وضعيت کشور، نه بحراني و نه عادي
اوضاع کشور ما در حال حاضر اوضاعي خاص است. منظور از اوضاع خاص يعني اين که وضعيت کشور نه حالت بحراني دارد چنان که غرب و حاميان آن در داخل و خارج علاقهمند به آن هستند و نه حالتي عادي و معمولي دارد که بگوييم هيچ خطري و مسالهاي در کار نيست.
وضعيت کشور وضعيت يک جريان مقاومت و مبارزه را دارد که هرچند دشمان عليه او فعاليت ميکنند و تلاش در به زمين زدن او را دارند اما آينده او و حرکت او رو به پيروزي است و گذر زمان به نفع اوست.
به عبارت ديگر انقلاب اسلامي ايران در طول بيش از سه دهه فعاليت و تلاش و حيات خويش همواره با دشمني و تلاش دشمن براي براندازي مواجه بوده است. برخي از اين نكته اساسي غافل هستند كه جمهوري اسلامي ايران كشوري در حاشيه دنيا و كشوري حاشيهاي در دنيا نيست كه بتواند در آرامش كامل و بدون هيچ دغدغه غير متعارفي به سياستگذاري و برنامهريزيهاي خويش بپردازد. شايد بتوان گفت كه از همين روست كه در طول بيش از سه دهه گذشته شرايط كشور تقريبا همواره به نوعي حساس بوده است.
دورههاي جنگ و مقابله نظامي در كار بوده است و دورههاي براندازي نرم و در بخش قابل توجهي از اين دوران تحريم و فشار اقتصادي و ديپلماتيك و اكنون نيز فشار ويژه اقتصادي. البته اين بدان معني نيست كه كشور دچار بحران بوده است. اين نكتهاي اساسي است. برخي تصور ميكنند كه اين كه جمهوري اسلامي در بيش از سه دهه گذشته شرايط ويژه و حساس داشته است به معني در بحران بودن كشور است. حال آنكه چنين نيست.
دليل روشن اين كه كشور با وجود داشتن شرايط خاص خود دچار بحران نيست آن است كه در طول همين دوران بيش از سه دهه كشور در عرصههاي مختلف پيشرفتهايي كرده است كه در بحران همه اين پيشرفتها ممكن نيست. شايد پيشرفت در عرصه نظامي و صنايع وابسته به آن را بتوان در شرايط بحران نيز رشد و توسعه داد اما ايران اسلامي در همين دوران سي و چند ساله در عرصههاي مختلف ديگري نيز رشد يافته است كه لازمه آنها نبود بحران است. مثلا افزايش ميزان دانشگاهها و سطح سواد و پژوهش و علم آموزي و توليد علم و ... واضح است كه اين دستاوردها را نميتوان در شرايط بحراني به دست آورد و رشد بيسابقه در اين زمينهها نشان ميدهد كه شرايط كشور هر چند خاص بوده است اما در غالب دوران اين سي و چند ساله بحراني نبوده است. پس اين كه گفته ميشود شرايط كشور خاص است به معني بحراني بودن آن نيست بلكه به آن معني است كه تا وقتي كه دشمن از براندازي نظام اسلامي مايوس نشود دست از تلاش و دشمني خود بر نميدارد.
به عبارت ديگر دشمن تلاش ميكند كه شرايط كشور بحراني شود ولي اكنون از انجام چنين كاري ناتوان است اما از اين كه به چنين هدفي دست يابد نااميد نيست و به همين دليل هر چه در توان دارد به كار ميگيرد كه كشور را دچار بحران نمايد و در نهايت جمهوري اسلامي ايران را كه سدي آهنين در برابر خواستههاي نارواي آنها در منطقه است دچار فروپاشي كند. بلكه به آن معني است كه تا وقتي كه دشمن از براندازي نظام اسلامي مايوس نشود دست از تلاش و دشمني خود بر نميدارد و در چنين شرايطي لازم است كه همگان حساسيت شرايط را در نظر گرفته و كاري نكنند كه اميد دشمن افزايش يابد و يا روند نااميد شدن اين دشمن عنود كاهش يابد.
با توجه به اين مقدمه است كه بايد توجه داشت كه كشور ما اكنون نيز در شرايطي قرار دارد كه البته دشمن خواهان بحراني جلوه دادن آن است اما اگر درايت لازم از سوي مسوولان كشور به خرج داده شود با جديت ميتوان گفت كه با همراهي مردم هيچ بحران يا معضل غير قابل حلي در مسير كشور وجود ندارد و ميتوان از اين مشكلات عبور نمود.
دو نياز اصلي کشور در اين شرايط
با توجه به مقدمهاي که ذکر شد کشور در حال حاضر نيازمند دو عامل اساسي است. اين دو عامل عبارتند از:
1. وحدت
2. اميد
منظور از وحدت آن است که کشور به صورت يکپارچه و يک صدا در مسير عبور از تنگههاي پيش رو عمل کند. مسوولان کشور با همديگر وارد دعوا و اختلاف و درگيري و مچگيري و ... نشوند. کاري نکنند که اختلافات آنها به مردم سرايت کند و صف يکپارچه ملت را دچار خلل نمايد.
منظور از اميد نيز آن است که به گونهاي عمل شود که روحيه اصلي و غالب در کشور اين باشد که ميتوان بر اين مشکلات فائق آمد و مسائل را حل کرد.
پروژه شکست خورده نميشود، نميگذارند
در چنين شرايطي است که بايد خطر پروژه شکست خورده نميشود و نميگذارند را در نظر گرفت. اگر مسوولان کشور وارد چنين پروژهاي شوند و يکديگر را به عنوان مانع و معارض مطرح کنند _ چنان که شواهدي نيز ميتوان بر آن ارائه نمود _ کشور وارد حالتي خواهد شد که هم وحدت را به خطر مياندازد و هم اميد را.
به عبارت ديگر اين پرژه خطرناک هر دو عامل اصلي مورد نياز کشور را تهديد مينمايد و بايد از آن جلوگيري به عمل آيد. نکته جالب توجه آن است که رهبر معظم انقلاب اسلامي در شهريور ما سال جاري با بيان شيواي خود بر همين مساله تاکيد نموده و در ديدار با مسوولان قوه مجريه به مسوولان کشور چنين تذکر دادهاند که:
«مسئلهى وحدت و انسجام ملى هم به نظر من چيز خيلى مهمى است؛ كه ما حالا اينقدر اين قضيه را تكرار كرديم كه كأنه الفاظ دارد خاصيتهاى خودش را در افادهى معنا از دست ميدهد! ما بايد همه يك حرف بزنيم. مسئولين بايد جهتگيرىها را دقيق و منطبق بر يكديگر قرار بدهند؛ اين به عهدهى همه است. تقصيرها را هم گردن يكديگر نيندازيم. اينكه بگوئيم آقا ما ميخواهيم فلان كار را بكنيم، نميگذارند؛ يا فلان كار را كرديم، جلويش را گرفتند؛ يا فلان تصميم را گرفتيم، اقدام نكردند، انجام ندادند - كه قواى مختلف و بخشهاى مختلف به همديگر بگويند - اين را كسى قبول نميكند. بالاخره حوزههاى مسئوليت، مشخص است؛ يكى بايد قانون بگذارد، يكى بايد اجرا كند، يكى سياستها را تنظيم كند، يكى عملياتى كند. همه بايد با هم هماهنگ عمل كنند. ما نبايد تعامل قوا با يكديگر را دستكم بگيريم. البته مخاطب اين حرف، فقط قوهى مجريه نيست؛ قوهى قضائيه و قوهى مقننه هم مخاطب اين قضيهاند؛ دستگاههاى گوناگون اجرائى هم كه داخل دولت نيستند - مثل نيروهاى مسلح و ديگران - داخل در همين خطابند. همه بايد به اين معنا توجه كنند. البته رسانهها و منبردارها و تريبوندارها نقش دارند. رسانهها خيلى نقش دارند در اين كه وحدت ايجاد كنند يا اختلاف ايجاد كنند. امروز با گسترش مراكز و پايگاههاى اطلاعرسانى و خبرى و اينترنتى، حرف از هر زبانى، از هر حنجرهاى در بيايد، به گوش همه ميرسد. خيلىها هم رعايت نميكنند. آن كسانى كه مسئولند، چه در دولت، چه در بيرون دولت، بايد خيلى اهتمام بورزند به اين كه اين آزادىاى كه نظام اسلامى به بيان حقائق داده، در جهت درستى به كار بيفتد؛ در جهت ايجاد نشاط كار، اميد، همدلى و همبستگى.» (1)
همچنين ايشان در بيانات اخير خويش در جمع بسيجيان نيز دوباره تاکيد فرمودند:
«آنها هى دنبال اينند كه يك كارى پيدا كنند. يكى از كارهاى مهم آنها اين است كه با روشهاى موذيانه و موريانهوار، بين ما اختلاف بيندازند؛ اين جزو كارهاى رائج اينهاست، اين كار را از قديم انجام ميدادند. البته متبحر و كارشناس كامل اين كار، انگليسىهاى خبيثند؛ آنها در زمينهى ايجاد اختلاف، از همه كارشناسترند؛ آمريكائىها پيش آنها شاگردى ميكنند، از آنها ياد ميگيرند! ايجاد اختلاف از راههاى نفوذ، مثل موشهاى دزد، مثل موريانه، وارد شدن و نفوذ كردن؛ اينها جزو كارهاى متعارف آنهاست. ما بايد حواسمان جمع باشد. بايد اختلافات به حداقل برسد. البته اختلاف نظر، فراوان است؛ هيچ اشكالى هم ندارد - دو نفر مسئولند، رفيقند، اختلاف نظر هم دارند؛ هميشه هم بوده است - اما اختلاف نظر نبايد به اختلاف در عمل و اختلاف در برخوردهاى گوناگون، به اختلاف علنى، به گريبانگيرى، به مچگيرى در مقابل چشم مردم منتهى شود؛ چون آن اختلافات آنقدر اهميت ندارد. يك وقت يك چيزهاى مهمى است، خب مردم بايد مطلع شوند؛ اما اين اختلافاتى كه انسان مىبيند بين اين حضرات هست، چيزهائى نيست كه اينقدر اهميت داشته باشد كه حالا با ادعاهاى گوناگون، ما اينها را بزرگ كنيم، جلوى چشم مردم نگه داريم، به اينها اهميت بدهيم؛ كه اهميتى هم ندارد. اختلافات را نبايد علنى كرد؛ اختلافات را نبايد به مردم كشاند؛ احساسات مردم را نبايد در جهت ايجاد اختلاف تحريك كرد. از امروز تا روز انتخابات، هر كسى احساسات مردم را در جهت ايجاد اختلاف به كار بگيرد، قطعاً به كشور خيانت كرده. خوشبختانه مسئولين كشور، مسئولين زحمتكش و دلسوزى هستند؛ ميخواهند براى كشور كار كنند. البته ممكن است غفلتهائى انجام بگيرد، اما نيتها انشاءاللّه نيتهائى است براى كار. اميدواريم انشاءاللّه خداى متعال بر اساس اين نيتهاى خوب، به همه اجر بدهد و ملت ايران را در همهى ميدانها موفق كند و قطعاً انشاءاللّه خواهد كرد.» (2)
به نظر ميرسد که با اين تاکيدات ميتوان انتظار داشت که مسوولان کشور از پروژه شکست خورده «نميشود، نميگذارند» دوري کنند و بر طبق اختلاف و نااميدي نکوبند.
1- http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=9693
2- http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=10113