بدون آنكه درصدد بيان صريح علت اصلي دست نيافتن به نتيجه مشخص در پايان ادوار مختلف اين گفتگوها و ايستگاههاي متعدد برگزاري نشستها برآئيم، صرفاً نگاهي به دستور مذاكرات انجام شده در طول سال جاري ميتواند روشنگر بسياري مسائل در علت عدم دستيابي به توافق باشد.
وضعيت مذاكره قريب الوقوع ايران و گروه 1+5 در آلماتي قزاقستان، در اصل برآمده از نشست مسكو است كه در خرداد ماه سال جاري برگزار شد و در آن، جمهوري اسلامي ايران يك چارچوب جامع درباره نحوه تداوم گفتگوها كه متضمن "گامهاي متقابل" پيشنهادي براي حل و فصل ديپلماتيك مسأله بود، ارائه كرد. اين پيشنهاد كه به صورت مكتوب به طرف مقابل ارائه شد، حاوي 5 گام اساسي بود:
گام اول - اعلام به رسميت شناختن حق غني سازي ايران از جانب 1+5 و متقابلاً، اعلام عدم پيگيري قطعي هر نوع طرح تسليحات هستهاي از سوي ايران در چارچوب فتواي رهبري انقلاب اسلامي مبني بر حرمت توليدي سلاح اتمي.
گام دوم - اعلام آمادگي ايران براي همكاري با آژانس جهت حل و فصل موضوع ابعاد احتمالي نظامي در مقابل لغو كليه "تحريمهاي يكجانبه" از سوي گروه 1+5.
گام سوم - اعلام آمادگي ايران براي همكاري در زمينه تأمين سوخت رآكتور تهران (توقف غني سازي 20 درصد)، در ازاي لغو كليه قطعنامههاي شوراي امنيت.
گام چهارم - همكاري هستهاي ميان ايران و 1+5.
گام پنجم - همكاري غيرهستهاي ميان ايران و 1+5.
استدلال هيات ايراني در مذاكرات مسكو براين پايه استوار بود كه بسته پيشنهادي ايران حاوي راهكاري براي حل و فصل اختلافات است، به گونهاي كه يك معامله "برد - برد" براي هر دو طرف شكل بگيرد. از ديد جمهوري اسلامي ايران، اين چارچوب اولاً ناظر بر نگرانيهاي فوري دو طرف بود و روشي قابل اجرا براي رفع آن ارائه ميكرد، ثانياً راه را براي همكاريهاي گسترده در دراز مدت در حوزههاي مختلف ميان دو طرف ميگشود و حل و فصل مسائل دشوار و اختلافي را آسانتر ميكرد. ثالثاً گروه 1+5 با اجراي آن ميتوانست ادعا كند كه حتي قطعنامههاي شوراي امنيت هم اجرا شده، چرا كه در اين قطعنامهها تعليق غني سازي از ايران درخواست شده و به درصد آن اشارهاي نشده است. بنابر اين، گروه 1+5 ميتواند توقف غني سازي 20 درصد را به عنوان اجراي درخواست قطعنامهها در نظر بگيرد.
در مقابل بسته پيشنهادي ايران، گروه 1+5 كه هيچ پاسخ محتوايي براي ارائه نداشت، عملاً راهبرد خود را براين گمان استوار كرد كه افزايش شديد فشار بر ايران از طريق اعمال تحريمها، نهايتاً منجر به تغيير محاسبات و تعديل پيشنهاد ايران در موضوع هستهاي خواهد شد و اين كشورها ميتوانند صرفاً از طريق تقويت مسير فشار، بيآنكه پيشنهاد مذاكراتي قابل توجهي به ايران بدهند، مذاكرات را به نفع خود مديريت كنند.
مذاكرات مسكو به اين ترتيب خاتمه يافت تا اينكه در گفتگوهاي اسلامبول - 2 كه در تير ماه برگزار شد، تيم مذاكره كننده ايراني در بحثي حقوقي و كارشناسي استدلال كرد كه اولاً تمامي فعاليتهاي هستهاي و غني سازي ايران از جمله "فردو"، زير نظر آژانس است و فعاليتهايي كه زير نظر آژانس باشند نميتواند نگران كننده عنوان گردند. لذا درخواست تعطيلي آنها بيمعناست. ثانياً ايران هرگز درباره توقف غني سازي 20 درصد بحث نميكند ولي درخواست تعليق غنيسازي 20 درصد به طور موقت، با زمان مشخص و به گونهاي كه مخل حقوق ايران طبق معاهده "ان. پي. تي" نباشد، در ازاي لغو كليه "تحريمهاي يكجانبه" قابل بررسي است.
جريان مذاكرات اسلامبول آنچنان اميدوار كننده پيش ميرفت كه يكي از اعضاي گروه 1+5 به صراحت تاكيد كرد اگر بحثها به همين شكل پيش برود، پرونده هستهاي ايران ميتواند در يك هفته بسته شود.
در ادامه اين گفتگوها، حتي گروه مذاكره كننده ايراني در جهت اجرايي كردن گام سوم از پيشنهاد مسكو و در ازاي توقف موقت غني سازي 20 درصدي و لغو تحريمها، پيشنهاد "گام به گام و در 9 گام" را ارائه كرد كه براساس آن در قبال هر گام ايران، طرف مقابل نيز يك گام بردارد تا طرفين توامان به تعهدات خود عمل كنند ولي از آنجا كه آمريكا تمايلي به خروج مذاكرات از بن بست نداشت و درك و برداشت كاملاً نادرستي نيز از ماهيت برنامه هستهاي ايران منعكس ميكرد، اين مذاكرات نيز به نتيجه نرسيد.
اكنون چند ماه بعد از آن مذاكرات ناموفق، بار ديگر طرفين توافق كردهاند در هشتم اسفند 91 پشت ميز گفتگوها قرار بگيرند و بار ديگر كف انتظارات و مطالبات خود را ارائه دهند تا شايد بتوان زاويهاي را براي حل و فصل مناقشات هستهاي يافت، ولي غربيها به سركردگي آمريكا همانگونه كه كارنامه چند ساله شان در مذاكرات، بويژه گفتگوهاي امسال نشان داده، تمايلي به حل و فصل موضوع نداشته و ندارند، درحالي كه طرف ايراني، فراتر از حد داوطلبانه، انعطاف و حسننيت بسياري از خود نشان داده و طبعاً اگر قرار است راهي براي خروج مذاكرات از بن بست ارائه شود اين بار بايد منتظر ارائه پيشنهادهاي مثبت و سازنده از سوي 1+5 بود. اگر طرف مقابل اين بار ظرفيت انعطاف پذيري را در خود ايجاد كرده باشد و بتواند ميان درخواستها و انتظارات دو طرف، توازني برقرار نمايد، طبعاً دسترسي به يك مصالحه در فرآيند مذاكرات آلماتي چندان دور از انتظار نخواهد بود.
قطعاً اگر غرب مايل باشد گفت وگوها از حالت انجماد كنوني خارج شود و آنها دچار همان اشتباهات محاسباتي كه قبلاً شده اند، نشوند، بايد با دست پر به مذاكرات آلماتي پا بگذارند و گفتگوها را وارد مسير جديد كنند. در اين صورت است كه خواهند توانست اعتماد ملت ايران را جلب كند، زيرا ايرانيان هرگز به دنبال زياده خواهي نبوده و نيستند ولي به چيزي كمتر از حقوق مشروع خود هم رضايت نخواهند داد.
قطعاً تجربه مذاكرات گذشته بايد به غربيها نشان داده باشد كه اولاً موضع ملت ايران در مواجهه با هيچ نوعي از فشار تغيير نخواهد كرد و عليرغم تحريمهاي شديد اقتصادي و سياسي عليه ايران، اين تضیيقات نه تنها به تغيير رفتار هستهاي ايران منجر نشده بلكه زمينه سرعت بخشيدن به پيشرفت برنامههاي هستهاي كشورمان را فراهم كرده است. ثانياً مقاومت ملت ايران به طرف غربي اثبات كرده كه توان آنها براي توليد فشار بر ايران، كمتر از چيزي است كه آنها برآورد كرده و روي آن حساب نموده بودند. ثالثاً ايران در عين حال كاملاً منطقي و داراي حسن نيت بوده و اين آمادگي را دارد كه شرايط مذاكره "برد - برد" را روي ميز گفتگوها بگذارد. البته به فعليت در آمدن اين آمادگي، مشروط به ارائه پيشنهادات جديد از سوي غرب است كه ميتواند پاسخهاي مناسب را نيز از سوي ايران به همراه داشته باشد، و الا ادامه سياست باجخواهانه و ناديده گرفتن حقوق مشروع ملت ايران، نتيجهاي را عايد طرف مقابل نخواهد كرد.
منبع: جمهوری اسلامی