، ولی وقتی وارد صحنه میشویم و ارتباط برقرار میکنیم، میبینیم گوشهای بسیار زیادی برای شنیدن حرفهای ما وجود دارد و دلهای بسیار زیادی تشنه این است که ببینند چه میگوییم.
ماجرای سؤالی که عالم مسیحی از برادر رهبر انقلاب در لندن پرسید
فقط یک جریان را میگویم که معلوم شود چه دلها و چه گوشهایی برای شنیدن حرف ما باز است، آیتالله سید محمد خامنهای برادر مقام معظم رهبری در یکی از برنامههای علمی که برای بزرگداشت ملاصدرا بود، به لندن دعوت شد، در دیداری که ایشان از انگلیس داشتند چند تا ملاقات با ایشان ترتیب داده شد، که یکی از این ملاقاتها دیدار با رئیس یکی از کلیساهای انگلیس بود.
این شخصیت وقتی با آیتالله سیدمحمد خامنهای صحبت کرد، یکی از سؤالهای او این بود که ما راز نفوذ مردمی مرجعیت شیعه را میخواهیم از شما جویا شویم! این اتفاقی که در دنیا رخ داده است، اینکه یک مرجع تقلید و یک رهبر مذهبی این چنین بتواند در دل مردم این چنین نفوذی داشته باشد و به مردم دستور دهد، همه اطاعت کنند، همه دور او بگردند، فرمان او را مخصوصاً در دورههای سخت عملی کنند، مثلاً امام دستور میدهد که به جبهه بروید، امام دستور میدهد که از این کالا نخرید و همه استعباد میکنند، این نفوذی که رهبر شیعه دارد، رازش چیست؟! ما علمای حضرت مسیح(ع) در دلها به این درجه نفوذ نداریم.
میخواهم عرض کنم این یک پرسش بود، بنابراین آنچه در ایران اتفاق افتاده و همین الان این اتفاق در حال جریان است و یک کشوری با رهبری دینی بتواند در برابر سلطه حاکم بر جهان ایستادگی کند و یک راه و روش جدیدی به دنیا معرفی کند و روی این نوآوری ایستادگی کند، دل و گوشهای زیادی برای شنیدن حرفهای ما باز است.
- به عنوان آخرین سؤال، رابطه شما با آقاخانها در لندن چگونه بود، آیا آنها با مرکز اسلامی مراوده داشتند؟
- ما رابطه مستقیم با خود آقاخانیها نداشتیم، بلکه نیرویهایی داشتیم که در مؤسسه علمی آنها کار میکردند، در واقع نیروهایی که در مجموعه ما بودند، برای تدریس و کارهای پژوهشی به مؤسسه آنها میرفتند، منتها کاری که با همکاری مرکز اسلامی، کالج اسلامی و آقاخانها صورت گرفت، ترجمه کتاب آیتالله سبحانی بود که آقاخانها به زبان انگلیسی ترجمه کردند، این گونه سطح همکاری بین ما و آنها وجود داشت.
منبع: فارس