به گزارش مشرق، فارس روزنامه لبنانی السفیر نوشت: این روزها هیئتهای لبنانی که با «بشار اسد» دیدار میکنند این سخن را از زبان وی میشنوند که «بیش از هر زمان دیگری اطمینان داریم جنگ جهانی علیه سوریه که از 23 ماه قبل آغاز شده، ساقط شده است».
بر اساس این گزارش، اسد در دیدار با هیئتهای لبنانی میگوید:«کجا بودیم و به کجا رسیدیم، ما اطمینان داریم که فردا از آن ماست، ما قدرت خود را از از کسی درخواست یا گدایی نمیکنیم، سوریه اراده پیروزی بر توطئه را دارد، ما اگر به حتمی بودن پیروزی یقین داریم و مطمئن هستیم که پیروزی سیاسی و نظامی محقق خواهد شد اما این به معنی آن نیست که همه چیز تمام شده است، ما همچنان مشغله زیادی در سیاست و مقابله با گروههای تروریستی و تکفیری داریم.»
به نوشته السفیر، اسد در خصوص اصلاحات نیز گفت: اشتباهاتی وجود دارد که باید اصلاح شود، متخلفان و مفسدانی هستند اما همه فاسد نیستند بلکه افراد شریف و شایستهای نیز هستند که اساس و اکثریت را در میان مردم سوریه تشکیل میدهند، آیا کسی میتواند این را تفسیر کند که چگونه مسئولان دیپلماتیک سوریه در این دو سال با وجود همه مشوقها و پیشنهاداتی که به سفرا، کنسولها و کارکنان سفارت ارائه میشد، همچنان پایبند باقی ماندهاند، میلیونها دلار به آنها پیشنهاد شد اما آنها مخالفت کرده و به اندک راضی شدند و این بزرگترین دلیل بر ملیگرایی واقعی سوری است.
بنابر این گزارش، زمانی که شهروندانی لبنانی درباره شانس سازش سیاسی از اسد سوال میکنند، وی در جواب میگوید: دیگران در مقابل آنچه «سازش» خوانده میشود، به زانو درمیآیند زیرا ایمان دارند که اندکی از آبروی آنها را حفظ خواهد کرد، در رابطه با سوریه روند سیاسی «سازش» خوانده نمیشود بلکه شایسته است گفتوگویی حاصل شود و سوریه دست خود را به سمت تمامی ارکان این کشور که نسبت به سوریه، ملت و وحدت آن و بازگرداندن همه قدرت آن حریص هستند، دراز میکند.
السفیر در ادامه نوشت: با وجود اینکه بحران مشغله اصلی رهبران سوریه است اما فلسطین همچنان قطبنماست و در این باره اسد میگوید: «فلسطین قضیه ماست و همچنان باقی خواهد ماند؛ هر کس اعم از اعراب یا حتی خود فلسطینیها میخواهند از فلسطین دست بکشند اما سوریه بر اصول و مواضع خود ثابت است هر چند که هزینههای زیادی داشته باشد.»
این روزنامه در ادامه نوشت که لبنان از جایگاه ویژهای در برنامههای رهبران سوریه برخوردار است و همگی این نتیجه را استنباط کردهاند که:
اولا حجم درد روحی و معنوی که سوریه از جانب لبنان متحمل شده است از میزان درد و اذیتی که از ترکیه متحمل میشود، بیشتر است.
دوم اینکه سفر «بشاره الراعی» اسقف مارونیها به سوریه تاثیر بسیار زیادی بر اسد داشته است بویژه اینکه این سفر در دشوارترین مرحله سوریه صورت گرفت.
سوم: در جریان بحران سوریه برای این کشور زخم خورده روشن شد که چه کسانی دوست و چه کسانی دشمن هستند خواه در لبنان و یا در دیگر کشورها و گروهها، همچنانکه برای ما نیز روشن شد کسانی که در لبنان در طول سالها از سوریه بهره بردهاند اکنون بدترین دشمن آن هستند و در مقابل گروههایی هستند که در گذشته از سوریه استفادهای نبردهاند اما این بحران ثابت کرد که آنها به سوریه و خون سوریها حریص هستند.
چهارم: سوریه وفاداری را با وفاداری پاسخ میدهد و قدر همه آنهایی که به سوریه پیوستهاند، میداند.
پنجم: سوریه از تحولات و مواضع برخی شخصیتهای لبنانی غافلگیر نشده است و در مقابل شرایط همه همپیمانان و دوستانش در لبنان را میداند «همچنانکه انگیزههای کسانی که سکوت اختیار کردهاند کاملا برای ما روشن است اما ما نمیخواهیم هیچ طرفی در لبنان را نه با مواضع و نه با هیچ عمل دیگری در مضیقه قرار دهیم؛ حق ما بر این افراد این بود که آنها موضع صحیح داشته باشند نه بیشتر و نه کمتر.»