به گزارش مشرق به نقل از فارس، این روزها روز بدشانسی نتانیاهوست. هنوز از یک مخمصه رهایی نیافته وارد دردسر دیگری میشود. از شانس بد او، همه این ماجراها در چند ماه باقی مانده تا انتخابات پارلمانی (کنست) برایش اتفاق افتاده است.
استارت آن نیز از مرداد ماه سال جاری کلید خورد یعنی زمانی که بنیامین نتانیاهو برای حمله به ایران، دولت اوباما را همه جوره تحت فشار گذاشت تا کاخ سفید را برای اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران متقاعد کند. اما بر خلاف انتظار او، دولت آمریکا تمام قد جلوی خواستههای اسرائیل ایستاد (آنهم به خاطر نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا).
وقتی دولتمردان آمریکایی با پافشاریها و سخنان تحریکآمیز نخست وزیر اسرائیل درباره حمله یکجانبه به ایران روبرو شدند، چشمهای از عواقب اقدام خودسرانه اسرائیل در این زمینه را به اسرائیلیها نشان دادند آنهم از طریق کاهش چشمگیر حضور خود در مانور نظامی مشترک با اسرائیل.
در واقع، آمریکاییها بیش از دو سوم نیروهای نظامی خود که قرار بود عازم اسرائیل شوند و نیز تعداد سیستمهای رهگیر موشکی در این مانور مشترک را کاهش دادند و به جای اعزام 5 هزار نیروی آمریکایی به این مانور نظامی که سالانه برگزار میشود، پنتاگون تصمیم گرفت تنها 1500 نیرو اعزام کند. علاوه بر این، پنتاگون تصمیم گرفت، سیستمهای ضدموشک پاتریوت خود را طبق برنامه به اسرائیل ارسال کند اما خدمهای برای راهاندازی آنها راهی اسرائیل نکند!
البته آمریکاییها به همین حد اکتفا نکردند و علنا به سران اسرائیل هشدار دادند در صورت حمله به ایران، تنها خواهند ماند. مسئولیت اعلام این موضع بر عهده ژنرال «مارتین دمپسی»، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا بود. بنابراین او خطاب به مقامات اسرائیلی به وضوح هشدار داد، «اگر اسرائیل گزینه حمله به برنامه هستهای ایران را برگزیند، نباید انتظار کمک و حمایت آمریکا را داشته باشد. من مایل نیستم با آنها همدست باشم».
نتانیاهو به اندازهای از حیثیت خود در راه انتقاد از باراک اوباما به خاطر تعلل در حمله به ایران خرج کرد که باعث شد «دانیل شاپیرو»، سفیر آمریکا در تلآویو نیز با چشم بستن بر روی جایگاه نتانیاهو به عنوان نخست وزیر اسرائیل، به طور لفظی با او درگیر شود و سخنان نتانیاهو را به باد انتقاد بگیرد.
صداهای مخالف در کابینه نتانیاهو
نتانیاهو هنوز درگیر دست و پنجه نرم کردن با مقامات آمریکایی بر سر بحث حمله به ایران بود که صداهای مخالف از درون کابینه او شنیده و سپس همگیر شد. از جمله این افراد، «بنی گانتس»، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل بود که نظرات خود را در مخالفت با حمله به ایران به آگاهی شماری از وزیران ارشد رسانده بود. او همچنین در نشستی محرمانه اعلام کرده بود، «توان اسرائیل برای حمله به تاسیسات هستهای ایران محدود است و اسرائیل آماده رویارویی با تهدیدات ایران نیست».
«دن مریدور»، وزیر اطلاعات و انرژی اتمی اسرائیل نیز از دیگر اعضاء کلیدی کابینه اسرائیل بود که بیان هر گونه سخنی درباره اقدام نظامی علیه ایران را «اشتباه» میدانست و بر این باور بود که جنگ با ایران، منافع اسرائیل را به مخاطره میاندازد. ژنرال «آهارون زوی فارکاش»، فرمانده اطلاعات ارتش اسرائیل، «میئر داگان»، رئیس سابق موساد و «یووال دیسکین»، رئیس سابق شین بت از دیگر مخالفان تصمیم نتانیاهو برای حمله به ایران بودند اما هیچ کدام از این مخالفتها به اندازه مخالفت «شیمون پرز»، رئیس رژیم صهیونیستی برای نتانیاهو گران نیامد. پرز در گفتوگو با تلویزیون اسرائیل گفت: «واضح است اسرائیل توانایی حمله به ایران آنهم بدون کمک آمریکا را ندارد. روشن است ما به تنهایی قادر به اقدام علیه ایران نیستیم».
اعتراضات اسرائیلیها علیه تصمیمات نتانیاهو
پس از این موضعگیری، نتانیاهو سرگرم رفع و رجوع کردن این ماجرا بود که صدها اسرائیلی با تظاهرات در بیتالمقدس و تلآویو با اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران مخالفت کردند. تظاهراتکنندگان که اغلب از فعالان حزب چپ اسرائیل بودند، فریاد میزدند «نه به جنگ» و همزمان پلاکاردهایی را در دست داشتند که روی آن نوشته شده بود؛ «نه به اقدام علیه ایران»، «عدالت اجتماعی به صلح نیاز دارد»، «خاورمیانه را از تسلیحات کشتار جمعی خالی کنید»، » گفتوگو، نه بمب» و «ایهود باراک ما را به سوی نابودی سوق میدهد». به باور این افراد، نتانیاهو و «ایهود باراک»، وزیر جنگ اسرائیل با تمسک به بحث جنگ با ایران در تلاشند توجه افراد را از کاهش بودجه و نرخ بالای بیکاری منحرف کنند.
به هر ترتیبی بود، مقامات آمریکا و اسرائیل هر دو کوشیدند از علنی شدن بیشتر اختلافات خود جلوگیری کنند و آنها را به پشت پرده منتقل کنند. اما این آرامش نسبی نیز دیری نپایید. باعث و بانی آن نیز خود نتانیاهو بود. او با صدور فرمان ترور «احمد الجعبری»، معاون فرمانده گردانهای القسام، پروژه جنگ با مقاومت فلسطین در نوار غزه را کلید زد، اما در نهایت مجبور شد با میانجیگری مصر، این درگیری را ظرف 8 روز پایان دهد و همین مسئله باعث کاهش محبوبیت او در آستانه انتخابات پارلمانی شد.
شهرکسازی برای انتقام از اروپا و آمریکا
پروژه بعدی که نخست وزیر اسرائیل کلید زد، بحث شروع شهرکسازی در منطقه «E1»، 24 ساعت پس از تصمیم اعضاء سازمان ملل برای تصویب عضویت فلسطین در این نهاد بینالمللی بود. همین اقدام او را وارد فاز جدید درگیری با دوستان و متحدان قدیمی خود کرد چراکه به محض صدور دستور نتانیاهو برای از سرگیری ساختوساز در بیتالمقدس شرقی و کرانه باختری، اروپا و آمریکا اسرائیل را مورد حمله قرار دادند.
استدلال آنها این بود که شروع شهرکسازی، به مسئله ازسرگیری مذاکرات صلح خاورمیانه و دست یافتن به راه حل ایجاد دو کشور مستقل لطمه وارد میکند.
در این میان، اروپاییها به اندازهای در انتقاد از عملکرد کابینه نتانیاهو مصمم بودند که برخی از آنها همچون انگلیس، فرانسه، دانمارک، اسپانیا و سوئد، سفرای اسرائیل در خاک خود را برای توضیح در این باره فرا خواندند.
بیانیهها و موضعگیریهای آنها علیه اسرائیل به اندازهای بود که «آویگدور لیبرمن»، وزیر خارجه مستعفی رژیم صهیونیستی از کوره به در رفت و با زیر سئوال بردن عملکرد اروپاییها اوضاع را برای نتانیاهو پیچیدهتر کرد.
او طی مراسمی در جمع اعضاء یکی از احزاب اسرائیلی با اشاره به انتقاد اخیر اتحادیه اروپا از شهرکسازیهای اسرائیل، گفت: «سران جهان در حالی مدعی تعهد به امنیت اسرائیل هستند که به محض گرفتاری، اسرائیل را قربانی میکنند».
وی افزود: «زمانی که هیچ چاره دیگری باقی نمانده باشد، سران کلیدی جهان تمایل دارند تا اسرائیل را بی درنگ قربانی کنند».
همین اظهارنظر کافی بود تا اتحادیه اروپا واکنشهای خود علیه اسرائیل را شدیدتر از قبل سازد. یک روز پس از این موضعگیری بود که اتحادیه اروپا از اظهارات وزیر خارجه اسرائیل اعلام انزجار و عنوان کرد، به خاطر گفتههای وی مبنی بر آنکه رهبران این اتحادیه قصد دارند اسرائیل را قربانی کنند، در نظر دارد، اسرائیل را تحریم کند.
بنابراین اتحادیه اروپا تحریمهایی را برای اسرائیل در نظر گرفته که از جمله آنها، اعمال مالیات بیشتر بر روی کالاهای تولیدی یهودیان و همچنین الزام یهودیان اسرائیل به داشتن ویزا و مهر گذرنامه پیش از ورود به اروپا است.
از سوی دیگر، تعدادی از سفرای اتحادیه اروپا در اسرائیل دیدار با لیبرمن را تحریم کردند. قرار بود آنها در نشستی روابط میان تلآویو و اتحادیه اروپا را بررسی کنند اما از دیدار با وزیر خارجه اسرائیل در این نشست خودداری کردند.
با این حال، لیبرمن بر سر موضع خود ماند و طی سخنانی در این همین نشست، با بیان اینکه «کشورهای بزرگ اروپا به دنبال انتقاد از شهرکسازی و تجاوزات شهرکنشینان اعتبار خود را از دست دادهاند»، تاکید کرد: «دلیلی برای عذرخواهی از این کشورها وجود ندارد. در دموکراسی اسرائیل چیزی وجود ندارد که به خاطر آن در مقابل دموکراسی اروپا و حتی دموکراسی برجسته انگلیس شرمسار باشد؛ ما نیاز به نصحیت نداریم».
اینکه سرانجام این ماجرا چه خواهد شد، مشخص نیست اما نکتهای که در این میان، بسیار قابل تامل بود، خبری بود که روزنامه اسرائیلی «یدیعوت آحارونوت» آن را مخابره کرد. این روزنامه به نقل از یک مقام اسرائیلی فاش کرد، «دولت آمریکا در پشت پرده اقدام اروپا در محکومیت گسترده شهرکسازی اسرائیل قرار دارد». این مقام اسرائیل اظهار داشت: « این اقدام اروپائی اساسا یک حرکت آمریکایی است».
به هر حال، این موضوع چه صحت داشته باشد، چه نداشته باشد، بیان آن از زبان یک مقام اسرائیلی نشاندهنده میزان اختلافات و بدبینیهای موجود میان مقامات اسرائیلی و آمریکایی است.
مشکلات اقتصادی دامنگیر نتانیاهو
نکته اینجاست که نخست وزیر اسرائیل صرفا در عرصه خارجی با مشکلات متعدد دست به گریبان نیست و در داخل سرزمینهای اشغالی نیز درگیر معضلات اقتصادی است. نتانیاهو که وعده داده بود اقتصاد اسرائیل را رونق ببخشد، بعد از سه سال با اجرای طرح ریاضت اقتصادی تعجب بسیاری را برانگیخت. او کوشید با افزایش مالیات بر در آمد و افزایش مالیات دخانیات، از رکود اقتصادی جلوگیری کند.
طرح ریاضت اقتصادی در حالی به اجرا در آمد که نارضایتیهای اجتماعی سراسر سرزمینهای اشغالی را در بر گرفت؛ نارضایتیهای بیسابقهای که ناشی از افزایش مخارج زندگی بود. از این رو بود که فلسطین اشغالی هر روز شاهد اعتصاب و اعتراض گروههای و مشاغل مختلف از اتحادیههای کارگری و بازرگانی گرفته تا پزشکان و پرستاران بود.
به همین خاطر بود که نظر سنجیهای انجام شده، نشان داد، افزایش مالیات باعث کاهش میزان مقبولیت نتانیاهو شده است. حتی بر اساس تازهترین نظرسنجی، تعداد کرسیهایی که حزب «لیکود-بیتنا» در انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی کسب خواهند کرد از 42 کرسی کنونی به 35 کرسی کاهش خواهد یافت.
همه این ماجراها نشان میدهد نتانیاهو در ماههای پایانی کابینه خود به هر اقدامی متوسل شد تا محبوبیت خود را میان رایدهندگان اسرائیلی افزایش دهد، نتیجه معکوس داشت و او را وارد بازیهایی کرد که با پایان خوشی برای او همراه نبود.