به گزارش مشرق به نقل از تسنیم، اکبر اجلّی یکی از اصحاب جلسات مرحوم آیتالله عزیزالله خوشوقت است که
سالها در جلسات اخلاق این عالم ربانی و وارسته حاضر بوده است. وی به بیان خاطراتی درباره آیتالله خوشوقت پرداخته و
میگوید: یک بار یکی از دوستان طلبهام برای پرسش سوالی علمی خدمت حاج آقا
رسیده بود. او پس از این که سوالش را از حاج آقا پرسید و قصد برگشت داشت،
حاج آقا شانه اش را گرفت و گفت: آدم نباید با زن و بچهاش بداخلاقی کند.
دوستم در حالی که هم متحیر و هم خجالت زده بود، بیرون مجلس گفت:
موقع آمدن به جلسه با خانمم جروبحث کردیم و کمی اوقات تلخی شد. منظور حاج
آقا از این حرفشان همان مسئله بود.
آقای اجلی با بیان این که حاج آقا پناهگاه ما در سختترین لحظات
زندگی بود، میگوید: چندین سال پیش که اوایل سالهای جوانی را میگذراندم،
علاقه فراوانی داشتم تا خدمت بزرگان اخلاقی و عرفان برسیم، برای همین بارها
خدمت بزرگواران مختلفی رسیده بودم. تا اینکه یکی از دوستان طلبه مرحوم
آیتالله خوشوقت را به من معرفی کردند، اولین بار که خدمتشان رسیدم، حس
کردم که حاج آقا با بقیه بزرگانی که من تجربه درک حضورشان را داشته ام،
متفاوت است.
در آن زمان که اوایل به خدمتشان می رسیدم مشکلات فراوانی داشتم، یک
روز به حاج آقا گفتم: حاج آقا! مشکلاتم را چه کنم؟؛ گفتند: به نماز بیا ان
شاء الله حل میشود.
با وجود این که زمان رفت و برگشت به محضر ایشان حدود بیش از دو
ساعت طول میکشید اما با این حال به محضر ایشان رفت و آمد میکردم تا این
که حاج آقا ذکری به من یاد داد (نذر ختم صلوات) تا مشکل شغلی ام حل شود، به
لطف الهی هم بعد از یکی، دو هفته شغل خوبی پیدا کردم و زندگی ام روبه راه
شد.
مدتها بعد یک بار یکی از چهرههای شناخته شده کشور نزد حاج آقا
آمد و به ایشان عرض کرد دوست دارم خانه بزرگتری بگیرم، حاج آقا ذکر خاصی به
او یاد داد و پس از مدتی مشکل او حل شد. بنده نیز به ایشان گفتم که حاج
آقا من چهار سال است که مستأجرم و در یک خانه اجارهای زندگی میکنم. عمل
یا ذکری به ما توصیه کنید تا ما نیز صاحبخانه شویم. ایشان هم عملی را یاد
دادند، و این بار زمانی که به توصیه ایشان عمل کردم یک یا دو ماه بعد
خانهدار شدم، در حالی که حتی تصور هم نمیکردم حتی 50 سال بعد از آن نیز
صاحبخانه شوم.
بعد از خرید منزل، که قرض های خود را در حال پرداخت بودم، با فشار
مواجه شدم بطوری که اقساط وام ها را نمی توانستم پرداخت کنم و تحت فشار
قرار گرفتم. کار به جایی رسید که تصمیم به فروش خانه گرفتم. اما خانواده ام
مانع شدند و گفتند از حاج آقا راهنمایی بگیر تا کمکت کنند.
من هم مساله را با حاج آقا در میان گذاشتم، ایشان هم دعای کوتاهی
را که دعای ادای قرض است را یادم دادند و گفتند ان شاالله مشکلت حل میشود.
این بار هم من به فرمایش ایشان عمل کردم و علاوه بر این که مشکلم حل شد،
درآمدم به حدی افزایش پیدا کرد که توانستم به شکل آبرومندانه ای تمام
مشکلاتم را حل کنم.
این دوستدار آیتالله خوشوقت میگوید: به حدی به ایشان دلبسته
بودیم که اگر چند وقت ایشان را نمی دیدم گرفتاری و غم و غصه به سراغمان می
آمد، حتما لازم نبود که با ما صحبتی کند تا حالمان خوب شود و آرامش پیدا
کنیم، بلکه حضور در خدمت ایشان برای ما فشار روحی را کاهش می داد واحساس
سبکی میکردیم.
او در حالی که بسیار متاثر است ادامه می دهد: با رحلت ایشان واقعا
دستمان بریده و کوتاه شد و اکنون همگی در بهت و حیرتیم و نمی دانیم باید
چه کار کنیم.
اجلی در مورد اساسیترین توصیه آیتالله خوشوقت به دوستداران و
شاگردانش می گوید: حاج آقا همیشه یک توصیه داشتند، آن هم این که میگفتند
گناه نکنید، تقوا را رعایت کنید، همه چیز حل می شود.
اکبر اجلّی یکی از اصحاب جلسات مرحوم آیتالله خوشوقت میگوید: با رحلت ایشان واقعا دستمان بریده و کوتاه شد و اکنون همگی در بهت و حیرتیم و نمیدانیم باید چه کار کنیم.