يک نکته را بايد در نظر داشت؛ 9 دي فرياد دين‌خواهي ملت ايران بود. همين موضوع سبب مي‌شود در پروژه بعدي فتنه، به جاي مانور در فضاي سياسي، تحرک در عرصه اعتقادي مورد نظر قرار گيرد.

درباره 9 دي 88 سخن بسيار است. آنچه در اين روز در همه شهرهاي ايران و بويژه در تهران رخ داد ‌بايد مورد ارزيابي‌هاي گسترده و همه‌جانبه قرار گيرد. تحليل‌هاي بسياري درباره دلايل شکل‌گيري حماسه 9دي مطرح شده است اما نمي‌توان يک ارزيابي واحد از همه عوامل شکل‌گيري 9 دي بيان کرد. به نظر مي‌رسد اينک، يک سال پس از خلق 9 دي با اشاره به دليل اصلي شکست عمليات فتنه، مي‌توان راه را براي تحليل زواياي ديگر گشود. آنچه در ادامه مي‌آيد اشاره‌اي است به مهم‌ترين دليلي که به ناگاه تهران را محل بزرگ‌ترين تجمع مردمي در حمايت از اسلام و جمهوري اسلامي کرد. حضور ميليوني مردم در شهرستان‌ها همانند هميشه قابل پيش‌بيني بود، به همين خاطر در اين فرصت به حماسه ماندگار 9 دي در تهران اشاره مي‌شود.

به راستي دليل تجمع چند ميليوني مردم تهران در 9دي 88 چه بود؟ چه عامل يا عواملي سبب شد از ميدان امام حسين(ع) تا خيابان جمال‌زاده جمعيت به صورت متراکم تجمع کنند؟ از سوي ديگر اين تجمع بي‌سابقه چه موضوع يا موضاعاتي را مطالبه مي‌کرد؟ براي پاسخ به اين 2 سوال کليدي، به صورت مختصر به حوادثي که به 9 دي منجر شد، پرداخته مي‌شود.

 اختلافات عقيدتي قشري از مردم تهران با ديگر مردم کشور، در انتخابات رياست جمهوري دهم به صورت ويژه نمودار شد. اگر به نحوه تحرک پرده‌نشيني که آرايش انتخاباتي مخالفان محمود احمدي‌نژاد را ترسيم کرد، به رفتار تبليغاتي کانديداهاي اصلاح‌طلب، به پرخاشگري‌ها در مناظره‌ها، به فيلم‌هاي تبليغاتي و همين‌طور به رفتارهاي تجمعات خياباني ليدرهاي اين 2 کانديدا توجه کنيم، يک نکته بسيار قابل توجه است و آن اينکه حقيقتا مهندسي تبليغاتي و انتخاباتي اتاق فکر مشترک موسوي و کروبي بر «بداخلاقي» استوار بود. در آن فضا بار ديگر استراتژي انتخاباتي اين جريان تداوم يافت. آنها باز هم ماه‌ها قبل از زمان انتخابات موضوع «تقلب» را مطرح کردند. ادعايي که قبل از انتخابات‌ دوم خرداد 76، مجلس ششم، رياست‌جمهوري نهم و مجلس هشتم هم از سوي اين جريان مطرح مي‌شد. با اين حال اين بار گويي برنامه‌اي ويژه در کار بود، چرا که از همان ابتدا «کميته صيانت از آرا» تشکيل شد. اين نخستين اقدام عملي جريان مخالف در تخريب جمهوري اسلامي بود. به موازات اين اقدام، رسانه‌هاي اين جريان نيز ماه‌ها فضاي افکار عمومي قشري از مردم را درباره سلامت انتخابات مشوش کردند. اين رفتار در تبليغات انتخاباتي آنها نيز نمود داشت. شعارهاي تبليغاتي حاميان موسوي و کروبي فقط متوجه احمدي‌نژاد بود. البته آنچه بسيار واضح است اهانت‌هاي بي‌سابقه در قالب اين شعارها بود. موسوي و کروبي نيز در مناظره‌هاي خود با احمدي‌نژاد و همچنين در مناظره با يکديگر بر همين منوال اقدام کردند. ميرحسين موسوي بارها احمدي‌نژاد، رئيس‌جمهور کشور را در مقابل ديدگان ميليون‌ها ايراني متهم به دروغگويي کرد. رفتاري که بعدها مورد انتقاد رهبر انقلاب قرار گرفت. در راستاي اين رفتار غيراخلاقي محمود احمدي‌نژاد به عنوان يک دروغگو معرفي شد و اين درحالي بود که بيشترين دروغ‌ها در ماجراي آمارهاي ساختگي «مشارکت» نمود عيني يافت. در چنين فضايي که عصبيت‌هاي کانديداها شدت يافت، اينبار ادعاي تقلب به صورت صريح در شعارهاي حاميان موسوي مطرح شد. ايده نماد سبز نيز اقدامي بود در راستاي کمک به القاي تقلب. نامه ‌هاشمي به رهبري نيز به اعتقاد برخي سياسيون چراغ سبز براي آشوب سبزها بود. همه چيز براي يک «اقدام» فراهم شد. اقدامي که ساعت 11 شامگاه 22خرداد توسط موسوي کليد خورد.

 
اختلاف بر سر چه بود؟

 
عصر 23 خرداد از مناطق مرکزي شهر تهران دود بلند شد و به تدريج به سمت شمال شهر تداوم يافت. حمله به سطل‌هاي زباله و همچنين تخريب بانک‌ها و اتوبوس‌ها آغاز و «آتشي که هاشمي وعده داده بود» محقق شد. اين خروش خشونت‌آميز عليه نتيجه انتخابات در ابتدا مورد استقبال عده‌اي اندک قرار گرفت اما در ادامه و پس از بيانيه رسمي موسوي، جمعيتي که در دوران تبليغات تا پاسي از شب در خيابان‌ها تجمع مي‌کردند، اين بار پس از انتخابات هم به خيابان آمدند. بسياري معتقدند دليل تشکيل اعتراضات و به دنبال آن آشوب‌هاي خياباني عدم وجود فاصله زماني ميان دوران تبليغات و زمان پس از انتخابات بود. زمينه‌سازي قبل از انتخابات براي القاي تقلب در کنار بيانيه‌هاي موسوي که شائبه تقلب را براي هواداران جدي مي‌کرد، باعث شد تجمعات خياباني شکل بگيرد. بايد به اين نکته اساسي اشاره شود که در ابتدا به جز نخبگان و برخي افراد مطلع و پيگير تحولات سياسي، عامه مردم معتقد بودند اختلاف بر سر انتخابات و قدرت است و خيابان‌هاي تهران به خاطر نتيجه انتخابات شلوغ مي‌شود. پس از نماز جمعه به امامت رهبر انقلاب در 29 خرداد و تدارک گسترده سران جريان مدعي تقلب - بويژه مجمع روحانيون- براي تداوم خيابان‌گردي، نخستين جرقه‌ها در افکار عمومي براي ترديد در ماهيت تجمعات غيرقانوني ايجاد شد. رويگرداني از قانون در مسير پيگيري ادعاي تقلب هم رفتاري بود که ادعاي تقلب را در افکار عمومي حاميان اين افراد تا حدودي مورد تشکيک قرار داد. با اين حال پوشش گسترده رسانه‌اي حاشيه‌هاي تجمعات غيرقانوني باعث شد، افشاي اين واقعيت‌ها به طول بينجامد. با اين حال و پس از فروکش کردن فضاي انتخاباتي، تجمعات

گاه و بيگاه خياباني تا حدودي از رونق افتاد. به اعتقاد کارشناسان مهم‌ترين عامل اين ريزش در بازگشت عقلانيت به فضاي سياسي و اجتماعي کشور بود. طي اين مدت فرصتي فراهم شد تا معترضان در ابتدا به اصل ادعاي تقلب و در ادامه به نحوه بيان و نشان دادن اعتراضات خود بينديشند. البته تمهيدات امنيتي و انتظامي در ايجاد چنين فضايي بسيار نقش داشت.

 
تغيير ملموس شعارها

 
به مرور، هم تعداد تجمعات رو به نزول نهاد و هم شمار شرکت‌کنندگان در تجمعات کاهش يافت. بيانيه‌هاي موسوي و رفتار دور از منطق کروبي، تلاشي براي زنده نگه‌داشتن تجمعات خياباني بود. در اين وضعيت شمار کمتري از مردم معترض به نتيجه انتخابات نسبت به تجمعات نظر مساعد داشتند. بسياري معتقدند به لحاظ اعتقادي، هسته اوليه تجمعات که اکثريت را نيز شامل مي‌شد تنها به خاطر پذيرفتن ادعاي تقلب به خيابان آمدند. اين افراد خواستار بازگرداني راي خود بودند. اما پس از آنکه عدم توجه موسوي به اين خواسته اساسي خود را ديدند، تا حدود زيادي دچار ترديد شدند. به عبارت ديگر نقاط مشترک موسوي و کروبي با تجمع‌کنندگان مربوط به قبل از انتخابات بود. پس از انتخابات تنها اين ادعاي تقلب بود که سران مدعي تقلب را با بدنه هواداران گردهم آورد. موسوي و کروبي و به طور کلي تصميم‌گيران يا اتاق فکر اما به هيچ‌وجه نمي‌توانستند به سمت آشکار شدن واقعيت درباره اين ادعا بروند. آنها همه فرصت‌هايي که حکومت به آنها داد تا نسبت به اعتراض معترضان پاسخگو باشند را نديدند. شايد بتوان به جرات گفت آنها که هيچگاه نخواستند واقعيت ادعاي تقلب آشکار شود، همان طراحان و سران مدعي تقلب بودند. اين موضوع توسط بسياري از بدنه حاميان رصد و به تدريج تجمعات کم رونق شد. اين موضوع البته توسط سران مدعي تقلب رصد شد و بلافاصله تلاش شد حول مسائل فرعي توافقي حاصل شود. ماجراي نحوه برخورد، کشته‌سازي، کهريزک و... تلاشي براي بازگرداندن بدنه و همچنين تداوم تلاش براي حصول اهداف اصلي بود. اين تاکتيک با پوشش بسيار گسترده شبکه‌هاي خارجي مواجه شد و توانست افکار را به اين سمت سوق دهد اما باز هم عاملي براي به خيابان آمدن راي دهندگان نشد. به مرور راي‌دهندگان به موسوي در خانه ماندند و اکثر کساني که به خيابان‌ها آمدند کساني بودند که اصولا راي در جمهوري اسلامي را نمي‌پذيرفتند.

 

آشکار شدن هويت با روز قدس و 13 آبان

 

جرياني که تقلب را بهانه آغاز فتنه کرد، به‌رغم ادعاهاي پرطمطراق به مرور ماهيت اصلي خود را نمايان کرد. اعتراضات به خاطر ادعاي تقلب آغاز شد. موضوعي که چندماه قبل از انتخابات رسانه‌هاي حامي جريان فتنه آن را ترويج و حتي بي‌بي‌سي فارسي را راه‌اندازي کردند.

 بنابراين آيا ماهيت اعتراض‌ها بايد موضوعي خارج از اين بحث باشد؟ اعتراض به نتيجه انتخابات چه ارتباطي با «نه غزه، نه لبنان» داشت؟ اين سوال بسياري از مردم ايران بود. روز قدس که در همه جاي دنيا به نام امام خميني(ره) و نماد ضدصهيونيسم است فرصتي شد تا وزارت خارجه رژيم صهيونيستي بر سر آن سرمايه‌گذاري کند و شعار ضدمقاومت «نه غزه، نه لبنان» را پيشنهاد دهد. طرفداران موسوي اين شعار را در روز قدس سر دادند تا افکار عمومي در «انتخاباتي» بودن تجمعات و آشوب‌ها بيشتر از گذشته تشکيک کنند. انديشه امام توسط مدعيان راه امام مورد اهانت قرار گرفت. 13آبان نيز که نماد استکبارستيزي بود، فرصتي شد تا اين جريان اين بار شعار انحرافي «مرگ بر روسيه» را سر دهند تا به فاصله کمتر از 2 ماه و پس از اسرائيل، اين بار فرياد «آمريکا خواهي» هم در کارنامه «معترضان به نتيجه انتخابات» ثبت شود. تجمع 13 آبان بسيار کم تعداد و حدود چند هزار نفره بود. اين موضوع اين واقعيت را نمايان مي‌کرد که به همان ميزان که محتواي شعارهاي تجمعات تغيير مي‌يافت و ايدئولوژيک مي‌شد، کميت تجمع‌کنندگان نيز با کاهش مواجه مي‌شد. هيچ‌کس نمي‌تواند در اين موضوع ترديد کند که تجمع‌کنندگان 25 و 30 خرداد چه به لحاظ تعداد و چه به لحاظ بنيان‌هاي اعتقادي با آشوبگران روز قدس و 13 آبان داراي هيچ اشتراکي نبودند. اتفاقات روز قدس در واقع اعلام ماهيت پوشيده جرياني بود که انتخابات را مجالي براي طراحي يک طرح پيچيده و خطرناک قلمداد کرد.

 
... و اما 9 دي

 

ديگر کسي تجمعات خياباني را به چشم اعتراض به نتيجه انتخابات نمي‌نگريست. اين موضوع در رفتار و بيان خود تجمع‌کنندگان هم اعلام مي‌شد. 50 روز از 13 آبان گذشت و ايران به سوگ فرزند زهرا(س) نشست. شايد هيچ‌کس باور نمي‌کرد جرياني که دستش براي مردم رو شده بود، حماقت کرده و دامنه رفتارش را به عزاي سيدالشهدا(ع) بکشاند. اما طبيعي است جريان فتنه که در پي اعلام رسمي ماهيت ايدئولوژيک خود بود، عاشورا را بهترين فرصت تلقي کند. فاجعه عاشورا اتفاق افتاد و عزاي حسين و عزاداران حسين مورد هتک قرار گرفتند تا موسوي اين بار در قالب بيانيه‌اي رسما مردان خداجوي دين رحماني يا همان مريدان سکولاريسم را به خاطر خطر کردن در روز عاشورا و شعار عليه اصل ولايت‌فقيه– که همان اصل نبوت و سلسله ولايت است- تمجيد کند. هتک حرمت عاشورا اگرچه پرده را کاملا از چهره نفاق برداشت اما يک واقعيت مهم ديگر در پي داشت و آن پايان مماشات «مردم» با فتنه‌گران بود.

 آنچه سبب شد مردم تهران بي‌سابقه‌ترين اجتماع تاريخ ايران را در 9 دي رقم بزنند، مشاهده اهانت به مقدسات ديني بود. در اين موضوع هيچ‌کس نمي‌تواند ترديد کند که هيچ عامل ديگري نمي‌توانست چنين اجتماعي را خلق کند. به واسطه اين دليل مطالبات نيز صريحا بيان شد و در کنار برخورد با سران فتنه، مردم از دين، جمهوري اسلامي و ولايت‌فقيه اعلام حمايت کردند. اين موضوع در شعارها و دست نوشته‌هاي آنان کاملا پيدا بود.

 9 دي خروش ملت عليه جريان ضددين بود. اين خروش داراي اين پيام مهم بود که ملت خواستار دين و همه گزاره‌هاي سياسي و اجتماعي مرتبط با دين است. اگرچه در فاصله 200روزه انتخابات تا 9 دي هزينه‌هاي بسياري بر جمهوري اسلامي تحميل شد اما اين دستاورد شيرين بر همه اين هزينه‌ها فزوني دارد که ملت در سراسر ايران و بويژه در پايتخت بر اعتقاد راسخ خود به اسلام و جمهوري اسلامي و ولايت‌فقيه تاکيد کرد.

 9 دي کمر فتنه شکست و ديگر قد راست نکرد. حتي نتوانست از زانوي آمريکا و اروپا هم بلند شود. اما يک نکته را بايد در نظر داشت؛ 9 دي فرياد دين‌خواهي ملت ايران بود. همين موضوع سبب مي‌شود در پروژه بعدي فتنه، به جاي مانور در فضاي سياسي، تحرک در عرصه اعتقادي مورد نظر قرار گيرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس