ما موظفیم هم خوب حرف بزنیم، هم حرفِ خوب بزنیم، هم خوب عمل کنیم هم عمل خوبی از خودمان به جا بگذاریم. ضمنا دین مبیِّن عمل من نیست، عمل من مبیِّن دین من است، و چون مفتخریم به مومن بودن، کسانی هستند که با نگاه به منِ مومنِ چادری ایمان می آورند. همین چند متر چادر روی سر دختری مومن، یا سعی کردن یک دختر چادری در حفظ حجاب. تصور کنید: زمانی که برف آمده، حتی وقتی باد شدیدی می آید و ناگزیر است گوشه ای بایستد تا باد آرام بگیرد، مبادا چادرش به تنش بچسبد، در آن لحظه تنها رضای خدا مدنظرش هست، دختری با موهای بلوند نگاهش می کند و می آید و می گوید درش بیار، و او با لبخند می گوید "عقیده و ایمان و حجاب که فقط برای هواےِ خوب و بهارےِ نیست"، و تو که نمی دانی و نمی شناسی (موبلوند را) شاید، وشاید، همان مو بلوند از فردا پالتوی بلند بپوشد در همان برف! باور کن بعضی با چشم ایمان می آورند۱.
در جامعه شک نکنید باید حواسمان به خودمان، و به اسلامی که با ظاهر و رفتارمان داریم ارائه می کنیم باشد، به طور مثال خانومی که چادر به سر دارد به هیچ عنوان حق ندارد، پوست چیپس و پفکش را روی زمین بندازد. چرا؟ دقیقا به این دلیل که با حجابش:
۱. در حال تبلیغ و جذب است. (و اصلا رسالت منه چادری، بعد از انجام تکلیف شرعی همین است)، و همیشه باید به خودش بگوید هر چادر، یک کروز... هر چادر، یک سجیل... هر چادری یک شهاب، یک قدر... هر تار مو بیرون بودن یک قدم به سمت بمب هسته ای. هر تار مو یعنی چندین سال ویرانی... چندین سال عقب ماندن... یک تار = یک بمب هسته ای! (چه ناعادلانه و ظالمانه گفتم!)
۲.رفتار و عملش سریعا به نام اسلام سند می خورد، چرا که در این فرآیند الگودهی این شما هستید که در سیبل توجهید و هرکار شما به حساب ایمان عمیق شما، معرفت شمایی می خورد که چادر را به عنوان انتهای حجاب برگزیده اید.
پس شما مجاز نیستی با حجابت و ظاهرت دین خدا را خراب کنی، توی جامعه ی مجازی اگر وبلاگ مذهبی دارید یا طرفدار مذهبیون و علما هستید و در کل در جبهه ی حزب الله و برای ارشاد خلق الله، کار می کنید، و خودتان را رسول می دانید، باید خیلی حواستان جمع باشد که حرفتان و عملتان یکی باشد. (که کسی نباشد عین منافق است)
مثلا نشینم یک متن بلند درباره ی حیا بنویسم اما موقع اجرا ناتوان باشیم از تشخیص. درباره ی مادر و پدر و محبت به آنها بنویسم اما در مقام عمل ناکام باشم! یعنی چه؟ یعنی من فکر کنم حیا و عفت و کرامت و حرف های خوب برای اجتماع ( دانشگاه و خیابان و محل کار و غیره) است و پیامبر گفت انی بعثت لمکارم الاخلاق، اما تشخیص ندهم که در جامعه مجازی هم باید همان ها پیاده شود! منع شوخی با نامحرم فقط برای کلاس درس و محل کار است اما در وبلاگم به نام خوش اخلاقی و حُسن خلق و برخورد جذاب ناشی از ایمان با نامحرم رعایت حدود نکنم!
این که خداوند در بنده ای یک سری قابلیت گذاشته باید در مسیر بندگی استفاده شود. بامزه ای؟ خداوند نمکت را زیاد زده؟ به راه استفاده اش کن. زبان چرب و نرم داری؟ برای دعوت خلق به خدا استفاده کن، قلم خوبی داری، قوه ی تحلیل خوبی داری، قوه ی تشخیص خوبی داری، هنری داری، همینطور! این که در بازار عرضه و تقاضا عرضه اش کنی به نااهلان و کسانی که دردی از تو دوا نمی کنند چه سود؟ به نامحرمان عرضه اش کنی چه سود؟ محیط مجازی بازاری ست... بازاری پر از صدای درد! پر از تن مجروح و سیاه و کبود!
این بد دردی ست! لااقل برای من! خیلی ها دوست داریم روزی صد بار جمله ی «حیا خیلی خوب است» را به صد زبان زنده ی دنیا قرقره کنیم! اگر صد و یک بار هم شود چه بهتر، دو رکعت نماز شکر هم قربة الی الله به جا می آوریم! اما در موقعیتی که قرار می گیریم، یادمان می رود حیا چه بود؟ کارایی اش کجا بود! وسیله ای بود برای نیل به چه هدفی؟ حتی جاهل ایم چه حرفی بد است چه حرفی خوب. مذهبیونی هستیم توی جامعه عفت داریم، با نامحرم حفظ حدود می کنیم، حیا در صحبت و رفتار و نگاه داریم، اما وقتی به خفا و خلوت می رسیم یادمان می رود خدایی هم هست که ناراحت نگاهمان می کند، شهدایی هم هستند ناراحت نگاهمان می کنند. حیای از خدا مهمترین نوع حیاست. متاسفانه در این رابطه خیلی کم کار شده.
همه می گویند خواهرم عفت، برادرم عفت! پاکدامنی، تقوا، حیا... و جوری جا انداخته اند ما حیا را با پیش زمینه ی حضور در جامعه می شناسیم! یعنی تا در جامعه نباشیم نیازی به حیا نیست، جامعه را ظرف می دانیم و لازم، تا حیایی ملزوم شود، ولیکن اگر ما به چنین نوعی از حیا بپردازیم (اگرچه تمام حیاها در یک مسیر است) و به فرض سردر دانشگاهمان بزنیم حیا من الله، زیرساخت ما معرکه است. چرا که وقتی کسی خودش را از چشم خدا دید، خلوت و جمع برایش تفاوتی ندارد، فرمول پیاده می کند تا به هدف برسد، و شک نکنیم که کامیاب است. وعده ی خداوند است که کفی بالله شهیدا. به قول استاد عباسی، "پیش فرض تمام موفقیت ها نزد خداوند تقواست". و با کرامت ترین ما نزد خداوند نه مهربانترین ماست، نه باادب ترین ماست، نه زیباترین ما، نه خوش تیپ ترین ما، نه خوش استایل ترین ما، نه نمک ریزترین ما، نه! باتقواترین ماست۲.
تقوا...
من فکر می کنم اگر کسی به این مرحله رسید که حتی در خفا حواسش به خودش و حرفش و کلامش باشد و به کوچکی گناه فکر نکند و گناه را کوچک نکند (که از گناهان کبیره است) به نفس درگیر (چه خودش، چه دیگری) تذکر۳ هم بدهد، تازه می تواند به خودش امیدوار باشد که در مسیر بندگی قرار گرفته ست۴، و این آدم از نظر من شدیدا مورد اعتماد است. کسی که درک حضور در محضر الله را کند، توقع معبود از عبد را برآورده کرده. عالم محضر خداست، نت و غیر نت هم ندارد،
شمایی که داد اسلام مدرن می زنی عاجز نباش از آوردن حیا و تقوا در محیط مجازی! عاجز نباش در مصاحبتت با جنس مخالفت و حدود را نگذار کنار، پس حدود برای چه کسی گفته شد؟ فقط برای اتاق در بسته گفته شد؟ خیر. تشخیصش با ماست. درک کن که داری دیده می شوی! که آن درک حضور شما را ان اشاالله وصل می کند به درک حدود.
و این درک حدود، همان اجرای احکام شارع مقدس است. شک نکن. استارت را بزن. از حالا! فردا دیر است... شاید همین امشب مُردی، از همین حالا تصمیمت را بگیر... من باید درک کنم دوربینی حرکات مرا آرشیو می کند. ناظری نظاره گر من است. من باید درک کنم... من باید درک کنم...
شاید دیده باشید بعضی ها رب النوع هستند در نصیحت و گوی سبقت را در حرف های خوب زدن از همه می ربایند! بسته ای کادو پیچ - ترجیحا زرورقی که تلالو و زرق و برقش شما را می گیرد و به تحسین، اشک شوق می ریزاند از چشمانتان- از توصیه گرفته تا هشدار به شما پیشکش می کنند. اما دوستان من، ما وقتی موظفیم دیگران را اصلاح کنیم (که من خودم را موظف نمی دانم) که خود را اصلاح کرده باشیم، اما این مقدمه ای تحصیلی است و نه حصولی و راه را بر امر به معروف و نهی از منکر نمی بندد۵. (و اجازه نمی دهد تارک این اوامر و نواهی برای رضای خداوند باشی.) در واقع ما بیشتر فضول هستیم و نه عقول ۶! و این فضولی تنها با بیداری درمان می شود. کاش ماهایی که هم و غممان شده اصلاح در فلان سایت اجتماعی، اول ببینیم از پس یک وبلاگ مِد این وطنی و مخاطبانش برمی آییم، از پس ارتباطات با نامحرم و شوخی و مزه پراکنی ها و لودگی ها و یک خروار همین حرف ها بر می آییم؟
متانت و سنگینی را نه برای جنس خاصی سفارش کرده اند نه برای سن خاصی. برای همه است. متاهل و مجرد. خانوم و آقایش هم هیچ فرقی ندارد. ولی از نظر خود من یک خانوم مجرد یا یک آقای جوان بیشتر باید حواسش باشد. و امام علی غرور و تکبر برای خانوم ها را فضیلت می داند.
سعی کنیم همیشه فاصله امان با نامحرم زیاد باشد. اجازه ندهیم هر لحظه یک قدم بیاید جلو. شما را به خدا، شما را به امام زمان (عج)، اگر نمی توانید حفظ حدود کنید در دنیای مجازی، یا دنیای واقعی، ادعای مذهبی بودن هم نداشته باشید، شما را به قرآن قسم اگر نمی توانید و بلد نیستید و توفیق ندارید کمی به خودتان سختی بدهید و گوش نفستان را بپیچانید لااقل به خاطر خدا، نماد های مردم گول زن را از گوشه و کنار وبلاگهایتان بردارید و مردم را گول نزنید، سپس سعی کنید خودتان را اصلاح کنید، خداوند کمک می کند. همیشه خودمان باشیم. خود خودمان. خود واقعیمان. مجبور نیستیم در حجاب ایمان هر کار دوست داریم کنیم. اسمش را هم عوض کنیم. والله دیده ام آدمی را که حتی از شکلک های بلاگفا استفاده نمی کند مبادا حس و احساسی منتقل شود! والله دیده ام.
یادمان نرود راه توبه باز است. از امروز رفتارم با نامحرم را در محیط مجازی تغییر دهیم. یا رب یا رب، انا نتوب الیک فتقبل توبتنا، یا ربی تقبل توبتنا...۷
۱. اميرالمؤمنين عليه السلام
۲. ان اکرمکم عندالله اتقیکم
۳. «ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فاذاهم مبصرون» پرهيزگاران چون گرفتار وسوسه شيطان شوند هماندم متذكر (ياد خدا) شده وبصيرت يابند.
۴. قد افلح من زکیها
۵. حکیم جوادی آملی
۶. حکیم جاودی آملی: انسان عُقول ابتدا به درون خودش رجوع می کند و درصدد اصلاح برمی آید اما انسان فضول همواره به بیرون خودش نگاه می کند.
۷. ای خدا؛ همانا ما به درگاهت توبه میکنیم، پس توبه مان را بپذیر خدای من، توبهمان را بپذیر.