امیر علی اکبری در یکی از روزهای تعطیلات نوروزی میهمان خبرگزاری مهر بود تا ضمن خداحافظی رسمی از عرصه ملی ورزش ایران بسیاری از ناگفته های خود را نیز مطرح کند. هر چند می شد اشتیاق ماندن و کشتی گرفتن با دوبنده تیم ملی ایران را از نگاه و حرفهای او فهیمد، اما به قول خودش هیچکدام از مسئولان ورزش برای حل مشکلاتش پیشقدم نشدند تا او به ناچار تابعیت کشور دیگری را برای ادامه راه قهرمانی اش انتخاب کند.
امیر علی اکبری که در طول حضورش در خبرگزاری مهر بارها برای ماندن ابراز تمایل کرد، به سوالات مطرح شده پاسخ داد:
*هنوز برای رفتن مصمم هستید؟
- باور کنید هم اکنون که آخرین روزهای
حضورم در وطن را سپری می کنم دوست دارم باز هم برای کشورم کشتی بگیرم و
افتخار آفرینی کنم، اما چه فایده که وضعیت به گونه ای است که نمی توانم بیش
از این در برابر سختی ها و بی مهری ها دوام آورم.
* یعنی در صورت مهیا شدن امکانات مطلوب، حاضری به پیشنهاد وسوسه انگیز آذربایجان پشت کنی و در ایران بمانی؟
- بارها گفته ام و باز هم به صراحت می گویم که اگر همین امروز شرایط ماندن
من مهیا شود به آذربایجان نمی روم و برای کشورم کشتی می گیرم، اما
متاسفانه از اواخر سال گذشته که بحث رفتن و تابعیت من مطرح شد هیچکدام از
متولیان ورزش و مسولان کشتی برای حل مشکلات موجود با من تماس نگرفتند، چه
برسد به حل آن!
* پس چاره ای جز رفتن و خداحافظی ندارید؟
- دقیقا همینطور است؛ متولیان کشتی آذربایجان به رغم گذراندن ماههای
پایانی محرومیتم با من قرارداد بستند و حتی 30 درصد مبلغ کل قرارداد من و
همچنین پولی که باید به فیلا می دادند را نیز پرداخت کردند. این در حالیست
که مسئولان فدراسیون کشتی کشورمان نه تنها اعتنایی به این موضوع نکردند،
بلکه نام مرا هم از اردوهای تیم ملی خط زدند! این بی توجهی به زبان بی
زبانی از سوی مسئولان به من اثبات کرد که از ایران بروم و تصمیم خودم را
اجرایی کنم. در هر صورت حالا که به من می گویند از ایران برو، چاره ای جز
رفتن ندارم و از طریق خبرگزاری مهر خداحافظی رسمی ام با ورزش قهرمانی و ملی
ایران را اعلام می کنم.
* این یعنی اینکه دیگر هیچ راه برگشتی وجود ندارد؟
- هنوز فرصت برای ماندن هست. متولیان ورزش کشورمان همچنان تا روز 20
تیرماه امسال وقت دارند که برای نگه داشتن من در تیم ملی کشورم اقدامات
لازم از جمله حل مشکلات مالی و شغلی را انجام دهند، چرا که تا آن زمان،
دوران محرومیت من به پایان می رسد و می توانم در تیم آذربایجان کشتی بگیرم،
هرچند که چندان امیدوار نیستم که کسی به این حرف ها اعتنایی کند!
* پس خودت هم تصمیم قطعی را گرفتی؟
- حدود سه ماه قبل، زمانی که مساله رفتنم مطرح شد نه تنها کسی برای حل
مشکلات مالی و معیشتی با من تماس نگرفت، بلکه فدراسیون کشتی مرا از اردوی
تیم ملی هم کنار گذاشت. مطمئنا همین اقدام همان کورسوی امید و انگیزه من
برای ماندن را از بین برد و مرا برای رفتن به کشور آذربایجان ترغیب کرد.
خواسته زیادی از مسئولان ورزش کشورم نداشتم و فقط برای حل مشکلات مالی خودم
و خانواده ام از آنان کمک خواستم. رفتن من نه سیاسی است و نه دلیل دیگری
غیر از ادامه راه قهرمانی دارد، من همان رفتار ورزش حرفه ای را انجام دادم و
برای کسب درآمد ناچار به رفتن شدم. مطمئن باشید اگر کشتی فرنگی هم مثل
فوتبال و رشته های دیگر لیگ مشخص و پولسازی را داشت در ایران می ماندم و با
حضور در لیگ درآمدزایی می کردم، اما افسوس که کشتی فرنگی نه تنها لیگ مشخص
و معینی ندارد، بلکه یک سیر نزولی را در پیش گرفته است.
* گویا این اواخر به آذربایجان رفتی و با فرنگی کاران این کشور تمرین کردی؟
- بله؛ مدتی به آذربایجان رفتم و ضمن مذاکره با مسئولان کشتی این کشور، در
تمرین فرنگی کاران آنان هم حضور یافتم. در یک کلام باید گفت که به واقع
امکانات و برنامه ریزی آذری ها برای رقابتهای آتی به هیچ عنوان با کشتی
ایران قابل قیاس نبود! البته قرار است بعد از پایان دوران محرومیتم که
اواخر تیرماه امسال خواهد بود همراه با تیم ملی کشتی آذربایجان راهی
تورنمنت بین المللی اسپانیا شده و نخستین میدان رسمی خودم را با دوبنده این
کشور تجربه کنم.
* از امکانات آنان بگو؟
- مسئولان ورزش این کشور دورنمای جدی و دقیقی را برای موفقیت در ورزش بین
اللملی ترسیم کرده اند و کشتی هم جایگاه ویژه ای برای آنان دارد. به عنوان
مثال جایزه و پاداشی که آنان برای قهرمانان کشتی خود تعیین کرده اند هر
ورزشکاری را برای کسب مدال و افتخار ترغیب می کند. میزان پاداش کشتی گیران
قهرمان جهان آذربایجان در حدود سه برابر پاداش قهرمانان المپیک ایران است
که همین موضوع می تواند تفاوت جوایز کشور رقیب با ما را به خوبی نشان دهد.
بد نیست بدانید هر کشتی گیری که بتواند در رقابتهای المپیک به مدال طلا و
عنوان قهرمانی دست یابد، پاداشی 2 میلیون دلاری را از سوی آذری ها دریافت
می کند. این در حالیست که من همچنان سکه های وعده داده شده از سوی مسئولان
ورزش ایران برای قهرمانی 2010 جهان را دریافت نکرده ام، فکر می کنم همین
موارد برای ادامه ورزش حرفه ای در کشور همسایه کافی باشد!
* با این وجود حتما روی شما حساب ویژه ای باز کردهاند؟
- آذری ها در نخستین گام، رقابتهای جهانی 2013 را نشانه رفته اند و سپس به
رقابتهای قهرمانی اروپا و المپیک بعدی چشم دارند. در این راستا من نیز به
عنوان مهره سنگین وزن کشتی فرنگی، مد نظر آنان قرار دارم و مطمئنا برای
رسیدن به مدال ، نیاز زیاد به توان و پتانسل من دارند. مسئولان ورزش
آذربایجان از هم اکنون ملی پوشان خود را روی سکوی رقابتهای جهانی و المپیک
می بینند و سرمایه گذاری کلانی برای رسیدن به این اهداف انجام داده اند.
* البته رقبای سرسخت و باتجربه ای هم دارید.
- من برای تکرار قهرمانی جهان باید از سد حریفان توانمند و باتجربه ای
همچون لوپز کوبایی و رضا کایالپ ترکیه ای بگذرم. این نفرات در المپیک 2012
لندن هم روی سکو رفتند و مطمئنا در رقابتهای جهانی 2013 هم بدنبال کسب
افتخار هستند.
* بعد از اعلام پیوستن شما به آذربایجان برخی از کشتی گیران ملی هم ندای رفتن به این کشور را سر دادند، داستان آنها چه بود؟
- تا جایی که من از این موضوع اطلاع دارم هیچ پیشنهادی در کار نبوده و این
کشتی گیران فقط برای تبلیغات به سود خودشان چنین شایعاتی را ساختند. البته
برخی از آنها بارها به من پیشنهاد دادند حالا که با متولیان کشتی
آذربایجان در ارتباط هستم، سفارش تابعیت آنان را نیز بکنم! اما از سوی دیگر
با مطبوعات مصاحبه کردند و ندای وطن دوستی را سر دادند .تا امروز نام هیچ
کشتی گیر ایرانی در لیست نفرات مورد نظر مسئولان کشتی آذربایجان نیست و
متولیان ورزش این کشور فعلا با داشته های عنواندار خود مشغول تمرین و آماده
سازی هستند.
* وضعیت سامان طهماسبی و مسعود هاشم زاده چه شد؟
- سامان بعد از حضور ناصر نوربخش و جمشید خیرآبادی به عنوان کادر فنی تیم
ملی کشتی آذربایجان، جایگاه بهتری بدست آورد و هم اکنون به عنوان فرنگی کار
وزن 84 کیلوگرم این کشور تمرینات ویژه و سنگینی را پشت سر می گذارد. مسعود
هاشم زاده هم بنا به دلایل شخصی، تمایل چندانی به ادامه کشتی در آذربایجان
نداشت و ترجیح داد برای ادامه کار، تصمیم دیگری بگیرد.
* به عنوان یک قهرمان ملی، دورنمای کشتی فرنگی ایران را چطور می بینید؟
- متاسفانه کشتی فرنگی ایران با توجه به مشکلات بعد از المپیک لندن، وضعیت
خوبی را دنبال نمی کند و هیچ چیز سر جای خود نیست. قصد ندارم به رفت و
آمدهای اخیر و تغییر کادر فنی تیم ملی بپردازم، ولی کشتی فرنگی ایران با
مشکلات اساسی دست و پنجه نرم می کند و نیاز به یک شوک جدی دارد.
- به عنوان یک ورزشکار ایرانی که عرق ملی دارد اعتراف می کنم از ته دل راضی به ترک وطن نیستم، ولی چاره ای نیست و مسئولان با رفتار خود به من اثبات کردند که باید از ایران بروم! به هر حال بعد از دوران قهرمانی به کشور بازخواهم گشت و حاضرم حتی در زیرزمین هم سالن بزنم و به پرورش و تربیت نوجوانان و جوانان بپردازم، اما اینها مستلزم آن است که ابتدا برای خودم شغل و آینده مشخصی بسازم. البته من دین خود را با کسب چندین مدال قهرمانی جهان و آسیا به کشورم ادا کردم و مطمئنا این متولیان ورزش بودند که نسبت به من بی مهری و بی توجهی کردند.