يک کارشناس آمريکايي پيشنهاد داد که وزارت دفاع و يا دولت آمريکا بايد به منظور ترسيم يک استراتژي تهاجمي، رهبراني را براي جنگ اطلاعاتي خود در عرصه‌هاي نظامي تربيت کند.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، "هانس پالائورو " (Hans Palaoro) در مقاله‌اي که در "فصلنامه ستاد مشترک ارتش آمريکا " (JFQ) منتشر شده است، نوشته است: پس از گذشت 13 سال و اندي از مبارزه، حفاظت برنامه‌ريزي شده و دلهره عمومي پيرامون اينکه چه کسي چه دارد و همراه کردن جبهه‌هاي جنگ با جامعه اطلاعاتي، در حال حاضر تعريف جديدي از عمليات اطلاعاتي در پنتاگون به وجود آمده است.

وي افزوده است: بدون مشابهت با تعريف قبلي که بر آنچه که عمليات اطلاعاتي بدان تعلق دارد تمرکز مي‌کرد (ستون‌ها و بعداً قابليت‌هاي اصلي جنگ الکترونيک، عمليات شبکه کامپيوتري، عمليات رواني، فريب نظامي و امنيت عمليات‌ها)، اين مفهوم جديد چنين ليستي را حذف و در عوض بر آنچه عمليات اطلاعاتي انجام مي‌دهد، تمرکز دارد.

پالائورو افزوده است: عمليات‌هاي اطلاعاتي، به کارگيري يکپارچه و طراحي شده قابليت‌ها در حيطه اطلاعات، در کنار مرحله‌هاي مختلف عمليات‌هاي مشترک نظامي است. اين تعريف جديد از نقصان‌هاي بزرگي که انواع قديمي راهبردهاي پيشنهادي از سوي موسسات پژوهشي بلااستفاده و جيره‌خوار که در واقع تلاش براي يکپارچگي را از بين مي‌برد، ممانعت به عمل آورده است ولي اين مقاله در مورد اين نيست که آيا اين تعريف درست و يا غلط و يا خوب است يا نه؟ بلکه اين مقاله درباره اين که در حال حاضر چگونه در به روي چشم‌اندازي جديد پيرامون موضوع مهمتري گشوده شده است به بحث مي‌پردازد.

نويسنده در ادامه مقاله خود تأکيد کرده است: واژه عمليات اطلاعاتي هميشه ضعفي در خود دارد، بحث‌هاي نظري بي‌پايان در مورد اينکه "چه کسي چه چيزي دارد؟ " از يک بحث مفيد براي هماهنگ ساختن اين تکه‌ها براي به انجام يک چيز (در حقيقت يک استراتژي) خارج شده است، در اين استراتژي فقط در رابطه با اهداف، طرق و ابزار عمليات اطلاعاتي و چگونگي استفاده از آنها براي شکست دشمن بايد بحث شود.

اين مقاله با اين پيشنهاد که "وزارت دفاع آمريکا و در حقيقت دولت آمريکا به طور کلي ناچاراً به طرحي براي ترسيم يک استراتژي تهاجمي ترکيبي که رهبران را جهت به کار بردن عناصر اطلاعاتي قدرت ملي در عمليات‌هاي نظامي توانا سازد، نياز دارند "، افزوده است: براي ساختن چنين چيزي، ابتدا ما بايد ببينيم کجاي اين فکر در قدرت اطلاعاتي نقصان دارد. سپس ما به سوي عناصر سازنده استراتژي عمليات اطلاعاتي پيش مي‌رويم. اهداف مطلوب به طرز غير منتظره‌اي ساده است؛ يا رفتار دشمن بايد تغيير کند و يا مقاومت بيشتر دشمن غير ممکن شود.

نويسنده تأکيد کرده است: در مرحله بعد ما از يک طرح جديد براي چيدن ابزار در کنار هم استفاده مي‌کنيم؛ ابزار و وسايل نرم و سخت، نهايتاً فاصله ميان اين دو را توسط طرق آن -يعني استفاده از ابزار نرم براي نفوذ و به کاربردن ابزار سخت براي ايجاد گسيختگي در اقدامات دشمن- پر خواهيم کرد.

* قدرت اطلاعاتي

نويسنده با بيان اينکه "در حالي که قدرت اطلاعاتي به خوبي به عنوان يکي از چهار عامل تشکيل دهنده قدرت ملي شناخته شده ولي نه به اصطلاح آن و نه به مفهوم آن در استراتژي امنيت ملي سال 2006 آمريکا هيچ اشاره‌اي نشده است "، افزوده است: به طور غريبي اين واژه در کل ابزار سياسي، اقتصادي، ديپلماتيک و ديگر وسايل در اختيار ما که شالوده اين متن را تشکيل مي‌دادند، غايب است. همچنين به قدرت اطلاعاتي در متن استراتژي دفاع ملي ايالات متحده در سال 2008 نيز اشاره نشده است.

به نوشته هانس پالائورو، علاوه بر اين اگر چه هيچ تعريف جامعي در مورد قدرت اطلاعاتي وجود ندارد ولي مفهوم آن قابل درک بوده و ارتباط ميان اينکه ارتش چگونه بايد آن را به کار بندد، مشخص است؛ عمليات اطلاعاتي. توجه عمده‌اي تاکنون به جنبه دفاعي حيطه اطلاعات داده شده است ولي آنچه نبودش به چشم مي‌آيد جنبه تهاجمي آن است.

در ادامه اين مقاله آمده است: مشکلي که مدل کنوني عمليات اطلاعاتي دارد اين است که براي ايجاد هماهنگي ميان ابزارهاي قدرت اطلاعاتي جهت نيل به يک هدف مشترک ناتوان است. از جمله به اين دليل که محدوديت‌هاي قانوني و اداري براي کسي که مي‌تواند برخي کارها را انجام دهد، اغلب ترسي غير منطقي در قبال اقدامات يکپارچه ايجاد مي‌کند، براي مثال، ترس از درز آن به افکار عمومي، ديپلماسي عمومي و ارتباط راهبردي. عمليات رواني به طور فعال از هماهنگي موثر اين ابزار مشخصا به هم وابسته راهبرد اطلاعاتي جلوگيري به عمل مي‌آورد.

وي افزوده است: به طور مشابه، در حالي که نظريه‌هاي نظامي وجود چنين ابزار‌هايي مانند ديپلماسي عمومي را به رسميت شناخته است ولي اساسا آن را دفع مي‌کند: اهداف و قوانيني که تحت آن به کنش مي‌پردازد، نبايد با عمليات اطلاعاتي تداخل داشته باشد، در اين زمينه، نظريه‌هاي موجود تنها تضمين کننده اين قضيه است که هر طرحي ارائه شود، از نداشتن همکاري و هماهنگي ميان همه امکانات و ابزار رنج خواهد برد و تنها، نسخه‌اي براي شکست استراتژيک خواهد بود. بايد تاکيد کرد که قدرت اطلاعاتي از عناصر متعددي تشکيل شده است. وزارت خارجه آمريکا تا حدودي بهتر عمل مي‌کند؛ استراتژي ملي وزارت خارجه آمريکا براي ديپلماسي عمومي دست کم عوامل تاثيرگذار مهمي شامل پرسنل نظامي و آنچه بايد در تلاش‌هاي ديپلماسي عمومي از آن استفاده شود را به رسميت شناخته است.

هانس پالائورو در ادامه يادآور شده است: در حالي که اين علامت خوبي براي به رسميت شناختن اين مسئله است ولي چاره کار نيست، در هيچ يک از نظريه‌هاي وزارت دفاع آمريکا و راهبردهاي ارائه شده توسط وزارت خارجه، مفهومي را که بتواند بين اهداف، طرق و ابزار عمليات اطلاعاتي ارتباط ايجاد کند، نيافتيم.

به اعتقاد نويسنده، براي انجام چنين امري ما بايد ابتدا هدف را مشخص کنيم. هدف عمليات اطلاعاتي تهاجمي همان ذهنيت دشمن است، در خلال درگيري، مخصوصا در خلال مرحله دوم (ترساندن دشمن) و سوم(اقدامات اوليه براي متصرف شدن) در جنگ، هدف اصلي ذهنيت فرماندهي دشمن در هر سطح، از ديکتاتور ملي در راس حکومت تا فرماندهان عادي دشمن است.

وي افزوده است: ديگر اهداف ما ممکن است شامل مقامات رده‌هاي پايين‌تر، مردم محلي و بازيگران بيروني باشد. در خلال اين مراحل، اهميت نسبي هر کدام از اين اهداف متفاوت خواهد بود. براي مثال، در جريان مرحله چهارم (تصرف)، ذهنيت مردم بيشتر از ذهنيت فرماندهان نظامي باقيمانده اهميت دارد. با مشخص کردن اين هدف- يعني ذهنيت دشمن- اکنون ما مي‌توانيم استراتژي خود را تعريف کنيم.

استراتژي تهاجم اطلاعاتي

نويسنده در ادامه مقاله خود با اشاره به استراتژي‌هاي تهاجمي اطلاعاتي، يادآور شده است: برخلاف ذهنيت غالب که عمليات اطلاعاتي را بسيار پيچيده فرض مي‌کند ولي به طور کلي دو هدف عمده در هر استراتژي اطلاعاتي تهاجمي دنبال مي‌شود: 1- رفتار رقيب تغيير يابد، 2- مقاومت سازماندهي شده رقيب، غير ممکن شود.

وي افزوده است: هر طرح و عمليات ترکيبي در حوزه اطلاعات بايد طوري چيده شود تا يکي از اين اهداف را محقق سازد. در رابطه با هدف اول، هدف مطلوب، تسليم داوطلبانه و يا اجراي خواسته‌هاي ما توسط سياست‌سازان، فرماندهان و مردم کشور متخاصم است. تعيين دقيق اينکه چه رفتار ويژه دشمن بايد تغيير يابد (اغلب: "ترک مخاصمه " و يا "تسليم شدن ") از جنگي به جنگ ديگر متفاوت است ولي در همه موارد اولين قدم لازم و مهم به شمار مي‌رود.

اين مقاله مي افزايد: وقتي اين چنين به اين هدف نگريسته ‌شود، مشخص خواهد شد که اين به عنوان عملياتي مورد حمايت و نه حمايت کننده حول ديگر عناصر اقتصادي، نظامي، اطلاعاتي و ديپلماتيک بايد قرار گيرد، در مورد دومين هدف، مطلوب اين است که توانايي دشمن جهت فرماندهي و کنترل نيروها و مقاومت موثر آنها از بين برود. دنبال کردن چنين هدفي به طور طبيعي، متضمن اين است که هدف اول به دست نيامده و آن را به هدفي حمايت کننده بدل مي‌نمايد. موقعيت و مسير عمليات، تعيين کننده تقدم و تاخر هر يک از اين دو هدف خواهد بود ولي قبل از پرداختن به چگونگي، بهتر است به ابزار و وسايل ممکن نگاهي بيافکنيم.

ابزار، راه‌ها و اهداف عمليات اطلاعاتي

هانس پالائورو در ادامه ابزار‌هاي عمليات اطلاعاتي را شامل دو دسته "ابزار سخت " (احتمالاً شامل اقدامات جنگي) و
"ابزار نرم " (احتمالاً بدون جنگ) دانسته و نوشته است: ابزار سخت شامل حمله شبکه کامپيوتري، جنگ سينيتک (جنبشي) مي‌شود، ابزار نرم نه تنها شامل استفاده از ظرفيت‌هاي نظامي معمول مانند عمليات نيروهاي ويژه و فريب کاري نظامي مي‌شود بلکه ارتباطات استراتژيک، مسائل اجتماعي و ديپلماسي عمومي را نيز در برمي‌گيرد.

به زعم اين نويسنده، در حالي که ممکن است برخي به خاطر قرار دادن همه اين مسائل در يک استراتژي، احساس خوشايندي نداشته باشند ولي قرار نگرفتن آنها نيز ايجاد مانع سر راه آن به شمار مي‌رود، تا زماني که ما همه اين ابزارها را روي ميز قرار ندهيم و همکاري ترکيبي را الزامي نکنيم، عمليات اطلاعاتي قطعه قطعه باقي خواهد ماند، اين ما را به اينجا مي‌کشاند که چگونه اين ابزار را به اهداف ارتباط دهيم، نمودارهاي نظري موجود با ستون‌ها و امکانات خود هيچ کمکي به نشان دادن چگونگي چيدن آنها براي دستيابي به اهداف نمي‌کنند.

وي در ادامه به دولت آمريکا پيشنهاد داده است: بنابراين لازم است تا چارچوبي جهت يکپارچه ساختن ابزار در مرزهاي عمليات مرکب ايجاد شود، اگر که هدف عمليات اطلاعاتي تغيير رفتار و غير ممکن ساختن مقاومت باشد، آنگاه راه رسيدن به اين اهداف نيز مشخص خواهد شد. وسايل عمليات اطلاعاتي بايد هم براي نفوذ و هم براي ممانعت دشمن به کار رود. در جهت نفوذ، ابزار نرم کاربرد بيشتري دارند و استراتژيست عمليات اطلاعاتي بايد رهبران و بازيگران ميان سازماني را براي چيدن آن هماهنگ سازد. امور اجتماعي و عمليات رواني بايد براي تغيير رفتار دشمن مکمل يکديگر بوده و فريب نظامي نيز بايد هر دو را تقويت کند. از همه مهمتر اينکه ما بايد تلاش‌هاي خود را با کنش‌هاي خود يکسو کنيم؛ به عبارت ديگر: يک ديپلماسي عملي.

اين مقاله مي افزايد: در مورد ايجاد ممانعت براي دشمن، ما مدلي را به سادگي در خلاصه سازي که توسط جان بويد انجام گرفته، مشاهده مي‌کنيم: حلقه مجتا (مشاهده، جهت‌دهي، تصميم‌گيري و اقدام)، در واقع اخيراً سوء تعبير شده که ما بايد به سادگي فرآيند تصميم‌گيري خود را سرعت بخشيم تا پيروز ميدان باشيم. استدلال مي‌کنند که ايجاد ممانعت در توانايي دشمن در تصميم‌گيري باعث خواهد شد تا فرماندهي مؤثر دشمن را نابود سازيم، با بکارگيري ابزار سخت مانند حملات شبکه کامپيوتري، حملات الکترونيکي و حملات سينتيک به همراه ابزار نرم جهت مختل کردن مجتا دشمن و فرماندهي و سيستم‌هاي کنترلي آن در نقاط مقتضي، ما مي‌توانيم سريعاً مقاومت سازماندهي شده دشمن را مختل کنيم.

هانس پالائورو در ادامه مقاله خود تأکيد کرده است: پس از گذشت يک دهه از ناتواني عمليات اطلاعاتي، فکر و مسير جديد مي‌تواند بر اين ناتواني چيره شود. تعريف پيشنهادي جديد پيرامون عمليات اطلاعاتي شروع جديدي است ولي نمي‌تواند جاي خالي مدل استراتژي عمليات اطلاعاتي تهاجمي را پرکند. براي نيل به آن، بايد استراتژي جديدي در راستاي خطوط اهداف، طرق و ابزار آن ترسيم کنيم.

وي در پايان خاطرنشان کرده است: اهداف ساده هستند؛ رفتار متخاصم بايد تغيير پيدا کند و يا مقاومت دشمن بايد غير ممکن شود. ابزار به خوبي در دو گروه جاي مي‌گيرند؛ ابزار سخت و ابزار نرم. نهايتاً راه‌ها همه آنها را به يکديگر متصل مي‌کند با استفاده از ابزار نرم جهت نفوذ و ابزار سخت براي متوقف ساختن دشمن، ما در نهايت قادر خواهيم بود تا به طور موثري عنصر اطلاعات در قدرت را در عمليات تهاجمي به کار گيريم.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس