علامه العمری یکی از رموز موفقیت خود را داشتن توکل قوی و توسل به مادر ائمه عصمت و طهارت علیهم السلام میدانست. این عالم ربانی توسل ویژهای هم به حضرت زهرا(س) داشته که باعث نجات وی از اعدام شده است. علامه العمری به دلیل فعالیت در راستای احقاق حقوق شیعیان عربستانی، توسط وهابیها به زندان افتاد و دادگاه سعودی وی را به اعدام محکوم کرد اما توسل به حضرت زهرا(س) مانع از موفقیت وهابیها شد.
این عالم ربانی خاطره آن حادثه را چنین تعریف کرده است: «پس از چندماه زندانی شدن به دلیل انتشار اعلامیههایی در دفاع از شیعیان روز اجرای حکم اعدام فرا رسید. عاملان حکومت، مرا مقابل دیدگان هزاران شیعه پای چوبه دار بردند و طناب را به گردنم انداختند؛ به حضرت زهرا سلام الله علیها توسل کردم و زیر لب گفتم: یا حضرت زهرا! من فقط برای دفاع از شما و آبروی شما پای چوبه دار آمدهام، یاریام کنید! وقتی طناب دار را کشیدند، پس از حدود 30 ثانیه طناب پاره شد و من بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم 35 روز گذشته بود و در یکی از بیمارستانهای مدینه بستری بودم و فهمیدم نجات یافتهام.»
مرحوم علامه شیخ العمری (نفر وسط)
مرحوم علامه العمری خاطره دیگری هم از خانه مادر سادات دارد. آیتالله محمدصادق نجمی، عضو هیئت علمی بعثه مقام معظم رهبری در این باره میگوید: «در ماه رمضان 1426 قمری (حدود هشت سال پیش) در مدینه با شیخ العمری دیدار کردم. وی گفت: زمانی که ما کودک بودیم، قبر حضرت زهرا(س) در خانهاش مشخص بود و ارتفاع آن به یک متر میرسید.»
با اندکی تحقیق در جوامع روایی نیز این نتیجه حاصل میشود که از میان سه قول تدفین حضرت زهرا(س) در یکی از سه مکان «قبرستان بقیع»، «روضه پیامبر» و «خانه حضرت زهرا»، احتمال خاکسپاری ایشان در منزل خودشان از اقوال دیگری قویتر است. در بیشتر کتابهای معتبر شیعه از جمله «کافی»، «تهذیب» و «من لایحضره الفقیه» -که جزو کتب اربعه شیعه هستند- این قول با طرق روایی مختلف از امیرالمؤمنین، امام باقر، امام صادق و امام رضا علیهمالسلام نقل شده است.
شیخ صدوق(ره) نقل کرده است که احمد بن محمد بن ابی نصر میگوید: از حضرت ابوالحسن، علی بن موسی الرضا علیه السلام درباره قبر حضرت فاطمه علیها السلام پرسش کردم، حضرت فرمود: «دفنت فی بیتها فلما زادت بنو امیه فی المسجد صارت فی المسجد»؛ آن حضرت در خانه خود به خاک رفت، پس چون بنی امیه مسجد را توسعه دادند، آن خانه هم جزء مسجد شد. (عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 311)