مشرق-لابد قضيه گنجشک و منار و باقي قضايا را شنيده ايد . اگر هم نشنيده ايد از بغل دستي تان بپرسيد ، به هر حال از اينجا خانواده رد مي شود ، خوبيت ندارد ما برايتان تعريف کنيم . حالا اينکه بنزين 700 توماني چطور در جيب لاغر مردني ما مي گنجد ، لابد وزيرمحترم اقتصاد مي داند و موقع گران شدن آن ، خودش جزئيات و نفر ساعت کار کارشناسي را به اطلاع شما ملت شريف و نجيب مي رساند ، ما با اينها کاري نداريم .
فقط مي خواستم بگويم که فهميدم با 41 هزار تومان يارانه نقدي خود چکار کنم .از آنجايي که من بسيار بچه حرف گوش کني هستم ، براي اينکه حرف دوستان زمين نماند با کل چهارصد پانصد هزار تومان حقوقم بنزين مي زنم و بالاي باکش مي نويسم ، «بخور به حساب من» ولي دست به مبلغ يارانه ام نمي زنم و « سودش را مي خورم ! » به قول قديمي ها : با کريمان کارها دشوار نيست !
بعد التحرير : در همين لحظه قضيه از بيخ تکذيب شد ، باقي تو داني !!
**
اگر از فردوسي پاکزاد – که رحمت بر آن تربت پاک باد – مي پرسيدند که شاهنامه را براي چه نوشتي ؟ مي گفت : بسي رنج بردم در اين سال سي ، عجم زنده کردم بدين پارسي . اما آن بنده خدا هيچ وقت فکر نمي کرد شاهنامه به درد توجيه شکست و عدم نتيجه گيري تيم ملي فوتبال اميد بخورد ! وقتي يکي از مسئولين محترم فدراسيون فوتبال مي فرمايند که «رستم تنهايي سپاه اسفنديار را شکست داد ، بنابراين نتيجه مي گيريم ما در ورزش هاي انفرادي خوب کار مي کنيم و کار گروهي مان خوب نيست!» لابد يک چيزي مي داند ديگر . گر چه همين الان يک اسفنديار جلوي کل لشکر ايستاده و صد تا رستم هم جلودارش نيستند اما ما با اينها کاري نداريم ، پيشنهادمان را مي دهيم و مي رويم دنبال کارمان . بنده پيشنهاد مي کنيم از اين به بعد رستم ها را يکي يکي به زمين بفرستيم . رستم مزبور هم ضمن ورود به زمين ، آي رجز بخواند ها که « من آنم که رستم بود پهلوان » ! مگر چه اشکالي دارد که ما فوتبال يک نفره بازي کنيم ؟ اصلاً کجاي دنيا فوتبال 11 نفره بازي مي کنند ؟ مطمئنم با اين رستم هايي که ما داريم جام جهاني بعدي مال ماست !!
**
ما که آخرش هم متوجه نشديم اين « ويکي ليکس » که مي گويند بد است ، خوب است ، ولرم است يا هر چي . افشاگري هاي قبلي اش که البته به مذاق رسانه هاي مملکت خيلي چسبيد و تا توانستند ليچار بار باراک اوباما کردند ولي انگار ايندفعه يک کمي آممما دارد ! اينکه پادشاه عربستان چنان پيشنهاد احمقانه اي را به آمريکا داده يا نه ، هيچي . خوب نيست آدم پشت سر مرده حرف بزند . ما که هميشه گفته ايم بيشتر از دشمنان ، بايد مواظب همين « کشورهاي دوست و برادر » بود ، حالا هي تکذيب بفرمايند . اما شايد اگر گردانندگان ويکي ليکس هم مي دانستند که در يک شماره روزنامه ، در صفحه اي به خيانت و کارهاي بو دار ! متهم مي شوند و در صفحه بعد به شجاعت و رسواکردن دولت آمريکا ، درِ سايتشان را گل مي گرفتند و مي رفتند دنبال چمن زني محوطه پنتاگون . خدايي بد نيست بعضي وقت ها آدم تکليف خودش را با خودش مشخص بکند ها !
**
اما اين آلودگي هوا براي هر کس که آب نداشت براي ما کارمندها خوب ناني داشت . به طوري که در نمازخانه بعضي از ادارات ، کارمندها به شکل کاملاً خودجوش نماز نيامدن باران مي خواندند آن هم با چه خضوع و خشوعي ، خدا قسمت بکند ! البته اين قصه براي روزهاي اول تعطيلي بود ولي با افزايش روزهاي تعطيلي و ادامه استقرار کارمند جماعت در منازل و شروع جنگ هاي داخلي بنده خداها تازه فهميدند چه کلاهي سرشان رفته است ...
خب برادر من ماشين شخصي ات را بيرون نياور ديگر . ببين مسئولين اينهمه زحمت کشيده اند برايت گُله به گُـــله اتوبوس و مترو و تاکسي و ترن هوايي و درشکه و ريشکا چيده اند که شما به زحمت نيفتي . آخر چه کاري است آدم آن صندلي هاي راحت و تميز اتوبوس را ، آن تهويه مطبوع مترو را و آن نگاه مهربان راننده تاکسي را رها کند و ماشين شخصي بيرون بياورد . جلوي در هر خانه اي يک ايستگاه مترو زده اند براي چه ؟ مردم ! خجالت نمي کشيد ؟ مردم شما محکوميد ! مردم چرا ماشين هاي با مصرف بالاي استاندارد جهاني را که مسئولين زحمت ساختن و انداختنش را کشيده اند خريده ايد ؟ آخه چه وضعشه ؟ تا حالا فکر کرده ايد اگر به جاي خريدن پيکان و پرايد و 405 و ... به چند برابر قيمت جهاني ، ماشين هاي صدي 2 و 3 مي‌‌خريديد الان نه هواي شهر آلوده مي شد ، نه باکتان از بنزين 700 توماني باکي داشت ؟! به خودتان بياييد عزيزان !آخر چقدر اين مسئولين از دستتان حرص بخورند ؟!
**
