به گزارش مشرق به نقل از جوان آنلاین، اگر قبول كنيم مالكيت حقوقي
يك فيلم به تهيهكننده فيلم تعلق دارد، آخرين فيلم اصغر فرهادي، يك فيلم
فرانسوي به شمار ميآيد و عملاً ايران در جشنواره كن فرانسه هيچ نمايندهاي
ندارد. پس حضور اين تعداد زياد از خبرنگاران در يك رخداد سينمايي كه
نمايندهاي از ايران حتي در بخشهاي غير رقابتي آن وجود ندارد، به چه دليل
است؟
حضور خبرنگارهاي ايراني در يك رويداد بينالمللي سينمايي از
يك سو باعث آشنايي خبرنگاران با آخرين توليدات سينمايي و روند تحولات در
سينماي جهان شده و از سوي ديگر باعث برقراري ارتباط با دست اندركاران امور
سينمايي در كشورهاي مختلف ميشود و احتمالاً در بازگشت از اين سفر
ميتوانند تحليلهاي بهتري نسبت به اوضاع سينما و وضعيت ما در مقابل
پيشرفتهاي سينمايي ساير نقاط جهان، ارائه دهند. اما سؤال مهم اينجاست كه
از ميان خبرنگاراني كه اساميشان به عنوان مسافران كن اعلام شده است به
زبانهاي بينالمللي غير از زبان مادريشان تسلط دارند؟ و اگر مثلاً با
زبان انگليسي آشنايي دارند، اين آشنايي تاحدي است كه بتواند باعث ارتباط
برقرار كردن با حضار در جشنواره شود و حرفهاي رد و بدل شده ميان آنها
ميتواند حامل اطلاعات به درد بخوري براي سينماي ايران باشد؟ جواب اين سؤال
در مورد بسياري از اين افراد منفي است.
خاطرات سفر محاله يادم بره
قيمت
ارز اين روزها آنقدر بالاست كه حتي براي براي خريد دارو ارز دولتي اختصاص
پيدا نميكند. در اين بين هزينههاي يك سفر خارجي نزديك به ۲۰- ۱۰ روزه به
قلب اروپا با هزينه رفت و آمد، اقامت، خورد و خوراك و ساير هزينههاي
جاري، در يك حساب سر انگشتي حدود ۲۰ ميليون تومان خرج بر ميدارد. اين
مقدار پول در مقايسه با در آمد ماهيانه يك خبرنگار كه به طور متوسط حدود
۸۰۰- ۷۰۰ هزار تومان است، چيزي بالغ بر پس انداز بيش از دو سال حقوق
ميشود. اما پوشش خبري يك جشنواره سينمايي آيا اينقدر دستاورد دارد كه يك
خبرنگار حقوق خود را دو سال پسانداز كند كه به اين سفر برود؟ يا حق
مأموريتي كه يك رسانه براي خبرنگارش درنظر ميگيرد آنقدر چرب است كه بتواند
هزينه چند ميليوني سفر فرانسه را جبران كند؟ جواب منطقي به اين سؤالها هم
منفي خواهد بود. پس تنها گزينه ممكن اين است كه اين حاتم بخشيها و تقبل
هزينههاي سفر دوستان خبرنگار به فرانسه از سوي مراكزي انجام ميشود كه در
سينما نقشآفريني
به طور معمول مؤسسات فيلمسازي ايراني در حاشيه كن و در بازار فيلم جشنواره حاضر ميشوند. بازار فيلم بهانه خوبي است كه هر مؤسسه ايراني به دنبال غرفهاي براي حضور در جشنواره باشد و هر غرفه با حضور چند مدير سينمايي گرم ميشود و مديران سينمايي نيز در اين ميان براي ارتقاي جايگاه سينماي ايران تلاش ميكنند! به همين خاطر در بازگشت از فرنگ درباره موفقيتهاي چشمگيرشان سخن ميگويند كه باعث حيرت جهاني شده و همه را وادار به تحسين سينماي ايران كردهاند. البته براي اينكه اين حرفها جنبه خودستايي نداشته باشد و استقبال از غرفه ايران بيشتر جنبه مستند پيدا كند، دوستان مدير به صورت گلچينشده از ميان خبرنگاران، چند نفري را با خود به سفر ميبرند تا محاسن سفر را مستندنگاري كنند و براي سفرهاي آتي دلايل موجهي ايجاد كنند. البته طبق معمول آمار هزينههاي اين گونه سفرها و همراه كردن خبرنگاران در تور سفر خارجي معمولاً با تغيير دولتها و استقرار تيمهاي مديريتي جديد در نهادهاي سينمايي، منتشر ميشود.
اين خبرنگارها از كجا ميآيند؟
نگاهي به ليست خبرنگارها و رسانههايي كه خبرنگارانشان در اين سفر حضور دارند، چند نكته را نمايان ميكند، اول اينكه چند تن از اين افراد تا به حال در عمرشان كار خبري نكردهاند و به سختي ميتوان از آنها انتظار داشت كه فرق يك خبر را با يادداشت تشخيص دهند، كسي كه بيشتر عمرش را تهيهكننده سينما بوده است يا اينكه به عنوان مدير فرهنگي فعاليت ميكرده، يك شبه خبرنگار حوزه سينما شده و در ليست سفر قرار گرفته است.
نكته دوم اينكه در كمال تعجب هيچ نامي از خبرگزاريهاي مهم كشور وجود ندارد و تنها نام دو نماينده از خبرگزاري ايسنا در اين ليست وجود دارد ولي در همين ليست نام دو روزنامه اقتصادي! كه پوشش اخبار سينمايي آنها نه اولويت دارد و نه موضوعيت به چشم ميخورد. واقعاً چه كسي ليست خبرنگاران را تهيه و مورد تأييد قرار داده كه فرق خبرنگار را با غير خبرنگار تشخيص نداده و نميداند كه كار روزنامههاي اقتصادي با سينمايي فرق ميكند؟ سفرهاي بيحساب و كتاب خارجي آنقدر مزه دارد كه بعضيها سعي ميكنند به هر نحو ممكن آن را از دست ندهند، چه اينكه به عنوان منتقد شناخته شده باشند يا تهيهكننده يا مدير يك مجموعه فرهنگي.
در اين شرايط هر كس ميخواهد خود را به عنوان خبرنگار جا زده و از مزاياي سينما نويس بودن استفاده كند، همان طور كه در هنگام دريافت هديه رئيسجمهوري ناگهان تعداد خبرنگاران و اهالي رسانه رشد كرده و چند برابر ميشود. با آنكه عمر دولت فعلي شبيه آفتاب دم غروب شده و همه منتظرند تا در دولت بعدي با مديران فرهنگي و سينمايي جديدي روبهرو شوند كسي انتظار اصلاح رسم غلط سفرهاي خارجي مديران را در كوتاه مدت ندارد، اما اينكه به هر بهانهاي با برداشت از جيب مردم راه سفر به فرنگ را در پيش بگيريم، رسمي قاجاري است كه تنها باعث ميشود پرونده عدم كفايت مديريت آقايان سنگينتر از گذشته شود.