به عنوان مثال در خبرگزاري انگليسي "رویترز" که خط قرمزش منافع صهیونیستهاست، بسیار دیده شده که همزمان یا نزدیک به زمان برگزاري مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با کشورهاي عضو گروه 1+5 ، ازاین تکنیک مجاورت به زیبایی هرچه تمامتراستفاده کرده و درچند مورد این خط قرمز را شکسته تا مخاطب را اقناع کند که انرژی هستهای جمهوری اسلامی، مصارفی غیرصلحآمیز و خطرناک خواهد داشت و اینکه گفته میشود نباید به ایران اجازه داشتن این فناوری مهم را داد درست و عاقلانه است!
اگر به آرشیو این خبرگزاری مراجعه کنیم، خواهیم دید که چند بار برای جلب اعتماد مخاطب خود در خبرهای مرتبط با فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ايران (بخوانید خبرسازیهای مرتبط) به این موضوع اذعان کرده است که رژیم صهیونیستی "بزرگترین زرادخانه تسلیحات اتمی منطقه را در اختیار دارد" اما بعد از آن با اطلاعات ساختگی و البته پخته خود، آنچنان ذائقه مخاطب را ساخته است که این رژیم برای محافظت از خود حق دارد چنین زرادخانهای داشته باشد و اکنون نگرانی اصلی "جامعه بینالملل" بر اساس "اطلاعات موثق نهادهای مرتبط مثل آژانس بینالمللی انرژی اتمی یا شورای امنیت سازمان ملل متحد"، ایران و فعالیتهای پنهانی آن است که حکایت از ساخت بمب اتم در آیندهای نزدیک توسط ایران و تهدید جامعه بینالملل دارد!
در این مثال، بهخوبی استفاده تأثیرگذار رویترز از تکنیک مجاورت درجهت تأثیرگذاری حداکثری بر مخاطب، قابل مشاهده است؛ نخستین جا درنزدیکی مذاکرات و برای فضاسازی رسانهای علیه ایران؛ دومین بار نیز در زمینه مطلبی که شاید برای آنها خط قرمزاست و یکسره ازپاسخگویی درباره آن ميگريزد یعنی جنگافزارهاي اتمی رژیم صهیونیستی؛ آنها برای جلب اعتماد مخاطب در مسیر هدف غایی که همان بزرگنمایی فعالیتهای هستهای ایران و غیرصلحآمیز جلوهدادن آن است، حتی حاضرند موضوع جنگافزارهاي اتمی رژیم صهیونیستی را مطرح کنند.
اما آیا باید مقهور قدرت رسانهای آنها شد و به لحاظ ظاهری تمام و کمال از آنها تقلید کرد؟ یعنی استودیویی مثل آنها درست کرد، مدالیم (قاب کوچک) را برای ارتباطهای مستقیم مانند آنها گرفت و گزارشهای کلیشه ای 90 ثانیهای را بهطور کاملاً ساختاری از آنها تلقید کرد و درعین حال از محتوا چشم پوشید و حتی جلوی بسیاری از خلاقیتها را هم در قالب اجباری همین ساختارهای دست و پاگیرغربی گرفت؟
درهمین مذاکرات آلماتی2، دقیقاً مثل دورههای قبلی مذاکرات، در رسانه ملی بهصورت کاملاً کلیشهای، شب قبل از مذاکرات، بستهای پخش میشود که روند مذاکرات قبلی را نشان میدهد و بعد هم خبرهای آلماتی به علاوه تفسیری کلی و البته با بیانی ناقص و مبهم از یک کارشناس رسانه که البته این بار به کارشناس ارشد خبر ارتقا پیدا کرده بود، با یک قاب مدالیم زیبا و محتوایی که حداقل مخاطب از آن سر درنمیآورد بیان میشود والسلام (البته جز دو پرسشي که دو خبرنگار ایرانی صریح از سخنگوی اشتون میپرسند که آن هم در نهایت بیسلیقگی تدوین میشود.)
آیا واقعاً مخاطب ما تشنه تفسیری کلی و مبهم از اتفاقاتی است که در مذاکرات افتاده یا میخواهد آنچه را که واقعیت میدان است یعنی بیمنطقی طرف مقابل، قدرتطلبی آنها، فشار و اعمال زور، عدم پاسخگویی درباره فعالیتهای هستهای رژیم صهیونیستی از زبان دیپلماتهای این کشورها و سمجگریهای خبرنگاران ایرانی و در نهایت بهصورت زیرپوستی عزت ایران اسلامی را ببیند که به اصطلاح ابرقدرتها درمقابل منطق، استدلال و پیشرفتهای آن کم آوردهاند؛ چیزی که برخی رسانههای مکتوب و مجازی ما توانستند با قلمشان آن را برای مردم و مخاطبانشان از آلماتی هدیه بیاروند اما خبر تلویزیون با صوت و تصویر و هزار امکانات دیگرش نتوانست و اگر تسلط خبرنگار بازنشسته واحد مرکزی خبر (آقاي غرقی) که با تدبیر شبکه خبر به این نشست رفته بود نبود، همان چند صحنه هم به وجود نمیآمد تا با عنوان خبرنگار ایرانی از رسانه ملی پخش شود.
از تکنیک مجاورت گفته شد اما نگفتیم در کجاها و چگونه میتوانستیم از این تکنیک در خبررسانی از آلماتی 2 استفاده کنیم.
1- یکی ازمواردی که به زیبایی خبرنگاران مکتوب رسانههای مجازی آن را با استفاده از تکنیک مجاورت بر روی کاغذ آوردند و شاید بهتر بگوییم که به تصویرکشیدند، تناقضگوییهای مقامات مختلف 1+5 بهویژه سخنگوی اشتون بود؛ مصاحبه وی میتوانست همانگونه که این خبرنگاران مکتوب از آن استفاده کردند به یک گزارش تصویری زیبا تبدیل شود و اگر بود خبرنگاری توانا و ریزبین و البته بالاتراز او مدیری برنامهریز، دلسوز، آگاه و مبتکر، میتوانست از جدلهای خبرنگاران با سخنگوی اشتون و گاف او که جامعه بینالملل را اروپا خواند و مصاحبه با خبرنگاران از ملیتهای مختلف دراین زمینه و پروپاگاندایی معقول دراین خصوص بهخوبی از مجاورت این مذاکرات با این رویکرد خصمانه استفاده کند و درعمل هم خودخواهی و زیادهخواهی آنان را نشان دهد و واکنش ملیتهای مختلف را به تصویر بکشد.
2- یکی دیگراز ظرفیتهای حاشیه اجلاس، اقتدارو معنویت هیئت جمهوری اسلامی است که به تصویرکشیدن بدون کلام آن، سخت، اما شدنی است؛ تعطیلشدن مذاکرات به هنگام نماز یا حضور در نمازجمعه آلماتی و بسیاری از حالتهای غیرکلامی هیئت ایرانی که به نمایندگی از مردم ایران اقتدار ما را به رخ به اصطلاح ابرقدرتها میکشند خود یکی از بهترین و تأثیرگذارترین روشهاست که با استفاده از تکنیک مجاورت، شدنی است.
3- واحد مرکزی خبر در لندن، نیویورک، پاریس، برلین، پکن و مسکو دفتر دارد یعنی ما در شش کشور مقابلمان در مذاکرات، خبرنگارانی داریم که در آستانه و حین مذاکرات میتوانند بسیار به کمک ما بیایند اما دریغ از یک گزارش ساده؛ البته وقتی مدیر بخش مرتبط با این حوزه، تمام حواسش به دادن ارتباطهای تصویری بیحاصل در تفسیر کلی مذاکرات است قطعاً به برنامهریزی در این زمینه نخواهد رسید.
آیا خبرنگاران ما دراین کشورها نمیتوانند با گزارشهایی جذاب و اقناعی ضمن اینکه به واقعیت فضای رسانهای در آن کشورها بپردازند، در کنار آن سراغ دیپلماتهایی (حتی بازنشسته و خارج از دولت آن کشور) بروند که با چنین رفتاری با جمهوری اسلامی ایران مخالفند و آن را فاقد نتیجه میدانند؟
آیا نمیشد مثلاً درگزارشی از لندن ضمن تشریح فضای رسانهای بیبیسی علیه مذاکرات و جمهوری اسلامی ایران (البته نه با رويکرد زیرسؤالبردن یا مسخرهکردن یا محکومکردن آن به صورت شعاری، بلکه با محتوایی کاملاً رسانهای) به سراغ دیپلماتها و جناحهایی رفت که با این نوع حرکت مخالفند و با تحریک حس انگلیسی آنها از اینکه لندن کاملاً بیاستقلال در مسیر واشنگتن حرکت میکند، از زبان خود انگلیسیها از سیاست لندن انتقاد کرد؟ (چیزی که رهبری معظم انقلاب در مشهد بر آن تأکید کردند.)
آیا نمیشد از فرانسه و از زبان خود اندیشمندان و سیاستمداران فرانسوی اینگونه گزارش تهیه شود که پاریس از ترس لابی صهیونیستها در مذاکرات، اینگونه موضع ضد ایرانی اتخاد کرده است و اصلاً به منافع مردم فرانسه نمیاندیشند؟ (باز هم تأکید رهبرمعظم انقلاب در سخنراني نوروزي در مشهد درباره عملکرد فرانسویها درقبال جمهوری اسلامی ایران را يادآور ميشويم.)
آیا نمیشد به برلین گزارشی سفارش داد که در آن به مشکلات مردم این کشور از زبالههای اتمی و آلودگیهای آن پرداخته شود که حاصل میزبانی آنها از بخشی از سلاحهای اتمی آمریکاست؟
آیا نمیشد از نیویورک گزارشی فرستاد درباره آمار سلاحهای اتمی آمریکا و ابرازنگرانی و ناراحتی مردم این کشور از استفاده آمریکا از بمب اتم درهیروشیما و ناکازاکی برخلاف معاهدات بینالمللی سازمان ملل و در کنار آن، تاثیر لابی صهیونیست در تمام تصمیمگیریهای واشنگتن ازجمله مذاکرات 1+5 با ایران و البته نقدهای بسیاری از سیاسیون آمریکا در این زمینه از کاخ سفید را به تصوير کشيد؟
آیا نمیشد خبرنگارمان در پکن که برای سیل به ژاپن میرود، برای یک گزارش مستند از یکی از بازماندگان بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی هم به ژاپن میرفت و گزارشی تأثیرگذار و کارنشده دراین زمینه کارمیکرد تا درمجاورت با نشست آلماتی 2 پخش شود؟
آیا نمیشد خبرنگار ما در مسکو درگزارشی مثبت از همکاریهای سازنده ایران با 1+5 و آژانس بینالمللی انرژی اتمی از زبان مقامات روس بگوید و برادامه همکاریهای آینده تهران و مسکو بهرغم فشارها تأکید ورزد؟
بیجهت نیست که یکی از رئیس رسانه ملی درگزارش عملکرد خود برای خبرگان رهبری بهصراحت اعلام میکند که یکی از کمبینندهترین بخش برنامههای رسانه ملی مربوط به خبر صدا و سیماست؛ این یعنی اینکه خود رئیس رسانه ملی هم به این نتیجه رسیده است که باید تحولی دراین بخش صورت گیرد و نمیتوان به استودیوهای چهارمیلیاردی و تقلیدی از شبکههای خارجی و گزارشهای یکسان 90 ثانیهای و منطبق با استانداردهای شبکههای خبری دنیا دل بست و باید فکری کرد. فکري که تا کنون چندان اثري از آن ديده نشده است.