به گزارش مشرق کیهان در ویژه های خود نوشت:
عسگراولادي: همه مطيع رهبري هستيم
دبيركل
جبهه پيروان خط امام و رهبري تاكيد كرد: مواضع بنده كوچكترين زاويه اي با
ديدگاه هاي مقام معظم رهبري در باب فتنه، فتنه گران و فتنه سازان ندارد.
حبيب الله عسگراولادي در مصاحبه با هفته نامه آدينه اظهار
داشت: كساني كه سه دوره گفت وگوي مكتوب بنده با هفت اصلاح طلب را خوانده
اند و مناظره با آقاي شريعتمداري را در سيماي جمهوري اسلامي ديده اند و
مطالب و مقالاتي را كه در جرايد در اين موضوع رويت كرده اند، چنين داوري را
نداشته باشند مواضع بنده كوچكترين زاويه اي با ديدگاه هاي مقام معظم رهبري
در باب فتنه، فتنه گران و فتنه سازان ندارد و حتي اينجانب منتظر تذكر و
تشري از جانب رهبري هم بودم كه هنوز بحمدالله دريافت نكرده ام.
وي
مي گويد: مقام معظم رهبري اكنون در جايگاه ولايت سياسي جامعه ما قرار دارد
احكام سياسي او نه تنها بر مقلدين بلكه بر مجتهدين ديگر هم لازم الاتباع
هست و بنده تلاش دارم كه خود را از جمله مطيع ترين افراد نسبت به ولايت
فقيه بدانم.وي در بخش ديگري از اين مصاحبه گفته است: بهترين خاطره بنده از
نمازجمعه، صلابت مردم و شجاعت خطيب جمعه در انفجار نمازجمعه تهران، هنگامي
كه آيت الله العظمي خامنه اي خطبه ها را قرائت مي كردند.
اين
انفجار در زمان جنگ تحميلي رخ داد و دشمن اساسي ترين اجتماع مسلمين در
تجهيز جبهه و جنگ را هدف قرار داد. مردم مثل كوه ايستادند و مقام معظم
رهبري هم با صلابت خطبه ها را ادامه دادند. اين باعث مباهات ماست چنين
رهبري داريم و چنين مردمي كه تا پاي جان براي انقلاب و اسلام و اقامه نماز
ايستاده اند.
نيويورك تايمز: تعامل و ديپلماسي پوششي براي دشمني با ايران است
روزنامه
نيويورك تايمز سياست خارجي دولت اوباما را پر از تناقض عنوان كرد و نوشت
اوباما در مقابل ايران دمدمي مزاجانه رفتار كرده است.
اين روزنامه با
اشاره به كتاب يكي از مشاوران دولت اوباما تحت عنوان ملت اضافي نوشت: ولي
نصر (عضو شوراي روابط خارجي) دو سال در دولت اوباما كار كرد و بعد رئيس
دانشكده مطالعات بين المللي دانشگاه جانز هاپكينز شد.
او در كتاب
«ملت اضافي» تصويري ويران شده از سياست خارجي دولت اوباما نشان مي دهد كه
از انتخاب هاي سخت در ديپلماسي پرهيز و اغلب به ملاحظات فرعي ختم شده، و
توسط «گروه كوچكي از مشاوران كم تجربه كاخ سفيد» هدايت مي شد.
اين
روزنامه مي نويسد: نصر كه يكي از مورد احترام ترين مقامات آمريكا در مسائل
خاورميانه است مشاور ارشد ريچارد هولبروك، فرستاده ويژه اوباما به
افغانستان و پاكستان تا پيش از مرگ او در دسامبر 2010 بود. از آن زمان به
بعد و بعدها به عنوان يك ناظر، نصر به اين نتيجه رسيد كه هدف اصلي سياست
هاي اوباما «اين نيست كه تصميم هاي استراتژيك بگيرد بلكه افكار عمومي را
راضي كند.»
آمريكايي ها مي خواستند از جنگ هاي بزرگ خلاص شوند و
ردپاي كمتر در دنيا داشته باشند. راجر كوهن گزارشگر نيويورك تايمز مي
افزايد: «ملت اضافي» كتاب مهمي است در حالي كه جان كري براي شغل جديدش به
وزارت امور خارجه وارد مي شود. اين كتاب نشان مي دهد كه از هنر ديپلماسي-
با بده بستان هاي سختش- فاصله گرفته و به سمت سياست خارجه اي رفته ايم كه
از وزارت دفاع، سازمان هاي اطلاعاتي و محاسبات سياسي كوتاه مدت نشات گرفته
است.
رئيس جمهور را به خاطر زيگزاگ رفتن از كابل تا بيت المقدس،
مسئول مي داند. نشان مي دهد وزارت خارجه قدرتش را از دست داده و نزول
آمريكا را به تصوير مي كشد كه بيشتر از آن كه تحت تأثير ظهور ديگر قدرت ها
باشد، تحت تأثير «تناقض» است كه اقتدار حاكميت آمريكا را زير سؤال» برده
است.
اين روزنامه آمريكايي نوشت: در مورد ايران، نصر نشان مي دهد كه
اوباما نسبت به هرگونه توافقي بر سر برنامه هسته اي شديداً دمدمي مزاج
است. به گفته او «فشار، خود تبديل به يك نتيجه شده». سياست دوگانه تحريم
هاي سخت همراه با تلاش براي ديپلماسي «حتي دوگانه نبود. متكي به يك مسير
بود، و آن فشار بود.» حقيقت اين بود كه «تعامل فقط پوششي بود براي مجموعه
اي از اقدامات خراب كارانه، فشارهاي اقتصادي و جنگ سايبري.»
فرصت
ها براي شروع ديپلماسي گام به گام كه باعث شود ايران به ازاي لغو تحريم ها
از اورانيوم غني شده در غلظت پايين اش بگذرد، از دست رفت. تهران بايد چه
نتيجه اي مي گرفت وقتي كه «مجموعه سه دور اصلي مذاكرات ديپلماتيك اين بود
كه آمريكا به ازاي برنامه هسته اي ايران، چند تكه قطعه هواپيماي كهنه
بدهد؟»
نيويورك تايمز همچنين با اشاره به آشفتگي سياست خارجي آمريكا
در زمينه بحران افغانستان نوشت: تناقض سياست خارجي دولت اوباما در هيچ جا
به اندازه افغانستان بارز نبود. اوباما ده ها هزار نيرو اضافه كرد كه ثابت
كند ترسو نيست و بعد تاريخ خروج را تعيين كرد كه نشان دهد جنگ افروز نيست.
تفنگداران كشته شدند؛ اما براي كسي مهم نبود. او هولبروك را به عنوان نيروي
اصلي اش فرستاد اما كاري كرد كه «هرگز قدرت انجام ديپلماسي را نداشته
باشد».
پيام اوباما به حامد كرزاي رئيس جمهور افغانستان اين بود؛
«فرستاده ويژه من را ناديده بگير.» اقدام كاخ سفيد عليه هولبروك يك «تئاتر
مضحك» بود. «هولبروك در كنفرانس هاي ويدئويي اوباما با كرزاي حضور نداشت و
زماني كه اوباما به افغانستان رفت از همراهان رئيس جمهور حذف شد.» به نظر
مي رسيد كاخ سفيد «بيشتر مايل بود هولبروك را پايين بياورد تا اينكه
سياستگذاري درست انجام دهد.»
نيويورك تايمز تصريح مي كند: ديپلماسي
مرد. مذاكرات جدي با طالبان و دعوت ايران به مذاكرات درباره آينده
افغانستان- قدم هاي جسورانه اي كه هزينه سياسي داخلي به دنبال داشت- پيش
نرفت. استفاده از تجارت به عنوان يك راه ارتباطي، توجه زيادي جلب نكرد.
در
مورد اسرائيل و فلسطين هم مثل ايران، اوباما با نظرات تازه اي شروع كرد
اما بعداً عقب نشيني كرد. او سعي كرد جلوي گسترش شهرك سازي هاي اسرائيل را
بگيرد. اما وقتي معلوم شد كه هزينه داخلي آن برايش زياد است، تسليم شد.
نتيجه اين شد كه بي هدف رها شد.
آوي ديختر: اين بهار نيست زمستان باراني عليه اسرائيل است
وزير
امنيت داخلي رژيم صهيونيستي بيداري اسلامي و به قدرت رسيدن اسلامگرايان را
نگران كننده و تهديدي براي موجوديت اسرائيل توصيف كرد.
آوي ديختر كه
پيش از اين در حد فاصل سالهاي 2000 تا 2005 رئيس سرويس امنيتي شين بث بوده،
مي گويد: به قدرت رسيدن اسلامگرايان در كشورهاي عربي، وضعيت سوريه و
برنامه هسته اي ايران از موضوعات نگران كننده است.او مي افزايد: « ما در
برابر تهديدهاي بسيار قرار داريم حتي موجوديت اسرائيل در خطر است».
وي
كه با رسانه فرانسوي ديركت ماتن مصاحبه كرده، در قبال اين پرسش كه «نتيجه
گيري شما از بهار عربي چيست؟» مي گويد:من نمي دانم چه كسي واژه «بهار عربي»
را اختراع كرده، چون بيشتر به يك زمستاني باراني شبيه است. برخي اميدوارند
كه در اين كشورها ليبرال دموكراسي ايجاد شود، ولي ديديم كه اخوان المسلمين
در مصر به قدرت رسيد. آنها طي يك سال توانستند كنترل مصر را به عنوان بزرگ
ترين كشور منطقه، بزرگ ترين ارتش و همچنين كانال سوئز را به دست گيرند.
وي
درباره سفر آتي اوباما به تل آويو و انتظار اسرائيل گفت: قبل از سفر او در
ماه مارس اقدامات بسياري بايد انجام شود. در حالي كه خلع سلاح غزه يكي از
پيش شرط هاي ايجاد صلح است، محمود عباس، رئيس دولت خودگردان فلسطين، هيچ
گونه ضمانتي در اين زمينه ارائه نداده، زيرا از شش سال پيش تاكنون اصلا به
غزه پا نگذاشته، دو ماه پيش 500 راكت به سوي اسرائيل شليك شد و جان
شهروندان اسرائيلي را به خطر انداخت.
از آفتابي شدن نامزدهاي اصلاح طلب تا بلاتكليفي نسبت به فتنه گران
طيف
هاي اصلاح طلب همچنان درباره انتخابات رياست جمهوري سال آينده سردرگم
هستند و اين در حالي است كه برخي از نامزدهاي نزديك به اين جبهه نظير
محمدرضا عارف، حسن روحاني و محمدشريعتمداري وارد گود شده اند.
سردرگمي
نسبت به فتنه سال 88 يكي از عوامل اين بلاتكليفي محسوب مي شود. پنج شنبه
گذشته در حالي كه خاتمي با فرزندان موسوي ملاقات كرده و از برخوردهاي صورت
گرفته ابراز تأسف كرده بود، حسن روحاني به تخطئه رفتارهاي غيرقانوني پس از
نماز جمعه 29 خرداد 1388 رهبر معظم انقلاب پرداخت. خاتمي كه يكي از عوامل
فتنه و آشوب سال 88 است، مدعي شده «ما مي توانيم از ظلم ها و تهمت هايي كه
به ما روا داشتند بگذريم اما نگراني از آينده ايران قابل چشم پوشي نيست».
او
ابراز اميدواري كرد كه عناصر بازداشت شده آزاد شوند. اين اظهارات در حالي
است كه فتنه انگيزي فتنه گران كاملاً هماهنگ با پروژه سازمان يافته جبهه
استكبار براي كودتاي مخملين بود و باعث گستاخي آنها در دشمني و فشار بيشتر
عليه ايران و ملت ايران شد و به عنوان مثال پس از اغتشاش در روز قدس همان
سال، رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا اعلام كرد اين اتفاقات نشانه دودستگي در
ايران است و ثابت مي كند كه تحريم ها موفق بوده و ما بايد اين تحريم ها را
تشديد كنيم. قطعاً فتنه گراني چون خاتمي متهمان اصلي اين خيانت و جنايت
بزرگ در جسور كردن دشمنان ملت ايران بودند و به همين دليل آنها تبديل به
پاشنه آشيل طيف هاي اصلاح طلب شده اند.
با درك همين واقعيت است كه
حسن روحاني در ديدار هفته گذشته جمعي از دانشجويان و در پاسخ به اينكه
«نظرتان درباره وقايع پس از انتخابات سال 88 چيست؟» اظهار كرد: اعتراض
اوليه بخشي از مردم پس از انتخابات و برخي از انتقادها طبيعي بود. گرچه هر
حركتي بايد از مسير قانوني اش انجام شود. اما بعد از اين كه مقام معظم
رهبري نظرشان را در نماز جمعه به صراحت اعلام كردند كه هرگونه اعتراضي بايد
در چارچوب قانون ادامه پيدا مي كرد مي بايست اعتراض ها شكل قانوني به خود
مي گرفت. من معتقدم مشكلات در خيابان حل و فصل نمي شود.
در همين حال
ارگان گروهك ملي مذهبي كه در هماهنگي با تندروهاي حزب مشاركت فعاليت مي
كند، از احتمال بازداشت شماري از اصلاح طلبان خبر داد و در عين حال نوشت:
گفته مي شود نامزد اصلي و اوليه اصلاح طلبان طرفدار مشاركت در انتخابات (و
يا فضاي انتخاباتي)، آقاي خاتمي است.
اما فشار روي ايشان براي
خودداري از نامزدي بسيار زياد است. نزديكان آقاي خاتمي از ترديدهاي وي در
اعلام نامزدي ياد مي كنند. در ميان برخي اصلاح طلبان تمايل به نامزدي آقاي
هاشمي هم وجود دارد. برخي نيز معتقدند بايد نامزدي غير از اين دو نفر به
ميدان بيايد. در بين اين عده برخي بر اين باورند كه مهم نيست اين نامزد قوي
باشد چرا كه حضور در انتخابات (و فضاي انتخاباتي) خود مهم است. ولي برخي
ديگر معتقدند اين نامزد بايد روي مطالبات بايستد و زير فشارها هم كوتاه
نيايد.
سايت ملي مذهبي نوشت: بخش مهمي از اصلاح طلبان معتقدند چون
به آن ها فضايي براي فعاليت داده نخواهد شد و اگر نامزدشان رد صلاحيت شود
نمي توانند برخورد مناسبي بكنند بهتر است كه وارد اين بازي يك طرفه نشوند.
هنوز معلوم نيست برآيند اين نظرات چيست و اينكه نهايتاً آيا اجماعي صورت
خواهد گرفت يا خير و احتمال اينكه هر كس در نهايت طبق تشخيص خود عمل كند
چقدر خواهد بود؟
در اين ميان مسعود بهنود از همكاران فراري نشريات
زنجيره اي ضمن تحليلي در وب سايت بي بي سي، به گمانه زني ها درباره احتمال
نامزدي هاشمي رفسنجاني پرداخت و نوشت: نويسنده اين سطور در 21 دي 1378،
همزمان با نامزدي هاشمي رفسنجاني براي انتخابات مجلس ششم، در مقاله اي با
عنوان «برخاستن به موقع از سر ميز» در روزنامه عصر آزادگان ، با اشارت به
سرنوشت چرچيل، دوگل، قوام و آخرين پادشاه ايران، بهتر آن ديد كه هاشمي بعد
از سابقه اي طولاني در رياست مجلس، رياست جمهوري، رياست مجلس خبرگان و
رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام ديگر از سر ميز برخيزد.
در آن زمان
واكنش هاي موافق و مخالف با اين مقاله چندان بود كه گزيده اي از آنها در
روزنامه به چاپ رسيد. هفت سال قبل، باز فرصتي همانند رخ داد و اين بار در
ضميمه آخر هفته روزنامه اعتماد مقاله اي نوشتم با عنوان «اندر حكايت نشستن و
برخاستن به موقع از سر ميز» كه در ابتداي آن آمد «انسان چه از فرزي و
چالاكي به موش شبيه شود و چه از زيركي چون روباه، چه از نازكي چون مويي شود
و چه از جان سختي چون كرگدن، باز از هر در كه به درون مي رود اول از همه
بايدش راهي و موقعي براي خروج جستن».
وي در بخش ديگري از اين تحليل
نوشت: پس از پايان دوران هشت ساله رياست محمد خاتمي، هوس قمار ديگر هاشمي
را به صحنه اي كشاند كه اين بار جناح راست و زيردستان پيشين، همدل و همرايش
نبودند. اگر اخباري كه از سوي برخي نزديكان وي منتشر شده و نشان مي دهد كه
وي خيال نامزدي در انتخابات رياست جمهوري آينده ندارد، دقيق باشد، بايد
گفت مردي كه روزگاري لوموند به وي «آسانسور» لقب داده بود، هوس قمار ديگر
از سر به در كرده است.
وبسايت انتخاب كه به هاشمي گرايش دارد اخيراً
خبر شبكه العربيه مبني بر تشكيل «كمپين دعوت از هاشمي براي انتخابات توسط
ياسر هاشمي» را مورد ترديد قرار داد و نوشت: اين خبر با توجه به مخالفت
اعضاي خانواده نمي تواند صحيح باشد.
نظر شما
نظرات
- انتشار یافته: 1
- در انتظار بررسی: 0
- غیر قابل انتشار: 0
-
محسن بسیجی از مالزی ۰۸:۱۱ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۵0 0توبه ی گرگ مرگ است! این تو بمیری از اون توبمیریها نیست. حتی مسولین هم اجازه حضور و مسخره بازی طیف 2خرداد را بدهند ما دیگه اجازه نخواهیم داد با اعصاب و آرامش و روح و روان و آبروی ملت بازی شود. مسولین بده بستان میکنند بکنند به درک لااقل سر ملت با هم معامله نکنند. ساکتیم اما اگر 2خرداد با خر داد بازی در بیاره اونوقت حسابش رو یکسره میکنیم.