به گزارش مشرق، مهر علیزاده معاون رئیس جمهور و رییس سازمان تربیت بدنی دولت اصلاحات در بخشی از صحبت های خود به تعریف و تمجید از سیدمحمدخاتمی می پردازد و می گوید: آقای خاتمی روحیه متعادلی دارند و شخصیت ایشان به گونه ای است که به نظام، امام و ولایت فقیه پایبندی دارند و این پایبندی ایشان عملی و
با تمام وجود است. آقای خاتمی این پایبندی را در دوره هشت ساله ریاست
جمهوری نشان داده اند و هنوز هم همان مشی را دارند. به همین دلیل مردم به
ایشان اعتماد دارند و ایشان را قبول میکنند.
محسن مهرعليزاده در بخش دیگری از اظهارنظراهای خود در خصوص خاتمی با بیان اینکه غلظت دفاع از نظام از سوی خاتمی کمرنگ شده است، می گوید: مشی اعتدال آقای خاتمی اینگونه است؛ ایشان موضعگیری هاي معتدلی دارند و سعی دارند به گونه ای موضعگیری کنند که هم به باورها و اعتقاداتش و هم به نظام لطمه وارد نشود. اما غلظت دفاع از نظام از سوی ایشان بعد از سال 88 کمتر شد.
به واسطه تجربه خوبي كه از حضور در انتخابات سال 84 دارد اين روزها به عنوان يكي از گزينه هاي حضور در انتخابات مورد توجه قرار گرفته است. گرچه اكنون او تمايلي براي اعلام رسمي ندارد و همه چيز را منوط به آينده نزديك مي كند اما در عين حال حمايت يا اجماع اصلاح طلبان را در ورود خود به عرصه موثر مي داند. گفت و گو با رئيس سابق سازمان ورزش از مسائل نظري و جامعه شناسي آغاز شده و با چالش درباره وضعيت اصلاحطلبان در انتخابات آينده ادامه پيدا كرده است.
گزیده ای از مصاحبه هفته نامه مثلث با مهرعلیزاده را به انتخاب مشرق در ادامه ملاحظه می کنید؛
* در این بحث که تحریمها تاثیر داشت یا سوءمدیریتها، من معتقدم که هیچ یک بیتاثیر نبود. در عین حال چون محور همه چیز مدیریت است، اگر مسائل سیاست خارجی توسط دولت به خوبی مدیریت میشد منجر به بسیاری از فشارهای تحریمی بیگانگان نمیگردید. از سویی اگر در شرایط عادی نیز چنین فشارهایی از بیرون وارد میشود در صورتی که تدبیر و مدیریت باشد اثرات تحریمها به حداقل کاهش مییابد و چه بسا در برخی موارد بتوان تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد؛ اما در این جهت به ندرت کار شد.
* بسیاری از بناهای خودکفایی در همان دوره پایهگذاری شد. در زمان مسئولیت من در معاونت صنعتی و بهرهبرداری وزارت صنایع سنگین، یکی از ادارات زیرمجموعه این معاونت اداره کل ساخت و خودکفایی بود. برنامهریزیهای بسیار دقیقی انجام دادیم و کارهای فراوانی صورت گرفت. نمیتوانیم بگوییم که تحریمها اثری نداشت؛ چراکه هیچ پدیدهای بیتاثیر نیست، اما واقعا میتوانیم بگوییم که تاثیر تحریمها به حداقل رسید؛ در برخی موارد صفر و حتی مثبت شد.
* من خاطرم هست که در سال 84 که نخستین سال فعالیت دولت نهم بود حدود چهارصد میلیون دلار میوه وارد کشور شد و در سالهای بعد افزایش هم پیدا کرد. در هفت سال اخیر بهطور میانگین سالانه حدود چهارصد میلیون دلار میوه وارد شده است؛ در حالی که ما در کشوری چهار فصل زندگی میکنیم و عمده میوه ها در کشور ما به بار مینشیند. ما نیازی به انگور شیلی و پرتقال مصر و سیب لبنان نداریم. آمار واردات بیرویه در حوزه هایی هم چون خودرو نیز مشاهده میشود. حدود هشتاد تا هشتادو پنج میلیارد دلار درآمد ارزی در سال تبدیل به واردات شد و فرهنگ مصرفگرایی را ترویج کرد.
* که باید ببینیم شرایط انتخابات چگونه پیش میرود. اگر واقعا شرایط برای حضور تفکر و سلیقه های مختلف فراهم شود بدیهی است که حضور و نحوه حضور در انتخابات قابل بررسی خواهد بود.
* این انتخابات، انتخاباتی نیست که کاندیداها به صورت فردی وارد شوند و برنامه ها، باورها و توانمندی های خود را ارائه دهند؛ بلکه باید در قالب گروههای فکری یا جناحهای سیاسی مطرح در جامعه، معرفی شوند تا بتوانند فضایی برای ارائه نقطه نظرات و تفکرات خود بیابند. بنابراین باید اندکی صبر کنیم و اجازه دهیم فضا روشنتر شود؛ اگر در کشور عزمی ایجاد شد که در هر جناح اجماعی صورت گیرد و کاندیدای مشخصی معرفی شود، در این صورت من هم که در انتخابات ریاست جمهوری نهم شرکت کردم و به دلیل ارائه دیدگاههایی - به ویژه از بعد اقتصادی و برنامه ریزی - با اقبال خوب بخشهایی از جامعه مواجه شدم و در چند استان بالاترین رای را داشتم اگر مورد اجماع واقع شوم وارد عرصه خواهم شد.
* در وهله اول اجماع اصلاح طلبان و در وهله دوم به اجماعی فراتر از اجماع اصلاح طلبان و اجماعی در سطح ملی میاندیشم.
* شرایط امروز کشور بسیار حساس است؛ بدون هیچ تعارف و رودربایستی باید بگویم که اگر همدلیها بیشتر از آنچه هست نشود، دچار مشکلات اساسی میشویم. واقعیت این است که این سالها، بسیار مشکل ساز بود و مردم خاطره خوبی از آن ندارند.
* مردم گرانیها و عدم آرامش های اجتماعی را میبینند و از نظر اشتغال، صنعت و تولید اطلاعاتی دریافت میکنند که برای آنها قابل باور نیست. از سوی دیگر فرصت های طلایی که ما در برخي مقاطع عمر جمهوری اسلامی داشتیم به سادگی از دست رفت. ما هرگز در دوران پس از انقلاب چنین درآمدهای سرشار نفتی نداشتیم؛ آنطور که آمار میگویند ما در این هفت سال حدود هفتصد میلیارد دلار درآمد نفتی داشته ایم.
* البته من نمی خواهم وارد این مسائل شوم؛ چراکه در یک فضای هیجانی و آلوده، منتقدان دولت به سیاه نمایی و منفی بافی متهم میشوند.
* همه ما در میان دوستان و نزدیکان خود وضعیت بیکاری را میبینیم و حتی نمایندگان مجلس نسبت به آمار بیکاری اعتراض دارند. آمار تورم 10 درصد اعلام میشود، اما گاهی شب میخوابید و صبح بیدار میشوید و میبینید که قیمت برخی کالاها تا دوبرابر افزایش یافته است. من نمیدانم دوبرابر شدن قیمت کالاها، صد درصد محسوب میشود یا زیر 10 درصد؟! مردم همه این مسائل را میبینند و نمیتوانند باور کنند. اگر قرار باشد این وضعیت به وضعیتی تبدیل شود که مردم دوباره به توان دولت اعتماد کنند، به کارآیی دولت، مسئولان و مدیران اطمینان کنند و در مسیر سازندگی کشور حرکت کنند، زمان زیادی لازم است.
* ما جمهوری اسلامی را داریم که اسلامی بودن آن وجه تمایز آن با سایر جمهوری هاست. اسلامی بودن آن چارچوبهای اخلاقی خاصی را تعیین میکند. حرفی را که کاندیدا میزند در عین حال که باید رای مردم را جلب کند ولی در اصل باید صحیح، مفید و راست باشد. همین شعار 50 هزار تومان برای هر ایرانی که در انتخابات 84 مطرح شد، از اساس اشتباه بود. آن موقع این شعار مطرح شد و در سالهای اخیر اجرا شد و در عمل هم زیان آن را میبینیم. مردم میبینند که چهارصد هزار تومان از جیبشان میرود و در ازای آن چهل هزار تومان وارد زندگیشان میشود! شاید تا دو سال پیش یک زندگی عادی و بخور و نمیر با سیصد، چهارصد هزار تومان ممکن بود اما امروز همان زندگی با هشتصد هزار تومان هم مقدور نیست.
* ما نگفتیم این کار را نکنید؛ چون تبیین مسائل اینچنینی برای کسانی که اعتقادی به کار کارشناسی ندارند اصلا ممکن نیست. بنابراین مجبور شدیم از راه دیگری وارد شویم.
* ما هنوز هم در مسائل اقتصادی و اجتماعی با جامعه آمریکا تفاوتهای بسیاری داریم. اما حتی در آمریکا هم که تبادل آزاد اطلاعات وجود دارد، وقتی میگویند در جایی سوءاستفاده اقتصادی صورت گرفته، مردم به خیابانها میریزند و اعتراض میکنند. این سادگی در همه جای دنیا وجود دارد؛ اما مهم این است که شما بخواهید از این سادگی مردم استفاده انتخاباتي کنید یا در جهت رشد و آگاهی شان از آن بهره ببرید.
* در دوره اصلاحات هم آقای خاتمی یکبار در صف شیر ایستاد و بار دیگر با اتوبوس به سر کار رفت. بخش اعظمی از رای آقای خاتمی در سال 76 رای عامه مردم بود؛ سیادت، روحانی بودن، نارضایتی از آقای هاشمی و همراهی طبقه متوسط از علل مهم پیروزی آقای خاتمی بود.
* دوره آقای خاتمی سعی شد در حوزه سیاسی این رابطه در حوزه جامعه مدنی، «انجیاو»ها، رسانه ها و احزاب وجود داشته باشد؛ اما در حوزه اقتصاد خلاءهایی وجود داشت که اتفاقا آقای کروبی در سال 84 از همان خلاءها استفاده کرد و شعار انتخاباتی ساخت. ما نمی توانیم این مساله را نادیده بگیریم.
* ببینید! نفس ارتباط با مردم ایجاد کردن خیلی خوب است، ولی این ایجاد ارتباط با چه هدفی انجام میگیرد و آیا منافع آن به مردم میرسد یا نه؟ جای سوال است، این همه سفرهای استانی انجام شده و این همه مصوبات سفر داشته ایم اما فاصله طبقاتی در جامعه بسیار بیشتر از گذشته شده است.
* حالا ما بگوییم در عوض با مردم ارتباط برقرار کرده ایم؟! اگر این ارتباط به خاطر این باشد که مردم مرا دوست داشته باشند، فایدهای ندارد؛ بلکه در صورتی مثبت است که به رفاه، آرامش، آسایش و رضایت خاطر مردم از زندگیشان، عزت و اقتدار جمهوری اسلامی و مسئولان تبدیل شود. بله؛ من این را به عنوان یک واقعیت تاریخی میپذیرم که چنین شیوههایی به کار گرفته شده، اما آن را به عنوان امری که منفعت مردم را در برداشته است، قبول ندارم. شما که میگویید در زمان آقای هاشمی و آقای خاتمی این نوع ارتباط با مردم وجود نداشت، به این موضوع هم توجه داشته باشید که این کافی نیست. شما نسبت به دیگران ابراز ارادت کنید و حرفهای مردمپسند بزنید بلکه باید به فکر نیازهای اساسی مردم همچون اشتغال، تورم و... باشید.
* من فکر میکنم تنها راه اصلاح طلبان این است که با نامزد واحد وارد انتخابات شوند و اگر این شرایط پیش نیاید بعید میدانم که در انتخابات آتی به توفیقات شایسته ای دست یابند.
* آقای خاتمی روحیه متعادلی دارند و شخصیت ایشان به گونه ای است که به نظام، قانون اساسی، امام و ولایت فقیه پایبندی دارند و این پایبندی ایشان عملی و با تمام وجود است. آقای خاتمی این پایبندی را در دوره هشت ساله ریاست جمهوری نشان داده اند و هنوز هم همان مشی را دارند. به همین دلیل مردم به ایشان اعتماد دارند و ایشان را قبول میکنند.
* مشی اعتدال آقای خاتمی اینگونه است؛ ایشان موضعگیری هاي معتدلی دارند و سعی دارند به گونه ای موضعگیری کنند که هم به باورها و اعتقاداتش و هم به نظام لطمه وارد نشود. اما غلظت دفاع از نظام از سوی ایشان بعد از سال 88 کمتر شد.
* امروز دو تلقى از وحدت ملی وجود دارد؛ یکی جامعه ایران را جامعهاى مىداند که تشکیل یافته از مردمى یکپارچه است؛ مردمى که صرفنظر از گرایشهاى سیاسى و عقاید گوناگون هیچ احساس تنفر و تقابلى بینشان وجود ندارد. چنانچه اگر به گذشته نزدیک نیز نگاهى بیندازیم چنین بوده و جناحهای سیاسی بهرغم تمام اختلاف سلیقه ها فقط به رقابت سالم سیاسى فکر مى کردند؛ کاری که در واقع هر جریان سیاسی و هر شخصى که بهدنبال تعالى کشور است، باید انجام دهد. در مقابل این تفکر کسانى هم وجود دارند که نگاه حذفى دارند. بهگونهاى که زمانی این جریان را مطرود مىدانند و زمانی دیگر به آن جریان تهمت ناروا مىزنند؛ جریانى که هر چند در اقلیت است اما چندان هم بىقدرت نیست.
* با شناختی که بنده از آقای خاتمی دارم میتوانم بگویم اگر ایشان بخواهند تصمیمى برای ورود به صحنه انتخابات بگیرند در وهله نخست آن را با خود مردم در میان خواهند گذاشت و باید گفت که مواضع شخص آقاى خاتمی و به طورى کلى سران اصلاحات در خصوص وحدت ملی بسیار روشن است و آن همراهى با مردم و توجه به خواسته هاى بحق و قانونى آنان است. بنابراین به نظر مىرسد وحدت باید با در نظر گرفتن حقوق همه جریانها و گروههاى سیاسى باشد و محوریت طرح ریزى آن را نیز جریانهاى معتدل و معقول سیاسى به عهده بگیرند.
* آقای هاشمی انسان دانایی هستند و حواسشان در مسائل سیاسی بسیار جمع است و تجربه نشان داده مدلی که ایشان دنبال میکنند براساس ضرورت های جامعه است. آقای هاشمی به این نتیجه رسیده اند که این بار شرایط کشور استثنایی است و اینطور نیست که اصولگرایان و اصلاح طلبان در شرایط برابر با یکدیگر رقابت کنند. آقای هاشمی میگوید برای اینکه شرایط چند سال اخیر جبران و کاستیهای آن برطرف شود، کاندیدایی که انتخاب میشود باید مورد حمایت همگان باشد.
محسن مهرعليزاده در بخش دیگری از اظهارنظراهای خود در خصوص خاتمی با بیان اینکه غلظت دفاع از نظام از سوی خاتمی کمرنگ شده است، می گوید: مشی اعتدال آقای خاتمی اینگونه است؛ ایشان موضعگیری هاي معتدلی دارند و سعی دارند به گونه ای موضعگیری کنند که هم به باورها و اعتقاداتش و هم به نظام لطمه وارد نشود. اما غلظت دفاع از نظام از سوی ایشان بعد از سال 88 کمتر شد.
به واسطه تجربه خوبي كه از حضور در انتخابات سال 84 دارد اين روزها به عنوان يكي از گزينه هاي حضور در انتخابات مورد توجه قرار گرفته است. گرچه اكنون او تمايلي براي اعلام رسمي ندارد و همه چيز را منوط به آينده نزديك مي كند اما در عين حال حمايت يا اجماع اصلاح طلبان را در ورود خود به عرصه موثر مي داند. گفت و گو با رئيس سابق سازمان ورزش از مسائل نظري و جامعه شناسي آغاز شده و با چالش درباره وضعيت اصلاحطلبان در انتخابات آينده ادامه پيدا كرده است.
گزیده ای از مصاحبه هفته نامه مثلث با مهرعلیزاده را به انتخاب مشرق در ادامه ملاحظه می کنید؛
* در این بحث که تحریمها تاثیر داشت یا سوءمدیریتها، من معتقدم که هیچ یک بیتاثیر نبود. در عین حال چون محور همه چیز مدیریت است، اگر مسائل سیاست خارجی توسط دولت به خوبی مدیریت میشد منجر به بسیاری از فشارهای تحریمی بیگانگان نمیگردید. از سویی اگر در شرایط عادی نیز چنین فشارهایی از بیرون وارد میشود در صورتی که تدبیر و مدیریت باشد اثرات تحریمها به حداقل کاهش مییابد و چه بسا در برخی موارد بتوان تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد؛ اما در این جهت به ندرت کار شد.
* بسیاری از بناهای خودکفایی در همان دوره پایهگذاری شد. در زمان مسئولیت من در معاونت صنعتی و بهرهبرداری وزارت صنایع سنگین، یکی از ادارات زیرمجموعه این معاونت اداره کل ساخت و خودکفایی بود. برنامهریزیهای بسیار دقیقی انجام دادیم و کارهای فراوانی صورت گرفت. نمیتوانیم بگوییم که تحریمها اثری نداشت؛ چراکه هیچ پدیدهای بیتاثیر نیست، اما واقعا میتوانیم بگوییم که تاثیر تحریمها به حداقل رسید؛ در برخی موارد صفر و حتی مثبت شد.
* من خاطرم هست که در سال 84 که نخستین سال فعالیت دولت نهم بود حدود چهارصد میلیون دلار میوه وارد کشور شد و در سالهای بعد افزایش هم پیدا کرد. در هفت سال اخیر بهطور میانگین سالانه حدود چهارصد میلیون دلار میوه وارد شده است؛ در حالی که ما در کشوری چهار فصل زندگی میکنیم و عمده میوه ها در کشور ما به بار مینشیند. ما نیازی به انگور شیلی و پرتقال مصر و سیب لبنان نداریم. آمار واردات بیرویه در حوزه هایی هم چون خودرو نیز مشاهده میشود. حدود هشتاد تا هشتادو پنج میلیارد دلار درآمد ارزی در سال تبدیل به واردات شد و فرهنگ مصرفگرایی را ترویج کرد.
* که باید ببینیم شرایط انتخابات چگونه پیش میرود. اگر واقعا شرایط برای حضور تفکر و سلیقه های مختلف فراهم شود بدیهی است که حضور و نحوه حضور در انتخابات قابل بررسی خواهد بود.
* این انتخابات، انتخاباتی نیست که کاندیداها به صورت فردی وارد شوند و برنامه ها، باورها و توانمندی های خود را ارائه دهند؛ بلکه باید در قالب گروههای فکری یا جناحهای سیاسی مطرح در جامعه، معرفی شوند تا بتوانند فضایی برای ارائه نقطه نظرات و تفکرات خود بیابند. بنابراین باید اندکی صبر کنیم و اجازه دهیم فضا روشنتر شود؛ اگر در کشور عزمی ایجاد شد که در هر جناح اجماعی صورت گیرد و کاندیدای مشخصی معرفی شود، در این صورت من هم که در انتخابات ریاست جمهوری نهم شرکت کردم و به دلیل ارائه دیدگاههایی - به ویژه از بعد اقتصادی و برنامه ریزی - با اقبال خوب بخشهایی از جامعه مواجه شدم و در چند استان بالاترین رای را داشتم اگر مورد اجماع واقع شوم وارد عرصه خواهم شد.
* در وهله اول اجماع اصلاح طلبان و در وهله دوم به اجماعی فراتر از اجماع اصلاح طلبان و اجماعی در سطح ملی میاندیشم.
* شرایط امروز کشور بسیار حساس است؛ بدون هیچ تعارف و رودربایستی باید بگویم که اگر همدلیها بیشتر از آنچه هست نشود، دچار مشکلات اساسی میشویم. واقعیت این است که این سالها، بسیار مشکل ساز بود و مردم خاطره خوبی از آن ندارند.
* مردم گرانیها و عدم آرامش های اجتماعی را میبینند و از نظر اشتغال، صنعت و تولید اطلاعاتی دریافت میکنند که برای آنها قابل باور نیست. از سوی دیگر فرصت های طلایی که ما در برخي مقاطع عمر جمهوری اسلامی داشتیم به سادگی از دست رفت. ما هرگز در دوران پس از انقلاب چنین درآمدهای سرشار نفتی نداشتیم؛ آنطور که آمار میگویند ما در این هفت سال حدود هفتصد میلیارد دلار درآمد نفتی داشته ایم.
* البته من نمی خواهم وارد این مسائل شوم؛ چراکه در یک فضای هیجانی و آلوده، منتقدان دولت به سیاه نمایی و منفی بافی متهم میشوند.
* همه ما در میان دوستان و نزدیکان خود وضعیت بیکاری را میبینیم و حتی نمایندگان مجلس نسبت به آمار بیکاری اعتراض دارند. آمار تورم 10 درصد اعلام میشود، اما گاهی شب میخوابید و صبح بیدار میشوید و میبینید که قیمت برخی کالاها تا دوبرابر افزایش یافته است. من نمیدانم دوبرابر شدن قیمت کالاها، صد درصد محسوب میشود یا زیر 10 درصد؟! مردم همه این مسائل را میبینند و نمیتوانند باور کنند. اگر قرار باشد این وضعیت به وضعیتی تبدیل شود که مردم دوباره به توان دولت اعتماد کنند، به کارآیی دولت، مسئولان و مدیران اطمینان کنند و در مسیر سازندگی کشور حرکت کنند، زمان زیادی لازم است.
* ما جمهوری اسلامی را داریم که اسلامی بودن آن وجه تمایز آن با سایر جمهوری هاست. اسلامی بودن آن چارچوبهای اخلاقی خاصی را تعیین میکند. حرفی را که کاندیدا میزند در عین حال که باید رای مردم را جلب کند ولی در اصل باید صحیح، مفید و راست باشد. همین شعار 50 هزار تومان برای هر ایرانی که در انتخابات 84 مطرح شد، از اساس اشتباه بود. آن موقع این شعار مطرح شد و در سالهای اخیر اجرا شد و در عمل هم زیان آن را میبینیم. مردم میبینند که چهارصد هزار تومان از جیبشان میرود و در ازای آن چهل هزار تومان وارد زندگیشان میشود! شاید تا دو سال پیش یک زندگی عادی و بخور و نمیر با سیصد، چهارصد هزار تومان ممکن بود اما امروز همان زندگی با هشتصد هزار تومان هم مقدور نیست.
* ما نگفتیم این کار را نکنید؛ چون تبیین مسائل اینچنینی برای کسانی که اعتقادی به کار کارشناسی ندارند اصلا ممکن نیست. بنابراین مجبور شدیم از راه دیگری وارد شویم.
* ما هنوز هم در مسائل اقتصادی و اجتماعی با جامعه آمریکا تفاوتهای بسیاری داریم. اما حتی در آمریکا هم که تبادل آزاد اطلاعات وجود دارد، وقتی میگویند در جایی سوءاستفاده اقتصادی صورت گرفته، مردم به خیابانها میریزند و اعتراض میکنند. این سادگی در همه جای دنیا وجود دارد؛ اما مهم این است که شما بخواهید از این سادگی مردم استفاده انتخاباتي کنید یا در جهت رشد و آگاهی شان از آن بهره ببرید.
* در دوره اصلاحات هم آقای خاتمی یکبار در صف شیر ایستاد و بار دیگر با اتوبوس به سر کار رفت. بخش اعظمی از رای آقای خاتمی در سال 76 رای عامه مردم بود؛ سیادت، روحانی بودن، نارضایتی از آقای هاشمی و همراهی طبقه متوسط از علل مهم پیروزی آقای خاتمی بود.
* دوره آقای خاتمی سعی شد در حوزه سیاسی این رابطه در حوزه جامعه مدنی، «انجیاو»ها، رسانه ها و احزاب وجود داشته باشد؛ اما در حوزه اقتصاد خلاءهایی وجود داشت که اتفاقا آقای کروبی در سال 84 از همان خلاءها استفاده کرد و شعار انتخاباتی ساخت. ما نمی توانیم این مساله را نادیده بگیریم.
* ببینید! نفس ارتباط با مردم ایجاد کردن خیلی خوب است، ولی این ایجاد ارتباط با چه هدفی انجام میگیرد و آیا منافع آن به مردم میرسد یا نه؟ جای سوال است، این همه سفرهای استانی انجام شده و این همه مصوبات سفر داشته ایم اما فاصله طبقاتی در جامعه بسیار بیشتر از گذشته شده است.
* حالا ما بگوییم در عوض با مردم ارتباط برقرار کرده ایم؟! اگر این ارتباط به خاطر این باشد که مردم مرا دوست داشته باشند، فایدهای ندارد؛ بلکه در صورتی مثبت است که به رفاه، آرامش، آسایش و رضایت خاطر مردم از زندگیشان، عزت و اقتدار جمهوری اسلامی و مسئولان تبدیل شود. بله؛ من این را به عنوان یک واقعیت تاریخی میپذیرم که چنین شیوههایی به کار گرفته شده، اما آن را به عنوان امری که منفعت مردم را در برداشته است، قبول ندارم. شما که میگویید در زمان آقای هاشمی و آقای خاتمی این نوع ارتباط با مردم وجود نداشت، به این موضوع هم توجه داشته باشید که این کافی نیست. شما نسبت به دیگران ابراز ارادت کنید و حرفهای مردمپسند بزنید بلکه باید به فکر نیازهای اساسی مردم همچون اشتغال، تورم و... باشید.
* من فکر میکنم تنها راه اصلاح طلبان این است که با نامزد واحد وارد انتخابات شوند و اگر این شرایط پیش نیاید بعید میدانم که در انتخابات آتی به توفیقات شایسته ای دست یابند.
* آقای خاتمی روحیه متعادلی دارند و شخصیت ایشان به گونه ای است که به نظام، قانون اساسی، امام و ولایت فقیه پایبندی دارند و این پایبندی ایشان عملی و با تمام وجود است. آقای خاتمی این پایبندی را در دوره هشت ساله ریاست جمهوری نشان داده اند و هنوز هم همان مشی را دارند. به همین دلیل مردم به ایشان اعتماد دارند و ایشان را قبول میکنند.
* مشی اعتدال آقای خاتمی اینگونه است؛ ایشان موضعگیری هاي معتدلی دارند و سعی دارند به گونه ای موضعگیری کنند که هم به باورها و اعتقاداتش و هم به نظام لطمه وارد نشود. اما غلظت دفاع از نظام از سوی ایشان بعد از سال 88 کمتر شد.
* امروز دو تلقى از وحدت ملی وجود دارد؛ یکی جامعه ایران را جامعهاى مىداند که تشکیل یافته از مردمى یکپارچه است؛ مردمى که صرفنظر از گرایشهاى سیاسى و عقاید گوناگون هیچ احساس تنفر و تقابلى بینشان وجود ندارد. چنانچه اگر به گذشته نزدیک نیز نگاهى بیندازیم چنین بوده و جناحهای سیاسی بهرغم تمام اختلاف سلیقه ها فقط به رقابت سالم سیاسى فکر مى کردند؛ کاری که در واقع هر جریان سیاسی و هر شخصى که بهدنبال تعالى کشور است، باید انجام دهد. در مقابل این تفکر کسانى هم وجود دارند که نگاه حذفى دارند. بهگونهاى که زمانی این جریان را مطرود مىدانند و زمانی دیگر به آن جریان تهمت ناروا مىزنند؛ جریانى که هر چند در اقلیت است اما چندان هم بىقدرت نیست.
* با شناختی که بنده از آقای خاتمی دارم میتوانم بگویم اگر ایشان بخواهند تصمیمى برای ورود به صحنه انتخابات بگیرند در وهله نخست آن را با خود مردم در میان خواهند گذاشت و باید گفت که مواضع شخص آقاى خاتمی و به طورى کلى سران اصلاحات در خصوص وحدت ملی بسیار روشن است و آن همراهى با مردم و توجه به خواسته هاى بحق و قانونى آنان است. بنابراین به نظر مىرسد وحدت باید با در نظر گرفتن حقوق همه جریانها و گروههاى سیاسى باشد و محوریت طرح ریزى آن را نیز جریانهاى معتدل و معقول سیاسى به عهده بگیرند.
* آقای هاشمی انسان دانایی هستند و حواسشان در مسائل سیاسی بسیار جمع است و تجربه نشان داده مدلی که ایشان دنبال میکنند براساس ضرورت های جامعه است. آقای هاشمی به این نتیجه رسیده اند که این بار شرایط کشور استثنایی است و اینطور نیست که اصولگرایان و اصلاح طلبان در شرایط برابر با یکدیگر رقابت کنند. آقای هاشمی میگوید برای اینکه شرایط چند سال اخیر جبران و کاستیهای آن برطرف شود، کاندیدایی که انتخاب میشود باید مورد حمایت همگان باشد.