"جلال طالبانی"، معروف به "مام جلال" که به زبان کردی به معنی "عمو جلال" است، یکی از برجستهترین شخصیتهای جنبش ملی کردستان است که در تابستان ۱۹۳۳ ميلادي در روستای "کلکان" در 400 کیلومتری شمال شرقی بغداد در دامنه کوه "کوسرت" در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. دوران کودکی خود را در همان روستا سپری کرد و پس از آنکه پدر وی بهعنوان مرشد تکیه طالبانی در شهر "کویسنجق" برگزیده شد، خانواده وی به شهر نقل مکان کردند.
طالبانی خیلی زود وارد فعالیتهای اجتماعی و سیاسی شد و در حالیکه 13 سال بیشتر نداشت، یعنی در سال ۱۹۴۶ ميلادي "انجمن مخفی دانشآموزان کرد" را تشکیل داد.
در سال 1947 و در سن 14 سالگی به حزب دمکرات کردستان (KDP) به رهبری "مصطفی بارزانی" پیوست.
وی در ۱۹۵۱ و در سن ۱۸ سالگی به عنوان عضو کمیته مرکزی دمکرات کردستان (KDP) انتخاب شد. با پایان تحصیلات متوسطهاش تصمیم گرفت، در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهد، اما به دلیل فعالیتهای سیاسی اجازه تحصیل در این رشته توسط ژیم سلطنتی هاشمی، رژیم وقت حاکم بر عراق به وی داده نشد.
اگرچه رژیم وقت عراق در سال ۱۹۵۳ به طالبانی اجازه داد، در رشته حقوق تحصیل کند و او به تحصیل در این رشته مشغول شد، ولی 5 سال بعد یعنی در ۱۹۵۸ به جرم فعالیتهای سیاسی و تأسیس" اتحادیه دانشجویان کرد" تحت تعقیب قرار گرفت و مجبور شد، تحصیل را رها کرده و برای مدتی مخفیانه زندگی کند.
اما بعد از ژوئیه ۱۹۵۸ و به دنبال سرنگونی حکومت هاشمی، طالبانی به دانشکده حقوق برگشت و هم زمان در دو روزنامه "کردستان" و "خبات" به روزنامهنگاری مشغول شد.
بعد از فراغت از تحصیل در رشته حقوق از دانشگاه بغداد، خدمت نظام وظیفه خود را واحد زرهی و توپخانه ارتش عراق و به عنوان فرمانده یکی از این واحدها سپری کرد.
هنگامیکه در سپتامبر ۱۹۶۱ کردها علیه حکومت بغداد به رهبری "عبدالکریم قاسم" قیام کردند، طالبانی فرماندهی و سازماندهی خط مقدم در آنها در "کرکوک" و "سلیمانیه" و سپس رهبری مقاومت در مناطق "ماوات"، "رزان" و " قرهداغ" را برعهده گرفت.
پس از انقلاب علیه عبدالکریم قاسم و در سال 1963 وی مسئولیت هیئت نمایندگی کردستان جهت گفتگو با "عبد السلام عارف"، نخستوزیر جدید عراق را برعهده داشت تا پس از آن به ماموریتهای دیپلماتیک مشغول شود و نمایندگی کردها در نشست اروپا - خاورمیانه به وی سپرده شود.
پس از آنکه در سال 1964 اختلافاتی بین او و مصطفی بارزانی، رهبر حزب دمکرات کردستان بروز کرد، به گروهی ملحق شد که از این حزب جدا شده بودند تا دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان را تاسیس کند که بعدها "ملا احمد" ریاست آن را برعهده گرفت.
اما فعالیت این حزب دیری نپایید و در سال 1970 یعنی 6 سال بعد هنگامی حزب دمکرات کردستان توافقنامه صلحی را با دولت مرکزی عراق امضا کرد و به موجب آن دولت مرکزی عراق با خودگردانی اقلیم کردستان موافقت کرد، منحل شد.
پس از فروپاشی جنبش کردها به رهبری مصطفى بارزاني و توقف کامل منازعات مسلحانه کردها با دولت مرکزی عراق طالبانی به همراه شماری از دوستانش "حزب میهنی كردستان" را در سال 1975تاسیس کرد که حزبی سوسیالیستی به شمار میآمد.
یک سال پس از تاسیس حزب میهنی كردستان، این حزب مبارزات نظامی خود علیه دولت مرکزی عراق را آغاز کرد و این مبارزات برای مدتی کوتاه در ابتدای دهه هشتاد و در اوج جنگ اول خلیج فارس متوقف شد، آن هم به این دلیل که "صدام حسین"، دیکتاتور معدوم عراق به کردها پیشنهاد صلح و گفتوگو را داده بود، اما این مذاکرات با شکست مواجه شدند تا مبارزه حزب اتحاد ملي كردستان بار دیگر علیه رژیم عراق آغاز شود که با سرکوب خشونتآمیز رژیم صدام حسین مواجه شد و این موجب شد تا طالبانی برای مدتی شمال عراق را ترک کند و به ایران پناهنده شود.
شکست و فروپاشی نهضت کردها در سال ۱۹۷۵بحران عمیقی برای کردستان به وجود آورد. حزب میهنی کردستان عراق دو ماه بعد از این فروپاشی با هدف بازسازی، جهت دادن به حرکت و مقاومت کردها و ساماندهی جامعه کردها به شیوههای مدرن و دمکراتیک، به وسیله طالبانی و تعدادی از روشنفکران کرد پایهگذاری شد.
این حزب در سال ۱۹۷۶ فعالیتها و مقاومتهای مسلحانه خود را در داخل خاک عراق برعلیه حکومت حاکم بر عراق و با نیم نگاهی به رقابت با رقیب حاکم و سنتی خود – حزب دمکرات کردستان- شروع کرد.
پس از اخراج نیروهای عراق از کویت در سال ۱۹۹۱حزب PUK نقش رهبری را در شورشهای ناموفق کردها در شمال بر عهده گرفت و نیروهای آن چندین شهر را به تصرف خود درآوردند، ولی این پیروزی کردها دیری نپایید و نیروهای عراقی مبارزان کرد را شکست داد و میلیونها نفر از آنها را مجبور به فرار به کوههای اطراف مرز ترکیه کرد.
اعلام منطقه پرواز ممنوع در شمال و جنوب عراق توسط نیروهای ائتلاف در جنگ خلیج فارس، فرصتی به حزب دمکرات کردستان به رهبری "مسعود بارزانی" و حزب میهنی کردستان به رهبری "جلال طالبانی" داد تا به یکدیگر نزدیک شوند.
در ماه اوت ۱۹۹۲ در کردستان عراق انتخابات محلی برگزار شد تا در جریان آن حزب میهنی 42.2 درصد آراء را کسب کند و با توجه به اینکه هیچ کدام از دو حزب اکثریت آرا به دست نیاوردند، با یکدیگر توافق کردند، کردستان را به دو بخش مساوی تقسیم کنند و هر کدام به اداره بخشی از آن بپردازند.
تقسیم کردستان بین احزاب دمکرات و میهنی و تفاوت استراتژی و عملکرد دو حزب، جنگ داخلی شدیدی را بین دو حزب در ۱۹۹۴ به دنبال داشت که در آن جنگ حزب دمکرات کردستان مورد حمایت رژیم بعثی عراق قرار گرفت.
با تلاش آمریکا و پس از برگزاری چند نشست بین اعضای ارشد دو حزب، سرانجام در سال ۱۹۹۸ و در واشنگتن توافقنامه صلحی بین رهبران دو حزب یعنی مسعود بارزانی و جلال طالبانی به امضا رسید. ارتباط دو حزب در سال ۲۰۰۲ به عالیترین سطح خود رسید تا جایی که "برهم صالح"، نخستوزیر حکومت میهنی به خبرنگاران اعلام کرد که هر دو حزب توافق کردهاند، اداره کردستان را یکپارچه کنند.
اکنون حزب میهنی كردستان تحت فرمان رهبر کهنهکار کردها، جلال طالبانی که به دلیل محبوبیتش "مام جلال" خطاب میشود، حزبی مدرن، سوسیال دمکرات و تأثیرگذار با حدود ۱۵۰ هزار عضو 20 نیروی نظامی است.
"مام جلال"، حقوقدان و سیاستمداری باهوش، دارای توانایی خاصی در اتحاد و همبستگی کردها و تأثیر گذار روی دوست و دشمن، محبوبیتی فوق العاده در بین کردها، چه در عراق و چه در سایر نقاط دارد.
وی هفتمین رئیس جمهوری عراق بدون در نظر گرفتن دوره زمامداری وی در دولت ائتلافی موقت عراق است. و نهمین رئیس جمهوری عراق از زمان از زمان تاسیس نظام جمهوری در این کشور است و دومین رئیس جمهوری عراق از سال 2003 و اشغال نظامی عراق توسط آمریکا است.
وی که در 6 آوریل 2005 نیز توسط "جمعیت ملی انتقالی عراق" به عنوان نخستوزیر دولت انتقالی این کشور پس از انتخابات 30 ژانویه 2005 انتخاب شد، استقلال کردستان از عراق را "غیرممکن" میداند و میگوید: "فرض کنیم که ما اعلام استقلال کردیم. عراق، ایران، سوریه و ترکیه نیازی ندارند که با ما جنگ کنند. اگر این کشورها مرزهایشان را ببندند و جلوی عبور و مرور ما را بگیرند، ما چگونه به زندگی ادامه دهیم"؟
کسی که صدام از او متنفر بود
جلال طالبانی به دلیل مخالفت با صدام سالهای زیادی در زندان به سر برده است. وی در خاطرات خود می گوید: صدام حسین هرچند وقت یک بار مخالفان خود در زندان را آزاد و آنها را عفو می کرد اما در تمامی نامههای عفو خود می نوشت "جلال طالبانی عفو نخواهد شد".
همچنین زمانی که طالبانی در سال 1975 اتحادیه میهنی کردستان را تاسیس کرد صدام در مصاحبه ای گفت: اگر درخت خرما هم بر سر جلال طالبانی سبز شود محال هست که وی بتواند مخالفان کرد را دور خود جمع کند
خاطره شیرین جلال طالبانی از پیروزی انقلاب ایران
جلال طالبانی به دلیل مخالفت با صدام، بیشتر عمر خود را در سفر و تبعید بوده است. وی پس از ترک عراق به دلیل مخالف بودن با شاه ایران به سوریه سفر کرده و در آنجا اقامت دائم داشته است و هر چند مدت یک بار به ایران سفر میکرد.
طالبانی در خاطرات خود از ایران می گوید: من به دلیل اینکه با شاه ایران مخالف بودم نمی توانستم زیاد به ایران بیایم اما پس از پیروزی انقلاب امام خمینی (ره) با درخواست من برای ورود به تهران موافقت کردند.
پس از ورود به ایران از طریق فرودگاه مهرآباد به لندن رفته و پس از چندین سال با فرزندانم در لندن دیدار کردم. این یکی از شیرین ترین خاطرات من در طول سفر به ایران بود.
وی همچنین چند ماه گذشته و در سالروز تاسیس اتحادیه میهنی کردستان گفت: ما ارتباط خوبی با امام خمینی داشتیم زمانی که ایشان در نجف بودند نامه ای به ایشان نوشتم و گفتم کردستان عراق در خدمت شماست و هرکاری داشته باشید برایتان انجام میدهیم. البته زمانی که ایشان در نوفل لوشاتو هم بودند یک تیم فرستادیم آنجا و از ایشان حمایت کردیم.
چه کسی خبر دستگیری صدام را به ایرانیها داد
یک روز جلال طالبانی در بغداد، یک خبرنگار ایرانی را فوری می خواهد. زمانی که که خبرنگار خود را در منطقه سبز بغداد به جلال می رساند به او می گوید: خبری را می خواهم به شما بگویم که در دنیا ایرانی ها بیشتر از همه از شنیدنش خوشحال می شوند.
خبرنگار با بی صبری می پرسد: مام جلال خبر چیست؟
جلال پاسخ می دهد: صدام دستگیر شد!
خدمتی که جلال طالبانی در جنگ به ایرانیها کرد
جلال طالبانی به همراه اتحادیه میهنی کردستان عراق در طول جنگ ۸ ساله عراق با ایران کمکهای بسیاری را به ایران در زدن ضربات مهلک در شمال عراق به نیروهای دولتی ارائه داد. او نیروها و اطلاعات خود را در اختیار قرارگاه رمضان و سیدالشهدا قرار داد.مصطفی چمران و علی صیادشیرازی از اولین کسانی بودند که برای مبارزه با جدایی خواهان کرد و صدام ،از نیروهای اتحادیه میهنی کردستان عراق استفاده کردند.
جلال طالبانی، رئیس جمهوری عراق دو بار برای دیدار با مقامات جمهوری اسلامی ایران رهسپار تهران شد. طالبانی نخستین رئیس جمهوری عراق پس از "عبدالرحمن عارف" در سال ۱۹۶۶ بود که از ایران دیدار کرد.
دیدگاههای سیاسی طالبانی
طالبانی معتقد بود که عراق پس از صدام حسین در ابتداي راه قرار دارد و لازم است همه گروهها و حزبها با هم در حكومت جديد عراق همكاري نزديك داشته باشند و اكنون عراق نيازمند داشتن يك ارتش قوي و متحد از همه اقوام عراقي است تا طرف بتواند ناآراميها را كنترل كند و آسايش و رفاه مردم را فراهم آورد.
وی معتقد بود که همه گروهها و فرقهها باید در عرصه سیاسی عراق نقش داشته باشند و ما کردها پيش قدمتر از ساير گروههاي عراقي و خواهان يك كشور قدرتمند هستيم، ولي اعتقاد داريم كه بايد به قانون جديد عراق همه پايبند باشند قانوني كه در آن آمده است: عراق كشوري دموكراتيك، فدرال و چند حزبي و آزاد باشد.
درباره سیستم فدرالی در عراق نیز طالبانی میگوید: سيستم فدرالي را براي تمام عراق ميخواهيم و اين سيستم فدرالي لازمه عراق كنوني است و بايد عراق كنوني عراقي دمكراتيك، پارلماني و فدرالي باشد و حقوق همگي رعايت شود و در چهار چوب قانون اساسي همه با هم، در عراق زندگي مسالمتآميز داشته باشند، اما بعضي از مقامات عرب فكر ميكنند، اين سيستم فدرالي را فقط براي كردها ميخواهيم و ما از اين سيستم ميخواهيم به نفع خود استفاده كنيم در حالي كه اين لازمه داشتن عراقي آباد و متحد است.
فدرالي که براي مشخص كردن مرزهاي هر يك از ايالتهاي داخلي به وجود آمده نه براي تجزيه كشور عراق است، بلکه ما تنها خواهان مشخص شدن مرز ايالت كردستان هستيم. دوم اینکه سیستم فدرالي يك سيستم چند حزبي است كه در دهها كشور دنيا هم پياده ميشود. سوم اینکه سیستم فدرالي در بسياري از كشورهاي عربي هم وجود دارد، به عنوان مثال امارات عربي يك نوع فدرالي دارد كشور سودان كه يك فدرالي نويي را پياده كرده است.
ما به اين اعتقاد داريم كه داشتن يك عراقي متحد و آباد فقط بايد با توافق همه گروهها باشد، عراق از سه گروه بزرگ عرب شيعه و سني و كرد تشكيل شده است و اگر هر توافقي بدون در نظر داشتن حقوق گروهي انجام شود، اتحادي در كار نخواهد بود و امنيت در كشور برقرار نخواهد شد، براي همين من اعتقاد دارم كه بايد اين توافق با در نظر گرفتن حقوق مساوي براي اين سه گروه انجام شود.
گزینههای احتمالی برای جایگزینی طالبانی
با وجود اینکه «جلال طالبانی» رئیسجمهور عراق هنوز بر تخت بیمارستانی در آلمان و زنده است و پزشکان معالجش برای بهبود او ابراز امیدواری کردهاند، اما سکته مغزی او موجب شد تا برخی دندان طمع خود را برای جانشینی او تیز کنند. این افراد تلاش میکنند تا از نبود طالبانی برای رسیدن به پست ریاست جمهوری استفاده کنند در این میان، تحرکات طرفهای مختلف برای تصدی این پست کاملا ملموس است.
از سوی دیگر گمانهزنیهایی درباره نامزدی افراد مختلف برای تصدی کرسی ریاستجمهوری صورت گرفته که به طور اجمال در ذیل میآید.
از آنجا که در عراق طیفهای مختلفی زندگی میکنند، هر یک تلاش میکنند که این پست مهم و تاریخی را از آن خود کنند.
قانون اساسی عراق
بر اساس بند 3 ماده 75 قانون اساسی عراق، در صورتی که پست ریاستجمهوری کشوربه هر دلیل خالی شود، معاون او برای مدت 30 روز جای او را خواهد گرفت و پارلمان در این مدت باید رئیسجمهور جدیدی را انتخاب کند و نامزد ریاست جمهوری باید دوسوم آراء پارلمان را کسب کند. در حال حاضر نیز «خضیر خزاعی» معاون طالبانی است.
در ماده 70 این قانون نیز آمده است در صورتی که یکی از نامزدهای ریاستجمهوری دوسوم آراء پارلمان (یعنی 218 رای)را کسب کند، او رئیسجمهور خواهد شد اما اگر هیچ یک از نامزدها این اکثریت رای را کسب نکند، نفر اول و دوم به دور بعدی رایگیری در پارلمان راه پیدا خواهند کرد و در رایگیری دوم، هر یک بیشترین رای را بیاورد، رئیسجمهور خواهد شد.
در انتخابات سال 2010 نیز جلال طالبانی با همین روش انتخاب شد.
بر اساس ماده 68 قانون اساسی، شرایط نامزد ریاستجمهوری عراق به شرح زیر است:
1- هویتی: وی باید عراقی، متولد عراق و دارای پدر و مادر عراقی باشد. به عبارت دیگر وی باید بومی اصیل عراق باشد.
2- محدودیت سنی: او باید حداقل 40 ساله باشد.
3- شرایط اخلاقی و شخصیتی: باید دارای شهرتی خوب، تجربه سیاسی، کارنامه ای شفاف، استقامت، عدالت،اخلاص، عدم سوء پیشینه باشد. به عبارت دیگر در هیچ اقدام نادرستی مانند رشوه و اختلاس نقش نداشته باشد.
در سال 2010 نیز گروههای سیاسی توافق کردند که رئیسجمهور از حزب اتحاد میهنی کردستان انتخاب شود.
نامزد اعراب سنی
اهل تسنن در این رویا هستند که یک عرب سنی این پست را برعهده گیرد تا زمان را به عقب بازگردانند و بار دیگر دولتی دیکتاتور را به قدرت برسانند. البته منظور از اهل تسنن، مردم سنی عراق نیستند بلکه مقصود شخصیتهای تندرو و احزاب سیاسی هستند که برای رسیدن به قدرت سیاسی به هر دستاویزی چنگ می زنند.
این طیف در عراق 80 سال قدرت را در اختیار خود داشتند و نتوانستند برای این کشور کاری کنند بلکه موجب تخریب و نابودی بیشتر عراق شدند و کشور را درگیر جنگهای بیهوده کردند.
هرچند که آنها تا به این لحظه، نامزد خاصی را علم نکردهاند اما به نظر میرسد حتی اگر کسی را برای این پست نامزد نکنند، میتوانند با فتنهگری، در روند انتخاب رئیسجمهور نیز اخلالگری کنند.
مسعودبارزانی
حزب دموکراتیک کردستان به رهبری «مسعود بارزانی» مترصد فرصت مناسب برای تصدی این پست است و بارزانی در رویای رسیدن به ریاستجمهوری عراقی است تا رویای خود برای سوءاستفاده از این پست برای استقلال کردستان را محقق کند و مالکی یا هرکس دیگر را در صورت لزوم به برکناری یا بحرانیتر کردن اوضاع کشور سوق دهد.
بارزانی این امر را بر کسی مخفی نمیکند و در پی سکته مغزی طالبانی، به جای آنکه با خانواده او همدردی کند و مرهمی بر زخمهای آنها باشد، تحرکات خود را به طور جدی بر روی دستیابی به پست ریاستجمهوری عراق متمرکز کرد.
دستیابی بارزانی به این قدرت به منزله، بازگشت دیکتاتوری به عراق و وارد شدن کشور به یک گرداب درگیریهای سیاسی خواهد بود و بر همه روشن است که وی لایق این پست نیست که مهمترین دلایل آن به شرح زیر است:
1- بارزانی با دولت مرکزی عراق و شخص مالکی درگیر است و در پی منافع ملت عراق نیست بلکه میخواهد از هر ابزاری برای جدایی کردستان از دولت مرکزی سوءاستفاده کند.
2- فساد او و تبدیل کردن منطقه کردستان به یک مزرعه برای خانوادهاش، نشان میدهد که وی از صلاحیت لازم برخوردار نیست و اسراف و قماربازی پسرش منصور در دبی و فسادهای اخلاقیاش نیز مسعود را رسوا کرده و قطعا ملت عراق چنین شخصیتی را که از کاریزمای لازم برخوردار نیست، به عنوان رئیسجمهور نمیپسندند.
«هیرو» همسر جلال طالبانی
منابع آگاه کردی نزدیک به «هیروابراهیم احمد» رئیس حزب کردی «تقدم» و برادرزن طالبانی اعلام کردند که خانواده طالبانی و خانواده همسر او یعنی «هیرو ابراهیم احمد» ترجیح میدهند که در صورت فوت رئیسجمهور عراق، همسر او جانشینش شود.
بر اساس این گزارش، دیروز نیز تماسهایی با «نوشیروان مصطفی» رهبر جنبش «التغییر» و رهبران قدیمی حزب اتحاد ملی کردستان برقرار شد تا از نامزدی «برهم صالح» نخستوزیر منطقه کردستان برای پست ریاستجمهوری جلوگیری کنند.
این منابع اعلام کردند که اگر خانم هیرو، برای ریاستجمهوری عراق اقدام کند، به رغم خصومتهای تاریخی میان خانواده او و بارزانی، مسعود با این امر مخالفت نخواهد کرد.
این منابع افزودند که صبح روزگذشته نیز، نشستی با حضور رهبران سیاسی و نظامی در سلیمانیه برای بررسی این مسئله برگزار شده است.
برهم صالح
نخستوزیر52 ساله کنونی منطقه کردستان نیز یکی از بختهای جانشینی طالبانی است. به نظر میرسد که وی در مقایسه با سایر افراد از شانس بیشتری برای جانشینی طالبانی برخوردار باشد و آراء بیشتری را برای این امر به خود اختصاص دهد. زیرا اولا از حزب اتحاد میهنی کردستان که ریاست آن برعهده طالبانی است، است و معاون دبیرکل این حزب است.
از سوی دیگر وی هم شخصیتی مورد تایید آمریکاییها است و روابط خوبی نیز با تهران دارد.
اما شخص او تاکنون هیچ تلاشی برای این امر انجام نداده و به همین دلیل تحلیلگران سیاسی این اقدام وی را بیانگر تعهد و اخلاقمداری او می دانند.
وی حتی در صفحه شخصیاش در شبکه اجتماعی «فیسبوک» خطاب به طالبانی نوشته است: همه ما منتظر بازگشت مام جلال از آلمان به وطن هستیم. مام جلال تنها یک رهبر تاریخی یا دبیرکل اتحاد میهنی کردستان یا رئیسجمهور عراق نیست بلکه در اخلاق و انسانیت یک استاد بزرگ است و هیچکس نمیتواند جای او را در حزب، داخل کردستان یا عراق بگیرد.
قباد طالبانی
برخی منابع نیز میگویند که پسر طالبانی نیز میتواند برای جانشینی پدرش اقدام کند اما وی که همسری یهودی دارد و روابط خوبی نیز با لابی صهیونیستی در آمریکا برقرار کرده، از شانس کافی برای تصدی این پست برخوردار نیست. زیرا شیعیان که اکثریت پارلمان را تشکیل میدهند، در مقابل این مسئله ساکت نخواهند ماند.
هوشیار زیباری
برخی رسانهها ادعا میکنند که هوشیار زیباری وزیر امور خارجه عراق میتواند به پست ریاستجمهوری عراق برسد او از کردهای وابسته به حزب دموکرات کردستان به ریاست مسعود بارزانی است که از یکسو روابط خوبی با نخست وزیر عراق دارد و از سوی دیگر رابطه خویشاوندی با بارزانی دارد.
اما مشکل این است که وی هرچند کرد است و روابط خوبی با تمام جریانهای سیاسی برقرار کرده اما بر اساس توافقهای صورت گرفته پس از انتخابات 2010 عراق، پست ریاستجمهوری سهم حزب اتحاد میهنی کردستان است نه حزب دموکراتیک.
نوشیروان مصطفی
گفته میشود «نوشیروان مصطفی» رهبر جنبش التغییر با گرایشات مارکسیستی که زمانی در کنار مام جلال و در حزب اتحاد میهنی بود نیز برای جانشینی طالبانی بیمیل نیست. هرچند که در سال 2006 به دلیل اختلاف با طالبانی از او جدا شد.
عادل عبدالمهدی در صورت نادیده گرفتن توافقات 2010
در صورتی که گروههای سیاسی مختلف تصمیم بگیرند که توافق سال 2010 یعنی اختصاص کرسی ریاستجمهوری به حزب اتحاد میهنی کردستان را کنار بگذارند و بار دیگر تمام گروههای سیاسی به طور یکسان از این شانس استفاده کنند، به نظر میرسد که شیعیان «عادل عبدالمهدی» رئیس فراکسیون همپیمانی ملی بزرگترین فراکسیون پارلمانی عراق را نامزد کنند که در این صورت بخت او برای تصدی این پست بسیار خواهد بود اما اگر قرار باشد بر اساس توافق پیشین عمل شود، وی نمیتواند نامزد باشد و از بخت لازم نیز برخوردار نخواهد بود