خداوند زمام حکومت را به مردم واننهاده بلکه حاکمانی معصوم را برای این مهم برگزیده است. لذا بدون اذن خداوند نمیتوان به درستی حکومت کرد. این مقاله میخواهد از منظر قرآن و روایات به مسئله «حکومت» بپردازد.
هشام بن سالم دربارۀ قیام حضرت مهدی(عج) حدیثی از امام ششم نقل کرده است که آن حضرت فرمود: اين كار صورت نخواهد گرفت تا آنكه هيچ صنفى از مردم نماند مگر آنكه بر مردم حكومت كند، تا كسى نگويد اگر ما حاكم ميشديم به عدالت رفتار ميكرديم. سپس قائم (ع) به حقّ و عدالت قيام ميكند.
(عَنْ أبي عَبدِ اللهِ ع أنَّهُ قَالَ مَا يَكُونُ هَذَا الأمْرُ حتَّى لا يَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إلاّ وَ قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ حَتَّى لاّ يَقُولَ قَائِلٌ إنَّا لَوْ وُلِّينَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ يَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْل ـ نعمانی/ الغیبة، باب 14، ح 53)
خداوند حکیم مطابق این حدیث به احزاب و اصناف هر مملکت اجازه خواهد داد تا بر مردم حاکم شوند. نتیجه آنکه آنها نخواهند توانست عدالت را برقرار کنند. لذا مردم اندکاندک از حاکمانی که به دست خود برمیگزینند ناامید میشوند. در نهایت روی به آسمان نموده، نجات خود را از خدای تعالی مسئلت میکنند. پس خدای تعالی منجی عالم بشریت را میفرستد. آنگاه در این نوبت بر خلاف صدر اول، مردم قدر آن حضرت را خواهند دانست.
این اتفاق برای بشریت در حیثیت کلی رخ خواهد داد و مردم خواهند دانست که هیچکس جز مردی که از طرف خدای تعالی منصوب شده نمیتواند عدالت، خوشبختی، رفاه و امنیت ایشان را تأمین کند. او سعادت انسانها را در دنیا و آخرت تضمین خواهد کرد.
***ورورد اسلام به ایران
مردم ایران از همان آغاز دین اسلام را با روی خوش پذیرفتند. حتی کسی همچون سلمان فارسی طبق نشانههای ظهور پیامبر خاتم(ص) که در کتب انبیاء پیشین آمده بود، به دیدار آن حضرت شتافت و لیاقت پیدا کرد تا از همۀ اصحاب مقربتر شده، در شمار اهل بیت آن حضرت درآید (شیخ صدوق، امالی، مجلس 43، ح 8). وقتی در اواخر حکومت رسول خدا(ص) آیه 54 از سوره مائده نازل شد و به ارتداد اعراب در آینده اشاره کرد پیامبر اکرم به سلمان بشارت داد آن قومی که طبق این آیه در راه خدا جهاد میکنند، خدا را دوست دارند و خداوند نیز آنها را دوست دارد، همان قوم تو هستند.
شیعیان در هزار سال نخست هجری در هیچکجا به حکومت نرسیده بودند. با ظهور دولت صفویه در ایران، عرصه برای آشنایی خلایق با عقاید شیعه آماده شد. در آن زمان بود که کمکم مردم ایران به حقانیت مذهب تشیع اعتقاد ورزیدند و مثلاً سیصد هزار نفر از گرجیهای مسیحی که شاه عباس از ولایت گرجستان (که خواهان استقلال از ایران بود) به اصفهان و مازندران کوچ داده بود همگی شیعه شدند و از تقلید نیاکان خود دست برداشتند.
شیعیان به دین خود خوشحال و مفتخرند. اما آنچه ایشان را آزار میدهد حق غصبشدۀ امیرالمؤمنین(ع) و فرزندان معصوم اوست. لذا یک شیعۀ حقیقی آرزو میکند که ای کاش میتوانست امامان خود را یاری میکرد تا در غربت و مظلومیت نباشند. و در این اندیشه است که اکنون برای تنها بازمانده از نسل ایشان چه میتواند کرد. او حق امام زمان خود را بر حق خویش مقدم میدارد و برای اتمام دوران غیبت و حاکمیت آن حضرت بر جهان تلاش میکند.
***تشکیل جمهوری اسلامی
امام خمینی(ره) این جمهوری را برای تجهیز حکومت حضرت بقیتالله (عج) به راه انداخت. خدای تعالی نیز از او حمایت نمود و قلوب مردم را منقلب کرده به سمت وی متوجه ساخت. موارد بسیاری در کلام ایشان میتوان یافت که صاحب این کشور حضرت ولی عصر(عج) معرفی فرمودهاند. به چند نمونه از این سخنان که به ترتیب زمانی مرتب شدهاند توجه فرمایید:
***خداى تعالى دست اجانب را از مملكت شما كوتاه كند. اينجا مملكت امام عصر ـ سلام الله عليه ـ است؛ بايد اجانب در او دست نداشته باشند؛ بايد كسانى كه پيوند با امام عصر ـ سلام الله عليه ـ ندارند كنار بروند. [صحیفه امام، ج 6، ص 81 ـ 17/11/1357]
***و اين كشورى كه كشور ائمه هدى و كشور صاحب الزمان ـ سلام الله عليه ـ است كشورى باشد كه تا ظهور موعود ايشان به استقلال خودش ادامه بدهد؛ قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد كه عالم را إن شاء الله، به عدل و داد بكشد و از اين جورهايى كه بر مستضعفان مىگذرد جلوگيرى كند. [صحیفۀ امام، ج 14، ص 309 ـ 31/1/1360]
***با اتكال به خداى تبارك و تعالى و پشتيبانىِ صاحب اين كشور امام زمان ـ سلام الله عليه ـ اين مقصد را به آخر برسانيد و خواهيد رسانيد. [صحيفه امام، ج 14، ص 330 ـ 10/2/1360]
***من اميدوارم كه إن شاء الله، اين روحيه قوىاى كه در اين كشور هست، اين روحيه اسلامى و توحيدى كه در اين كشور هست، باقى باشد. اين كشور را ما به صاحب اصلى او، امام زمان ـ سلام الله عليه ـ تحويل بدهيم. إن شاء الله، به خدمت ايشان همه، إن شاء الله همه برسيم و كشور را و ملت را تسليم ايشان بكنيم. خداوند إن شاء الله همه شما را و همه ما را و همه ملت را و همه مسلمين را موفق كند كه به تكاليف اسلاميمان عمل بكنيم. [صحيفه امام، ج 16، ص 183 ـ 21/1/1361]
***إن شاء الله، خداوند ايمان همۀ ما را زياد كند. و شما را در اين دو قطب معنويت و ماديت تقويت كند. و اسلام را إن شاء الله، از شرّ همه قدرتمندان نجات بدهد. و اين تحولى كه در ايران هست إن شاء الله، باقى باشد. و تا ظهور امام زمان، اين ملت بتواند اين كشور را به طور شايسته تحويل ايشان بدهد، إن شاء الله. [صحيفه امام، ج 16، ص 323 ـ 22/3/1361]
***رؤسای جمهور چه باید بکنند؟
اولین تعهدی که رئیس جمهور دارد نسبت به همین مسئلۀ بسیار مهم است. جمهوری اسلامی تشکیل شده است تا حق امام زمان(عج) را ادا کند. زیرا اجرای عدالت و خوشبخت کردن مردم فقط از عهدۀ او برمیآید. ما نمیخواهیم همچون سایر مردم جهان باشیم که با آزمودن همۀ احزاب و اصناف کمکم میفهمند که بجز حاکم الهی بقیه افراد نمیتوانند با عدالت حکومت کنند. ما مسلمانان از همان اول، حاکم منصوبشده از سوی خدا را شناختهایم و میخواهیم او را از غربت به در آوریم و حکومت را به او بسپاریم. حکومت کردن نهتنها حق آن حضرت بلکه تکلیف او نیز هست. اما تا زمانی که همۀ مردم به آن امام عزیز اقبال نکردهاند این تکلیف از ایشان ساقط است همانطور که از حضرت امیرالمؤمنین و سایر امامان ـ علیهم السلام ـ ساقط بود. وظیفۀ ما آن است که این یگانه منجی جهان را به درستی به جهانیان بشناسانیم تا مردم زودتر از حکّام خود رویگردان شوند.
وظیفۀ ما در داخل کشور نیز آن است که برای ظهور آن حضرت تجهیز کنیم. جنگ تحمیلی ناخودآگاه جوانان بسیاری را تربیت کرد که از اعطای جان خود در راه دین بیم نکردند. اما دوران صلح نباید ما را از غایت این انقلاب که تربیت انسانهای مجاهد است دور کند. جبهههای جنگ خیلی زود انسان را به مدارج بالای کمال میرساند. اما باب جهاد اصغر بسته شد، هرچند که باب جهاد اکبر همیشه مفتوح است. اگر کسی میپندارد که بدون مجاهدۀ نفس میتواند جزو یاران و زمینهسازان حضرت صاحب الزمان(عج) باشد در خطا است. و این اولین وظیفۀ رئیس جمهور است که از سالها قبل مدارج سلوک عملی را پیموده باشد.
رؤسای جمهور، قبل از گام نهادن در این مسیر باید خود را به لحاظ علم و عمل ساخته باشند. خیلیها به اشتباه علم را کافی میدانند. اما در حقیقت اینگونه نیست. بگذارید مثالی بزنم. تصور کنید که یک انسان معمولی با خواندن علم حقوق به مقام قضاوت برسد و اجازه یابد تا در جان و مال مردم تصرف کند. گرچه این مسئله در همه جای دنیا رخ میدهد ولی در حکومت اسلام قاضی باید از ملکات نفسانی برخوردار باشد. یک قاضی حقیقی اهل مجاهدۀ نفس و قیام لیل است. او قبل از هر کاری از خدای تعالی برای قبول این مسئولیت اذن گرفته و در تحصیل فقه، قرآن و قانون سعی وافر نموده است. لذا او به وقت قضاوت با نور خداوند میبیند. وگرنه باید پرسید که چه چیزی یک انسان معمولی را بر جان و مال مردم مسلط میکند؟ واضح است که خداوند سبحان به یک انسان معمولی که مانند دیگران خطا میکند هرگز مقام قضاوت نخواهد داد. قضاوت پیش از آنکه یک مسئلۀ علمی و نظری باشد یک مسئله عملی است. اصولاً کسی که اهل سیروسلوک عملی نباشد بسیاری از حقایق دین را نخواهد فهمید. کار چنین افرادی مانند مسافری است که قدم در راه ننهاده و فقط از روی نقشهها و عکسها و مشاهدات دیگران در جهان سیاحت میکند. در برخی روایات آمده است که صلاح و نیکویی قاضی باعث اقرار متهم میشود. چنانکه صفای باطن و صلاح یوسف(ع) بود که زنان مصر را واداشت تا به بیگناهی آن حضرت اقرار کنند (اشاره به آیه 51 از سوره یوسف).
مَثَل معروفی هست که میگویند «کدخدا را ببین، ده را بچاپ». یک نامزد ریاست جمهوری اگر اهل مجاهدۀ نفس و کسب رضای خدای تعالی باشد خداوند نیز قلوب مردم را به سمت او هدایت خواهد کرد (آنچنانکه در مورد امام خمینی(ره) به وقوع پیوست). وگرنه او مجبور خواهد شد به زور تبلیغات و حمایت همفکرانش، خود را در نظر مردم خوب و کارآمد جلوه دهد. اگر مردم به او رأی دهند دولت او مستعجل خواهد بود و نهایت کار وی عبرت و مَثَل دیگران خواهد گشت. به عبارت دیگر او نیز در زمرۀ همان اصناف و احزابی خواهد بود که امام صادق(ع) در همان حدیث نخست بیان فرمودهاند. آنگاه او جزو غاصبان حکومت خواهد بود از زمرۀ همانهایی که دوران حکومت حضرت را به تأخیر انداختهاند.
***چرا رؤسای جمهور با امید میآیند و دست خالی میروند؟
چهار نفر از رؤسای جمهور ایران با دست خالی رفتهاند: بنیصدر، هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدینژاد. بنیصدر فقط هفده ماه حکومت کرد و نهایتاً با رأی مجلس از ریاست جمهوری عزل شد و با لباس مبدل نسوان، شبانه از ایران گریخت. سه نفر بعدی نیز با آرای بسیار زیاد مردم انتخاب شدند اما تحمل آنها برای مردم در یکی دو سال آخر زمامداریشان سخت شد. آیا خطا از مردم بود یا از رؤسای جمهور؟ واضحاً از رؤسای جمهور. زیرا که آنها نخواستند یا نمیتوانستند حکومت را در مسیری که امام خمینی(ره) ترسیم کرده بود هدایت کنند. آنها مانند کسی هستند که در آپارتمانی که برای سکونت اجاره کرده تغییر کاربری بدهد و از آن استفادۀ تجاری کند. (إن شاء الله در قسمت بعد مختصراً به عملکرد این رؤسای جمهور خواهیم پرداخت).
فقط شهید رجایی و آیتالله خامنهای بودند که در دوران ریاست جمهوری به خوبی عمل کردند. خداوند تعالی مزد صداقت رجایی را در شهادت وی قرار داد و آیتالله خامنهای نیز که جانشین وی شد کمی پیشتر به اذن خداوند حکیم از یک سوء قصد حتمی نجات یافت و حتی یک بند انگشت از ایشان قطع نشد (نکته: نقصان در مواضع سجود، انسان را از امامت جماعت ساقط میکند).
رسالت اصلی پیامبران و امامان حکومت کردن است. آنها هر دو مقام علم و عمل (عصمت) را حائز هستند و علاوه بر اینها، باطن اشخاص را میشناسند و به نیاز تکتک مردم واقفند. لذا قبل از آنکه کسی عرض حاجت کند نیاز او را برآورده میکنند. در حکومت آنها کسی شب را گرسنه نخواهد خوابید. آنها عدالت را هم میفهمند و هم به درستی اجرا میکنند. واضح است که بدون شناخت باطن افراد، نمیتوان عدالت را اجرا کرد و حق هر کس را پرداخت.
حکومت برای خدا است و خداوند آن را به انسانهای معمولی نخواهد داد (آلعمران/ 26). اگر کسی حکومت را از طریق غیرخدایی به دست آورد رسوا خواهد شد آنچنانکه بنیامیه و بنیعباس مفتضح شدند و لعنت خدای را بر خود خریدند.
*امیر اهوارکی
*********
در کتاب شریف غیبت نعمانی حدیث عجیبی آمده که مناسب وضع اکنون ما است. هشام بن سالم دربارۀ قیام حضرت مهدی(عج) حدیثی از امام ششم نقل کرده است که آن حضرت فرمود: اين كار صورت نخواهد گرفت تا آنكه هيچ صنفى از مردم نماند مگر آنكه بر مردم حكومت كند، تا كسى نگويد اگر ما حاكم ميشديم به عدالت رفتار ميكرديم. سپس قائم (ع) به حقّ و عدالت قيام ميكند.
(عَنْ أبي عَبدِ اللهِ ع أنَّهُ قَالَ مَا يَكُونُ هَذَا الأمْرُ حتَّى لا يَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إلاّ وَ قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ حَتَّى لاّ يَقُولَ قَائِلٌ إنَّا لَوْ وُلِّينَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ يَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْل ـ نعمانی/ الغیبة، باب 14، ح 53)
خداوند حکیم مطابق این حدیث به احزاب و اصناف هر مملکت اجازه خواهد داد تا بر مردم حاکم شوند. نتیجه آنکه آنها نخواهند توانست عدالت را برقرار کنند. لذا مردم اندکاندک از حاکمانی که به دست خود برمیگزینند ناامید میشوند. در نهایت روی به آسمان نموده، نجات خود را از خدای تعالی مسئلت میکنند. پس خدای تعالی منجی عالم بشریت را میفرستد. آنگاه در این نوبت بر خلاف صدر اول، مردم قدر آن حضرت را خواهند دانست.
این اتفاق برای بشریت در حیثیت کلی رخ خواهد داد و مردم خواهند دانست که هیچکس جز مردی که از طرف خدای تعالی منصوب شده نمیتواند عدالت، خوشبختی، رفاه و امنیت ایشان را تأمین کند. او سعادت انسانها را در دنیا و آخرت تضمین خواهد کرد.
***ورورد اسلام به ایران
مردم ایران از همان آغاز دین اسلام را با روی خوش پذیرفتند. حتی کسی همچون سلمان فارسی طبق نشانههای ظهور پیامبر خاتم(ص) که در کتب انبیاء پیشین آمده بود، به دیدار آن حضرت شتافت و لیاقت پیدا کرد تا از همۀ اصحاب مقربتر شده، در شمار اهل بیت آن حضرت درآید (شیخ صدوق، امالی، مجلس 43، ح 8). وقتی در اواخر حکومت رسول خدا(ص) آیه 54 از سوره مائده نازل شد و به ارتداد اعراب در آینده اشاره کرد پیامبر اکرم به سلمان بشارت داد آن قومی که طبق این آیه در راه خدا جهاد میکنند، خدا را دوست دارند و خداوند نیز آنها را دوست دارد، همان قوم تو هستند.
شیعیان در هزار سال نخست هجری در هیچکجا به حکومت نرسیده بودند. با ظهور دولت صفویه در ایران، عرصه برای آشنایی خلایق با عقاید شیعه آماده شد. در آن زمان بود که کمکم مردم ایران به حقانیت مذهب تشیع اعتقاد ورزیدند و مثلاً سیصد هزار نفر از گرجیهای مسیحی که شاه عباس از ولایت گرجستان (که خواهان استقلال از ایران بود) به اصفهان و مازندران کوچ داده بود همگی شیعه شدند و از تقلید نیاکان خود دست برداشتند.
شیعیان به دین خود خوشحال و مفتخرند. اما آنچه ایشان را آزار میدهد حق غصبشدۀ امیرالمؤمنین(ع) و فرزندان معصوم اوست. لذا یک شیعۀ حقیقی آرزو میکند که ای کاش میتوانست امامان خود را یاری میکرد تا در غربت و مظلومیت نباشند. و در این اندیشه است که اکنون برای تنها بازمانده از نسل ایشان چه میتواند کرد. او حق امام زمان خود را بر حق خویش مقدم میدارد و برای اتمام دوران غیبت و حاکمیت آن حضرت بر جهان تلاش میکند.
***تشکیل جمهوری اسلامی
امام خمینی(ره) این جمهوری را برای تجهیز حکومت حضرت بقیتالله (عج) به راه انداخت. خدای تعالی نیز از او حمایت نمود و قلوب مردم را منقلب کرده به سمت وی متوجه ساخت. موارد بسیاری در کلام ایشان میتوان یافت که صاحب این کشور حضرت ولی عصر(عج) معرفی فرمودهاند. به چند نمونه از این سخنان که به ترتیب زمانی مرتب شدهاند توجه فرمایید:
***خداى تعالى دست اجانب را از مملكت شما كوتاه كند. اينجا مملكت امام عصر ـ سلام الله عليه ـ است؛ بايد اجانب در او دست نداشته باشند؛ بايد كسانى كه پيوند با امام عصر ـ سلام الله عليه ـ ندارند كنار بروند. [صحیفه امام، ج 6، ص 81 ـ 17/11/1357]
***و اين كشورى كه كشور ائمه هدى و كشور صاحب الزمان ـ سلام الله عليه ـ است كشورى باشد كه تا ظهور موعود ايشان به استقلال خودش ادامه بدهد؛ قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد كه عالم را إن شاء الله، به عدل و داد بكشد و از اين جورهايى كه بر مستضعفان مىگذرد جلوگيرى كند. [صحیفۀ امام، ج 14، ص 309 ـ 31/1/1360]
***با اتكال به خداى تبارك و تعالى و پشتيبانىِ صاحب اين كشور امام زمان ـ سلام الله عليه ـ اين مقصد را به آخر برسانيد و خواهيد رسانيد. [صحيفه امام، ج 14، ص 330 ـ 10/2/1360]
***من اميدوارم كه إن شاء الله، اين روحيه قوىاى كه در اين كشور هست، اين روحيه اسلامى و توحيدى كه در اين كشور هست، باقى باشد. اين كشور را ما به صاحب اصلى او، امام زمان ـ سلام الله عليه ـ تحويل بدهيم. إن شاء الله، به خدمت ايشان همه، إن شاء الله همه برسيم و كشور را و ملت را تسليم ايشان بكنيم. خداوند إن شاء الله همه شما را و همه ما را و همه ملت را و همه مسلمين را موفق كند كه به تكاليف اسلاميمان عمل بكنيم. [صحيفه امام، ج 16، ص 183 ـ 21/1/1361]
***إن شاء الله، خداوند ايمان همۀ ما را زياد كند. و شما را در اين دو قطب معنويت و ماديت تقويت كند. و اسلام را إن شاء الله، از شرّ همه قدرتمندان نجات بدهد. و اين تحولى كه در ايران هست إن شاء الله، باقى باشد. و تا ظهور امام زمان، اين ملت بتواند اين كشور را به طور شايسته تحويل ايشان بدهد، إن شاء الله. [صحيفه امام، ج 16، ص 323 ـ 22/3/1361]
***رؤسای جمهور چه باید بکنند؟
اولین تعهدی که رئیس جمهور دارد نسبت به همین مسئلۀ بسیار مهم است. جمهوری اسلامی تشکیل شده است تا حق امام زمان(عج) را ادا کند. زیرا اجرای عدالت و خوشبخت کردن مردم فقط از عهدۀ او برمیآید. ما نمیخواهیم همچون سایر مردم جهان باشیم که با آزمودن همۀ احزاب و اصناف کمکم میفهمند که بجز حاکم الهی بقیه افراد نمیتوانند با عدالت حکومت کنند. ما مسلمانان از همان اول، حاکم منصوبشده از سوی خدا را شناختهایم و میخواهیم او را از غربت به در آوریم و حکومت را به او بسپاریم. حکومت کردن نهتنها حق آن حضرت بلکه تکلیف او نیز هست. اما تا زمانی که همۀ مردم به آن امام عزیز اقبال نکردهاند این تکلیف از ایشان ساقط است همانطور که از حضرت امیرالمؤمنین و سایر امامان ـ علیهم السلام ـ ساقط بود. وظیفۀ ما آن است که این یگانه منجی جهان را به درستی به جهانیان بشناسانیم تا مردم زودتر از حکّام خود رویگردان شوند.
وظیفۀ ما در داخل کشور نیز آن است که برای ظهور آن حضرت تجهیز کنیم. جنگ تحمیلی ناخودآگاه جوانان بسیاری را تربیت کرد که از اعطای جان خود در راه دین بیم نکردند. اما دوران صلح نباید ما را از غایت این انقلاب که تربیت انسانهای مجاهد است دور کند. جبهههای جنگ خیلی زود انسان را به مدارج بالای کمال میرساند. اما باب جهاد اصغر بسته شد، هرچند که باب جهاد اکبر همیشه مفتوح است. اگر کسی میپندارد که بدون مجاهدۀ نفس میتواند جزو یاران و زمینهسازان حضرت صاحب الزمان(عج) باشد در خطا است. و این اولین وظیفۀ رئیس جمهور است که از سالها قبل مدارج سلوک عملی را پیموده باشد.
رؤسای جمهور، قبل از گام نهادن در این مسیر باید خود را به لحاظ علم و عمل ساخته باشند. خیلیها به اشتباه علم را کافی میدانند. اما در حقیقت اینگونه نیست. بگذارید مثالی بزنم. تصور کنید که یک انسان معمولی با خواندن علم حقوق به مقام قضاوت برسد و اجازه یابد تا در جان و مال مردم تصرف کند. گرچه این مسئله در همه جای دنیا رخ میدهد ولی در حکومت اسلام قاضی باید از ملکات نفسانی برخوردار باشد. یک قاضی حقیقی اهل مجاهدۀ نفس و قیام لیل است. او قبل از هر کاری از خدای تعالی برای قبول این مسئولیت اذن گرفته و در تحصیل فقه، قرآن و قانون سعی وافر نموده است. لذا او به وقت قضاوت با نور خداوند میبیند. وگرنه باید پرسید که چه چیزی یک انسان معمولی را بر جان و مال مردم مسلط میکند؟ واضح است که خداوند سبحان به یک انسان معمولی که مانند دیگران خطا میکند هرگز مقام قضاوت نخواهد داد. قضاوت پیش از آنکه یک مسئلۀ علمی و نظری باشد یک مسئله عملی است. اصولاً کسی که اهل سیروسلوک عملی نباشد بسیاری از حقایق دین را نخواهد فهمید. کار چنین افرادی مانند مسافری است که قدم در راه ننهاده و فقط از روی نقشهها و عکسها و مشاهدات دیگران در جهان سیاحت میکند. در برخی روایات آمده است که صلاح و نیکویی قاضی باعث اقرار متهم میشود. چنانکه صفای باطن و صلاح یوسف(ع) بود که زنان مصر را واداشت تا به بیگناهی آن حضرت اقرار کنند (اشاره به آیه 51 از سوره یوسف).
مَثَل معروفی هست که میگویند «کدخدا را ببین، ده را بچاپ». یک نامزد ریاست جمهوری اگر اهل مجاهدۀ نفس و کسب رضای خدای تعالی باشد خداوند نیز قلوب مردم را به سمت او هدایت خواهد کرد (آنچنانکه در مورد امام خمینی(ره) به وقوع پیوست). وگرنه او مجبور خواهد شد به زور تبلیغات و حمایت همفکرانش، خود را در نظر مردم خوب و کارآمد جلوه دهد. اگر مردم به او رأی دهند دولت او مستعجل خواهد بود و نهایت کار وی عبرت و مَثَل دیگران خواهد گشت. به عبارت دیگر او نیز در زمرۀ همان اصناف و احزابی خواهد بود که امام صادق(ع) در همان حدیث نخست بیان فرمودهاند. آنگاه او جزو غاصبان حکومت خواهد بود از زمرۀ همانهایی که دوران حکومت حضرت را به تأخیر انداختهاند.
***چرا رؤسای جمهور با امید میآیند و دست خالی میروند؟
چهار نفر از رؤسای جمهور ایران با دست خالی رفتهاند: بنیصدر، هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدینژاد. بنیصدر فقط هفده ماه حکومت کرد و نهایتاً با رأی مجلس از ریاست جمهوری عزل شد و با لباس مبدل نسوان، شبانه از ایران گریخت. سه نفر بعدی نیز با آرای بسیار زیاد مردم انتخاب شدند اما تحمل آنها برای مردم در یکی دو سال آخر زمامداریشان سخت شد. آیا خطا از مردم بود یا از رؤسای جمهور؟ واضحاً از رؤسای جمهور. زیرا که آنها نخواستند یا نمیتوانستند حکومت را در مسیری که امام خمینی(ره) ترسیم کرده بود هدایت کنند. آنها مانند کسی هستند که در آپارتمانی که برای سکونت اجاره کرده تغییر کاربری بدهد و از آن استفادۀ تجاری کند. (إن شاء الله در قسمت بعد مختصراً به عملکرد این رؤسای جمهور خواهیم پرداخت).
فقط شهید رجایی و آیتالله خامنهای بودند که در دوران ریاست جمهوری به خوبی عمل کردند. خداوند تعالی مزد صداقت رجایی را در شهادت وی قرار داد و آیتالله خامنهای نیز که جانشین وی شد کمی پیشتر به اذن خداوند حکیم از یک سوء قصد حتمی نجات یافت و حتی یک بند انگشت از ایشان قطع نشد (نکته: نقصان در مواضع سجود، انسان را از امامت جماعت ساقط میکند).
رسالت اصلی پیامبران و امامان حکومت کردن است. آنها هر دو مقام علم و عمل (عصمت) را حائز هستند و علاوه بر اینها، باطن اشخاص را میشناسند و به نیاز تکتک مردم واقفند. لذا قبل از آنکه کسی عرض حاجت کند نیاز او را برآورده میکنند. در حکومت آنها کسی شب را گرسنه نخواهد خوابید. آنها عدالت را هم میفهمند و هم به درستی اجرا میکنند. واضح است که بدون شناخت باطن افراد، نمیتوان عدالت را اجرا کرد و حق هر کس را پرداخت.
حکومت برای خدا است و خداوند آن را به انسانهای معمولی نخواهد داد (آلعمران/ 26). اگر کسی حکومت را از طریق غیرخدایی به دست آورد رسوا خواهد شد آنچنانکه بنیامیه و بنیعباس مفتضح شدند و لعنت خدای را بر خود خریدند.
*امیر اهوارکی