متن این گفتوگو به شرح زیر است:
*بعد از انتخابات برای برخی از مردم شبهاتی راجع به انتخابات وجود داشت، و حتی شاهد بودیم روز 25 خرداد 88 جمعیتی در خیابان آزادی تهران حضور داشتند، اما چه دلیلی موجب شد بخش مهمی از جمعیتی که در 25 خرداد معترض بودند، به خیل عظیم شرکتکنندگان در راهپیمایی 9 دی سال 88 پیوستند و این راهپیمایی عظیم رخ داد؟
- طباطبایی: بسمالله الرحمن الرحیم. اول اینکه وقتی به مردم آگاهی داده شود، به نسبت زمانی که آگاهی آنها کمتر باشد، مردم حضور خودشان را الزامی میبینند؛ دوم اینکه به طور کلی به جز آگاهی دادن، گذشت زمان نیز یکسری از مسائل را حل کرده و افراد را با حقیقت آشنا میکند و باعث میشود مردم تصمیم بهتری بگیرند.
شروع اصل نهضت امام نیز از یک اطلاعیه آغاز شد و پس از آن اندک اندک به جای بزرگی رسید، چون آگاهی مردم به واسطه منابر بیشتر شد و به همان مقدار هم تجمع و حضور مردم پررنگتر شد.
*عدم شفافسازی و عدم حضور خواص و نخبگان کشور در حوادث بعد از انتخابات سال 88 نقش داشت. آیا نخبگان در بصیرتافزایی و شکل دادن حماسه 9 دی هم نقش داشتند؟
- طباطبایی: به طور کلی در هر مرحله و واقعهای به افراد خاصی نخبگان و خواص نسبت داده میشود. در هر واقعهای ممکن است بعضی از نخبگان ورود پیدا نکنند که این موضوع به معنای عدم هماهنگی نخبگان نیست، بلکه دیگر نیازی به آنها نیست.
سیاسیون باید به این نکته ظریف توجه کنند که در هر جمعیتی نوع حرکت چگونه بوده است؟ چه کسانی حرکت دادند؟ چه کسانی حرکت را هدایت کردند و چه کسانی از این حرکت نتیجه گرفتند؟
اگر سیاستمدار نتواند این موارد را تشخیص دهد که این جماعت از کجا، چرا و چگونه حرکت کرد، از جمعیت فریب میخورد، سیاستگذار هم فریب میخورد لذا حضور خود نخبه و خبره نمیتواند دلیل قوت و ضعف باشد.
*شما حوادث بعد از انتخابات 88 را مقطعی و نقطهای میدانید و یا مانند عدهای آن را روندی میدانید که از دولت آقای هاشمی با تغییر سبک زندگی شروع شد؟
- طباطبایی: هیچ شبههای مقطعی شکل نمیگیرد ولی ظهور آن مقطعی است. دو کلمه در نوع حرکت جامعه بسیار مهم است؛ یکی محبت و دیگری نفرت. حرکت بر اساس محبت به یک صورت است و بر اساس نفرت به صورت دیگر.
هیچ سیاستمداری نباید بر روی این محبتها و نفرتها حساب کند. چون در هر مقطعی ممکن است حادثهای رخ دهد و عدهای بر اساس آن در جامعه حرکت کنند لذا نباید این حرکات را بر اساس این مقاطع تفسیر کنند.
*برخی معتقدند، عامل همه بحرانها و حوادث بعد از انقلاب خواص بودند و در همه این مواقع کسانی که این بحرانها را پایان دادند، مردم بودند. چه عاملی باعث میشود که خواص باعث بحران میشوند؛ چه آسیبهایی از نظر اخلاقی و سیاسی در کمین خواص است که ممکن است به اعتقادات آنان لطمه بزند؟
- طباطبایی: من معتقد نیستم که خواص همیشه منشأ بحران هستند. اگر ما بخواهیم بگوییم که کل افراد سیاسی اینطور رفتار میکنند و مردم طور دیگر رفتار میکنند، باید فاتحه کشور را خواند. نمیشود که ملت جدا از سیاستمداران حرکت کنند، چون همراه هر ملتی باید نخبهای باشد. جامعه که خودجوش حرکت نمیکند، بلکه باید از طرف یک نخبه به جامعه "جوش" منتقل شده باشد.
در زمان انقلاب نیز مردم از طریق نوارهای آقای خمینی این "جوش" را دریافت میکردند، دیگر لازم نبود کس دیگری به جامعه تلنگر بزند. جامعه در سطحی قرار گرفته است که خود به خود در راستای آن حرکت میکند. اگر در این ماجرا ما اشتباه کنیم، در آینده به بحران میخوریم.
*میگویند: ما پس از انقلاب، شورشی که از ناحیه مردم آغاز شده باشد، نداشتیم. همواره کسی از خواص دست داشته است. از بازرگان و بنیصدر گرفته تا همین انتخابات اخیر که خواصی از سیاسیون محرک آن بودند. ما تا به حال موردی نداشتیم که بدون دخالت سیاسیون خود مردم اقدامی علیه نظام و انقلاب انجام دهند. چه دلیلی باعث میشود خواصی که خیلی مردمی و انقلابی بودند، به جایی میرسند که علیه آرمانهای قبلی خودشان حرکت و اقدام میکنند؟
- طباطبایی: من معتقد نیستم همیشه خواص منشأ فتنه هستند.هر کاری وقتی به جایی رسید، برای حفظ آن همه نمیتوانند دیدگاه مشترک داشته باشند و حتی ممکن است گروههایی که ما آنها را مخالف و معاند بدانیم، قصد حفظ نظام را داشته باشند اما همیشه خردمندان، احساساتیها، تحلیلگر و غیره، همه خود را از بقیه جدا میدانند.
در انقلاب دینی ما حب ریاست، حب نفس و اخلاقی هم دخالت میکند، در دیگر کشورها هم وجود دارد اما پایه و اساس هر کشور با دیگری فرق دارد.
هر دو نفر یک هدف را دارند؛ مثلاً پدر و مادر هر دو فرزندشان را دوست دارند اما ممکن است در یک مورد برای فرزندشان نظر مخالف هم را داشته باشند.
من این اعتقاد را ندارم که بگویم کسی انقلاب را دوست ندارد. در حفظ نظام دو جور فکر میشود. یک جور کسانی که میگویند اینطور نباشد و عدهای که میگویند اینطور باشد.
در محبت و بقای چیزی عدهای سطحینگر هستند و عدهای عمقینگر. ما نباید به دیگری مخالف بگوییم بلکه باید منتقد بگوییم؛ باید بگوییم که نقاد با مخالف متفاوت است. وقتی من از کسی بدم بیاید، تمام خوبیهای او را هم بد میبینم ولی اگر منتقد باشم، میگویم این 10 مورد خوب است ولی یک مورد بد است.
من شخصاً همواره برای حفظ دینم منتقد بودم و هیچگاه مخالف نبودم. بعضی افراد همه چیز را نفی میکنند. امام رحمة الله علیه سه بار به این نکته اشاره فرمودند، منتهی کم به آن توجه شد. وقتی کاری بد است، فرقی نمیکند که چه کسی آن را انجام دهد؛ هر کس انجام دهد بد است. اگر فقط برای دیگران میگویم بد است، نشان دهنده آن است که من بیماری اخلاقی و حسادت دارم. متأسفانه این بیماری اخلاقی در جامعه ما زیاد است.
پیامبر با آن مقام و منزلتش وقتی نخواسته در یک جای حساس دخالت نکند، خداوند به او میگوید که بگو: قل اعوذ برب الفلق. فلق یعنی شروع بیرونی، یعنی خدایا ما را از شر بیرون نگه دار. یکی از این شرهای بیرون حسد است (من شر حاسد اذا حسد)
دوم قل اعوذ برب الناس. ناس وسوسه خود آدم است، یعنی اتفاقی در بیرون میافتد. من وسوسه میشوم که بد معنا کنم و یا وسوسه میشوم که خوب معنا کنم. برداشت که غلط باشد، انسان جواب غلط میگیرد. نمیتوانم ببینم که مردم غلط برداشت میکنند لذا من از همه میخواهم که این دو سوره فلق و ناس را بسیار بخوانند تا از وسوسهها در امان باشند.
*از نظر اعتقادی و اخلاقی چه میشود که دو نفری که فتنه حول آنها شکل گرفت، آدمهایی با سابقه روشن و انقلابی بودند و شعارهای تند انقلابی داشتند، اما به این مرحله و نقطه رسیدند؟
- طباطبایی: حرکت آنها خلاف بود، چون برداشتشان اشتباه بوده است. نمیدانم علت کارشان حسد بود، بخل بود یا علت دیگری داشت و نظر دیگری داشتند. من نمیتوانم دقیق بگویم.
*دلیل این حرکت اشتباه چیست؟
- طباطبایی: شاید حسد، شاید حب جاه
*این سوالات را بیشتر از این جنبه میپرسیم که به افرادی که هماکنون در مسئولیتهای دولتی یا سایر قوا هستند نیز هشداری باشد از ناحیه شما به عنوان یک استاد اخلاق. سوال مشخص ما آن است که چه تهدیداتی مسئولان یا طالبان مسئولیت در جمهوری اسلامی را تهدید میکند؟
- طباطبایی: همه را از این نکته میترسانم که مواظب باشند حرفهایشان بر اساس حسد نباشد، یعنی به واسطه تعصب حزبی و گروهی نباید بگوییم این خوب است و آن بد است. امام به مسئولان فرمودند تا تزکیه نشدید، طغیان برای شما حاصل خواهد شد. تا تزکیه در ردههای بالا حاصل نشود، این مملکت و دیگر ممالک اصلاح نمیشود.
*تزکیه برای خواص به چه شکل است؟
- طباطبایی: فرقی نمیکند. تا مسئولان برای تزکیه خود نکوشند، همیشه این خطر برای ما وجود دارد، حتی کسی که امروز پاک است، ممکن است فردا برای حب جاه ناپاک شود. بسیار برای من اتفاق افتاده که حتی نتوانستم نفس خود را آرام کنم، با اینکه خیلی با خودم کلنجار میروم. من برای بعضی از خصلتهای بد شاید 10 سال به خودم سختی دادم و کارهای خلاف میلم انجام دادم تا خودم را آرام کنم.
امام در جلد 14 صحیفه صفحه 393 میفرمایند تا تزکیه نشدهاید، حتی علم برای شما خطرناک است. تا تزکیه نشدید، مقام برای شما خطرناک است.
اوایل انقلاب هر پستی خواستند به من بدهند، قبول نکردم. چون خودم را میشناختم با اینکه از بچگی خودم را تربیت کردم.
حتی من به امام گفتم خود شما در تحریرالوسیله دارید که اگر کسی بریدن سر مرغ را بلد نباشد و به این کار اقدام کند، باید پول آن مرغ را به صاحبش بدهد، من هم نمیتوانم پستی را قبول کنم چون باید جواب بدهم.
*با توجه به اینکه سه سال از آن زمان گذشته، ما الان فقط میخواهیم آنرا آسیبشناسی کنیم که چه آسیبهایی متوجه این پستهاست و راههای تزکیه برای کسانی که در این پستها و موقعیتها قرار میگیرند، چیست؟
- طباطبایی: باید به خدا تکیه کرد. ما باید بپذیریم که در هر لحظه خدای عزوجل نظارت و عنایت دارد. مسلمانی فقط به نماز و ریش نیست بلکه اصل عمل انسان است. در آیه 17 تا 19 سوره مبارک اسرا داریم کسی که در زندگی به دنبال دنیا برود، خدا کمک میکند، کسی هم که به دنبال آخرت برود، خدا کمک میکند. ما به عنوان مسلمان باید تواضع داشته باشیم و تکبر نداشته باشیم و حرف انسانها را گوش کنیم.
* جریان نامه شما به آقای موسوی در روزهای پس از انتخابات چه بود؟
- طباطبایی: فردای روز انتخابات من در نامهای به آقای موسوی اعلام کردم در مواردی که با آقای احمدینژاد هم نظر هستید، به وی کمک کنید و هر سه ماه به سه ماه از رییسجمهور این نظرات را پیگیری کنید. اگر این کار را کنید، چهار سال دیگر شما مدیریت کشور را به دست میگیرید؛ برگزاری شورش و تجمع برای شما زشت است. نتیجه انتخابات را بپذیرید.
من معتقدم اگر همین الان آقای موسوی نترسد و خواسته خود را اعلام کند، میشود مشخص کرد که این بخش از صحبتها فتنه است، این قسمت نشانه بخل است، این قسمت نشانه حسد است و ...