گروه بین الملل مشرق-- میدان تقسیم ترکیه این روزها حال و هوای تحریر دارد، ترکها که از سیاستهای غلط داخلی و دخالتهای بیجای سران حاکم بر سرنوشت خود در تحولات منطقه به خشم آمده و خواستار توجه به مشکلات داخلی به جای دخالت در امور کشورهای دیگر هستند، این بار در کشوری پا به عرصه اعتراضات و درگیری با نیروهای امنیتی گذاشتهاند که پیشتر دهها بار حاکمان آن، مقامات دیگر کشورها را به خویشتنداری و ملایمت با تظاهرات کنندگان مسالمتآمیز دعوت کرده بود.
مقامات آنکارا که گویا در هفته جاری ژستهای سیاسی و توصیه های برادرانه خود برای دیگر کشورها را فراموش کرده بودند، در آغازین روزهای تظاهرات و اعتراضات مردمی اقدام به سرکوب آنها کردند به طوریکه درگیریهای خشونت بار میان تظاهراتکنندگان و نیروهای پلیس این کشور همچنان ادامه دارد و گزارشها از دستگیری هزاران معترض خبر می دهند. از سوی دیگر تاکنون چندین نفر کشته و بیش از هزار نفر زخمی شدهاند.
ریشه انتفاضه ترکیه سطحی نیست
نکتهای که باید به آن توجه کرد، این است که ریشه اعتراضات در ترکیه را بر خلاف مطالب سطحی برخی مطبوعات منطقهای و بینالمللی نباید در بریده شدن چند درخت و تبدیل شدن یک باغ به مرکز تجاری جستجو کرد، بلکه اعتراضاتی که با این جرقه به حالت انفجار رسید، حاصل مجموعه فشارهایی بود که ملت ترکیه در طول سالهای اخیر در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و سیاست خارجی با آن دست و پنجه نرم میکند.
زیرساختهای اقتصادی خیزش ترکها
هنگامی که حزب عدالت و توسعه دو سال پیش با نیمی از آراء مردمی در انتخابات پارلمانی پیروز شد، با توهم قدرتی که به آن مبتلا شده بود، فکر کرد که بر تمام مقدرات مردم کشورش مسلط شده و دستش در هر اقدامی در داخل و خارج ترکیه باز است، مقامات آنکارا به جای اینکه به فکر تامین رضایت رأی دهندگان خود و نیم دیگر از مردم این کشور که نظر مساعد به آنها نداشتند باشند، خود را حاکم بر سرنوشت مردم منطقه خاورمیانه دانسته و به جای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی داخلی به دنبال احیای امپراتوری عثمانی در این کشور برآمدند.
حزب اردوغان در حالی با شعار توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی قدرت را در ترکیه در دست گرفت که تنها در سال 2012 شاخص توسعه در این کشور از 8 تا 9 درصد به کمتر از 3 درصد رسید، به این علت بود که جرقهای که ماه قبل در شهر ریحانلی زده شده بود، در میدان تقسیم به حالت انفجار رسید.
نظم نوین منطقهای در تفکرات سران ترکیه
شهوت قدرت اردوغانیسم و سیاست نظم نوین منطقهای که داود اوغلو طراح و نظریه پرداز آن است و ترکیه را به عنوان قدرت بلامنازع سیاسی و اقتصادی در منطقه تعریف میکند، با توجه به رویکرد دینی در منطقه، مستلزم استفاده ابزاری از دین است تا تاریخ بر باد رفته عثمانیها را احیا کرده و قلمرو از دست رفته این امپراتوری را در حد ابزار نرم تسلط و نفوذ هم که شده، به آنها بازگرداند. به همین علت است که منادیان عدالت و توسعه طرح مبارزه با لائیسم را در دستور کار قرار دادند، البته واضح است که جایگزینی که برای پر کردن این خلأ مدنظر قرار گرفته شده، تفکرات ناب اسلامی نیست، بلکه آمیزهای از اندیشههای وهابی و تکفیری است که هم بتواند در عرصه فرهنگی با گسترش روزافزون شیعه و تفکرات محور مقاومت مقابله کند و هم ضمن تعامل با پروژههای غربی در منطقه زمینههای احیای امپراتوری موهوم عثمانی را فراهم نماید.
نظامیان، علویها و مطبوعات قربانی سیاستهای سرکوب آنکارا
در عرصه داخلی نیز سیاستهای استبدادی و قلدرمآبانه حکام ترکیه در 10 سال اخیر آزادیهای عمومی را در این کشور به مخاطره انداخته است، حزب عدالت و توسعه در حالی رؤیای حاکمیت طولانی مدت در این کشور را میپروراند که ساختارهای اجتماعی سرسختی در میان مخالفان خود از جمله در ارتش دارد. دولت اردوغان که با پیروزیهای متوالی در انتخابات خود را قدرت بلامنازع کشور می داند، در سالهای اخیر با سرکوب مخالفان و بویژه تلاش برای تغییر ساختار ارتش و بیرون راندن ژنرالهای مخالف از ساختار ارتش، سعی کرد این موسسه نظامی پر نفوذ را استحاله کند، یکی از این اقدامات ماجرای آرگنه کون بود.
دخالتهای گسترده ترکیه در امور داخلی سوریه و استفاده از شدیدترین گفتمان خصمانه علیه دولت این کشور در حالی است که از جمعیت 75 میلیون نفری ترکیه بین 20 تا 25 میلیون نفر علوی هستند؛ این البته تمام ظلم روا داشته شده به علویهای ترکیه نیست، تبعیض و استبداد و تحقیر این قشر در طول حاکمیت اردوغانیسم در طول این مدت ادامه داشته است، به عنوان مثال همین اواخر اردوغان نام یکی از پلهای افتتاح شده در این کشور را پل سلطان سلیم اول گذاشت، این نامگذاری در حالی صورت گرفت که این فرد در تاریخ به عنوان یکی از بزرگترین قاتلان علوی ها مشهور است.
تیغ تیز بیعدالتی و استبداد حاکمیت اردوغان علاوه بر ژنرالهای ارتش، سیاسیون لائیک و اقلیتهای پرشمار علوی قربانیان دیگری نیز داشت، روزنامه نگاران قربانیان دیگر سیاستهای آنکارا هستند، بر اساس گزارشهای بینالمللی ترکیه یکی از کشورهایی است که بیشترین فشار را بر روزنامه نگاران وارد میکند و بیشترین بازداشتیها و زندانیها را از این قشر در خود جای داده است. آزادی مطبوعات و آزادی بیان تعریفی در دیدگاههای هژمونی طلب عدالت و توسعه ندارد، این سیاست با عبور اردوغانی ها از پل انتخابات دوم با شدت بیشتری نیز دنبال میشود.
اردوغان؛ وابستگی خارجی و قلدرمآبی داخلی
نارضایتی ترکها از سیاستهای مداخله جویانه اردوغان تنها به علویهای این کشور محدود نمیشود، مردم ترکیه از سویی اتخاذ این سیاستها از سوی دولتیها را نشانه تبعیت محض آنکارا از غرب قلمداد کرده و از سوی دیگر خسارتهای اقتصادی و امنیتی این سیاستها را به عیان در کشور میبینند. ناآرامیها در مرزها و انفجار در شهرهای بزرگ که بزرگترین آنها انفجار اخیر ریحانلی با اعلام رسمی 52 کشته بود، سهم بسزایی در بروز شورشهای خیابانی دارد، خسارتهای اقتصادی بویژه در استانهای مرزی و هجوم آوارگان سوری به ترکیه و همچنین تحریک حساسیتهای مذهبی در این کشور از دیگر مشکلات بحران سوریه است که به اعتقاد ترکها، سیاستهای اردوغان تاثیر بسزایی در شلعهور شدن آن داشت.
در این فضا بود که حزب کارگران کردستان عراق، جریان همیشه مخالف دولت آنکارا نیز با وجودی که اخیرا معاهده سازشی را با دولت ترکیه به امضا رساند، وقتی که تنور ناآرامیهای ترکیه را گرم دید، فعالیتهای مسلحانه را در منطقه دیار بکر آغاز کرد و با عناصر ارتش ترکیه وارد درگیری شد.
رجب طیب اردوغان که از سال 1994 و آغاز فعالیتهای سیاسی خود به عنوان شهردار استانبول طعم شکست را نچشیده و در سه انتخابات پارلمانی و دو انتخابات محلی پیروز شده است، به اعتقاد کارشناسان دچار نوعی عناد و خودبزرگ بینی شده که نتیجه آن نادیده گرفتن بخش بزرگی از مخالفان سیاست های خود و تحقیر و سرکوب آنهاست.
وی در این راستا حتی خود را مجاز میداند که با کوچکترین حقوق و مبانی دموکراسی در جامعه نیز مخالفت کرده و با مخالفان و اعتراض کنندگان مسالمت آمیز نیز به شدیدترین نحو ممکن برخورد کند. توهین و تحقیر مخالفان در اندیشههای امپراتورمآبانه اردوغان تا جایی رسیده که رسما صدها هزار شرکت کننده در 250 تظاهرات در شهرهای مختلف این کشور را افراطگرا و اراذل و اوباش میخواند.
آنکارا به جای توهین به دنبال تعامل با معترضان باشد
بنابر آنچه گفته شد، خیزش مردمی ترکیه بر اثر آشفته بازار سیاستهای داخلی و خارجی دولت اردوغان ایجاد شده و ریشه های آن در عمق مشکلات چند ساله اخیر در این کشور تنیده شده است، بنابراین در عین حال که نباید در دام نظرات افراط گرایانه تبدیل شدن خیزش ترکیه به انقلاب مردمی و اصطلاح موسوم به بهار ترکی در این کشور گرفتار شد، نباید این اعتراضات را سطحی، زودگر و مبتنی بر احساس فرض کرد. این موضوعی است که دولت ترکیه نیز باید آن را بداند و به جای پاک کردن صورت مسأله و سرکوب معترضان و تحقیر و توهین به آنها به فکر انجام اصلاحات بنیادین در این کشور و تحقق مطالبات مردمی باشد.
مقامات آنکارا که گویا در هفته جاری ژستهای سیاسی و توصیه های برادرانه خود برای دیگر کشورها را فراموش کرده بودند، در آغازین روزهای تظاهرات و اعتراضات مردمی اقدام به سرکوب آنها کردند به طوریکه درگیریهای خشونت بار میان تظاهراتکنندگان و نیروهای پلیس این کشور همچنان ادامه دارد و گزارشها از دستگیری هزاران معترض خبر می دهند. از سوی دیگر تاکنون چندین نفر کشته و بیش از هزار نفر زخمی شدهاند.
ریشه انتفاضه ترکیه سطحی نیست
نکتهای که باید به آن توجه کرد، این است که ریشه اعتراضات در ترکیه را بر خلاف مطالب سطحی برخی مطبوعات منطقهای و بینالمللی نباید در بریده شدن چند درخت و تبدیل شدن یک باغ به مرکز تجاری جستجو کرد، بلکه اعتراضاتی که با این جرقه به حالت انفجار رسید، حاصل مجموعه فشارهایی بود که ملت ترکیه در طول سالهای اخیر در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و سیاست خارجی با آن دست و پنجه نرم میکند.
زیرساختهای اقتصادی خیزش ترکها
هنگامی که حزب عدالت و توسعه دو سال پیش با نیمی از آراء مردمی در انتخابات پارلمانی پیروز شد، با توهم قدرتی که به آن مبتلا شده بود، فکر کرد که بر تمام مقدرات مردم کشورش مسلط شده و دستش در هر اقدامی در داخل و خارج ترکیه باز است، مقامات آنکارا به جای اینکه به فکر تامین رضایت رأی دهندگان خود و نیم دیگر از مردم این کشور که نظر مساعد به آنها نداشتند باشند، خود را حاکم بر سرنوشت مردم منطقه خاورمیانه دانسته و به جای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی داخلی به دنبال احیای امپراتوری عثمانی در این کشور برآمدند.
حزب اردوغان در حالی با شعار توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی قدرت را در ترکیه در دست گرفت که تنها در سال 2012 شاخص توسعه در این کشور از 8 تا 9 درصد به کمتر از 3 درصد رسید، به این علت بود که جرقهای که ماه قبل در شهر ریحانلی زده شده بود، در میدان تقسیم به حالت انفجار رسید.
نظم نوین منطقهای در تفکرات سران ترکیه
شهوت قدرت اردوغانیسم و سیاست نظم نوین منطقهای که داود اوغلو طراح و نظریه پرداز آن است و ترکیه را به عنوان قدرت بلامنازع سیاسی و اقتصادی در منطقه تعریف میکند، با توجه به رویکرد دینی در منطقه، مستلزم استفاده ابزاری از دین است تا تاریخ بر باد رفته عثمانیها را احیا کرده و قلمرو از دست رفته این امپراتوری را در حد ابزار نرم تسلط و نفوذ هم که شده، به آنها بازگرداند. به همین علت است که منادیان عدالت و توسعه طرح مبارزه با لائیسم را در دستور کار قرار دادند، البته واضح است که جایگزینی که برای پر کردن این خلأ مدنظر قرار گرفته شده، تفکرات ناب اسلامی نیست، بلکه آمیزهای از اندیشههای وهابی و تکفیری است که هم بتواند در عرصه فرهنگی با گسترش روزافزون شیعه و تفکرات محور مقاومت مقابله کند و هم ضمن تعامل با پروژههای غربی در منطقه زمینههای احیای امپراتوری موهوم عثمانی را فراهم نماید.
نظامیان، علویها و مطبوعات قربانی سیاستهای سرکوب آنکارا
در عرصه داخلی نیز سیاستهای استبدادی و قلدرمآبانه حکام ترکیه در 10 سال اخیر آزادیهای عمومی را در این کشور به مخاطره انداخته است، حزب عدالت و توسعه در حالی رؤیای حاکمیت طولانی مدت در این کشور را میپروراند که ساختارهای اجتماعی سرسختی در میان مخالفان خود از جمله در ارتش دارد. دولت اردوغان که با پیروزیهای متوالی در انتخابات خود را قدرت بلامنازع کشور می داند، در سالهای اخیر با سرکوب مخالفان و بویژه تلاش برای تغییر ساختار ارتش و بیرون راندن ژنرالهای مخالف از ساختار ارتش، سعی کرد این موسسه نظامی پر نفوذ را استحاله کند، یکی از این اقدامات ماجرای آرگنه کون بود.
دخالتهای گسترده ترکیه در امور داخلی سوریه و استفاده از شدیدترین گفتمان خصمانه علیه دولت این کشور در حالی است که از جمعیت 75 میلیون نفری ترکیه بین 20 تا 25 میلیون نفر علوی هستند؛ این البته تمام ظلم روا داشته شده به علویهای ترکیه نیست، تبعیض و استبداد و تحقیر این قشر در طول حاکمیت اردوغانیسم در طول این مدت ادامه داشته است، به عنوان مثال همین اواخر اردوغان نام یکی از پلهای افتتاح شده در این کشور را پل سلطان سلیم اول گذاشت، این نامگذاری در حالی صورت گرفت که این فرد در تاریخ به عنوان یکی از بزرگترین قاتلان علوی ها مشهور است.
تیغ تیز بیعدالتی و استبداد حاکمیت اردوغان علاوه بر ژنرالهای ارتش، سیاسیون لائیک و اقلیتهای پرشمار علوی قربانیان دیگری نیز داشت، روزنامه نگاران قربانیان دیگر سیاستهای آنکارا هستند، بر اساس گزارشهای بینالمللی ترکیه یکی از کشورهایی است که بیشترین فشار را بر روزنامه نگاران وارد میکند و بیشترین بازداشتیها و زندانیها را از این قشر در خود جای داده است. آزادی مطبوعات و آزادی بیان تعریفی در دیدگاههای هژمونی طلب عدالت و توسعه ندارد، این سیاست با عبور اردوغانی ها از پل انتخابات دوم با شدت بیشتری نیز دنبال میشود.
اردوغان؛ وابستگی خارجی و قلدرمآبی داخلی
نارضایتی ترکها از سیاستهای مداخله جویانه اردوغان تنها به علویهای این کشور محدود نمیشود، مردم ترکیه از سویی اتخاذ این سیاستها از سوی دولتیها را نشانه تبعیت محض آنکارا از غرب قلمداد کرده و از سوی دیگر خسارتهای اقتصادی و امنیتی این سیاستها را به عیان در کشور میبینند. ناآرامیها در مرزها و انفجار در شهرهای بزرگ که بزرگترین آنها انفجار اخیر ریحانلی با اعلام رسمی 52 کشته بود، سهم بسزایی در بروز شورشهای خیابانی دارد، خسارتهای اقتصادی بویژه در استانهای مرزی و هجوم آوارگان سوری به ترکیه و همچنین تحریک حساسیتهای مذهبی در این کشور از دیگر مشکلات بحران سوریه است که به اعتقاد ترکها، سیاستهای اردوغان تاثیر بسزایی در شلعهور شدن آن داشت.
در این فضا بود که حزب کارگران کردستان عراق، جریان همیشه مخالف دولت آنکارا نیز با وجودی که اخیرا معاهده سازشی را با دولت ترکیه به امضا رساند، وقتی که تنور ناآرامیهای ترکیه را گرم دید، فعالیتهای مسلحانه را در منطقه دیار بکر آغاز کرد و با عناصر ارتش ترکیه وارد درگیری شد.
رجب طیب اردوغان که از سال 1994 و آغاز فعالیتهای سیاسی خود به عنوان شهردار استانبول طعم شکست را نچشیده و در سه انتخابات پارلمانی و دو انتخابات محلی پیروز شده است، به اعتقاد کارشناسان دچار نوعی عناد و خودبزرگ بینی شده که نتیجه آن نادیده گرفتن بخش بزرگی از مخالفان سیاست های خود و تحقیر و سرکوب آنهاست.
وی در این راستا حتی خود را مجاز میداند که با کوچکترین حقوق و مبانی دموکراسی در جامعه نیز مخالفت کرده و با مخالفان و اعتراض کنندگان مسالمت آمیز نیز به شدیدترین نحو ممکن برخورد کند. توهین و تحقیر مخالفان در اندیشههای امپراتورمآبانه اردوغان تا جایی رسیده که رسما صدها هزار شرکت کننده در 250 تظاهرات در شهرهای مختلف این کشور را افراطگرا و اراذل و اوباش میخواند.
آنکارا به جای توهین به دنبال تعامل با معترضان باشد
بنابر آنچه گفته شد، خیزش مردمی ترکیه بر اثر آشفته بازار سیاستهای داخلی و خارجی دولت اردوغان ایجاد شده و ریشه های آن در عمق مشکلات چند ساله اخیر در این کشور تنیده شده است، بنابراین در عین حال که نباید در دام نظرات افراط گرایانه تبدیل شدن خیزش ترکیه به انقلاب مردمی و اصطلاح موسوم به بهار ترکی در این کشور گرفتار شد، نباید این اعتراضات را سطحی، زودگر و مبتنی بر احساس فرض کرد. این موضوعی است که دولت ترکیه نیز باید آن را بداند و به جای پاک کردن صورت مسأله و سرکوب معترضان و تحقیر و توهین به آنها به فکر انجام اصلاحات بنیادین در این کشور و تحقق مطالبات مردمی باشد.