گروه سیاسی مشرق -- مصطفی کواکبیان  موسس و دبیر کل حزب مردمسالاری و نماینده پیشین مردم سمنان در مجلس شورای اسلامی از جمله شخصیت‌های اصلاح‌طلبی است که برای داوطلبی خود را برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم اعلام کرد.

کواکبیان مدرک دکترای علوم سیاسی خود را از دانشگاه امام صادق(ع) می‌گیرد و هم اکنون در دانشگاه علامه طباطبایی تحصیلی می‌کند. وی علاوه بر این مدیر مسئول روزنامه مردم‌سالاری و پیام استان سمنان است.

کواکبیان که برای انتخابات ریاست جمهوری 92 گردهمایی ها و جلسات متعددی را با هدف نمایش وحدت جبهه اصلاحات برقرار کرده است و خود را برای رقابت های یازدهین دوره ریاست جمهوری آماده می کند در بخشی از مصاحبه خود از تصمیم مستقل حزب مردم سالاری برای انتخابات 92 خبر می دهد.

در ادامه گزیده از گفت و گوی تسنیم با مصطفی کواکبیان را به انتخاب مشرق ملاحظه می کنید؛

* در سه زمینه بحث و برنامه‌ریزی‌های انتخاباتی صورت می‌گیرد. یک دسته از برنامه‌ریزی‌ها، به صورت طولی خواهد بود که طی آن  همایش‌های استانی را برگزار خواهیم کرد. در این زمینه اعضای حزب مردمسالاری به این نتیجه رسیدند که 30 همایش در 30 استان کشور برگزار شود. این همایش‌ها از اوایل اسفندماه شروع می‌شود و تا اواخر فروردین‌ماه برنامه‌ریزی شده است.

* با توجه به اینکه قرار است‌ فعالیت‌های حزب مردم‌سالاری در دو ماه انجام شود، بنابراین  فعالیت‌های مذکور در حزب عمدتاً از اوایل اسفند شروع می‌شود و تا آخر فروردین به پایان می‌رسد.

* پس از حرکت‌هایی در عرض و طول، حرکت‌هایی را نیز در عمق خواهیم داشت. یک بخش از برنامه‌ریزی‌ها برای حرکت‌های در عمق به منظور اجماع بین اصلاح‌طلبان و هماهنگی‌های کلان انجام خواهد شد و بخشی دیگر نیز برای اداره حکومت است.

* سه حرکت انتخاباتی طولی، عرضی و عمقی را در بهمن‌ماه انسجام خواهیم داد و این برنامه‌ها را اول اسفند تا آخر فروردین اجرایی خواهیم کرد. این حرکت‌ها فعلاً در دفتر سیاسی و شورای مرکزی حزب مردم‌سالاری بحث شده است.

* ما در طرح مناسک به دنبال این نبودیم که حزب مردم‌سالاری این طرح را اجرا کند. ما در واقع پیشنهاد کردیم که بزرگان اصلاحات و به خصوص مجمع روحانیون برای طرح مناسک پیشگام شود. در این طرح، نظر ما این بود که با یک ساز و کاری 4 هزار نفر از سراسر کشور انتخاب شوند و سپس در جایی جمع شوند که کاندیدا برنامه‌های خود را ارائه دهند و بالاخره کسی که بیشترین رأی را دارد، باقی بماند و بقیه نیز از او حمایت کنند. البته همان موقع هم گفتیم که در صورتی پیشنهاد طرح مناسک مطرح است ‌که  افرادی مانند سیدحسن خمینی، سیدمحمد خاتمی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و... در انتخابات کاندیدا نشوند، نیازی به طرح مناسک نیست، زیرا برخی از درون نسبت به افراد دیگر اختلافاتی دارند ولی در مورد آقایان مذکور اختلاف چندانی وجود ندارد. بر این اساس اگر بحث اجماع مطرح می‌شد، دیگر نیازی به حضور بنده برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری نبود، زیرا ممکن است خیلی‌ها با من موافق نباشند.

* با توجه به اینکه طرح مناسک را در تیرماه مطرح کرده بودیم، در همایش 19 آبان گفتیم که زمان زیادی نداریم و دوستان اگر تجربه سال 84 را مدنظر قرار دهند، حتماً باید فکر انسجام باشند. من وحدت را حتی برای اصولگرایان نیز بهتر می‌پسندم، زیرا وقتی اصولگریان انسجام باشد، تکلیف‌ها بهتر مشخص می‌شود و برای ما نیز همین طور است.

* بر اساس توضیحاتی که ارائه شد، گام اول این بود که حول برخی شخصیت‌هایی از جمله آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، سیدحسن خمینی و سیدمحمد خاتمی اجماعی صورت گیرد و گام دوم نیز این بود که طرح مناسک را اجرا کنیم. در نهایت نیز گام سوم این بود که حزب تصمیم خودش را بگیرد، بنابراین به دلیل اینکه بعضی از دوستان نمی‌خواهند رغبتی را برای حضور در انتخابات از خود نشان دهند و خیلی پیشگام نشدند، ما مجبور شدیم خود به خود گام سوم را در پیش بگیریم.

* پیشنهاد دوم نیز این است که خود کاندیداهای اصلاح طلب بیایند و یک هیئت حکمیت تعیین کنند که خود آن حکمیت نیز مورد رضایت طرفین باشد، یعنی همه این کاندیداها تصمیم 20 یا 30 نفر هیئت حکمیت را قبول کنند.

* باید از بزرگان اصلاحات باشد و کاندیداها خودشان تعیین کنند یا به عنوان مثال این آقا و آن آقا تعیین کنند ولی همه این کاندیدها اتفاق نظر داشته باشند. حالا از این کاندیداها دعوت می‌شوند و برنامه آنها را می‌خواهند و در نهایت هیئت حکمیت تصمیم می‌گیرد.

* پیشنهاد سوم ما هم این است که کاندیدها برنامه‌های خود را به تمام دبیران کل و 10 نفر از شورای مرکزی احزاب اصلاح‌طلب، البته آن احزابی که به حضور در انتخابات معتقد هستند، ارائه دهند و این جمع هر تصمیمی گرفت، باز ما آن را قبول داریم.

* البته ما راه‌حل‌های دیگری را نیز بررسی می‌کنیم که انشاءالله تا قبل از عید به یک راه‌حلی از بین نظرسنجی، حکمیت یا نشست احزاب اصلاح‌طلب را انتخاب خواهیم کرد.

* من شاید یک ماهی است که ملاقاتی با سیدمحمدخاتمی، آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و سیدحسن خمینی نداشتم ولی قبل از این پیشنهادات، همه طرح مناسک را قبول داشتند، ولی در مورد این سه پیشنهاد به دلیل اینکه بعد از کنگره بوده فرصتی نداشتیم که پیشنهادات را با این بزرگان مطرح کنیم.

* به هر حال من واقعا در بین احزاب اصلاح‌طلب نشنیدم که کسی به دنبال تحریم انتخابات باشد البته در بین احزاب اصلاح‌طلب شنیدم که بعضی‌ها به سکوت در انتخابات معتقد باشند و می‌گویند ما کاندیدا نخواهیم داشت.

* تصور من این است که قطعا آقای خاتمی در انتخابات شرکت می‌کنند ولی با توجه به صحبتی که با هم داشتیم از کاندیدا شدن ایشان مایوس هستم و همچنین از اینکه آقای خاتمی بخواهد از یک کاندیدای خاص حمایت کند را نمی‌خوام بگویم که کاملا مأیوس هستم ولی با این روندی که من خبر دارم، بعید می‌دانم که از شخص خاصی حمایت کنند.

* در انتخابات مجلس نهم فقط حزب مردمسالاری نیست و احزاب دیگری از اصلاح‌طلبان مانند خانه کارگر نیز حضور داشت. خب! آن هم عضو شورای هماهنگی اصلاحات است. چرا فقط باید اسم حزب ما بد در برود. اگر قرار بود بازی به هم زده شود، پس آنها نیز بازی را به هم زدند. بالاخره حزب خانه کارگر نیز در سراسر کشور فعالیت می‌کند و در استان‌ها شعبه دارد. این رو من اصلا قبول ندارم.

* من معتقدم که نباید بخواهید 4 سال خود را منزوی نشان دهید و حتی اگر بگوییم بخش‌هایی از حکومت می‌خواهند شما را منزوی کنند، باز شما باید تلاش کنید که از انزوا خارج شوید. ممکن است که بعضی‌ها بگویند ما می‌خواهیم ولی به ما اجازه نمی‌دهند. خیلی خوب شما بیایید و تلاش کنید تا به شما نیز اجازه دهند.

* من اعتقاد دارم‌ با حضور می‌توانیم آرمان‌ها و منویاتی که برای خودمان تصور می‌کنیم را تحقق ببخشیم ولی با سکوت و انزواطلبی این آرمان‌ها را نمی‌توانیم تحقق ببخشیم. مگر اینکه ما بگوییم می‌خواهیم اساساً جور دیگری با نظام برخورد شود. این مورد را هم هیچ کس نمی‌گوید و همه می‌گویند که ما نظام، اصل ولایت فقیه و قانون اساسی را قبول داریم و می‌خواهیم منافع ملی را در این کشور حفظ کنیم ولی باشیوه ‌اداره حکومت توسط دولت فعلی مخالفیم. خب! بیاید شیوه جدیدی را که شما می‌خواهید، اجرا کنید و مشکلی نیست.

* یکی از دوستان در مورد آقای محقق داماد می‌گوید که از ایشان پرسیدم ولی آقای محقق داماد می‌گوید اصلا من روحم نیز از این مسئله خبر ندارد.

* به عنوان مثال آقای زنگنه که شما نام بردید، در مراسم ختم آقای حبیبی اعلام کرد که از ما گذشته و ما دیگر نیستیم. حالا اینکه سایت‌ها می‌نویسند، شما خیلی جدی نگیرید. آن چیزی که از دهن خود آقایان می‌شنوید را فقط می‌توان یقین کرد و درست است.

* یک موقعی است که تمام احزاب اصلاح‌طلب از آقای محقق داماد درخواست می‌کنند و یا با ایشان نشست دارند که در این صورت می‌خواهند، احساس تکلیف می‌کنند و زمینه ‌رای نیز می‌بینند، در این صورت ممکن است به نوعی کلمه "فعلاً" را توجیه کنند‌ ولی وقتی این اتفاقات نیفتد، برای همیشه کلمه "فعلاً" خواهد ماند.

*  حدود یک ماه قبل که بنده با آقای هاشمی رفسنجانی ملاقاتی داشتم، ایشان به صراحت گفتند که من برنامه‌ای برای کاندیداتوری ندارم ولی این ملاقاتی که می‌فرمایید، بعد از آن ملاقات ما بود. من تصورم این است که شخص آقای هاشمی رفسنجانی حقیقتا با آن صراحت بنای ورود ندارد.

* همچنین بنده برای شخصیت آقای هاشمی رفسنجانی احترام ویژه‌ایی قائلم و من معتقدم که بالاخره بعضی‌ها اگر در صحنه بازیگردانی باشند، نقش‌آفرینی بهتری دارند تا در صحنه بازیکن شدن. از سوی دیگر آقای رفسنجانی 77 یا 78 سال دارند و به مقتضای سنی، باید اجازه دهند تا جوانان‌ترها هم بیایند.

* البته آقای هاشمی نیز باید کاندیدای مورد نظر خود را هدایت کنند و متحدالفکر باشند و از تجربیات خودشان باید استفاده کنند. من اتفاقا معتقدم بعضی‌ها دوست دارند که آقای هاشمی را "سیبل" قرار دهند و وارد عرصه کنند تا بالاخره علیه ایشان حرف‌هایی را بزنند، البته این اهانت‌هایی که بعضی مواقع انجام می‌شود، غیرقابل بخشش است.

* من معتقدم آقای هاشمی به‌عنوان یکی از سرمایه‌های انقلاب است و البته نمی‌خواهم بگویم هر کاری هم اطرافیانشان انجام می‌دهند، قابل توجیه است ولی شخص آقای هاشمی رفسنجانی یک شخصیت موثر انقلاب و نظام است و باید از وجود، اندیشه‌ها و تجارب ایشان نیز استفاده شود‌ اما من می‌خواهم بگویم همان‌هایی که می‌گویند آقای هاشمی بیاید، باز شاید از سر دلسوزی می‌گویند، زیرا می‌تواند منشا وحدت باشد ولی  بهتر این است که ما از تجربیات آقای رفسنجانی استفاده کنیم.

* فرض کنید بحث کابینه نباشد. من واقعاً شخصیت آقای عسگراولادی را به عنوان یک اصولگرای معتدل می‌شناسم و حقیقتاً هیچ وقتی ندیدم ایشان تندروی و افراط‌گری داشته باشند. حالا نه به خاطر این جمله‌ای که اخیراً می‌گویند. منظور من شخصیت ذاتی آقای عسگراولادی است. ما باید از این افراد، باز شخص ایشان را نمی‌گویم، منظورم این است که از این نوع افراد باید بهره‌گیری کنیم.

* من در یک مصاحبه دیگر هم گفتم که یک بحث طرح وحدت ملی است و اجرایی هم نمی‌شود ولی یک بحث کابینه ائتلافی است که من طرفدار کابینه ائتلافی هستم.

* کابینه ائتلافی یعنی اینکه فرد پیروز منتخب بیاید از همه ظرفیت‌های جامعه استفاده کند. ما چرا مثل مسابقات به صورت حذفی عمل کنیم؟ یک مقداری هم به اصطلاح لیگ داشته باشیم. باید هم از ظرفیت اصولگرایان و هم اصلاح‌طلبان استفاده شود. حتی باید از عناصری که علامت‌دار اصولگرا یا اصلاح‌طلب نیستند، استفاده شود. بالاخره مستقل ماندند و می‌توانند نخبه و تکنوکرات باشند و تاثیرگذاری نیز داشته باشند.

* اگر در انتخابات 92 حداقل مردم به جای اشخاص به برنامه‌ها رای بدهند، یک گام جلوتر رفتیم و یک گام خیلی جلوتر این است که مردم غیر اینکه به اشخاص رای نمی‌دهند، غیر از اینکه به برنامه‌ها رای نمی‌دهند، به احزاب رای دهند. الان واقعیتش این است که در آمریکا کسی حتی برنامه‌های حزب دموکرات را حساب نمی‌کند ولی حزب دموکرات را می‌شناسد، چه برسد به اینکه مثلا بگویند آقای اوباما چه کسی است؟ و یا مثلا آقای میت‌رامنی از لحاظ شخصی خیلی اصلا مطرح نیست ولی مردم حزب جمهوری را می‌شناسند. حتی شاید به برنامه جمهوری‌خواهان در این دوره توجه نشود.

*  من فکر می‌کنم که آقای احمدی‌نژاد در این 8 سال خیلی تلاش کردند و خسته شدند و یک مدتی نیاز به استراحت نیاز دارند. شخص ایشان استراحت نیاز دارند و همچنین خودِ آقای احمدی‌نژاد نیز گفت که من می‌خواهم به دانشگاه برگردم. ما هم بخواهیم، او نمی‌خواهد.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس