نامگذاري روز 25 ذيالحجه مصادف با نزول سوره هل اتي به نام روز خانواده، بهانهاي است براي ارائه الگويي مناسب و شايسته به همه خانوادهها. دين اسلام در تمام ابعاد حيات به الگودهي براي تکامل بشر پرداخته است. خانوادهاي بزرگوار، به نام اهل بيت عصمت و طهارت(ع) که در عين عصمت، مراقبتهاي ويژهاي براي پاسداشت نهاد خانواده و تربيت فرزندان صالح دارند....
25 ذيالحجه مصادف است با «روز ملي خانواده »، علت انتخاب اين روز شأن نزول آيه «هل اتي» در سوره انسان است که راجع به خانواده و استحکام پايههاي آن عنوان شده است.
نامگذاري روز 25 ذيالحجه مصادف با نزول سوره هل اتي به نام روز خانواده، بهانهاي است براي ارائه الگويي مناسب و شايسته به همه خانوادهها. دين اسلام در تمام ابعاد حيات به الگودهي براي تکامل بشر پرداخته است. خانوادهاي بزرگوار، به نام اهل بيت عصمت و طهارت(ع) که در عين عصمت، مراقبتهاي ويژهاي براي پاسداشت نهاد خانواده و تربيت فرزندان صالح دارند.
نزول سوره هل اتي به مناسبت اداي نذر سلامتي امام حسين(ع) توسط افراد خانوادة اميرالمؤمنين(ع) و بخشش افطار به مستمندان در اين ايام، بهانه ايست تا جامعه را به وجود خانواده اي متحد و داراي ارزش هاي والاي اخلاقي متوجه ساخته و بشر اسير الگوهاي کاذب را به سمت نمونه اي از خانوادة متعالي سوق دهد. معاصر سازي الگوي خاندان اهل بيت(ع) به عنوان نمونه اي کاربردي، عيني و در دسترس مي تواند براي جامعه امروز پندآموز باشد. همچنين تشويق اعضاي خانواده به معنويت و تکامل يک وظيفه اساسي براي عناصر خانواده در نظام ديني به شمار مي رود که جز با الگوبرداري و مطالعه سيره ائمه اطهار(ع) ممکن نيست.
بنابر گفته مفسران خانواده علي (ع)مشمول «ان الابرار يشربون من کأس کان مزاجها کافورا...» تا آي?21؛ «... کان سعيکم مشکورا» و مظهر ابرار و نيکوکاران جهان و از مظاهر عبوديت خدا و از مصاديق بارز بندگان خالص اويند. آنان وفاکنند? به نذر خويش و خائفان از قيامتند. آنها مظهر ايثارگري و حمايت از اقشار محروم جامعه (مسکينان، يتيمان و اسيران) و مظهر اخلاص و خداجويي در عرص? زندگي اجتماعياند. آنها مصداق بارز عشق و محبت و وحدت در خانواده اند. به همين جهت نعمتهاي سرشار بهشتي، وپاداش الهي جلو? تقدير و سپاسگذاري خداوند در قبال نيککرداري آنان است.
ترديدي نيست که پس از استقرار حکومت جمهوري اسلامي در ايران براساس توصيه هاي امام راحل و رهنمودهاي مقام عظماي ولايت، بسياري از قوانين مرتبط با خانواده متناسب با تعاليم عاليه قرآني تغيير و اصلاح شده است در پاره اي از موارد قوانيني وضع شده و مشکلات مرتفع نموده است اما در برخي موارد کاستي ها و خلاءهايي هنوز وجود دارد که اصلاح يا وضع قوانيني جديد که متناسب با نيازها و مقتضيات شرايط کنوني باشد ضروري به نظر مي رسد.
در خانواده اسلامي همه عناصر و اجزاي آن داراي ارزش بوده و براي ايفاي نقش هاي خاص خود مسئوليت دارند. و از آنجا که بهترين الگو در اين زمينه کلام و روش پيامبر اعظم(ص) و اهل بيت (ع) است به ذکر برخي موارد در اين زمينه مي پردازم:
نقش مرد در خانواده
پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله فرمود:
نشستن مرد نزد زن و فرزندش، نزد خداوند محبوب تر از اعتکاف در مسجد من است.
امام سجاد عليه السلام فرمود:
حق زن اين است که بدانى خداوند او را مايه آرامش و انس تو قرار داده است و بدانى اين نعمتى است که خداوند به تو داده. پس بايد او را گرامى دارى و با وى نرمى کنى.
امام صادق عليه السلام فرمود:
مرد براى اداره منزل و خانواده خود به سه ويژگى نياز دارد که اگر در طبيعت او نباشد، بايد خود را با تکلّف به آنها وادارد: خوش رفتارى، گشاده دستى سنجيده و غيرت براى حفاظت از آنها.
نقش زن در خانواده
پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله فرمود:
هر زنى که در خانه شوهر خود به قصد انجام دادن کارهاى خانه چيزى را جا به جا کند، خداوند به او نظر مى کند و هر که خداوند به او نظر کند، عذابش نمى دهد.
زنى که شوهر خود را به کارهايى وادار مى کند که او توانايى انجام دادن آنها را ندارد، هيچ يک از کارهاى نيکش پذيرفته نخواهد شد.
امام باقر عليه السلام فرمود:
براى زن نزد پروردگارش هيچ شفاعت کننده اى کارسازتر از خشنودى شوهرش نيست.
امام صادق عليه السلام فرمود:
خوش بخت است خوش بخت، زنى که شوهر خود را گرامى مى دارد و آزارش نمى دهد و در همه حال از وى فرمان مى برد.
وظيفه فرزند در خانواده
پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله فرمود:
خوشا به حال کسى که به پدر و مادرش نيکى کند؛ خداوند عمرش را زياد مى کند.
امام على عليه السلام فرمود:
نيکى به پدر و مادر، بزرگ ترين فريضه است.
امام صادق عليه السلام فرمود:
پدر و مادر را بر فرزند سه حق است: در همه حال شکرگزار آنها باشد، در هر چه او را امر و نهى مى کنند، به جز معصيت خدا، اطاعتشان کند و در نهان و آشکار خيرخواه آنان باشد.
امام رضا عليه السلام فرمود:
خداوند به سپاس گزارى از خود و پدر و مادر فرمان داده است. پس هر کس از پدر و مادرش سپاس گزارى نکند، خداوند را سپاس نگفته است
فلسفه تشکيل خانواده
خانواده در آموزه هاي قرآني از مقام و جايگاه ارزشي والايي برخوردار است. خانواده نخستين مساله اي است که پس از آفرينش انسان بدان اشاره شده است. قرآن پس از بيان چگونگي خلقت انسان به زوج و همسر آدم (ع) اشاره مي کند.
در همان آغاز آفرينش انسان ،از زن و مرد سخن به ميان نمي آيد بلکه از مرد و همسرش سخن گفته مي شود تا اين معنا القا شود که از همان آغاز آفرينش خانواده است که شکل مي گيرد
1- قرآن در آيه 187 سوره بقره به لباس بودن زن و مرد براي يک ديگر سخن به ميان مي آورد و مي فرمايد: نسائکم هن لباس لکم و انتم لباس لهن؛ زنانتان براي شما جامه و پوشش هستند و شما نيز پوشش آنان هستيد.
با توجه به کارکردهايي که قرآن براي پوشش و لباس برمي شمارد مي توان به مواردي چون حفاظت از گرما و سرما، پوشش عيب ها و بخش هاي زشت و ناپسند (به تعبير قرآني سواه)، آرايش و تزيين و مانند آن گفت که همسران مي بايست نسبت به يک ديگر چنين حالاتي را پديد آورند. از اين رو مي بايست افزون بر ايجاد آرامش ، امنيت را براي يک ديگر پديد آورند و به حفاظت از جان و مال و عرض هم بپردازند و از هرگونه تعرض بيروني حفظ و محافظت نمايد.
2- از همين رو قرآن از ديگر کارکردهاي خانواده را حفظ و نگه داري اسرار خانوادگي از ديگران و حتي از ديگر اعضاي خانواده است. (تحريم آيه 3 و 4).
3-از ديگر کارکردهاي خانواده و زن و شوهر نسبت به هم آراستن يک ديگر است؛ از آن جايي که سرنوشت مشترکي دارند بروزهرگونه رفتار پسنديده از يکي موجب مي شود تا ديگر نيز بدان آراسته شود.
4- از ديگر اهداف و فلسفه پديداري خانواده در نگرش قرآن توليد نسل است. البته اين کارکرد در مرحله دوم از اهميت قرار مي گيرد؛ زيرا آن چه اساس خانواده را شکل مي بخشد حضور فرزندان نيست بلکه توليد نسل و بقاي آن مساله دوم تشکيل خانواده است. تاکيد بسيار قرآن بر مساله تشکيل خانواده براي دست يابي به آرامش نشان مي دهد که عنصر آغازين و اساسي در تشکيل آن دست يابي به آرامش است و توليد نسل و فرزند داري مساله دوم و هدف بعدي از ايجاد خانواده است.
5- آموزه هاي قرآني آرامش در محيط خانواده و مناسبات ميان زن و شوهر و نيز پايداري آن را در پـرتو مودت و مهرباني ميان زن و شوهر مي داند (روم آيه 21) بنابر اين مرد و زن مي بايست نخست به عنصر عاطفي و رواني مودت (نوعي عشق و محبت) و مهرباني (رحمت) دست يابند.
احسان و نيکوکاري نيز در همين حوزه معنا و مفهوم مي يابد. به اين معنا که زن و شوهر نسبت به يک ديگر اگر از راه عشق و رحمت و مودت و دوستي و مهرورزي در آيند نسبت به يک ديگر احسان مي کنند
بي گمان در روابط خانوادگي و حتي اجتماعي اين عنصر عاطفي و احساسي است که حرف اول را مي زند (نساء آيه 158) زيرا حضور رحمت و محبت و احسان درخانواده موجب مي شود تا عناصر فرومايگي و بخل و نشوز و عدم تمکين و مانند آن از محيط خانواده دور شود. (همان)
عوامل و موانع تحکيم خانواده
در مقام بررسي موضوع تحکيم خانواده لازم است ابتدا نگاهي تحليلي نسبت به ماهيت شکلي و محتوايي خانواده داشته باشيم؛ خانواده اولاً نهادي انساني است. يعني عنصر تشکيل دهنده ي آن اشخاص و افراد انساني مي باشد، ثانياً اين اعضاء در تعامل و ارتباط متقابل با يکديگر هستند. يعني خانواده يک نهاد و نظام[1] است و ثالثاً خانواده نهادي اجتماعي است يعني بستر حيات آن جامعه بشري است و از حيث شکل گيري، بقا و دوام، ثبات و قوام و پويايي و رشد در تعامل و ارتباط تنگاتنگ با اجتماع مي باشد.
موضوع تحکيم خانواده دو بعد دارد : ايجابي؛ "عوامل تحکيم خانواده" و سلبي؛ "موانع تحکيم خانواده" که هر کدام در سه حوزه عوامل انساني(فردي)، عوامل خانوادگي(درون نهادي) و عوامل اجتماعي(برون نهادي) قابل بررسي هستند.
الف) عوامل انساني (فردي):
عامل انساني يکي از پايه ها و عوامل مؤثر در تحکيم خانواده است که در دو مرحله يعني پيش از تشکيل خانواده وپس از تشکيل خانواده و زندگي مشترک قابل بررسي است.
1- نحوه شکل گيري شخصيت و فرآيند تربيت در مرحله ي پيش از ازدواج که منطبق بر دوران کودکي و نوجواني و احياناً جواني است؛ پايه و اساس ابعاد گوناگون تظاهرات شخصيتي در مسير زندگي خانوادگي است. که مي تواند منشأ بسياري از ناهنجاري ها و نابساماني هاي خانوادگي اختلالات شخصيتي و تربيتي زوجين – يکي يا هر دو- باشد، که به نوبه ي خود ريشه در ناهنجاري ها و نابساماني هاي خانواده قبلي ايشان و عدم برخورداري از سلامت تربيتي و رشد عاطفي و شخصيتي لازم براي ورود به يک کانون عاطفه مدار و تعهدمدار به نام خانواده، دارد؛ همچنان که بسياري از توفيقات و پيشرفت هاي خانوادگي نيز به تبع قوت ها و امتيازات شخصيتي و تربيتي زوجين حاصل مي شود.
2- اخلاق و آداب
از ديگر عوامل انساني مؤثر در تحکيم خانواده عامل اخلاق و آداب فردي است؛ اين عامل قبل ازدواج در قالب تربيت اخلاقي و تعليم آداب صحيح زندگي به فرزندان و بعد از ازدواج در قالب حاکميت اخلاق و آداب بر روابط خانوادگي قابل ملاحظه و داراي اهميت است. تربيت صحيح اخلاقي، مصلحت شناسي،حق شناسي، حدشناسي، مسؤوليّت پذيري، انضباط پذيري، حرمت گذاري، تقيّد به آداب فردي و ارزش هاي خانوادگي و هنجارهاي اجتماعي، مبناي قابل اعتماد و ارزشمندي براي پايه گذاري و تداوم يک زندگي خانوادگي سالم، پويا و پرثمر است و در مقابل انسان هاي بد اخلاق و بي ادب با شاخصه هاي خودمداري، خودخواهي، حق نشناسي، بي تعهدي، بي قيدي، ظاهرسازي، بي صداقتي وبي وفايي هرگز صلاحيت تشکيل خانواده و پذيرش تعهدات آن را ندارندو قادر به برقراري مناسبات صحيح در حوزه خانواده و اجتماع نيستند..
3- دين و اعتقادات
دين و مذهب از سه جنبه ي اعتقاد و ايمان ديني، اخلاق ديني و رعايت احکام و قوانين شرعي تحکيم بخش نهاد خانواده است. اين عامل نيز قبل از ازدواج در قالب تربيت اخلاقي و ايماني و بعد ازدواج در قالب حاکميت عقايد، اخلاقيات و احکام ديني بر شوؤنات فردي و خانوادگي از عوامل مؤثر در تحکيم خانواده است. تربيت انسان هاي دين مدار و معتقد با شاخصه هاي ايماني خداباوري، آخرت گرايي، تقوامحوري، تقيّد به قيودات و ضوابط مذهبي، عامل به احکام شرعي و حاکميت اين اصول در زندگي خانوادگي، مبنايي لازم و مترقّي و ضامن صحت و سلامت بنيان خانواده است؛
4- مقتضيات جنسيّتي و تکاليف
مقتضيات جنسيتي درقبل ازدواج در قالب تربيت اختصاصي ومتناسب با جنسيّت و بعدازدواج در قالب قبول و بروز تفاوت در پذيرش نقش ها و ايفاي وظايف خانوادگي از عوامل انساني مؤثر در تحکيم خانواده است. از آنجا که اصل تقسيم وظايف، تفکيک نقش ها و کارکردها اصلي لازم و مقبول در هر نهاد و نظامي است نهاد خانواده هم از اين امر مستثني نبوده و بقا و دوام آن منوط به پذيرش و اعمال تفاوت در حوزه مسوؤليّت ها و کارکردها مي باشد. زن و مرد هر يک بنابر اقتضائات جسمي و جنسي خود نقش و کارکردي دارند که دقيقاً متناسب با مقدورات تکويني و تناسبات طبيعي و فطري ايشان است. لذا بايد نسبت به فرزندان به حسب جنسيت تربيت دخترانه يا پسرانه اعمال شود تا براي پذيرش نقش هاي متناسب با جنسيت و مقتضيات تکويني خويش آماده و مسؤوليّت پذير شوند و نهايتاً در مسير زندگي مشترک خانوادگي قادر به ايفاي وظايف ويژه و پذيرش نقش هاي متمايز باشند.
ب) عوامل خانوادگي(درون نهادي):
خانواده از آن نظر که عرصه تعاملات و مناسبات بين فردي و حوزه روابط متقابل انساني است، سه اصل تناسبات، عواطف و تعهدات در آن موضوعيت مي يابد. لذا عوامل خانوادگي مؤثر در تحکيم خانواده را دراين سه حوزه بررسي مي نماييم:
1- تناسبات
وجود تناسب در شئونات شخصيتي زن و مرد از اصلي ترين لوازم دوام و سلامت خانواده است. تحصيل اين تناسبات در مرحله ي قبل از تشکيل خانواده يعني مرحله ي انتخاب و گزينش همسر از طريق احراز کفويت و وفاق در شأنيت ، تشابه در صلاحيت هاي فردي و خانوادگي و سنخيّت در شخصيّت و اخلاق و مذهب ممکن و لازم است. البته روند زندگي مشترک و نحوه تعاملات در اين مسير بايد به گونه اي باشد که اين تناسبات حفظ و تقويت شود؛ در غير اين صورت برهم خوردن تناسبات منجر به تضعيف مناسبات و بروز اختلال در روند زندگي مشترک مي شود.
2- عواطف
عواطف و پيوندهاي روحي جزء لازم و ضروري پيوند زناشويي است و اين همان اصلي است که در قرآن کريم با عنوان«مودّت و رحمت» بين زن و مرد مطرح شده و شرط لازم براي تحقق هدف روحي ازدواج يعني«سکونت و آرامش» است. به اين ترتيب تقويت پيوندهاي روحي و ارتقاء سطح محبّت و مودّت بين زوجين سبب تقويت آثار روحي و عاطفي مثبت و نيز تقويت همه جانبه ي تعاملات و مناسبات و نهايتاً منجر به تحکيم خانواده مي شود. همچنانکه ضعف و کاستي در دوستي ها و مناسبات عاطفي زن و شوهر سبب بروز آسيب هاي رواني و اخلاقي، ايجاد تنش و ناسازگاري در روابط فيمابين و حتي سستي در ايفاي وظايف و تحقق کارکردها و نهايتاً تضعيف و تخريب بنيان خانواده مي شود.
3- تعهّدات
يکي از ارکان زندگي خانوادگي رکن تعهدات متقابل است. اصل تعهدات يا «حقوق و وظايف» از اصول قطعي و مبنايي حيات و بقاي خانواده است. لذا بايد گفت خانواده يک کانون تعهد مدار و مبتني بر اصول حقوقي است که در هر نظام اجتماعي و حقوقي تعاريف و حدود معينّ دارد. به عنوان مثال حق نفقه براي زن و تمکين زن از مرد.
بنابر اين نظام حق و تکليف خانواده در الگوي شرعي آن بواسطه برخورداري از امتيازات فطري بودن(طبيعت محوري) و عقلانيت(عقل مداري)؛ کارآمدترين الگوي حقوقي براي خانواده است که رعايت و اعمال اين الگوي کارآمد موجب تحکيم و تقويت نهاد خانواده مي شود.
در مقابل الگوهايي هم هستندکه در تمدن مدرن با عناوين و انگيزه هايي چون مدرنيزه کردن جامعه، فمينيسم(زن مداري)، دفاع از حقوق زن،و به بهانه ايجاد فرصت هاي برابر اجتماعي و اقتصادي براي زنان و مواردي از اين دست القاء و ارائه مي شود. در اين نظام زن به عرصه هاي ناامن و شاقّ اجتماعي و اقتصادي رانده شده و بدون در نظر گرفتن اهميت نقش مادري و همسري نقش ها و تکاليف اجتماعي و اقتصادي براي او تعريف مي شود. اگر چه که اين امر با ظاهر فريبنده ي دفاع از حقوق زن القاء و ترويج مي شود امّا در حقيقت تحميل و سوء استفاده از زن و لطمه به حقوق فطري و طبيعي و اقتضائات ذاتي اوست. اين امر صرف نظر از تبعات سوئي که براي زن دارد، موجب اختلال در مناسبات و کارکردهاي خانواده مي شود؛که از موانع تحکيم خانواده است.
ج) عوامل اجتماعي(برون نهادي):
عوامل اجتماعي مؤثر در تحکيم خانواده را در سه بعد "منزلت و جايگاه اجتماعي" ، "صيانت فرهنگي و امنيت اجتماعي" و "حمايت اجتماعي" بررسي مي نماييم:
1- منزلت و جايگاه اجتماعي
مي دانيم که خانواده نهادي اجتماعي و عنصري از نظام جامعه است و مي دانيم که شرط لازم براي کارآمدي عناصري که در يک سيستم وجود دارند آنست که اين عناصر موقعيت و کارکردي تعريف شده داشته باشند بطوريکه که رابطه اي دو سويه بين هر عنصر و نقش و کارکرد آن در سيستم وجود داشته باشد؛ نهاد خانواده نيز به عنوان عضوي از اجتماع از اين اصل مستثني نبوده و کارآمدي آن در نظام اجتماع بسته به منزلت و جايگاه آن است
الزامات فرهنگي تمدن مدرن با مباني اومانيسم و ليبراليسم منجر به مداخلات فرهنگي و حقوقي در نهاد خانواده شده است . تغيير الگوي فرهنگي، حقوقي خانواده از مبناي خانواده محوري به فرد محوري موجب تضعيف کارکردها و کارآمدي خانواده گرديده که متعاقباً جامعه ي مدرن براي جبران کسري کارآمدي نهاد خانواده، نهادها و مؤسساتي را با کارکردها و وظايف تعيين شده جايگزين نهاد خانواده مي کند. اين اقدام موجب تضعيف مضاعف و نهايتاً بي اعتباري و انفعال و انزواي خانواده در نظام جامعه ي مدرن مي شود و بعنوان عامل منفي در تحکيم خانواده محسوب مي شود
2- صيانت فرهنگي و امنيت اجتماعي
خانواده به عنوان واحدي در بستر اجتماع در تعامل همه جانبه با محيط پيرامون خود است اين تعامل از لحاظ فرهنگي در قالب تأثير و تأثّر هنجاري و ارزشي حائز اهميت است
بي ثباتي هاي فرهنگي و هنجاري و هجمه هاي فرهنگي و اعتقادي از عوامل مخرّب و تهديد کننده ي مصونيت فرهنگي خانواده است. رواج عقايد انحرافي و ضدارزشي، بي بندوباري هاي اخلاقي، بي قيدي هاي اجتماعي از عوامل آسيب و اختلال نسبت به امنيت اجتماعي خانواده مي باشد. بنابر اين کنترل جامعه در رابطه با مسائل فوق الذکر نقش مستقيم در صيانت فرهنگي و امنيت اجتماعي خانواده دارد و از اين نظر از عوامل تحکيم خانواده به شمار مي رود.
3- حمايت اجتماعي
حمايت اجتماعي از خانواده و اعمال آن دسته از اقدامات حمايتي از ناحيه ي جامعه نسبت به خانواده و در ابعاد مختلف فرهنگي، اقتصادي و حقوقي جهت بسترسازي و پيشگيري از اختلال و آسيب در کيان خانواده و حمايت از موارد و مواضع آسيب درصورت وقوع آن است. به اين ترتيب ملاحظه مي شود:
اولاً) حمايت اجتماعي دو وجوه و داراي ابعاد مختلف فرهنگي، حقوقي و اقتصادي است.
ثانياً) در دو قسم اقدامات بسترساز(پيشگيرانه) و اقدامات تدارکي (جبراني) امکان و ضرورت اِعمال دارد.
مقصود از اقدامات پيشگيرانه و بسترساز آن دسته از حمايت هاي اجتماعي است که سبب پيشگيري از وقوع آسيب و اختلال و ايجاد بستر مناسب اجتماعي جهت تحکيم و تقويت نهاد خانواده مي شود.
از طرف ديگر در صورت بروز آسيب هاي خانوادگي حمايت از موارد آسيب و تدارک و جبران صدمات وارده بعد ديگري از حمايت اجتماعي نسبت به خانواده است.
بعنوان مثال حمايت هاي معنوي در قبال آسيب هاي خانوادگي و خانواده هاي آسيب ديده از قبيل زنان بدسرپرست (مبتلابه همسران ناسازگار و ناهنجار) همچنين حمايت معنوي و فرهنگي نسبت به زنان سرپرست خانواده از مصاديق حمايت اجتماعي و از عوامل تحکيم خانواده است.
سياستهاي برنامه ريزي درقالب خانواده
در کنار اعضاي خانواده و فرد فرد افراد جامعه که وظايفي در قبال حرمت و احترام به خانواده و تعالي بخشيدن به آن دارند ،دولت و مسوولان و دست اندرکاران نيز بيشتر از افراد جامعه بايد با سياستگذاري و برنامهريزي جهت تقويت نهاد مقدس خانواده بر مبناي آسان کردن تشکيل خانواده، پاسداري از قداست آن و استوار ساختن روابط خانوادگي بر پايه حقوق و اخلاق اسلامـي به تعالي و ترقي آن کمک کنند.
از طرفي خانواده به عنوان کوچکترين نهاد اجتماعي، آسيبپذيرترين گروه در برابر آسيبهاي اجتماعي است به طوري که اکثر مشکلات و آسيبها ابتدا در خانواده بروز پيدا ميکند و در صورت عدم پيشگيري و برخورد ناصحيح با آنها، به درون جامعه نيز رسوخ ميکند و در اين شرايط دشوار، ديگر نميتوان به راحتي مشکلات و آسيبها را کنترل کرد.
به نظر ضروري مي رسد که کليه سياستگذاريها بايد در سطوح مختلف بر مدارحق و در راستاي تعالي و مصالح اين نهاد مقدس باشد که تنها به مختصري از آنها اشاره مي شود:
1-گسترش و تعميق ارزشهاي اصيل اسلامي در خانواده براي تربيت نسل سالم، با ايمان، مسئول و مؤثر در رشد خود، خانواده و جامعه،
2-ايمن سازي خانواده از آسيب و بحرانهاي اجتماعي و حمايت از خانوادههاي آسيبديده،توسعه آگاهيهاي جامعه و اعضاي خانواده نسبت به اهميت، کارکردها و تأثير آن بر بنيانهاي شخصيت فرزندان و توسعه انساني جوامع به عنوان عامل مهم انتقال فرهنگ و ارزشها،
3-ارتقاي امنيت و تأمين نيازهاي مادي، معنوي و مصونيت بخشي خانواده در ابعاد فرهنگي، رواني، اقتصادي و اجتماعي،تقويت شخصيت و جايگاه واقعي زن و مرد به عنوان پدر، مادر و همسر و توجه به نقش اساسي آنها در توسعه انساني و تربيت نسل بالنده در خانواده ،
4-توسعه آگاهي زنان و اعضاي خانواده در خصوص ايجاد الگوي صحيح اقتصادي و تنظيم درآمدها و هزينههاي خانواده و تأثير آن بر اقتصاد کشور، معرفي و ارائه الگو از زنان و مردان موفق جامعه، با لحاظ موفقيت آنها در نقش مادري، پدري و همسري،
5-تکريم و بزرگداشت خانواده از طريق تخصيص ايامي از سال به خانواده و معرفي خانوادههاي نمونه، هدايت زنان در پذيرفتن نقشهاي اجتماعي هماهنگ با نقش مادري و همسري به منظور ارجگذاري و کارآمدسازي فعاليتهاي خانوادگي،وظايف مهمي است که مسوولان بايد بر آن همت گمارند.
6-اتخاذ تدابير مناسب جهت اصلاح قوانين و ساختارهاي حقوقي، اقتصادي و فرهنگي براي پيشگيري از وقوع طلاق ، اتخاذ تدابير مناسب جهت پيشگيري از اعمال هرگونه خشونت عليه اعضاي خانواده ،
7- حمايت از ايجاد تشکلهاي غيردولتي و مردمي با محوريت مؤسسات و شخصيتهاي علمي و مذهبي و استفاده از مشارکت زنان در راستاي حمايت از تشکيل خانواده در اين تشکلها، ايجاد تسهيلات لازم جهت حمايت مادي و معنوي خصوصاً از خانوادههاي جوان در دوران تحصيل و سربازي،
8- ترويج ديدگاههاي صحيح اجتماع در خصوص تقليل هزينههاي ازدواج از قبيل جهيزيه سبک، مهريه متناسب و کاهش هزينههاي جشن ازدواج و پرهيز از تحميل هزينههاي سنگين
9- توسعه مراکز رسمي آموزشي و مشاوره خانواده قبل و بعد از ازدواج با حمايتهاي دولت،
10-تواناسازي اعضاي خانواده از طريق کسب مهارتهاي لازم، به منظور تأمين نيازهاي اساسي خانواده از طريق نظام آموزش رسمي و فرهنگ عمومي؛
11- فرهنگسازي و آموزش درخصوص گسترش فرهنگ عفاف و پايبنديهاي اخلاقي به منظور تحکيم بنيان خانواده و جلوگيري از بروز ناهنجاريهاي اجتماعي؛
12- پيشگيري از مفاسد اخلاقي و اجتماعي و مبارزه قانوني با عوامل اصلي مفسدهانگيز به منظور حفظ کيان خانواده؛
13-ايجاد و توسعه مراکز امداد و ارشاد در کنار دادگاههاي خانواده و تقويت آنها و ...
همگي از وظايف مهمي است که اجرا و نظارت آن در جامعه توسط مسوولان نهاد مقدس خانواده را در مسير تعالي و ترقي به پيش خواهد برد.
اين فقط گوشه اي از وظايف و کارهاي مسوولان و دست اندرکاران امور اجتماعي است که البته مشارکت فرد فرد افراد جامعه و همه خانواده ها را طلب مي کند تا خانواده هايي سالم و روبه ترقي داشته باشيم.
معيار در انتخاب همسر
اسلام در جهت تحقق اهداف ازدواج و تحکيم بنياد خانواده ، بر دو امر تاکيد دارد: يکى ايمان و ديگرى اخلاق ، و به کسانى که قصد ازدواج دارند توصيه مىکند که دين و اخلاق همسر خود را منظور بدارند.
مردى به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و در امر ازدواج با او مشورت نمود، آن حضرت فرمود: «با زنان ديندار ازدواج کن تا خير فراوانى نصيب تو شود»
على بن موسى الرضا عليه السلام فرمود: «سودى بهتر از زن صالح و شايسته نصيب انسان نمىشود، زنى که شوهرش را خشنود مىسازد و در غياب او،از خودش و زندگي شوهرش نگهدارى مىکند
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: «اگر کسى از دختر شما خواستگارى کرد و دين و اخلاقش را پسنديد،با اووصلت ايجاد کنيد و گرنه فتنه و فساد بزرگى در زمين به وجود مىآيد»3
براى حسن رابطه بين زن و شوهر و بقاء و استحکام بنياد خانواده ، و براى جلوگيرى از اختلافات خانوادگى و وقوع طلاق، بهترين وسيله رعايت ارزشهاى اخلاقى است و در اين رابطه توصيههاى فراواني شده است
اسلام،ازدواج را پيمانى مقدس مىداند که بين زن و مرد، به اعتبار اين که دو انسان هستند بسته مىشود و مهمترين هدفش،تامين نيازهاى انسانى، آرامش و سکون و انس زن و مرد به يکديگر است؛حتى توليد و پرورش فرزندان را نيز، در راه تامين هدف عالى انسانى محسوب مىدارد.
قرآن کريم در اين رابطه مىگويد: «و از نشانههاى خداست که براى شما از جنس خودتان همسرانى بيافريد تابا تمايل به سوى آنان آرامش بيابيد، و در ميان شما محبت و دلسوزى قرار داد . همانا که در اين موضوع براى انديشمندان نشانههايى است» روم/ 21
در آيه مذکور،انس و آرامش خانوادگى به عنوان ثمره ازدواج معرفى شده است.
همچنين ،بيان مي دارد زندگى خانوادگى،بر دو پايه نيرومند مودت و رحمت استوار گشته است.يکى از پايههاى مهم ازدواج،مودت و علاقه زن و شوهر نسبت به يکديگر است.
پايه ديگر ازدواج،که در آيه به آن اشاره شده "رحمت" يعنى مهربانى و دلسوزى است ، لازمه رحمت و دلسوزى ، اين است که چنانچه فرد خير و صلاح خود را مىخواهد،در همه حال خواستهها و تمايلات همسرش را منظور بدارد، هر چه را براى خود مىخواهد براى او نيز بخواهد و همواره به فکر تامين سعادت، آسايش وآرامش او نيز باشد
قرآن مجيد در اين رابطه،تعبير بسيار جالبى دارد و زن و شوهر را چنين توصيف مىکند:
«زنان براى شما لباس هستند و شما نيز براى آنان لباس هستيد» ( بقره/187
لباس،مجموع بدن انسان را با همه کمالات، نواقص، خوبىها، بدىها، زيبايىها و زشتىها در بر مىگيردواز سرما و گرما و خطر حفظ مىکند . بر زيبايىهايش مىافزايد و عيوبش را مىپوشاند. لباس نزديکترين اشياء نسبت به انسان است و از جمله نيازهاى اوليه به شمار مىرود. زن و شوهر نيز، نسبت به يکديگر بايد همانند لباس باشند ، همديگر را با همه نواقص و کمالات بپذيرند. حافظ و نگهبان و آرامش بخش يکديگر باشند. بر زيبايىهاى هم بيفزايند و عيوب هم را بپوشانند و رازدار و محرم اسرار باشند
اسلام،در مورد روابط بين زن و شوهر و زندگى خانوادگى چنين مىانديشد و آن را بر چنين پايههايى استوار ساخته است. تشکيل چنين خانوادههايى در خور انسان است و سعادت جسمانى، نفسانى، دنيوى و اخروى او را تامين مىکند. اگر بنياد خانواده بر پايههاى ايمان و محبت استوار گردد،کانون خانواده گرم و با صفا مىشود و از کشمکشها ، و اختلافات و طلاق و فروپاشى جلوگيرى مىکند
اسلام عنايت ويژهاى به اخلاق دارد و رعايت ارزشهاى اخلاقى را براى سلامت خانواده و تحکيم بنيان آن ضرورى و لازم مىداند
به نظر مىرسد يکى از عوامل مهم تزلزل بنياد خانواده، بىتوجهى به مسائل اخلاقى است و براى حل اين مشکل بزرگ که خانواده را در معرض تهديد جدى قرار داده ، چارهاى جز احياى ارزشهاى اخلاقى به ويژه اخلاق خانواده نداريمو
خانواده؛ سرچشمه پيشرفت جامعه
اگر در سرچشمه ترقى و پيشرفت تمدن بينديشيم و در جست وجوى منبع شعاع ارزش ها، فضيلت ها، کارهاى نيک و خاستگاه هاى اخلاق در محافل اجتماعى باشيم، خواهيم ديد که همه اينها از نظام خانواده هايى به هم پيوسته و سرشار از عاطفه سرچشمه مى گيرد. پس اگر بناى خانواده در جامعه بر پايه فضيلت و اخلاقى نيکو استوار باشد، روح همکارى، برادرى و محبت بر آن جامعه حاکم خواهد شد و آن جامعه با اتحاد و انسجام، اهليت پذيرش امانت الهى را در زندگى خواهد داشت. اگر خانواده به انحراف، بدى ها و پراکندگى گرايش داشته باشد، جامعه به تزلزل و انحطاط خواهد گراييد و اگر زمينه اين انحراف ها بيشتر شود، جامعه به گمراهى و تباهى کشيده خواهد شد. بنابراين، خانواده، هويت جامعه و نشانه هاى امت را بر دوش مى کشد و اگر آن را به يک هرم تشبيه کنيم، پدر در رأس اين هرم، مسئول مراقبت و حمايت از همسر خويش است که او نيز پايه دوم خانواده و مسئول تربيت فرزندان و سامان دهى امور خانه است.
خانواده ، يک واحد کوچک اجتماعى است که با پيمان ازدواج زن و مرد آغاز مىشود و با تولد فرزندان،توسعه و استحکام مىيابد. جوامع بزرگتر نيز از همين واحدهاى کوچک تشکيل مىشوند. بشر از آغاز، زندگى خانوادگى را به عنوان بهترين نوع زندگى برگزيده و در همه زمانها و مکانها بدان پايبند بوده و هست
اين نوع زندگى ، از امتيازات انسان محسوب مىشود و فوائد گوناگونىدارد، از جمله اينکه زن و مرد را از پريشانى و بى هدفى نجات مىدهد و به خانواده وابسته و دلگرم مىسازد وآنها از نعمت انس و مودت بهره مند مىشوند
وابستگى کودکان، نوجوانان و جوانان نيز به خانواده،فوائد زيادى را در بردارد؛ چرا که از انواع مفاسد اخلاقى، اجتماعىو انحرافات مصون ميمانند.
بنابراين ، سلامت و سعادت جامعه ، تا حد زيادى، به وضع خانوادههاو کيفيت روابط بين زن و شوهر و والدين و فرزندان بستگى دارد. هر چه روابط بهتر و سالم تر، باشد زندگى شيرينتر و با صفاترى دارند
وارتباط صميمانه تري با خانواده برقرار مي کنندو از خطر انحراف مصونيت پيدا مىکنند.
توجه ويژه دولت به موضوع خانواده بر اساس فرهنگ ديني
ايده ارتقاي مرکز امور مشارکت زنان به مرکز امور زنان و خانواده، پديده اي مهم در تاريخ کشور ما به شمار مي رود و تحولي اساسي در حوزه امور زنان است؛ زيرا علاوه بر توجه به حفظ کرامت انساني زن در اسلام و تأکيد بر حضور مثبت او در عرصه هاي مختلف اجتماعي، مديريتي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي، علمي و... بر جايگاه محوري اش به عنوان کانون مهر و عاطفه و پرورش دهنده انسان متعالي و عامل اصلي در بقاي سلامت و اخلاق در جامعه تصريح شده است.
لذا با توجه به جايگاه و شأن خانواده در آموزه هاي ديني تقويت و تحکيم خانواده، آگاه کردن خانواده ها از خطرات تهاجم فرهنگي به اهداف و برنامه ريزي هاي مرکز امور زنان وخانواده افزوده شده و سياستهايي نيز در دستور کار قرار گرفته است که از جمله ميتوان به تنظيم سياست هاي اجرايي دولت و شاخص سازي در حوزه هاي اجتماعي و فرهنگي خانواده و زنان در سطح ملي وبين المللي، تدوين و تصويب آيين نامه هاي اجرايي قوانين مصوب مجلس و سياست هاي مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي در حوزه زنان و خانواده ، تنظيم راهبردهاي دستگاه هاي اجرايي به منظور تحقق سياست ها قوانين دستورات و اوامر مقام معظم رهبري دراين حوزه ، تعيين شاخص هاي معرفي زن و خانواده تراز و الگو در ابعاد مختلف، تنظيم و تصويب ساختارها و برنامه ريزي ساماندهي و هماهنگي فعاليت ها و اقدامات دستگاه ها در اين خصوص و... اشاره نمود.
علاوه برآن مرکز امور زنان و خانواده از سال 1385 ايجاد کارگروه ملي خانواده در دستور کار دولت قرار گرفت که نهايتاً به تشکيل ستاد ملي خانواده به رياست رييس جمهور محترم منجر شد و به دليل آنکه دبيري اين ستاد بر عهده مشاور رئيس جمهور مي باشد لذا دبيرخانه آن در مرکز امور زنان وخانواده فعاليت خود را از امروز آغاز نموده است و با توجه به اينکه وزرا و کارشناسان و صاحبنظران حوزه هاي فرهنگي نيز از اعضاي اصلي ستاد مي باشند اميد مي رود بتوان در ارائه الگوي خانواده طراز جمهوري اسلامي به نتايج مورد انتظار دست يافت.